به گزارش ایکنا از خراسانجنوبی، جنگ تحمیلی علیه ایران هشت سال طول کشید و در این مدت، ایران عزیز گلهای زیادی را از دست داد. عدهای شهید شدند، عدهای به اسارت دشمن درآمدند و عدهای نیز جانباز شدند.
سخت است سالها همسر، پدر و یا برادرت را روی یک تخت ببینی و نتوانی برایش کاری انجام دهی. سخت است ببینی همسری که دیروز با صلابت به جنگ دشمن رفت، امروز روی تختی نشسته و قادر به حرکت نیست.
دوران جنگ گذشت اما این دوران هنوز برای خیلیها تمام نشده است چرا که مبارزه آنان ادامه دارد. مبارزهای طولانی مدت علیه ناامیدی.
یکی از اقشاری که در جنگ تحمیلی حضور پررنگی داشتند، همسران و مادران رزمندگان بودند اما گروهی که صبر را به معنای واقعی کلمه ترجه کردهاند، همسران جانبازان هستند.
با یکی از این شیرزنان سرزمینم هم کلام شدم. او 36 سال است که از همسر قطع نخاعی خود مراقبت میکند و با وجود اینکه خود در این سالها از نظر جسمی آسیب دیده اما صبور و مقاوم ایستاده است.
فاطمه بیگم بادی، همسر جانباز علیرضا نصرآبادی در گفتوگو با ایکنا اظهار کرد: همسرم 15 ساله بود که با اصرار زیاد و گرفتن رضایت نامه کتبی از پدر و مادر توانست راهی جبهه شود.
وی با بیان اینکه همسرم در اردیبهشت ماه 61 مجروح و قطع نخاع و جانباز شد، افزود: از آن سالها تاکنون با عشق فراوان از همسرم مرا5بت میکنم همانطور که روزی او از خاک وطنم مراقبت کرد.
همسر جانباز علیرضا نصرآبادی بیان کرد: در سالهای جوانی در مکتب نرجس(س) بیرجند فعالیت قرآنی داشتم اما اکنون به دلیل مراقبت از همسرم از فعالیتهای خارج از خانه دوری میکنم.
بادی ادامه داد: زمانی که جوان بودم در بسیج برای جبهه لباس میدوختم، کمکهای اولیه یاد می گرفتم تا اگر لازم باشد من هم کمکی کنم.
وی از طعم زندگی با یک جانباز میگوید و ادامه میدهد: زندگی با فردی که برای آرمانهایی مقدس جنگید برایم بسیار شیرین است.
همسر جانباز علیرضا نصرآبادی اظهار کرد: زمانی که با همسرم ازدواج کردم، 20 ساله بود و به علت ویژگیهای اخلاقی که داشت دوست داشتم با او ازدواج کنم.
بادی بیان کرد: ولایتمداری از شاخصههای اصلی همسرم است به طوری که حاضر است جان خود را برای حفاظت از ولایت فقیه فدا کند.
او علاوه بر همسر جانباز، خواهر شهید نیز است. از او درباره برادر شهیدش پرسیدم.
وی اظهار کرد: برادرم نوزده ساله بود که به جبهه رفت و در این زمان هفت ماه بود که ازدواج کرده بود و همسرش باردار بود.
خواهر شهید محمدمهدی بادی با بیان اینکه بارداری همسرش مانع از رفتن برادرم به جبهه نشد، افزود: برادرم از تمام تعلقات دنیایی دل کند و عاشقانه در مسیری که رنگ خدایی داشت پرواز کرد.
بادی با اشاره به اینکه برادرم طلبه بود و در اتحادیه انجمنهای اسلامی فعالیت میکرد، تصریح کرد: یک سال در قم تحصیل کرد و به علت سختی دوری از پدر و مادرم، به مشهد آمد و در این شهر ازدواج کرد و همزمان به جبهه نیز میرفت.
وی اظهار کرد: مهم ترین شاخصه اخلاقی برادرم، مقید بودن به مسائل شرعی و خواندن نماز اول وقت بود و دیگران را نیز به این امر سفارش میکرد.
وی از روزهای کودکیاش میگوید: پدر ومادرم به گونهای ما را تربیت کردند که هر روز صبح قبل از رفتن به مدرسه دور هم مینشستیم و یک صفحه از قرآن کریم را میخواندیم.
خواهر شهید بادی یادآور شد: نوع تربیت پدر و مادرم باعث شد تا برادرم دل از دنیا کنده و برای دفاع از آرمانهایی مقدس به جبهه برود.
انتهای پیام