ولایت‌پذیری امام عصر(عج)؛ آثار و پیامدها/ گنج بی‌رنج در زیارت‌نامه سرداب
کد خبر: 3728049
تاریخ انتشار : ۱۶ تير ۱۳۹۷ - ۱۰:۴۰
یادداشت وارده/

ولایت‌پذیری امام عصر(عج)؛ آثار و پیامدها/ گنج بی‌رنج در زیارت‌نامه سرداب

گروه اندیشه ــ عبدالحسین طالعی با استناد به زیارت سرداب امام زمان(عج) از چهار ویژگی قبول اعمال، تصدیق اقوال، مضاعف شدن حسنات و محو سیّئات به عنوان آثار ولایت‌پذیری حضرت حجت(عج) نام می‌برد.

ولایت‌پذیری امام عصر(عج)؛ آثار و پیامدها/ گنج بی‌رنج در زیارت‌نامه سرداب

به گزارش ایکنا؛ عبدالحسین طالعی، عضو هیئت علمی دانشگاه قم و مؤلف ده‌ها عنوان اثر در زمینه معارف اسلامی در سلسله یادداشت‌هایی که به صورت هفتگی به خبرگزاری ایکنا ارسال می‌کند به بررسی ابعاد مختلف مسئله گفتمان مهدویت و آسیب‌شناسی این موضوع می‌پردازد. در یادداشت حاضر ضمن نقل عباراتی از دعای سرداب امام زمان (عج) به بحث پیرامون اهمیت ولایت‌پذیری امام عصر (عج) و عدم استنکاف و سرپیچی از آن پرداخته شده است. متن این یادداشت در ادامه از نظر می‌گذرد.
یکی از زیارت‌های پر معنا و پر محتوای امام عصر (عج)، زیارتی است که ضمن اعمال سرداب مقدس سامرّا نقل شده است و البته مانند دعای ندبه و زیارت آل یاسین منحصر به آن مکان مقدس نیست. محدث قمی آن را در مفاتیح الجنان، بلافاصله پس از زیارت آل یاسین نقل کرده و با جمله «السلام علیک یا خلیفة الله و خلیفة آبائه المهدیّین» آغاز می‌شود. واژه واژه این زیارتنامه درس معرفت است که فعلا فقط به یک بخش آن اشاره می‌شود. برای اینکه متن یادداشت طولانی نشود، از هر عبارتی فقط کلمات آغازین آن نقل می‌شود تا عزیزان، خود با رجوع به مفاتیح، متن کامل را بیابند.
در ضمن این زیارتنامه خطاب به آن امام همام می‌خوانیم: «أشهد أنّ بولایتک تُقبَل الأعمال؛ شهادت می‌دهم به وسیله ولایت تو اعمال پذیرفته می‌شود». خلاصه اینکه به ولایت حضرت، چهار مطلب انجام می‌شود: قبول، اعمال، تزکیه افعال، مضاعف شدن حسنات، محو سیّئات. مهم این است که کلمه «بولایتک» در آغاز جمله آمده که طبق قاعده نحوی، افاده حصر می‌کند. به عبارت امروزی، یعنی: «به سبب ولایتت، و فقط به سبب ولایتت، این اهداف دستیاب می‌شوند».
این شاه نکته را در جمله بعدی به زبان دیگر بیان می‌کند. دقت کنید: «فمن جاء بولایتک». خلاصه اینکه: هر کس ولایتت را پذیرفت و به امامتت اعتراف کرد، به چهار نتیجه می‌رسد: قبول اعمال، تصدیق اقوال، مضاعف شدن حسنات، محو سیّئات. نکته پیش‌گفته را به یاد داشته باشید: «فقط به سبب ولایتت».
بار دیگر همین محور اصلی را یادآور می‌شود، این بار به عبارت دیگر. دقت کنید: «و من عدل عن ولایتک». خلاصه اینکه: ممکن است – و خداوند برای ما نیاورد – کسی از ولایت حضرتش سر پیچد، معرفتش را نادیده گیرد، دیگری را به جای او برگزیند. پیامد چنین کاری سه مطلب است: نخست اینکه خداوند، او را به رویش به دوزخ در افکند. دوم آنکه عمل خیری از او نپذیرد. دیگر آنکه روز قیامت برای او میزان برپا نکند. اگر ملاحظه اجمال در این نوشتار‌ها نمی‌بود، مستندات فراوان نقلی و توضیحات روشن عقلی بر هر یک از این یازده جمله ارائه می‌شد. ولی به حکم «العاقل یکفیه الإشاره» به همین تذکر بسنده می‌شود.
آنگاه برای تأکید بر این یافته‌های کلیدی که محور دین است، تعبیر دیگری می‌آورد. دقت کنید: «أُشهد الله و أشهد ملائکته؛ خدا و ملائکه او شهادت می‌دهند». خلاصه اینکه: اهمیت مطالب پیش‌گفته به درجه‌ای است که من، خدا را و ملائکه او را و حضرتت را بر آنچه گفتم، گواه می‌گیرم. این گواه گرفتن، بسیار مهم است. زمانی انسان می‌تواند سخن بگوید، آن هم در محضر خدای عالم الغیب و الشهادة و ملائکه و حجت عظمای الهی، که به راستی به این گفته‌ها، پایبند و با تمام وجود، معتقد باشد؛ لذا زائر ادامه می‌دهد: «ظاهره کباطنه و سرّه کعلانیته؛ ظاهر آن همانند باطن آن و پوشیده آن همانند آشکارآن است». یا للعجب! چه خواسته بزرگی است! باز هم ادامه می‌دهد: «و أنت الشاهد علی ذلک، و هو عهدی إلیک، و میثاقی لدیک؛ و تو بر این امر گواه هستی و این عهدی است نسبت به تو و میثاقی است نزد تو». به حقیقت سوگند که کوه پای این جمله می‌لرزد! مگر می‌توان حجت عظمای الهی را بر سخنی سست که از سر عقیده درونی و عمل بیرونی برنخاسته باشد، شاهد گرفت؟
بارش حکمت ادامه می‌یابد: «إذ أنت نظام الدین؛ تو نظام دین هستی». این همه گفتیم تا بر یک حقیقت والا تأکید کرده باشیم. کدام حقیقت؟ اینکه حضرت، واجد این ویژگی‌ها هست: نظام دین (محور دین، همان که امیرالمؤمنین (ع) در خطبۀ شقشقیه فرمود: محلّ القطب من الرّحی)؛ یعسوب المتقین (یعسوب به پادشاه کندوی عسل اطلاق می‌شود که بر زنبور‌ها حکم می‌راند. ظرائف این تعبیر، دست کم به یک گفتار مستقل نیاز دارد)؛ عزّ الموحّدین (مایه عزّت موحّدان. نیک بنگرید و سرسری نگذرید)؛ و سخن پایانی اینکه می‌فرماید: «و بذلک أمرنی ربّ العالمین؛ پروردگار جهانیان مرا به این امر فراخوانده است». این همه سخن که برای توسّل به حضرتت گفتم، روشی خودبافته نیست، و از پیش خود نساخته‌ام، بلکه امر خدایم را اجرا و اطاعت کرده‌ام؛ لذا باید خدایم را شاکر باشم که این معرفت موهبتی الهی را پاس داشته‌ام و به جان پذیرا شده‌ام. زیبایی‌های این زیارتنامه منحصر به این عبارات نیست. از این گنج بی رنج غفلت نکنید، بخوانید و تدبّر کنید و بهره‌ها ببرید.»
انتهای پیام

captcha