«حوالی پاییز» جدیدترین سریالی است که این روزها از شبکه ۳ سیما پخش میشود. این مجموعه تلویزیونی با هدف و رویکردی ارزشی تولید شده است، اما این ویژگی سبب نشده تا کار به لحاظ ساختار کیفیت مطلوبی داشته باشد. کارگردانی این سریال را حسین نمازی برعهده دارد و سعید پروینی تهیه کار را انجام داده است.
سریال حوالی پاییز، داستان یک خانواده سنتی است که بهظاهر شاخصههای یک خانواده ایرانی را به همراه دارد، اما رفتارهایی که در آن دیده میشود، چندان همخوان با این تصویر نیست. قصه سریال بارها در قالب کارهای متعدد سینمایی و تلویزیونی بازگو شده است. برای همین جذابیت روایی آن تا حد زیادی کمرنگ شده است. دختری عرب با پسری ایرانی ازدواج میکند، اما این اتفاق حواشی بسیاری به وجود میآورد که زندگی کل خانواده را تحت الشعاع قرار میدهد.
درباره بازیگران این مجموعه باید گفت، هنرمندان هر سریالی نقش ویترین آن اثر را ایفا میکنند، اما کارگردان با انتخابهای نامناسب ظرفیت این بخش را از بین برده است. بازیگر لبنانی این اثر بازی به غایت سرد و خنثی را ارائه کرده است. سایر بازیگران نقشهای اصلی هم بازی چندان دلچسبی در این مجموعه از خود ارائه نکردهاند و در این میان، تنها رویا تیموریان بازی مقبولی از خود ارائه میدهد، هرچند وی نیز در مقایسه باکارهای گذشته خود، نوعی پسرفت داشته است.
اما در بحث کارگردانی حسین نمازی، نتوانسته دکوپاژ خوبی برای کارش بیافریند، البته تلاش کرده با چیدن میزانسن، فضایی ایرانی بر سریالش حاکم کند، اما وی به این نکته توجه نداشته که چند گلدان و یک خانه قدیمی نمیتواند به تنهایی اثری را ایرانیزه کند، البته این آسیب تنها به این سریال خلاصه نمیشود، بلکه متأسفانه سالها است که در برنامهسازی تلویزیون مشاهده میشود. نکته دیگر به فیلمنامه این کار برمیگردد که کارگردان خود نگارش آن را برعهده داشته است. نویسنده با خلق داستانکهایی میخواهد برای تماشاگر تازگی ایجاد کند اما دررسیدن به این خواسته موفق نبوده است، چون تعلیقها و گرههایی که در کار وجود دارد، قابل پیشبینی است. در بحث معنا، سریال سعی کرده به برخی معضلات اجتماعی توجه کند. برای مثال حوالی پاییز به موضوعی، چون تأثیرات فضای مجازی بر خانوادهها اشاره دارد.
تأثیرات فضای مجازی معضلی است که نمازی در کارش به آن پرداخته است، اما این نگاه منطقی و قابلباور نیست، زیرا فضای مجازی تنها عامل فراموش کردن مناسبات خانوادگی نیست، این گفته دیگر به یک کلیشه تبدیل شده که مخاطبان آن را به عنوان گوناگون و به هر بهانهای میشنود. لازمه نقد این است که به نکات مثبت پدیده مورد ارزیابی هم اشاره کنیم، تا تماشاگر قادر به قضاوت در آن مقوله باشد، اما وقتی سریالی نقد و نتیجهگیری میکند، نتیجه موردنظر برای هیچ تماشاگری قابلباور نیست.
رویکرد این سریال معمایی است. در کنار این موضوع، سریال سعی دارد به اهداف انقلابی هم اشاره کند. در این مجموعه کارگردان سعی دارد صلابت وزارت اطلاعات را نشان دهد، چون در ظاهر قهرمان زن قصه جاسوس عربستان است، اما این بخش هم جدا از اینکه واقع پذیر نیست بهنوعی گریز تماشاگر را در پی دارد.
نکته دیگر درباره این سریال به حاشیههای آن مربوط میشود که در فضای مجازی بابت انتخاب بازیگر زن این سریال به وجود آمده است، چون عکسهایی که از وی پخششده با حجابی که ما در سریال از وی شاهد هستیم همخوانی ندارد، در این رابطه شاید کارگردان توجیه خاص خود را داشته باشد، اما الزامی نبود از یک بازیگر ضعیف عرب استفاده شود. نکته دوم اینکه میشد قبل از انتخاب بازیگر به برخی مسائل دقت نظر بیشتری داشت.
در بخش دیگری از این یادداشت باید به عدم موفقیت این کار در سیما اشاره کرد که کاملاً برای چنین کاری قابل پیشبینی است، چون علاوه بر اینکه مخاطب حرفهای چنین کاری را نمیپسندد تماشاگر عام نیز از این مجموعه استقبال نمیکند. این قبیل کارها را باید صرفاً آثاری نامید که برای پر کردن آنتن تولید میشوند، اما هرگز جریانساز نمیشود. درباره چرایی آسیبشناسیهای فراوانی صورت گرفته است اما، چون عزم و اراده مدیران سیما برای بقای این دست تولیدات استوار است، قطعاً وضعیت بهتری پیش رو نخواهد بود.
عدم موفقیت سیما آنقدر حاد شده که سریالی، چون «دلدادگان» که جزء کارهای پرمخاطب سیما محسوب میشود، نیز با انتقاد فراوان مخاطبان و منتقدان مواجه است اما در چنین شرایطی هم مدیران سیما از موفقیتهای برنامهسازی خود سخن میگویند و این رویکرد بیانگر آن است که خواست مردم و نظرکارشناسان اهمیتی برای مدیران صدا و سیما ندارد.
در پایان باید اذعان کرد با ساخت سریالهایی چون «حوالی پاییز» و «بازی نقابها» گوی رقابت را بهراحتی به سریالهای ماهوارهای باختهایم تا آنها هرروز بیش از گذشته مخاطب را جذب کنند، البته مدیران و مسئولان فرهنگی به تصور اینکه با نقد یکسویه به سریالهای ماهوارهای قادرند تماشاگر را از دیدن کارهای مربوطه منصرف کنند و با همین خیال خوش خود را به خواب زدهاند و در لاک دفاعی فرو رفتهاند، با این توضیحات مطمئناً آیندهای مطلوب برای سیما نمیتوان متصور بود.
به قلم، داود کنشلو
انتهای پیام
سریال حوالی پائیز سریال بسیار زیبا با بازی های زیباست
به خصوص بازی بازیگر نقش ساره بسیار باور پذیر است و کاملا بیننده تفاوت دختر عرب و دختر ایرانی را حس می کند
روابط خانوادگی به زیبایی و ظرافت نشان داده شده اند
روابط مادر و فرزندان , خواهر و برادر و مهم تر عروس و خواهر شوهر
من به عنوان یک بیننده از اینکه تلویزیون یک سریال تمییز و زیبا با یک داستان زیبا نشان می دهد بی نهایت خوشحالم
هیچ کششی در بیننده برای دیدن ادامه سریال وجود نداره.متاسفانه بازیهای حسین مهری و رویا تیموریان هم تجت تاثیر بقیه خنثی و سرد انجام میشه.بنظرمن فقط کمی پسر بزرگ رویاتیموریان طبیعی بازی میکنه.