جدیدترین شماره «تاریخ فلسفه» منتشر شد/ نگرش فلسفی خواجه نصیرالدین به اقتصاد خانواده
کد خبر: 3824996
تاریخ انتشار : ۱۶ تير ۱۳۹۸ - ۱۱:۱۷

جدیدترین شماره «تاریخ فلسفه» منتشر شد/ نگرش فلسفی خواجه نصیرالدین به اقتصاد خانواده

گروه اندیشه ــ سی‌وپنجمین شماره از فصلنامه علمی ـ پژوهشی «تاریخ فلسفه» به صاحب امتیازی انجمن علمی تاریخ فلسفه، مدیرمسئولی آیت‌الله سیدمحمد خامنه‌ای و سردبیری حسین کلباسی‌اشتری منتشر شد.

به گزارش ایکنا؛ در این شماره از فصلنامه علمی ـ پژوهشی «تاریخ فلسفه» مقالاتی با عناوین «سرچشمه‌های اندیشه بهمن یا صادر اول شیخ اشراق» نوشته نادیا مفتونی و مرتضی درودی‌جوان؛ «تاملی معناشناختی در توصیف خداوند به عقل بسیط در حکمت سینوی (با نگاهی به سه تفسیر متفاوت از فخررازی، میرداماد و ملاصدرا)» تالیف سیدمحمد انتظام؛ «واکاوی علل کم توجهی به فلسفه در دوره امویان اندلس» به قلم موسی‌الرضا بخشی‌استاد و عبدالحسین لطیفی؛ «نگرش فلسفی خواجه نصیرالدین طوسی به مدیریت و اقتصاد خانواده» نوشته مسعود صادقی؛ «کی یرکگور و خاستگاه آموزه‌های دینی اگزیستانسیالیست» نوشته فاطمه محمد و محمد اکوان؛ «بررسی مواجهه ابن سینا با آراء پیشینیان در باب چیستی لذت» به قلم حوریه شجاعی‌باغینی، عین‌الله خادمی و امیرحسین منصوری‌نوری؛ «بازخوانی سیر تطور معناشناسی صفات الهی نزد اندیشمندان اسلامی» تالیف عبدالله میراحمدی منتشر شده است.
 
سرچشمه‌های صادر اول شیخ اشراق

در چکیده مقاله «آراء شیخ اشراق را در اندیشه‌های ایران باستان می‌توان جست. یکی از این آراء، اعتقاد به بهمن یا صادر اول است. نوشتار حاضر با روش تحلیل محتوا، در پی احصاء و تحلیل میزان آثار مستقیم و غیرمستقیم بهمن که در باور مزدیسنان برترین فروزه اهورامزدا بشمار می‌رود، در آثار شیخ اشراق است. پس از استقراء ویژگی‌های عمومی و اختصاصی بهمن با رجوع به منابع مزدایی همچون اوستا و بندهش، به جست‌وجوی این ویژگی‌ها در آثار سهروردی پرداختیم. با کاوش در تمامی آثار شیخ اشراق، همه مواردی را که ضمن آن‌ها به صراحت از امشاسپند بهمن یاد شده و نیز تمامی مواردی که ویژگی‌های عمومی و اختصاصی آن را دربردارند، استخراج و شمارش کردیم و پس از محاسبه میزان فراوانی و بسامد ویژگی‌ها و نشانه‌های موجود، به تحلیل محتوایی و مفهومی آن‌ها پرداختیم.
در این پژوهش، نتایجی همچون مشخص شدن تعداد اشارات مستقیم به امشاسپند بهمن، ذکر بهمن به عنوان صادر اول یا عقل اول و سر سلسله عقول طولی برخلاف سایر امشاسپندان با نظر به کارکرد رب النوعی آنها، اجتماع قوی‌ترین نشانه‌های حضور بهمن در متون فارسی و در ضمن یاد کرد از قهرمانان اساطیری ایرانی و موارد دیگر به دست آمد. در این میان، بیشترین بسامد در بین خصوصیات عمومی و اختصاصی بهمن یا صادر اول به ویژگی پیوند با سایر امشاسپندان مربوط است؛ زیرا همه نشانه‌های امشاسپند بهمن از این خصوصیت برخوردارند. نتیجه این خصوصیت، همراهی همه نشانه‌های امشاسپند با یکدیگر و نیز سامان مندی در بین آن‌ها است که این یافته خود دلیلی بر تایید مسئله‌محوری این تحقیق مبنی بر توجه ویژه به معانی و کارکرد‌های امشاسپندان به نظر می‌رسد».
 
تاملی معناشناختی در توصیف خداوند به عقل بسیط

نویسنده مقاله «تاملی معناشناختی در توصیف خداوند به عقل بسیط در حکمت سینوی (با نگاهی به سه تفسیر متفاوت از فخررازی، میرداماد و ملاصدرا)» در طلیعه نوشتار خود آورده است «ابن سینا از خداوند به عقل بسیط تعبیر کرده است. معنای مورد نظر او از عقل بسیط، از سوی فخررازی، میرداماد و ملاصدرا به سه گونه متفاوت تفسیر شده است. فخررازی عقل بسیط را از نظر ابن سینا ناظر به دفعی و غیرزمانی بودن علم حصولی و تفصیلی خداوند به موجودات پیش از ایجاد آن‌ها دانسته است. میرداماد معتقد است منظور ابن سینا از عقل بسیط، علم خداوند به موجودات در مرتبه ذات است که عین ذات می‌باشد. او این علم را در مقابل علم حضوری خداوند به موجودات خارجی دانسته و نسبت علم حصولی به ابن سینا را از لغزش‌های شیخ اشراق می‌داند. ملاصدرا بر این باور است که منظور ابن سینا از عقل بسیط، علم اجمالی در مقابل علم تفصیلی حصولی است. در این نوشتار هر یک از تفسیر‌های سه گانه همراه با مستنداتشان باختصار بررسی شده و در پایان، ترکیبی از تفسیر ملاصدرا و فخررازی به اثبات رسیده است».
 
واکاوی علل کم توجهی به فلسفه در دوره امویان اندلس

در چکیده مقاله «واکاوی علل کم توجهی به فلسفه در دوره امویان اندلس» آمده است «اندلس تحت سیطره حکومت اموی توانست در دورانی که اروپا در رکود قرون وسطایی بسر می‌برد، رهبری فکری اروپا را برعهده گیرد و بر سر رهبری جهان اسلام نیز با بغداد رقابت کند که اوج آن در قرن چهارم هجری رخ نمود. اما به‌رغم پیشرفت علمی مسلمانان و فضای مطلوب فرهنگی در این دوره، فلسفه کمتر مورد توجه قرار گرفت و حتی با تنگنا‌های شدیدی نیز روبرو شد. از این رو همین امر، مسئله‌محوری نوشتار حاضر است تا بر اساس تحلیل منابع تاریخی کم‌توجهی به فلسفه را که با شکوفایی تمدن اسلامی در آنجا هماهنگی ندارد، مورد واکاوی قرار دهد. در تبیین این مسئله می‌توان گفت، مسلمانان با فتح اندلس، وارد سرزمینی شدند که پیش از آن، کلیسا بطور نهادینه خردگرایی را در آنجا و ممالک پیرامون آن منکوب کرده بود. اما مهم‌ترین عامل عدم اقبال به فلسفه در اندلس، همانا استقرار مذهب مالکی بود که با رویکرد اخباری گری، به خردگرایی مجال بروز نداد».
 
نگرش فلسفی خواجه نصیرالدین به اقتصاد خانواده

نویسنده مقاله «نگرش فلسفی خواجه نصیرالدین طوسی به مدیریت و اقتصاد خانواده» در طلیعه نوشتار خود آورده است هدف نوشتار پیش رو آن است که با روش تحلیلی توصیفی، نظریه یا دست کم رویکرد خواجه نصیر به تدبیر منزل و چگونگی اداره و چاره مشکلات خانواده را صورت بندی نموده و اجمالا مورد تحلیل قرار دهد. بر مبنای یافته‌های نوشتار حاضر معلوم می‌گردد معلوم شد که در تعریف خانواده از منظر خواجه نصیر، وجود خدمتگزارانی مقیم که دائما در خانه حضور داشته باشند، مدخلیت و ضرورت دارد. این تعریف می‌تواند گویای تاثیرپذیری نگرش خواجه از جایگاه اجتماعی و طبقاتیش باشد. چرخه اقتصادی مطلوب خانواده و بایسته‌های آن از نگاه خواجه نیز مستلزم روزآمدسازی است تا با واقعیت‌های اقتصادی جدید همسازتر گردد. همچنین بر مبنای مباحث این نوشتار روشن می‌گردد که رویکرد خواجه‌نصیر به مدیریت خانواده، رویکرد طبیبانه یا پزشک گونه است؛ به این معنا که مدیر منزل از موضع یک فرد باتجربه و آگاهتر، عیوب اعضای خانوده را به شکلی همدلانه تشخیص داده و برای حل آن چاره اندیشی می‌کند».

خاستگاه آموزه‌های دینی اگزیستانسیالیست

در طلیعه نوشتار «کی یرکگور و خاستگاه آموزه‌های دینی اگزیستانسیالیست» می‌خوانیم «نوشتار حاضر در پی تبیین نگرش کی یرکگور، فیلسوف برجسته آغازگر اگزیستانسیالیست، نسبت به آموزه‌های دینی است. کی یرکگور سه ساحت استحسانی، اخلاقی و ایمانی را برای انسان در نظر می‌گیرد که از مرحله استحسانی تا مرحله ایمان، فاصله زیادی وجود دارد و از همین رو است که وی برای تبیین سیر در این ساحات، واژه‌هایی همچون «شورمندی» و «جهش» را به کار می‌برد. دیالکتیک ناپیوسته کی یرکگور در گذر از مرحله‌ای به مرحله دیگر نشان می‌دهد که اولا این سپهر‌های سه گانه هرگز قابل جمع با یکدیگر نیستند؛ حتی اگر برای مدتی در کنار هم باشند، سرانجام زمانی فرامی‌رسد که ناگزیر یکی را باید انتخاب نمود. ثانیا نحوه گذر از بین این مراحل منطقی و چارچوبمند نیست. کی یرکگور وقتی با مسئله ایمان دینی روبرو می‌شود، دیگر جایی برای عقل و اندیشه باقی نمی‌گذارد. به عبارتی، وی زمان و مکان و راه روشنی را مشخص نمی‌کند تا انسان بداند که در چه زمان و مکانی می‌تواند به مرحله دیگر برسد، بلکه به اعتقاد وی در این راه باید خطر کرد، معجزه آفرید و بدون عقل این مسیر را پیمود. این خطر کردن، سبب جهش از مرحله اخلاقی به مرحله ایمانی می‌گردد که بالاترین مرحله زندگی اصیل یا اگزیستانس است؛ جهشی که از چارچوب قواعد عقلی بیرون است و از این رو فهمیدنی نیست. تمامی تلاش کی یرکگور در آثارش بر این است که نشان دهد دو حوزه ایمان و عقل کاملا با یکدیگر متفاوت و بلکه متقابلند و از این رو نباید مفاهیم حوزه ایمان را با معیار عقل سنجید».
 
سیر تطور معناشناسی صفات الهی
 
نویسنده مقاله «بازخوانی سیر تطور معناشناسی صفات الهی نزد اندیشمندان اسلامی» در طلیعه نوشتار خود آورده است «یکی از پردامنه‌ترین حوزه‌های مسائل توحیدی، تبیین صفات الهی است. وجود این صفات در میان آیات و روایات، همواره این پرسش جدی را در میان متکلمان اسلامی برانگیخته است که با چه قواعد زبان شناختی می‌توان به فهم صحیح آن‌ها دست یافت؟ در طول حیات فکری مسلمانان با سه رویکرد اصلی در تبیین صفات الهی مواجه می‌شویم: رویکرد نخست که مشبهه، حشویه و مجسمه و در ادامه سلفیه از قائلان آن هستند، ضمن آنکه آیات صفات را بر ظاهرشان حمل می‌کنند، صفات خبری را با تشبیه و تکلیف برای خداوند ثابت می‌دانند. رویکرد دوم که در میان غالب صاحبنظران اهل حدیث رواج دارد، ضمن انتساب صفات خبری به خداوند، در تبیین کیفیت انتساب آن‌ها توقف کرده و فهم معنای آن را به خداوند واگذار می‌کنند. رویکرد سوم برخلاف دو دیدگاه پیشین، با وجود برخی اختلاف روش‌ها در تعامل با صفاتی که ظاهر ابتدایی آن‌ها با احکام قطعی عقل مخالفت دارد، شیوه تاویل را برگزیده‌اند. گروهی از متقدمان و در ادامه معتزله و امامیه پیروان حقیقی چنین دیدگاهی هستند. در این پژوهش برآنیم تا با شیوه تحلیل محتوا، ضمن گزارش دقیق این سه رویکرد به ارزیابی و کارآمدی آن‌ها بپردازیم».
 
مواجهه ابن سینا با آراء پیشینیان در باب چیستی لذت
 
در چکیده مقاله «بررسی مواجهه ابن سینا با آراء پیشینیان در باب چیستی لذت» می‌خوانیم «چیستی لذت موضوعی است که نیازمند بررسی همه جانبه و واکاوی دقیق است. این بررسی از نظر شیخ الرئیس بوعلی سینا از اهمیت ویژه‌ای برخوردار بوده است. بخشی از این واکاوی در موضوع مذکور، به نحوه مواجهه او با آراء پیشینیان بازمی‌گردد. هدف نوشتار حاضر بررسی سیر اندیشه گذشتگان در موضوع لذت و همچنین بررسی میزان بهره‏گیری و تاثیرپذیری بوعلی از آراء پیشینیان است که در ضمن آن به چگونگی مواجهه او با آراء گذشتگان پرداخته می‌شود. این پژوهش دربردارنده دو مطلب است: یکی اینکه ابن سینا در مواجهه نقادانه نسبت به تعریف زکریای رازی، تبیین دقیقی از خطای تعریف او ارائه می‌نماید، اما بیشتر از آنکه ثبت این نقد به وی نسبت داده شود به نام فخررازی شناخته شده است. مطلب دیگر، اینکه شیخ الرئیس در مواجهه بعدی خود از بیان کوتاه معلم ثانی در تعریف لذت بهره گرفته و بدین لحاظ وامدار فارابی است. ابن سینا با توجه به نقد‌های وارد بر تعریف رازی آن را وامی‌گذارد و با استفاده از نگاه وجودشناختی فارابی در بیان چیستی لذت، دیدگاه وی را برای تعریف خود مبنا قرار می‌دهد و آنگاه با مبانی فلسفه مشاء و کمال‏محورانه خود به تکمیل تعریف در آثارش همت می‌گمارد، تا جایی که تعریف وی به عنوان تعبیری پذیرفته شده در بیشتر آثار کلامی و فلسفی پس از او مبنا قرار می‌گیرد».
 
انتهای پیام
captcha