آینده شراکت راهبردی ایران و روسیه در زمانه پساجنگ سوریه
کد خبر: 3729640
تاریخ انتشار : ۲۳ تير ۱۳۹۷ - ۱۳:۲۰
یادداشت وارده/

آینده شراکت راهبردی ایران و روسیه در زمانه پساجنگ سوریه

گروه سیاسی ــ گرچه روابط نزدیک و منافع مشترک روس‌ها و ایرانی‌ها همواره مانع گسست ارتباط بین این دو کشور بوده و جدایی این دو را به امری محال تبدیل نموده اما حال با تغییر شرایط و بروز رقابت پیش آمده بین ایران و روسیه در سوریه و نیاز روس‌ها به حمایت اعراب سعودی، این جرئت را به طرف سعودی داده که با ارائه امتیازاتی، طرف روس را متقاعد به قطع همکاری با ایران کند.

آینده شراکت راهبردی ایران و روسیه در زمانه پساجنگ سوریه سوریه از دیرباز و از دوران شوروی، جایگاه ویژه‌ای در میان مهره‌های شطرنج روسی داشته است؛ چه در زمان حافظ الاسد که از کشورهای بلوک سوسیالیسم شرقی متحد با مسکو تعریف می‌شد و چه امروز که روس‌ها، با ورود به سوریه، ریاست بشارالاسد را تضمین و نفوذ خود را به بالاترین سطح در دولت دمشق رسانده‌اند.

بی‌تردید، برای روس‌هایی که هر روز در برابر پیشروی‌های ناتو از لهستان تا گرجستان و اوکراین، مجبور به عقب‌نشینی در برابر رقیب آمریکایی خود بوده‌اند، فتح دوباره سوریه یک پیروزی بزرگ به حساب خواهد آمد و جای پای آنان را در معادلات جهانی، محکم‌تر خواهد کرد و روس‌ها بسیار خوش‌شانس بودند که در اوج انزوای خود در قفقاز و اروپای شرقی، توانستند وارد یک شراکت پرسود و کم هزینه با ایران و متحدانش شوند و با جانفشانی نیروهای جان برکف محور مقاومت، خود را دوباره به عرصه سیاست جهانی باز گردانند، اما انگار این پیروزی برایشان آن‌قدر شیرین است که نمی‌توانند سهمی را برای دیگران در نظر بگیرند.

فقط کافیست رفتارهای روسیه، به‌ویژه رفتارهای اخیر را در کنار هم بگذاریم تا دریابیم روس‌ها چه چیزی را دنبال می‌کنند. روس‌ها می‌خواهند یگانه قدرت تمام سوریه در پساجنگ باشند، قدرتی بی‌بدیل و بی‌رقیب، که سال‌ها برای رسیدن به آن، برنامه‌ریزی و تلاش کرده‌اند. برنامه‌ای که طی آن می‌خواهند سوریه را به ارمنستان دیگری تبدیل کنند.

برای درک بیشتر برنامه روس‌ها، کمی به گذشته برمی‌گردیم، روزهای نخست حمله ترکیه به جرابلس؛ بی‌شک هماهنگی روس‌ها و اجازه‌ای که به ترک‌ها برای حمله به جرابلس و عفرین داده شد، نیز بی‌ربط به شرایط امروز پساجنگ نیست.

به نظر می‌آید روس‌ها در یک برنامه بلندمدت می‌خواستند شمال غرب سوریه، عفرین و جرابلس را به قره‌باغی در سوریه تبدیل کنند و از دولت اسد، کردها و ترکیه در آینده جنگ امتیاز بگیرند. همانند سیاستی که سال‌هاست در قفقاز جنوبی و قره‌باغ پیش گرفته و از آن برای فشار به ارمنستان و امتیاز‌گیری از آذربایجان استفاده می‌کند.

روس‌ها در گام بعدی شطرنج خود می‌خواهند با ترس برآمده از حضور ایران در سوریه که روح و روان اسرائیل را به هم ریخته و همچون اسپند روی آتش آنان را روانه شرق و غرب کرده است، از آمریکا و اسرائیل، در ازای حذف و محدودسازی قدرت ایران و مقاومت در سوریه، امتیاز بگیرند و سران این کشورها را متقاعد به تضمین خروج آمریکا از سوریه و حمایت کمتر از کردهای سوری هم‌پیمان آمریکا بکنند؛ برای اسرائیل هم انتخاب بدی نیست، هم از نفوذ بیشتر ایران در مرزهایش جلوگیری خواهد کرد و هم سوریه را در چنگال روس‌هایی قرار خواهد داد که علاقه‌ای به جنگ با اسراییل ندارند و می توانند طی معاملاتی، امنیت اسرائیل را در آینده تضمین کنند.

معامله اسرائیل با روسیه و همزمان ادامه هم‌پیمانی روس‌ها با ایران، بخشی از نقشه روس‌هاست که بی‌شباهت به روابط روس‌ها با باکو و ایروان نیست. آن‌ها می‌خواهند با آزادسازی محدود و دست و پا بسته قدرت ایران و مقاومت در زمین سوریه، برای مدت طولانی، طرف اسرائیلی و آمریکایی را بترسانند و در هر میدانی که به تقابل با آمریکا خوردند، امتیاز بگیرند؛ به‌نوعی قدرت ایران صرفاً به اهرمی برای فشار به اسرائیل در طولانی مدت تبدیل خواهد شد.

برای رسیدن به این هدف، روس‌ها بر فشارهای اقتصادی جامعه جهانی بر ایران نیز حساب ویژه‌ای باز کرده‌اند. ایران اگر می‌خواهد در دوران محاصره اقتصادی همانند گذشته بر حمایت‌های تهاتری روسیه، حساب باز کند، می‌بایست با روس‌ها در سوریه کنار بیاید و همسو با نقشه روس‌ها گام بردارد؛ مواضع اخیر روس‌ها در همسویی با ائتلاف غربی و عربی در فشار اقتصادی به ایران و به‌ویژه اوپک را نیز از این زاویه می‌توانیم تحلیل کنیم.

روس‌ها در گام بعدی نقشه خود، می‌خواهند دولت اسد را طوری به خود وابسته کنند که همانند دولت‌های وابسته قفقاز چاره‌ای جز کرنش در برابر سیاست‌های تحمیلی روسی نداشته باشد. حمایت از الیگارش‌های سوری در کنار سیاست‌های چکشی اطلاعاتی، برنامه آتی روسیه در سوریه برای مهار قدرت اسد خواهد بود.

در آخر نیز کافیست ببینید بسیاری از فرماندهان سوری، چه‌طور تنها با محافظان روسی محافظت و بهتر بگوییم رصد و شنود می‌شوند تا دریابیم روس‌ها با ادامه روند فعلی ساخت ده‌ها پایگاه نظامی دائمی خود چون پایگاه پدافند هوایی حمیمیم در لاذقیه، همراه با هزاران مستشار نظامی خود، چه‌طور در لایه لایه‌های ارتش سوریه نفوذ و آن‌را فرمانبردار و به خود وابسته کرده‌اند و می‌خواهند تا به تبع آن، سوریه را به مستعمره نظامی و سیاسی کاملاً مطیع خود تبدیل کنند.

این افق خوبی برای ما نیست و باید تا هنوز جنگ داخلی سوریه به پایان خود نرسیده و نیروی پیاده مقاومت روی زمین سوریه حرف اول و آخر را می‌زنند منافع ایران را تضمین کنیم. تحولات جنگ هنوز به ثبات کافی نرسیده است و کنار کشیدن نیروهای ایران، می‌تواند دوباره سوریه را در معرض جنگ داخلی قرار داده و منافع روس‌ها را نیز به باد دهد، پس تا می‌توانیم باید جلوی انحصارطلبی روس‌ها را بگیرم. همچنین می‌بایست به فکر تأمین منافع ایران در آینده جنگ باشیم؛ اما اگر به پایان جنگ داخلی سوریه و ورود به دوران مذاکرات صرفاً سیاسی سوریه رسیدیم، تضمین منافع ایران، بسیار سخت‌تر خواهد شد.

بررسی‌ها گواه بر آن است که سران و سیاستمداران کرملین، سیاست ارمنستان‌سازی را در سوریه پیش گرفته‌اند و تمام تلاش خود را می‌کنند تا از همه ظرفیت‌های موجود برای موفقیت سیاست‌های خود بهره گیرند؛ اما باید بدانند، رسیدن به رویاهایی که در سر می‌پرورانند تا واقعیت میدانی سوریه فاصله بسیاری دارد و جدای از حضور قدرت‌های جهانی در پساجنگ سوریه، که مانعی بزرگ بر سر راه آنان خواهد بود، بسیاری از ویژگی‌های ژئوپلیتیک و دموگرافی سوریه نیز، می‌تواند معادلات روس‌ها را به شکست بکشاند.

روشن است که موقعیت جغرافیایی و بافت جمعیتی متکثر سوریه، به هیچ وجه با جغرافیای بسته و بافت جمعیتی یک‌دست کشورهای قفقاز قابل مقایسه نیست؛ پس با اطمینان بالا می‌توان گفت که انحصار در سوریه ممکن نیست و با توجه به لابی‌های قدرتمند و سرمایه‌دار عربیِ هم‌پیمان آمریکا، دیر یا زود دوباره اعراب طرفدار سعودی و امارات، به عرصه سیاسی سوریه باز خواهند گشت. دور نیست زمانی‌که شعارهای ملی‌گرای عربی، در کنار موج اسلام‌خواهی سلفی و استقلال طلبی ملی، روس‌ها را درمانده کند. 

برای خود پوتین که روزی افسر (کا گ ب) آلمان شرقی بوده، تصور چنین صحنه‌هایی سخت نخواهد بود و او بهتر از همه می‌داند، که روس‌ها همانطور که نتوانستند در برابر موج ملی‌گرایی آلمان‌ها مقاومت کنند، در برابر موج ملی‌گرایی عربی نیز روزهای سختی را پیش روی خواهند داشت مگر آن‌که بتوانند در کنار کاهش تنش‌های داخلی در سوریه، نظر اماراتی‌ها و سعودی‌ها را به عنوان اصلی‌ترین حامیان مخالفین عرب سوری جلب کنند.

شاید برای روس‌ها، جلب نظر سعودی‌ها با همه فراز و نشیبی که در روابط با سعودی‌ها داشته‌اند، چه از تهدید سوچی و چه از جنگ نفتی در آغاز جنگ سوریه، کار خوشایندی نباشد، اما برای اعراب می‌تواند بهترین موقعیت برای یک معامله پرسود با روس‌ها باشد، آن هم پس از سال‌ها شکست و ناکامی در برابر ایرانی که با همه موانع پیش رویش توانسته چنان در عمق سرزمین‌های عربی پیش رود و از اعراب متحد خود در برابر هژمونی امپریالیسم حمایت کند که طرف سعودی، در اوج ناکامی‌هایش به سر برده و حتی نمی‌تواند در برابر یمن محاصره شده به پیروزی برسد.

برای اعرابی که می‌خواهند به پشت میز معامله با روس‌ها بروند، ثابت شده است تا زمانی‌که روسیه پشت ایران ایستاده و روابط اقتصادی ایران را ولو به شکل تهاتر حفظ نموده است، کابوس حضور ایران دست از سرشان بر نخواهد داشت و هر چقدر هم دست به دامن قدرت‌های جهانی شوند تا مادامی که نتوانند بین روابط ایران و روسیه خللی ایجاد کنند، ناموفق خواهند بود و باید هر روز شاهد یک قیام دیگر چون قیام انصارالله در مرزهایشان و حتی در خاک خودشان باشند.

گرچه روابط نزدیک و منافع مشترک روس‌ها و ایرانی‌ها همواره مانع گسست ارتباط بین این دو کشور بوده است و جدایی بین این دو را به امر محالی تبدیل نموده اما حال با تغییر شرایط و بروز اختلافات و رقابت پیش آمده بین ایران و روسیه در سوریه و نیاز روس‌ها به حمایت اعراب سعودی، این جرئت را به طرف سعودی داده که با ارائه امتیازاتی، طرف روس را متقاعد به قطع همکاری با ایران کند.

معامله‌ای که طی آن، اعراب، برای از پای در آوردن ایران نه تنها به سادگی از مصادره سوریه به دست روس‌ها چشم‌پوشی خواهند کرد، بلکه حاضر خواهند بود برای جلب نظر طرف روسی، خسارت احتمالی قطع روابط روسیه با ایران را نیز با سرمایه‌گذاری کلان در روسیه، جبران کنند؛ در مقابل نیز روس‌ها با حمایت از فشارهای اقتصادی علیه ایران، بی‌دردسر، ایرانیان را مجبور به حضور حداقلی در سوریه و پذیریش سیاست‌های تحمیلی خود خواهند کرد که نتیجه جز ایزوله شدن ایران نخواهد داشت.

برای روس‌ها نیز مسجل شده است که اوضاع بغرنج اقتصادی و سیاسی ایران که با وضع تحریم‌های گسترده هر روز بدتر هم می‌شود، به حدی است که قدرت هرگونه واکنش میدانی به معامله عربی روسی را از سوی ایران سلب می‌کند.

در پایان، گرچه هر چه شود، آینده تاریک‌تر از تسلط داعش بر دمشق نیست و مطمئناً توافقات پشت‌پرده اعراب و صهیونیست‌ها با طرف روسی نیز با توجه به تقابل منافع آمریکا و روسیه، بسیار کوتاه مدت خواهد بود و به زودی عوارض خود را نشان خواهد داد، اما ای کاش فکری اساسی برای مدیریت اقتصادی کشور می‌شد که در هر میدانی، به عامل ضعف سیاسی کشور تبدیل نشود.

 علی کثیری - کارشناس مسائل غرب آسیا

captcha