شیخ عبدالحسین فرزند شیخ احمد امینی در سال ۱۲۸۱ش در روستای سردها شهرستان سراب و در خانوادهای سرشناس دیده به جهان گشود. جد وی امینالشرع از روحانیان به نام تبریز بود. تحصیلات مقدماتی را در تبریز گذراند. در جوانی به نجف رفت و پس از گذراندن مراحل تحصیلی و نیل به رتبه اجتهاد نزد مراجع معروف وقت نجف، دوباره به تبریز بازگشت. بعد از مدتی تدریس و تحقیق در تبریز دوباره به نجف رفت و برای انجام و بسط پژوهشهای تاریخی معروف خود برای همیشه در آنجا ماند. وی در سال ۱۳۳۵ قمری تألیف کتاب «شهداء الفضیله» را آغاز کرد. موضوع این کتاب درباره «عالمانی بود که در راه حق به شهادت رسیدهاند». در این کتاب زندگی بیش از ۱۰۰ عالم شیعه از قرن ۴ تا ۱۴ ذکر شده است.
اثر نامدار او دائرةالمعارف یازده جلدی «الغدیر» که به زبان عربی (۲۲ جلد بهزبان فارسی) و خلاصه آن به چند زبان ترجمه شده است در رأس تألیفات امینی و حاصل زحمات ۴۰ ساله اوست. الغدیر به بررسی تفصیلی مسئله ولایت تشیع از جنبههای گوناگون تاریخی، تفسیری، روایی و حدیثی، فقهی، ادبی، کلامی و اصولی پرداخته است. امینی برای تدوین این کتاب به کتابخانههای کشورهای مختلف از جمله عراق، هندوستان، پاکستان، مغرب، مصر و کشورهای دیگر دنیا مسافرت کرد. او با کار پیگیر شبانهروزی در کتابخانههای بزرگ جهان اسلام آن را به سرانجام رسانید. وی در نگارش این اثر چنانکه خود گفته دههزار جلد کتاب را به دقت مطالعه و استنساخ و به صدهزار رساله مراجعه مکرر کرده است. او در این باره میگوید: برای نوشتن الغدیر، ده هزار کتاب را از «بای بسم الله» تا «تای تمت» خواندهام و به صدهزار کتاب مراجعه مکرر داشتم.
ایکنا ــ به مناسبت سالگرد وفات علامه امینی(ره) با حجتالاسلام والمسلمین سیدمحمد طباطبایی یزدی، مسئول بنیاد محقق طباطبایی(ره)، در این زمینه به گفتوگو نشسته است.
ایکنا ــ ابتدا از ارتباطتان با شخصیت مرحوم علامه امینی و آثار ایشان بگویید.
والد بنده، مرحوم سیدعبدالعزیز طباطبایی، مدت 25 سال با علامه امینی(ره) حشر و نشر داشتند و در تألیف موسوعه سترگ الغدیر با ایشان همکاری کردند. بعد از رحلت علامه هم عمده فعالیت ایشان ادامه همان مسیر مبارک بود و بخشی از آثارشان هم با موضوع غدیر و ولایت مولا امیرمؤمنان(ع) گره خورده است. محقق طباطبایی از جمله چند نفری بودند که علامه امینی وصیت کرده بود که یادداشتهای ایشان در تکمله الغدیر زیر نظر آنها تکمیل شود و سعی ما هم در بنیاد محقق طباطبایی این است که در همین مسیر مبارک قدم برداریم و برداشتهایم.
ایکنا ــ بنیاد محقق طباطبایی در راستای احیای آثار علامه چه فعالیتی داشته است؟
یکی از اهداف عمده ما در بنیاد محقق طباطبایی، نشر میراث شیعی است و در همین راستا یکی از آثار منتشر نشده علامه با عنوان «المقاصد العلیة فی المطالب السنیة» را بر اساس یک نسخه عکسی از دستنویس مؤلف در اختیار داشتیم منتشر کردیم. در ضمن مجلسی هم برای رونمایی از این اثر برگزار کردیم و ویژهنامهای با عنوان «امین شریعت» بدین بهانه منتشر شد که حاوی مقالاتی درباره مرحوم علامه و کتاب مقاصد و گفتوگوهایی در این خصوص است که گرچه عجالتاً و در فرصتی کوتاه فراهم شد، اما بحمدالله کار خوبی شد و مورد استقبال اهل نظر نیز واقع شد.
ایکنا ــ در مورد کتاب «المقاصد العلیة» و محتوای آن توضیحاتی دهید.
این کتاب محصول دوره جوانی علامه است ـ حدود سی تا سی و پنج سالگی - و قبل از الغدیر تألیف شده است. ایشان از همان جوانی خوش درخشیده است و قصیدهای که علامه اردوبادی قدس سره در ستایش ایشان سروده است مربوط به همان سن و سال جوانی ایشان است. همچنین تقاریظ عالمان و مراجع بزرگی، چون آیتالله حاج آقا حسین قمی و آسید ابوالحسن اصفهانی و شیخ محمدحسین غروی اصفهان (اعلی الله مقامهم) بر کتاب ایشان «شهداء الفضیلة» گواه این مطلب است. به هر صورت این کتاب شامل چهار بخش میشود. علامه امینی در آن چهار آیه مهم قرآنی را که مورد توجه متکلمان و عالمان دین بوده، در چهار بخش جداگانه تفسیر کرده و سپس مورد بحث و بررسی قرار میدهد؛ در ذیل هر کدام روایات قابل توجهی را از منابع عمده حدیثی ذکر میکند. این مسائل شامل اسماء و صفات، عالم ذر و اظله، بحث طینت، و نسبت این عوالم با سرنوشت و اختیار آدمیان است.
بخش اول کتاب تفسیر آیه ۱۱ سوره غافر «قالوا ربَّنا أمَتَّنَا اثنَتَینِ وَ أحیَیتَنا اثنَتَین» است و پیرامون موت و حیات دوگانه است. بخش دوم تفسیر آیه ۱۸۰ سوره اعراف «وَللَّه الأسماءُ الحُسنى فَادعوهُ بِها» است و بحث آن پیرامون اسمای حسنای الهی است. بخش سوم نیز تفسیر آیه ۱۷۲ سوره اعراف «وَإذ أخذ رَبُّکَ مِن بَنى آدَمَ مِن ظُهورِهِم ذُرّیتهم...» است. این فصل که در اثبات عالم ذر نوشته شده، مفصلترین و مهمترین قسمت کتاب است و نزدیک به نیمى از کتاب را در برگرفته است. در حد خود بینظیر است و تاکنون نگارشی بدین تفصیل در باره عالم ذر نداشتهایم. علامه با رویکردی حدیثی کلامی به تبیین این موضوع پرداختهاند. بخش چهارم یا آخرین بخش کتاب نیز به تفسیر آیات هفتم تا یازدهم سوره مبارکه واقعه اختصاص دارد: «وَ کُنتُم أزواجا ثَلاثَةً فَأصحاب المَیمَنَهِ ما أصحاب المَیمَنَهِ وَأصحاب المَشئَمَهِ ما أصحاب المَشْئَمَهِ و السّابِقونَ السّابِقونَ أوّلئِکَ المُقرِّبونَ». این آیات در ارتباط با اصحاب یمین و اصحاب شمال است. این کتاب همچنین مشتمل بر ۱۲۰ حدیث درقالب سه (چهل حدیث) است که بسیار عالی و محققانه توسط علامه گزینش شدهاند.
ایکنا ــ اهمیت این کتاب در چیست و چه تفاوتی با الغدیر ایشان دارد؟
اشاره کردم که این کتاب مربوط به دوره جوانی علامه است و این مهم است که ما سیر تاریخی اندیشه علامه را با استناد به آثار ایشان بررسی کنیم. ببینیم چه شد که ایشان دست به تألیف الغدیر زدند. از فرزند علامه شنیدم که نقل میکرد که در حین نگارش کتاب مقاصد ایشان فکرشان به سوی الغدیر کشیده شد و احتمال میرود هسته اولیه الغدیر در همان دوره تألیف این کتاب شکل گرفته شده باشد. اهمیت خاص این اثر، بازتاب بالای منش فکری و طرز اندیشه اعتقادی مرحوم علامه است. دکتر حسن انصاری نیز در مقاله خود در کتاب امین شریعت متذکر شده است که در بین آثار منتشر شده از علامه، هیچ کدام به اندازه این اثر نماینده طرز فکر آن مرحوم در رابطه با مسائل اعتقادی و مشی کلی فکری ایشان نیست. به نظرم موضوع مهمی برای پژوهش است و جای کار دارد و محققین ما ضرورت دارد مبانی فکری علامه را از مطاوی عبارات این کتاب استخراج کنند.
در خصوص تفاوت این دو اثر باید بگویم که فضای کتاب الغدیر یک فضای احتجاجی است و مخاطبان اصلی آن اهل سنت هستند. بر همین اساس تمامی منابع مورد استناد در آن از منابع علمای اهل سنت است؛ یعنی مرحوم علامه بر مبنای یکی از قواعد اساسی منطقی در جدل که احتجاج از طریق ارائه مسلمات طرف مقابل است، مطالب کتاب خود را با استناد به اقوال و آرای اهل سنت استوار کرده است، اما در این کتاب المقاصد العلیة چنین نیست؛ زیرا محتوایی تبیینی دارد و مخاطبان آن شیعیان هستند؛ لذا جز در موارد بسیار نادر، عموم منابع شیعی است، اما در نهایت این را بگویم که روح و جانمایه هر دو اثر ولایت امیرالمؤمنین(علیه السلام) است و غیر آن نیست. اگر سابقون را در سوره واقعه تفسیر میکند، سابقون در واقع ولایتمدران هستند، اگر عهد و میثاق خداوند در عالم ذر را مطرح میکند جان مطلب اخذ عهد و پیمان خداوند از خلایق بر ولایت حضرت امیر(ع) است؛ همین موضوعی که علامه را به سمت الغدیر سوق داده است.
ایکنا ــ به نظر شما وظیفه کنونی ما چیست؟
اولاً عرض کنم که نسبت به همین الغدیر موجود هم میزان معرفت عموم طلاب و دانشجویان آن چنان که باید باشد، نیست. بگذریم از کوتاهىِ مراکز علمى در توجه به کتاب عظیم الغدیر، که به قول دکتر طالعی اگر در اختیار هر ملتى بود، دهها پایاننامه دانشگاهى و پژوهشهاى روشمند بر اساس آن پدید مىآوردند، ولی ما هرگز چنین نکردیم. این مجموعه در واقع دانشنامهای است از دین، ادبیات، کتابشناسى، تاریخ و تراجم شرق اسلامی که مغفول مانده است. بحمدالله اخیراً ترجمه خوبی از الغدیر به فارسی انجام شده است و امیدوارم زمینهساز آشنایی عمومی با این مجموعه ماندگار شود؛ پس بر عهده ماست که الغدیر را خوب بشناسیم و به دیگران بشناسانیم.
ثانیاً علامه در زمان خودش کار بزرگی انجام داده است و در این شکی نیست، اما نباید فکر کنیم پرونده الغدیر مختومه است؛ خیر، این پرونده همچنان باز است. باید ببینیم مرحوم علامه اگر زنده بودند و اکنون در میان ما بودند چه کاری انجام میدادند؟ تعریف و تمجید از علامه و الغدیر که هرسال به مناسبت سالگرد ایشان صورت میگیرد کافی نیست. از واسطهای شنیدم که علامه در تکمله الغدیر، یعنی جلد چهاردهم به تعبیر راوی حکایت، به تدوین هجمات ابنتیمیه عالم حنبلی جنجالبرانگیز قرن هفتم و پاسخ آنها مشغول بودند که به قدری از جسارتهای او به امیرالمؤمنین(ع) ناراحت شدند که از شدت ناراحتی کار را کنار گذاشتند. این مطلب بیان شد تا اشارهای باشد به تبلیغات وسیع وهابیت علیه شیعه که امروز شاهد آن هستیم؛ واقعاً جای آن هست که بر همان سبک و سیاق الغدیر از مکتب راستین تشیع در قبال تهاجمات ابنتیمیه و امثال او دفاع کنیم و این رسالتی بر دوش عالمان امامیه است.
انتهای پیام