بازخوانی نقش انگلیس در کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹
کد خبر: 3781522
تاریخ انتشار : ۰۴ اسفند ۱۳۹۷ - ۰۸:۱۵

بازخوانی نقش انگلیس در کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹

گروه سیاست و اقتصاد ــ انگلیس به عنوان پشتیبان و طراح کودتا، نقش زیادی در روی کار آمدن رضاخان داشت. آنها پس از جنگ جهانی اول به دنبال تسلط بلامنازع بر ایران بودند و با عدم موفقیت در قرارداد ۱۹۱۹ و پیروزی بلشویک‌ها در روسیه، تصمیم گرفتند با روی کار آوردن رژیمی در ایران، منافع خود را در منطقه حفظ کند».

فرمانده دیویزیون قزاق چگونه در ایران به قدرت رسید؟

به گزارش ایکنا از قزوین، در اسناد منتشره از مرکز اسناد انقلاب اسلامی چنین آمده است: یکی از نقاط تاریک تاریخ ایران، به قدرت رسیدن رضاخان و بنیان حکومت پهلوی است. رضاخان فرمانده دیویزیون (لشکر) قزاق، در ۳ اسفند ۱۲۹۹ دست به کودتا زد و پس از مدتی توانست در ایران به قدرت برسد. در این میان، انگلیس به عنوان پشتیبان و طراح کودتا، نقش زیادی در روی کار آمدن رضاخان داشت. آنها پس از جنگ جهانی اول به دنبال تسلط بلامنازع بر ایران بودند و با عدم موفقیت در قرارداد ۱۹۱۹ و پیروزی بلشویک‌ها در روسیه، تصمیم گرفتند با روی کار آوردن رژیمی در ایران، منافع خود را در منطقه حفظ کند.
در کتاب «چهارده قرن تلاش شیعه برای ماندن و توسعه» که به قلم حجت‌الاسلام والمسلمین روح‌الله حسینیان نگاشته و توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده است، درباره نقش انگلیس در روی کار آمدن رضاخان آمده است: بریتانیا می‌خواست نفوذ خود را بر خاورمیانه تسری دهد و سراسر ایران را تحت الحمایه خود سازد. آیرون ساید، فرمانده نیروهای انگلیسی در شمال ایران، از طرف لرد کرزن، وزیر امور خارجه انگلیس، مأمور شد تا با صلاح‌دید خود این مأموریت را انجام دهد.
پسر ژنرال در ضمن شرح خاطرات پدرش می‌نویسد: «پدرم بعد از بازسازی روحیه نیروهای انگلیسی و ثبات بخشیدن به وضعیت آن‌ها در قزوین، متوجه بازسازی قزاق‌های ایرانی شد. داستان انتخاب رضاخان به فرمانده نیروهای قزاق از جانب او را همه می‌دانند و گرچه در آن هنگام نمی‌دانست که او روزی شاه ایران خواهد شد، اما آشکارا راه را برای او هموار نمود. پدرم در خاطراتش می‌نویسد: فکر می‌کنم همه مرا معمار آن کودتا (۱۲۹۹ش) تصور می‌کنند. راستش را بخواهید خودم هم همین طور فکر می کنم». آیرون ساید در دفترچه خاطرات خود رضاخان را چنین توصیف کرده است: «رضا موجودی سخت کوش به نظر می رسد و بینی تقریبا بزرگی دارد. می‌توان گفت که قیافه او شبیه یهودیان است. او فقط به زبان فارسی صحبت می‌کند.»
آیرون ساید در ضمن خاطرات ۱۶ فوریه خود می‌گوید: «من دستورات مربوط به خروج نیروها را به اسمایس و رضا داده‌ام. باید به ایشان تا اندازه‌ای آزادی عمل بدهم. باید وزیر مختار را ببینم و مطالب را با او در میان بگذارم. برای ما کودتا از هر چیز دیگر مناسب تر است».
سندی در وزارت امور خارجه آمریکا وجود دارد که نشان از نقش انگلیس در کودتای رضاخان می‌دهد. بی‌مناسبت نیست که قسمت‌هایی از این سند بسیار مهم (گزارش سفیر وقت آمریکا در تهران به وزیر امور خارجه) را نقل کنیم:
«بلشویسم امری غیرقابل اجتناب می‌نماید؛ اما در واقعیت بیش از هر حادثه دیگری که برای ایران رخ دهد به مذاق دولت انگلیس و وزارت هند خوش نمی‌آمد، زیرا ایران بلشویکی برای هند خطر همیشگی خواهد بود. در عصر یکشنبه بیستم فوریه، مردم از حرکت حدود ۱۵۰۰ نفر از نیروهای قزاق از قزوین که در چند مایلی بیرون تهران هستند، تعجب زده شدند. گفته می‌شد که آن‌ها می‌خواهند پایتخت را به تصرف در آورند.
در عصر همان روز وزیر مختار بریتانیا برای هواخوری به بیرون شهر رفته تا حدود ساعت پنج بازنگشته. ساعاتی قبل از این ساعت، کنسول هیئت بریتانیا، سرهنگ دوم هیگ و سیدضیاءالدین برای ملاقات با قزاقان به بیرون شهر رفته بودند. هدف این دو نفر تحقیق درباره نیات قزاقان مهاجم بوده است و قزاقان آشکار ساختند که به هر یک از آن‌ها بریتانیا قبل از ورود به شهر پنج تومان، حدود پنج دلار، داده است.
این طور گفته می‌شود که پیش از خروج قزاق‌ها از قزوین کلنل اسمیت (رئیس قزاق‌ها در قزوین) پول لازم را برای تحویل به قزاق‌ها دریافت داشته است. لازم به تذکر است که مبلغ مورد نظر با امضای اسمیت از بانک برداشت گردید... مشهور است که وزارت خارجه انگلیس از سفیر خود در تهران و عدم موفقیت او در انجام کارهایی که باید انجام می شد موجب نارضایتی انگلیس از وی شده است. از این رو از انجام این حرکت بدون اطلاع وی نباید تعجب کرد... به سرعت معلوم شد که بسیاری از چهره‌های اصلی جنبش پیشتر دارای تماس‌های دوستانه‌ای با بریتانیا بوده‌اند؛ سرگرد مسعودخان.. در قزوین دستیار شخصی کلنل اسمیت بوده است. کلنل رضاخان که به ریاست قزاق‌ها رسید در هیئت نظامی انگلیس به ایران خدمت کرده و به صورت عملی جاسوس رئیس هیئت بوده و برای چندمین ماه با بریتانیا در قزوین همکاری نزدیک داشته. سید ضیاءالدین، مالک روزنامه رسمی رعد است که بریتانیا به آن کمک مالی می کند.»
نقش انگلیس در کودتای رضاخان چنان روشن بود که دولت انگلیس هیچ گاه آن را انکار نکرد. در جریان جنگ جهانی دوم به سادگی تمام می‌گوید: او را خودمان آوردیم و خودمان هم می بریم.
غیر از آیرون ساید در انتخاب رضاخان از اردشیر جی هم اسم برده می‌شود. ژنرال فردوست در خاطرات خود نقل می‌کند که «شاپور جی کتابی را با خود به دفتر آورده بود، گفت: این کتاب از کتب مستند یعنی مجموعه اسناد طبقه بندی شده انگلیس در هندوستان است و می‌دانی که در آن سال‌ها ایران از هندوستان اداره می شد. این کتاب نشان می‌دهد که پدر من رضا را پیدا کرد و به نایب السلطنه هندوستان معرفی کرد».
محققینی که در علت کودتای انگلیس به بحث و کنکاش پرداخته‌اند بیشتر این نکته را متذکر شده‌اند که چون قرارداد ۱۹۱۹ با مخالفت روبه رو شد، دست به کودتا زدند: «مراد از کودتا، گزیدن راه دیگری بوده است برای تحقق جوهر قرارداد ۱۲۹۸ش/۱۹۱۹م؛ یعنی برقراری ثبات سیاسی در ایران به گونه‌ای که منافع اصلی امپراطوری بریتانیا در منطقه تهدید نشود». سر ریدر بولارد نیز نیاز دولت انگلیس به ثبات در ایران را تأیید می‌کند و می‌نویسد: «اصولا بروز هرگونه تشنج و بی ثباتی در ایران مغایر اهداف انگلیس بوده».
نکته‌ای مهمی که قابل بحث است این است که انگلیس پس از جنگ جهانی دچار بحران اقتصادی شد و برای او مقرون به صرفه بود که یک نیروی مقتدر وابسته، اهداف او را تأمین کند. از این رو در اواخر سال ۱۹۲۰م به ملاحظه صرفه جویی در بودجه ارتش خود تصمیم گرفت که نیروهای خود را که در ایران بودند فراخواند و مقامات سیاسی و نظامی بریتانیا ضرب‌الاجل خوانده شده این نیروها را اول آوریل ۱۹۲۰م (دهم فروردین ۱۳۰۰ ش) تعیین کردند».
از طرف دیگر با پیروزی بلشویک‌ها در روسیه خطر تهدیدکننده‌ای انگلیس را در سر دو راهی جدی قرار داده بود. به همین جهت آن‌ها به هر حال جازم‌اند بقیه سربازان خود را از خاک ایران بیرون ببرند و نیز به این نتیجه رسیده بودند که خطر نفوذ بلشویک‌ها در ایران جدی است و برای بریتانیا چه راه حلی بهتر از این بود که یک ایرانی قدرتمند را شناسایی کنند تا بتواند کنترل اداره امور مرکزی کشور را به عهده بگیرد و قدرت مرکزی تهران را بر سراسر کشور برقرار سازد و ضمنا مانع پیشروی رژیم جدید مستقر در شمال ایران گردد.» پس از شناسایی چنین فردی و قوای وی «هر چه از اسلحه و مهمات کم داشتند انگلیسی‌ها در اختیار آنان قرار دادند».
سرانجام کودتا در ۳ اسفند ۱۲۹۹ش عملی شد و سید ضیاء به رئیس‌الوزرایی رسید و رضاخان سردار سپه شد. کابینه سیدضياء پس از صد روز سقوط کرد و پس از وی پنج حکومت روی کار آمد: دو بار احمد قوام، دو بار مشیرالدوله و یک بار مستوفی الممالک.
سردار سپه که در اواخر حکومت سیدضیاء به وزارت جنگ منصوب شده بود در تمام ادوار در این سمت باقی ماند و بیشترین اثر را در بی‌ثباتی حکومت‌های بعدی ایفا کرد تا اینکه روز ۳ آبان ماه ۱۳۰۲ش نخست‌وزیر شد. وی برنامه خود را با دو جمله خلاصه کرد:
۱۔ حفظ حقوق مملکت
۲- اجرای قانون
وی به درستی به این شعارها عمل کرد! همه حقوق مملکت را به خود متعلق ساخت و تمام قوانین را برای رسیدن به قدرت زیر پا گذاشت.
رضاخان تنها هماورد خود را مدرس می‌دانست. به همین سبب در همان شب اول کودتا مدرس را دستگیر و زندانی کرد؛ مدرس نیز خطر دیکتاتوری رضاخان را درک کرده بود و در مقابل او ایستادگی می‌کرد. اما قدرت رضاخان و قدرت مطبوعاتی وی مدرس را در تنگنا قرار داده بود. رضاخان روز به روز به سوی مبادی قدرت پیش می‌رفت و در مقابل، مدرس رو به ضعف و انزوا.
از تأثیر مطبوعات در روی کار آمدن سردار سپه به عنوان نخست‌وزیر نباید غافل شد. به گفته مکی با « انتشار خبر استعفای کابینه مشیر‌الدوله بلافاصله عده‌ای از جراید موافق و مزدور سردار سپه، نغمه و زمزمه حکومت قدرت و حکومت سردار سپه را بلند کرده، حکومت او را سرلوحه جراید خویش قرار داده، در اوصاف سردار سپه شاهنامه‌ها گفتند.» این فضاسازی‌ها شاه را مجبور کرد فرمان ریاست‌الوزرایی وی را صادر کند.
همان مطبوعات در دوران نخست‌وزیری وی چنان فضایی مناسب برای صعود رضاخان درست کردند و چنان مخالفین وی را در تنگنا قرار دادند که باید یک پایه بسیار مهم قدرت رضاخان را مطبوعات بدانیم.
وی در دوره وزارت جنگ، ژاندارمری را به زیر سلطه خود در آورده بود و فقط شهربانی در اثر استقامت باقی مانده بود. رضاخان با هماهنگی مطبوعات، فضای تیره‌ای را برضد فرمانده سوئدی آن به راه انداخت تا اینکه از رضاخان خواستند فرمانده‌ای برای آن منصوب کند و به این وسیله تنها نیروی شبه نظامی باقی مانده در سلطه رضاخان قرار گرفت و پس از چندی نیز از مجلس مقام ثابت فرماندهی کل قوا را نیز دریافت کرد.
رضاخان که تنها پس از چند روز از تشکیل کابینه‌اش شاه را به دیار فرنگ فرستاده بود، بدون هیچ مافوقی تمام شئون کشور را در سیطره خود قرار داد. مجلس نیز که تکمیل انتخاباتش توسط سردار سپه انجام گرفت، ـ جز اقلیتی به رهبری مدرس ـ در خدمت رضاخان بود.

انتهای پیام

captcha