تئاتر مقولهای زمانبر هم در بعد تولید اثر نمایشی و هم در ابعاد اجرایی و مدیریتی آن است و تجربه نشان داده است که جریان شتابزده و دفعی بسیاری از رویدادهای نمایشی را دچار آفت و تخریب کرده است، با این وصف فرایند برگزاری جشنواره بزرگ و مطولی همچون «تئاتر فجر» از زمان انتشار فراخوان تا ثبتنام و شرکت آثار، ارزیابی و بررسی آثار، معرفی آثار منتخب و آماده سازی آن برای حضور مؤثر در جشنواره نیازمند زمان موسعی است که تا همینجا نیز بسیار دیر شده است.
برنامهریزی اجرایی، طرح و برنامه برای هرچه موفق برگزار شدن تشریفات جشنواره که بیشتر در بخش بینالملل نمود پیدا میکند و به شکلی با آبروی فرهنگی کشور رابطه مستقیم دارد را نیز باید بر حجم بالای عملکرد دبیرخانه جشنواره و ستاد برگزاری آن افزود که البته همه اینها در سایه انتشار فراخوان و زمانبندی متعاقب آن روی میدهد و اساساً باید چیزی به عنوان فراخوان و نقشه راه وجود داشته باشد که بتوان براساس آن مدیریت زمانی مؤثر و هدفمندی را تا رسیدن به زمان برگزاری جشنواره به انجام رساند.
با این تفاصیل گویا حواشی فرهنگی و چربش برخی مقولات سیاسی که حتی بر روی مباحث فرهنگی و هنری سایه انداخته است نیز قصد دارد اثرات منفی خود را بر روی بزرگترین رویداد تئاتری کشور نیز بگذارد، رویدادی که حداقل طی یک دهه اخیر به سبب نبود سیاست مشخص متأثر و منطبق با یک آئیننامه اجرایی واحد و سیاستگذاری مشخص دستخوش برخی مدیریتهای سلیقهای دوستان مسئول در امور اجرایی آن شده است که متأسفانه جشنواره سی و ششم که بهمنماه سال گذشته برگزار شد اوج دامن زدن به حواشی غیرفرهنگی این رویداد هنری محسوب میشود.
اینجاست که جای خالی یک اساسنامه و آئیننامه واحد جشنواره که در آن حداقل به یک سری بندها و مفاد ثابت و لازم الاجرا اشاره شده باشد و هر دوره تنها دبیرخانه جشنواره ملزم به تغییر برخی تاریخها در تقویم زمانی آن باشد، احساس میشود؛ آئیننامهای که در هر دوره از معاون هنری ارشاد تا مدیرکل هنرهای نمایشی نوید به سرانجام رسیدن و اجرایی شدن آن را میدهد اما همچنان پس از گذشت سی و شش دوره از جشنواره، این رویداد هنری را در گیر و دارهای شُل کن و سفت کُنهای مدیریت بیثبات و سلیقهای فرهنگی و هنری قرار داده است.
هر سال به بهانههایی وقتی پای صحبت بسیاری از کارشناسان و منتقدان تئاتری مینشینیم، با ذکر اعتبار و آبرویی که جشنواره «تئاتر فجر» توانسته است طی سالیان متمادی برگزاری در جهان پیدا کند مواجه میشویم، آبرو و اعتباری که در حال کمرنگ شدن است و باید این اعتبار برای آن بازیابی شود و البته در ادامه این رویداد با جشنوارههای معتبری همچون«آوینیون» که در فرانسه برگزار میشود قیاس شده و اینکه این جشنواره حداقل چند دهه است که از یک آئیننامه واحد تبعیت میکند و یا حداقل دو دهه است که دبیر آن شخص واحدی است و باز تکرار مکرر این نکته که جشنواره «تئاتر فجر» در گام نخست حداقل باید 5 سال مدیریت واحد که در رأس آن دبیر واحدی باشد را تجربه کند اما اینها تنها گفتههایی است که هیچگاه محقق نمیشود و هر سال دبیری با اندیشه و تفکری جدید برای برگزاری این رویداد منصوب شده و البته امسال هم که تا به این لحظه خبری از انتشار فراخوان نیست تا لااقل گروههای نمایشی و علاقهمندان به این جشنواره تکلیف خود را بدانند که دبیر جدید چه جرح و تعدیلهایی را قرار است در دوره سی و هفتم آن اعمال نماید.
به قلم امیرسجاد دبیریان
انتهای پیام