سهیلا طالبی در گفتوگو با ایکنا از اصفهان، درباره تأثیر خانواده در تربیت کودک اظهار کرد: خانواده اولین و مهمترین نهادی است که هر انسان در آن به دنیا آمده و رشد میکند. بسیاری از ارزشهای اخلاقی و شخصیتی هر فرد در خانواده شکل گرفته و نهادینه میشود، خانواده به کودک کمک میکند تا مسیرش را یافته و دروس اجتماعی زندگی خود را با موفقیت طی کند.
وی با بیان اینکه انسان ذاتا موجودی اجتماعی است که به برقراری ارتباط تمایل دارد، افزود: انسان برای برقراری ارتباط مؤثر باید مهارتهای اجتماعی خاصی را بیاموزد که آموزش این مهارتها ابتدا در خانواده انجام میشود. کودک پس از سن 4 سالگی وارد مهدکودک و سپس مدرسه شده و ارتباطش با دیگران را به صورت دوستی ادامه میدهد.
این روانشناس کودک ادامه داد: برای اینکه بتوانیم مهارتهای اجتماعی را به کودک آموزش دهیم، ابتدا لازم است با او ارتباط برقرار کنیم، ولی متأسفانه اغلب والدین در برقراری ارتباط مؤثر با کودک خود دچار مشکل هستند و تصور میکنند اگر کودک را به حال خود رها کنند، خودش مواردی را به صورت ضمنی یاد میگیرد.
الگوبرداری؛ راهکار آموزش مسائل زندگی به کودکان
طالبی خاطرنشان کرد: درست است که طی مفهومی به نام یادگیری ضمنی یا ناخودآگاه، کودکان بسیاری از موارد را یاد میگیرند، اما طی این فرایند ممکن است موارد نامناسبی را هم فرا بگیرند، یعنی کودکان به سادگی از اطرافشان الگوبرداری میکنند، پس میتوانیم به جای آموزش مستقیم یا ارائه دستورالعمل به آنها، کاری کنیم که کودک مفهوم مورد نظر ما را با الگوبرداری و از طریق دیدهها و شنیدههایش فرا بگیرد.
وی گفت: این نوع یادگیری هم در مورد مسائل مذهبی صادق بوده و هم در مورد مسائل اجتماعی. زمانی که کودک مهارتهای اجتماعی ساده مانند سلام کردن به دیگران یا دوستی با آنها را فرا گرفت، وارد مهدکودک شده و در آنجا تشخیص میدهد که چه کسی میتواند برای او یک دوست خوب باشد.
این روانشناس کودک تصریح کرد: اگر آموزش مهارتهای اجتماعی به کودک جدی گرفته شود، زمانی که وی وارد اجتماع میشود، میتواند بسیاری از مسائل خوب و بد را تشخیص دهد.
وی اضافه کرد: والدین معمولا زمانی را برای غذا خوردن، انجام تکالیف، خرید یا تفریح کودکان در نظر میگیرند، ولی زمانی را برای همصحبتی یا همدلی و بازی با آنها ندارند. در حال حاضر نیز شرایط اقتصادی به گونهای است که گاهی هر دو والد باید شاغل باشند و در نتیجه زمان کمتری را برای بودن با کودک خود صرف میکنند.
همدلی و همصحبتی مهمترین نیاز روحی کودکان است
طالبی افزود: اگر والدین با کودک همصحبت شده و زمانی را برای رسیدگی به نیازهای روحی او اختصاص دهند، کودک هر زمان که نسبت به چیزی احساس نیاز کرد، اول از همه به خانوادهاش رجوع میکند. پس کودکان باید در سنین پیش از دبستان مهارتهای اجتماعی و چگونگی برقراری ارتباط با دیگران یا چگونگی رفتار در شرایط خطرناک را فرا بگیرند. آموزش مهارتهای اجتماعی از مهمترین نقشهای والدین است که بعدا خودش را در دروس مدرسه نشان خواهد داد.
وی با اشاره به مضرات دنیای دیجیتال برای کودکان گفت: متأسفانه امروزه هر دو والد شاغل هستند و زمان کمی را با کودکان خود میگذرانند و حتی در این زمان کم نیز به واسطه دنیای دیجیتال که تهدیدی برای کودکان است، با هم ارتباط چندانی ندارند. از طرف دیگر، والدین کودکانشان را در کلاسهای مختلف نامنویسی میکنند که اگرچه برای یادگیری مهارتها، دوستیابی و تعامل با دیگران بسیار مفید است، ولی باعث میشود کودک خانواده را به عنوان دلسوزترین نهاد از دست بدهد.
این روانشناس کودک خاطرنشان کرد: در حال حاضر بیشتر کودکانی که به کلینیک مشاوره مراجعه میکنند، همگی دست کم یک موبایل، تبلت یا کامپیوتر در اختیار دارند که باعث میشود حتی زمانی که در خانه و در کنار والدینشان هستند، برایشان بیارزش و بدون فایده شود. از طرف دیگر والدین نیز مدام در فضای مجازی مشغول هستند و کودک هم از این رفتار آنها الگوبرداری میکند.
دنیای دیجیتال مانع برونریزی هیجانهای کودک میشود
وی ادامه داد: یکی از مشکلات دنیای دیجیتال این است که کودکان را با مشکل عدم تنظیم هیجان روبرو میکند. یکی از عوامل مهم در شکلگیری یک شخصیت سالم این است که کودک بتواند هیجانات خود را کنترل کند و برای این کار باید هیجانات مختلف مانند خشم، خنده یا گریه را بروز داده و برونریزی کند.
طالبی افزود: اگر کودک دائما در حال برقراری ارتباط با یک دستگاه دیجیتال باشد، تماس و صحبت او با دنیای بیرون قطع شده و کم کم این برونریزی هیجانات به نوعی درونگرایی منجر شده و کودک خشم خود را بعدا در مدرسه و با کتک زدن دیگران تخلیه میکند.
وی تصریح کرد: کودکان در سنین قبل از دبستان هنوز توانایی تشخیص خوب و بد را نداشته و وجدانشان نیز به طور کامل شکل نگرفته است، بنابراین به یک راهنما و الگو نیاز دارند. اگر خانواده این زمان حساس و طلایی را جدی بگیرد، میتواند مشکلات احتمالی کودک در سنین نوجوانی یا بزرگسالی را کاهش دهد.
این روانشناس کودک با اشاره به نقش باورهای مذهبی در تربیت فرزندان گفت: تحقیقات نشان داده است که اگر باورهای مذهبی در میان کودکان رشد کند، سلامت جسمی و روانی و سازگاری اجتماعی آنها بهبود خواهد یافت و کمتر دچار تناقض و درگیری با دیگران میشوند. در واقع با نگاه به آموزههای مذهبی میبینیم که تمام دستورات اسلام مبتنی بر آموزش اخلاق و خرد است که عامل سعادت انسان محسوب میشود.
مهر و محبت تأثیر بهسزایی در سلامت روان کودک دارد
وی با بیان اینکه مهر و محبت مفهومی مورد تأیید در دین و بخشی مهم در روانشناسی است، افزود: بهرهگیری از این مهر و محبت در تربیت فرزندان باعث میشود تا آنها اجتماعی شده و ناهنجاریهای رفتاری نداشته باشند. آموزههای دینی نیز اخلاق و خرد را به کودکان آموزش میدهد. نگرش و گرایشهای والدین نسبت به این مسئله تأثیر بهسزایی بر سلامت روان کودک دارد و به او کمک میکند تا بعدا دچار معضلات بزرگسالی نشود.
طالبی تصریح کرد: بنابر تحقیقات انجام شده، کسانی که در دوران کودکی از آموزههای دینی و اخلاقی کمی برخوردار بودهاند، در نوجوانی بیشتر دچار مشکلاتی مانند بزهکاری، اعتیاد و تنفروشی یا دیگر مسائل شدهاند. نقش خانواده در تربیت فرزند همیشه پررنگتر از مدرسه است، چرا که مدارس معمولا با اجبارهایی از طرف آموزش و پرورش در زمینه مسائل دینی مواجهاند که این اجبارها باعث دوری دانشآموزان از این مسائل میشود.
انتهای پیام