به گزارش ایکنا؛ در این شماره از فصلنامه علمی ـ پژوهشی علوم حدیث مقالاتی با عناوین «الگوی تاثیر قلب بر سامانه تفکر از منظر روایات، بر اساس روش داده بنیاد»، «تأمّلی در معناشناسی واژه «اسوه» در قرآن و حدیث»، «رویکردهای گوناگون به حدیث و حدیثپژوهی در دوران معاصر»، «نحوه تعامل علامه حلّی با روایات فقهی فرقه فطحیه و واقفه»، «أم ورقه صحابیه: واقعیت یا خیال»، «ساختار موسیقایی مناجات امام علی (ع) در مسجد کوفه»، «نگرشی انتقادی بر جریان حدیث سالاری در ایجاد رابطه معنایی بین «شهید» و «مقتول فی سبیل الله» در متن قرآن» و «شاخصههای زبان عرفی نهجالبلاغه» منتشر شده است.
در چکیده مقاله «الگوی تاثیر قلب بر سامانه تفکر از منظر روایات، بر اساس روش داده بنیاد» آمده است تفکر از ارکان اساسی دین اسلام است و آیات و روایات فراوانی درباره آن وجود دارد. پژوهشهایی که تاکنون در روایات پیرامون تفکر انجام گرفته، مبتنی بر بررسی بخشی از روایات و دستهبندی موضوعی آنها بوده و تنها گوشهای از جنبههای تفکر را به عنوان یک موضوع مستقل، ارائه دادهاند. اما آنچه از بررسی سامانمند و نه موضوعیِ کلیه روایات دربردارنده ریشه فکر که بیش از ۱۰۰۰ حدیث است، بدست آمد، حاکی از آن است که تفکر، یک فرایند مستقل و درونزا نیست بلکه تفکر همانند یک سیستم عمل مینماید یعنی دارای اجزاء مختلفی، چون قلب، عقل، علم و ... بوده و تقویت یا تضعیف هر یک از اجزاء این سیستم بر کل فرایند تفکر و یا بخشی از آن تاثیرگذار میباشد.
پژوهش حاضر با توجه به این رویکرد سیستمی، تاثیر حالات قلب بر تقویت و تضعیف تفکر را بررسی نموده و تحلیل روایات در آن به کمک استراتژی داده بنیاد یا گراندد تئوری انجام شده است. نتیجه حاصل ازاین تحقیق، ارائه مدلی است که بر اساس آن میتوان به نحوه کارآمدسازی سامانه تفکر، با توجه به عوامل و شرایطی که قلب را تقویت یا تضعیف نموده و با تفکر نیز مرتبط است، پی برد.
در طلیعه مقاله «تأمّلی در معناشناسی واژه «اسوه» در قرآن و حدیث» میخوانیم نقش اسوه و الگو در تکوین شخصیت آدمی و سعادت وی انکارناپذیر است. به همین سبب در آموزههای دینی و دیگر علوم نیز به بحث الگوبرداری پرداخته شده است. واژه «اسوه» در این موضوع نقش کلیدی داشته و پرکاربرد است، ولی به مرور زمان معنای اولیه آن مغفول واقع شده و غالباً فهم صحیح و کاملی از کاربردهای قرآنی و حدیثیِ «اسوه» صورت نگرفته است. در این مقاله، معنای اصیل واژه اسوه، کاربردها و اقتضائات آن بازکاوی شده تا از این رهگذر مراد نصوص دینی بهتر تبیین گردد. چنانکه واژه اسوه دو معنای کلّی دارد: معنای اولیه آن مداوا، علاج و مرهمی است که درد، غم یا سختی امور را کاهش میدهد و معنای ثانوی آن معادل الگو و مقتداست که امروزه بیشتر بهکار برده میشود.
همچنین در بخش نخست مقاله «رویکردهای گوناگون به حدیث و حدیثپژوهی در دوران معاصر» آمده است رویکردهای محققان معاصر دربارۀ حدیث و حدیثپژوهی را میتوان به جهات گوناگونی تقسیم کرد، که در مقالۀ حاضر، نگاه محققان نسبت به «دین»، معیار این تقسیم قرار گرفته است. یکی از مهمترین رویکردها در این بحث، نصگرایان هستند که تنها راه شناخت دین را خود نصوص دینی میدانند و بهویژه سلفیان اهل سنت و برخی از اخباریان شیعه، حدیث را در جایگاه بالایی قرار میدهند. برخلاف این، اغلب قرآنیون و گروهی از عقلگراها چندان وقعی به حدیث نمینهند.
از سوی دیگر، نوگراها به تاریخی بودن متون دینی معتقدند و در تفسیر متون دینی بر تاریخینگری، زبانشناسی و هرمنوتیک تأکید میکنند. این عده متون دینی را تاریخی و ادبی دانسته و به روشهای غربی به تحلیل آنها میپردازند. اما، نتیجۀ این نوع تحقیقات، غالباً در تألیفات حدیثپژوهان غربی دیده میشود؛ زیرا محققان مسلمان کمتر به این رویکرد، خصوصاً در مورد حدیث، التفات داشتهاند. براساس نتیجۀ این پژوهش، نگاه غالب معاصر به حدیث، رویکرد جمهور در میان اهل سنت و رویکرد اصولی در میان شیعیان است، که دیدگاههای سنتی و میانهتری نسبت به جایگاه حدیث و حدیثپژوهی دارند.
در چکیده مقاله «نحوه تعامل علامه حلّی با روایات فقهی فرقه فطحیه و واقفه»، میخوانیم فطحیه، باورمندان به امامت عبداللّه بن جعفر فرزند امام صادق و واقفه، توقّف کنندگان بر امامت امام موسی کاظم (ع) میباشند. تحقیق حاضر پس از معرفی اجمالی این دو فرقه، به بررسی نحوه تعامل علّامه حلّی فقیه نامدار دوازده امامی، با روایات فقهی ایشان میپردازد. در این راستا، آشکار میشود که علّامه، به شیوهای یکسان با روایات فقهی فرقههای انحرافی مواجه نشده است بلکه اگر محتوای روایت با دیدگاه فقهی مقبول او سازگاری نداشته است، بر فساد مذهب راوی، انگشت نهاده و بر سند روایت طعن زده است، اما اگر محتوای روایت با دیدگاه فقهی او سازگار بوده، فساد مذهب راوی را در خور اعتنا ندانسته و بر وثاقت و راستگویی راوی در مقام نقل روایت تکیه کرده است. بدینسان، طعن علّامه حلّی به روایات فقهی فرقههای انحرافی به عدم مطابقت محتوای آن روایات با دیدگاه فقهی مقبول او باز میگردد و انگشت نهادن بر فساد مذهب راوی، یکی از توجیهات کنار نهادن روایات مخالف شده است.
انتهای پیام