پژمان امیرخانی، آهنگساز و استاد دانشکده موسیقی در گفتوگو با خبرنگار ایکنا، اجرای قانون کپیرایت را برای حمایت از هنرمندان ضروری دانست و عنوان کرد: با توجه به لازمالاجرا بودن این قانون، شرایطی وجود دارد که هنرمندان استثمار میشوند و برخی شرکتهای فعال در زمینه نشر و توزیع موسیقی به گونهای با هنرمندان قرارداد میبندند که همه عواید آن نصیب شرکت میشود و به همین دلیل گاهی اشخاصی که آثار خیلی خوبی هم ارائه میکنند، بخاطر نشر ضعیف آن بازخوردی پیدا نمیکنند و به این ترتیب شرکتهایی که میتوانند روی اثر خاصی مانور دهند، بازار را بدست میگیرند، بنابراین هنرمند وقتی میداند که اشاعه هنرش تنها به واسطه ناشر بزرگ صورت میگیرد و به تنهایی موفق نخواهد شد، حاضر میشود با درصد کمی با ناشر، قرارداد ببندد که فقط اثرش شنیده شود.
شنیده شدن دغدغه اصلی هنرمندان
وی اظهار کرد: در زمینه انتشار موسیقی، ناشر به بازار کار و هنرمند به شنیده شدن اثرش فکر میکند، گاهی اوقات مشاهده میشود بعضی آثار با اینکه کیفیت خوبی ندارند، اما به واسطه تبلیغات زیاد، کاملاً شنیده میشوند و محبوبیت هم پیدا میکنند و در مقابل اثری با کیفیت که هنرمند آن را با هزینه شخصی تولید میکند، شنیده نمیشود زیرا افراد نمیتوانند تبلیغات خوبی برای آثار خود داشته باشند و معمولاً آثار افرادی که به این شکل ارائه میشود کمتر محبوبیت پیدا میکند. بنظر میرسد در این میان یک سیستم معیوب وجود دارد که اگر سیستم متعادلتر بود به گونهای که ناشران به بعد هنری اثر هم توجه کرده و ارزش گذاری میکردند و هنرمندان هم به بخش مالی بیشتر فکر میکردند و توافقی دوسویه شکل میگرفت و میتوانست هم بهنفع ناشر و هم به سود هنرمند باشد.
مدیر آکادمی هنر فارابی با بیان اینکه گاهی هنرمندان از کپی آثارشان، خوشحال هم میشوند، عنوان کرد: برخی هنرمندان معتقدند در صورت کپی شدن، آثارشان بیشتر شنیده میشود، همچنین از اینکه بعضی شبکهها آثارشان را پخش میکنند، احساس رضایت دارند و در واقع شنیده شدن آثار، دغدغه اصلی هنرمندان است.
وی افزود: در کنسرتها نیز مدیر برنامهها قراردادهایی با هنرمندان میبندند که چیزی عاید آنها نمیشود، بهویژه در موسیقی پاپ حتی کمتر از 10 درصد به اعضای گروه و خواننده تعلق میگیرد و بقیه عواید برای ناشر محسوب میشود، زیرا این ناشر است که موجب محبوبیت یک شخص یا یک اثر میشود و شخصی که معروف شده درصد بسیار کمی از سود مالی را دریافت میکند و تا زمانی که شخص معروف است 90 درصد درآمدش به ناشر تعلق میگیرد و این شهرت نیز ماندگار نیست، چون صرفاً جنبه درآمدزایی دارد و ناشر به گونهای عمل میکند که هنرمند بعد از مدت کوتاهی کنار رود تا شخص دیگری را به اوج برسانند و در واقع این همکاری عمر کوتاهی دارد و ناشر تا جایی که بشود حداکثر بازدهی را بدست آورد، سرمایه گذاری میکند و در کنار آن روی پروژه دیگری فعالیت میکند و زمانی که درآمدزایی شخص قبلی کاهش پیدا کرد به راحتی آن شخص را حذف کرده و شخص دیگر را جایگزین میکنند.
تنزل ذائقه مخاطبان
امیرخانی بخشی از این مشکلات را به سطح سلیقه مردم مرتبط دانست و گفت: متأسفانه سلیقه مخاطبان تنزل پیدا کرده و آن هم به واسطه این است که مردم موسیقی خوب نمیشنوند، زیرا ارگانهایی که وظیفه اصلیشان این است که مردم را با موسیقی آشنا کنند کار خود را به خوبی انجام نمیدهند و باعث میشود مردم آشنایی درست با موسیقی نداشته باشند. مردم با هرسلیقه که برای آنها تعریف شود پیش میروند، افراد خاصی با بهکار بردن ترفندهایی باعث میشوند، سلیقهها به سمت خاصی کشیده شود در صورتیکه اگر مردم با موسیقی آشنایی کامل داشتند از شنیدن هر اثری سر باز میزدند.
وی افزود: به صراحت میتوان گفت موسیقی ایرانی از 50 سال پیش با وجود متخصصان بسیار تحصیلکرده رو به افول بوده زیرا آهنگسازان تحصیلکرده فرصت برای ورود به بازار کار پیدا نکردهاند، تنها 5 درصد از این افراد کار تولید میکنند که بخشی از آن به عدم وجود زمینه کاری مناسب بر میگردد و بارها مشاهده شده آهنگسازی که اصولی کار میکند متأسفانه مخاطب ندارد و وقتی اثری مخاطب نداشته باشد، خودبهخود شنیده نمیشود و از بین میرود و باعث میشود آثار عمدتاً توسط افرادی تولید شود که اطلاعات کمی درباره موسیقی دارند و مشکل دیگر اینکه در دانشگاهها آموزشی برای موسیقی پاپ ارائه نمیشود و ذهنیتی وجود دارد که گویی شخصی که موسیقی پاپ تولید میکند در واقع موسیقی سبک و غیرحرفهای کار کرده، این است که هیچکدام از اساتید موسیقی اصلاً سمت موسیقی پاپ نمیروند و این عرصه محل ورود تجربی افراد است.
آموزش؛ زمینهساز حمایت از هنرمندان
مدرس دانشکده موسیقی گفت: در برخی کشورهای اروپایی مثل آلمان، از دوران مهدکودک تا متوسطه موسیقی آموزش داده میشود در این کشورها هم قرار نیست همه موزیسین یا خواننده شوند، اما هدف از آموزش، پرورش مخاطبان است و از این طریق از هنرمندان حمایت میکنند، متأسفانه این ضعف در ایران وجود دارد و بسیاری از مردم آهنگسازان برجسته کشور را نمیشناسند.
وی اظهار کرد: مهمترین مسئله برای پیشرفت موسیقی در یک کشور، داشتن آهنگساز، نوازنده و موزیسین خوب نیست، بلکه مخاطب خوب است. اگر قرار است موسیقی کشور رونق بگیرد اول باید مخاطب خوب پرورش دهند، یعنی اول تقاضا وجود داشته باشد تا عرضهای برای آن صورت گیرد. اگر ما بهترین آهنگسازان دنیا را در ایران جمع کنیم، نمیتوانیم چند اثر خوب تولید کنیم که در میان جامعه فراگیر شود، بنابراین باید آموزشهای لازم در زمینه موسیقی به صورت مستقیم و غیر مستقیم از مهدکودک تا سطوح عالی تحصیلی و همچنین از طریق صدا و سیما ارائه شود.
امیرخانی عنوان کرد: از طروق گوناگون همچون رسانهها و شبکههای اجتماعی باید سطح دانش و آگاهی مخاطبان را افزایش داد و البته هنرمندان هم باید همتی کنند و آثار خوب ارائه دهند و از این طریق مردم را نسبت به موسیقی هنری آگاه کنند.
وی تصریح کرد: در حوزه موسیقی قبلاً وضعیت نامطلوبی داشتیم اما اکنون در وضعیت اسفباری به سر میبریم و امیدوارم بتوان این دوره را سپری کرد، در حال حاضر به دلیل انحصار موسیقی در دوره بدی قرار داریم و در چند دقیقه میتوان چند قطعه تولید کرد و در یک شبانه روز میتوان 60 اثر تولید و منتشر کرد. اگر رویه تغییر کند و فرهنگسازی صورت گیرد میتوان با این امر مقابله کرد.
انتهای پیام