امیرحسین شریفی: پرداختن به الگوهای جدید؛ نیاز سینمای انقلاب/ نسل جوان نگاه ساکن را بر‌نمی‌تابد
کد خبر: 3742370
تاریخ انتشار : ۱۰ شهريور ۱۳۹۷ - ۰۸:۴۳
سینمای انقلاب دارای هویت مستقل یا وابسته/3

امیرحسین شریفی: پرداختن به الگوهای جدید؛ نیاز سینمای انقلاب/ نسل جوان نگاه ساکن را بر‌نمی‌تابد

گروه هنر ــ یک تهیه‌کننده سینما گفت: این انتظار که سینما تنها با الگو‌های دهه شصت به سینمای انقلاب توجه داشته باشد، نگاهی ساکن است ما نیازمند بازنگری در این امر هستیم تا بتوانیم با مخاطب نسل جوان ارتباط برقرار کنیم.

امیرحسین شریفی؛ تهیه‌کننده سینما در گفت‌‌و‌گو با خبرنگار ایکنا درباره شاخصه‌های سینمای انقلاب اظهار کرد: زمانی که انقلاب کمونیستی در روسیه رخ داده و حاکمیت تزارها در روسیه به پایان رسید تمامی ارکان این کشور دستخوش تغییر شد و این وضعیت، در سینمای این کشور نیز تغییرات همه جانبه‌ای ایجاد کرد. در این میان فیلمسازان بزرگی هم پرورش یافتند که کارهایشان در سینمای جهان ماندگار شد. این دست فیلمسازان که آندری تارکوفسکی پیش‌آهنگ آنها بود با مخاطب قرار دادن جبهه روشنفکری برای خود منزلتی پیدا کردند، اما در این گونه از سینما مخاطب عام فراموش شد.

وی افزود: اتفاقی که در سینمای روسیه رخ داد به نوع دیگری  در چین و چند کشور دیگر که شرایط انقلابی را تجربه کرده بودند نیز رخ داد، اما همه این تلاش‌ها با گذر زمان کم رنگ شد، به نحویکه امروزه سینمای چین همان راهی را می‌رود که هالیوود در پیش گرفته است، حتی سینمای روسیه نیز توجه خود را به سمت مخاطب عام معطوف کرده است. سینمای کشور ما هم بعد از پیروزی انقلاب به نوعی تحت تاثیر نگاه ایدئولوژیک بود با این تفاوت که در کنار پرداختن به باورهای انقلابی مخاطب عام را هم در نظر داشت.

تهیه‌کننده فیلم «ضیافت» ادامه داد: درباره سینمای انقلابی باید یک نکته توجه کرد؛ ایران اسلامی با فاصله‌ای اندک از پیروزی انقلاب درگیر جنگی ناخواسته شد به همین جهت سینما هم نگاه ویژه خود را به این سمت معطوف کرد، زیرا شرایط این‌گونه بود تا هنر هفتم با تولید آثار حماسی روحیه مردم را بالا ببرد، البته در کنار این فیلم‌ها آثاری هم بودند که نگاه هنری به سینما داشتند؛ آثاری که توانستند به افتخارات خوبی در جشنواره‌های سینمایی دست یابند. به همین جهت هویتی که برای سینمای ایران پدید آمده است وام‌دار سینمای شرق یا غرب نیست، البته الگوهایی از آنها گرفته شده اما هویت مستقل خود را به نوعی حفظ کرده است.

وی در پاسخ به این پرسش که آیا سینمای انقلاب نیازمند مصادیق و چارچوب‌های خاص است؟ اظهار کرد: داشتن چارچوب و مصادیق در سینمای امر بدی نیست که بخواهیم از آن پرهیز کنیم. برای مثال در سینمای هالیوود هم ما الگوها و مصادیقی را می‌بینیم که مختص این کشور است. اتفاقی که نمود دیگر آن را در سینمای هند نیز می‌توان مشاهده کرد. در سینمای ایران نیز مصادیق و چارچوب‌های خاصی وجود دارد که من از آن به عنوان اخلاقیات نام می‌برم؛ اخلاقیاتی که ریشه در باورهای اسلامی دارد.

تهیه‌کننده فیلم «اشک و سرما» ادامه داد: ماهیتی که از سینمای انقلاب برشمردیم در شکل دیگرش در سینمای دفاع مقدس متبلور می‌شود، زیرا این شکل از سینمای جنگ را تنها در ایران می‌توان، مشاهده کرد. در فیلم‌های دفاع مقدسی، تنها صحنه‌های جنگ موضوع و محور نیست، لحظات معنوی فیلم‌های جنگی را شاید بتوان تنها در فیلم‌های ایرانی مشاهده کرد. برای مثال فیلم «پرواز در شب» رسول ملاقلی‌پور در ظاهر یک اثر کاملاً جنگی است، اما اشاراتی که درآن شاهدیم به نوعی یادآور واقعه عاشوراست.

این سینماگر ادامه داد: ممکن است این سوال در ذهن پیش آید که امروز سینمایی که شاهدش هستیم همان چیزی است که در ابتدای انقلاب شاهدش بودیم آیا آرمان‌های انقلاب اسلامی به همان نحویکه در فیلم‌های دهه شصت مد نظر قرار می‌گرفتند مورد توجه واقع می‌شوند؟ جواب این است اگر ما توقع داشته باشیم با همان رویکرد گذشته ادامه مسیر دهیم به چیزی مهمی دست نیافته‌ایم، حتی می‌توان گفت که ساکن مانده‌ایم، ولی از نگاه من آن چیزی که امروز وجود دارد، شاید با ایده‌‌آل‌ها فاصله داشته باشد، اما به نظرم فیلم‌های ایرانی توانسته‌اند به جایگاهی دست یابند که از سینمای ایران در جهان به عنوان سینمای اخلاق‌گرا نام برده می‌شود، بنابراین ما توانسته‌ایم با آثارمان معرف خوبی برای انقلاب اسلامی ایران باشیم هر چند در این مسیر فراز و فرودهایی نیز داشته‌ایم و نیازمند بازنگری در مولفه‌های فیلمسازی در این زمینه هستیم.

وی درباره پرتره‌نگاری در سینما هم چنین گفت: نگاه دیگر به بحث پرتره‌نگاری در سینما مربوط می‌شود که به نظرم در این زمینه نتوانسته‌ایم آنگونه که باید موفق باشیم، زیرا ما شخصیت‌های بسیار بزرگی داریم که پرداختن به آنها می‌تواند جذابیت فراوانی داشته باشد، ولی این اتفاق به دلایل بسیاری رخ نداده است. در این میان کارهایی نظیر «چ» استثنا هستند که باید تعدادشان بیشتر شود. برای مثال فیلم «عمر مختار» کاری درباره یکی از رهبران لیبی در مقابل استعمار ایتالیا ایستاد، این فیلم به قدری زیباست که بعد از 40 سال هنوز دیدن آن لذت‌بخش است. همین امتیاز باعث شده تا نسل امروز نیز با نام این انقلابی آشنا باشد، اما متاسفانه ما چنین کاری نداریم تا بتواند در جهان معرف شخصیت‌های انقلابی ما باشد.

شریفی در پایان تاکید کرد: پرتره نگاری شکلی از سینماست که هیچگاه تکراری نمی‌شود. برای همین هم سینمای جهان بر آن تاکید ویژه‌ای دارد. بنابراین اگر ما می‌خواهیم مبلغ اندیشه‌های انقلابی خود باشیم بهترین مسیر محور قرار دادن شخصیت‌های برجسته است تا به واسطه آن به اهداف مورد نظرمان دست یابیم.

گفت‌و‌گو از داود کنشلو

انتهای پیام

captcha