پونه نیکوی، شاعر گیلانی، در گفتوگو با ایکنا از گیلان، زیباییشناسی را جزء جداییناپذیر شاعرانگی دانست و اظهار کرد: در جان انسان جوهری وجود دارد که از زیبایی لذت میبرد و جذب آن میشود و ارتباط مستقیمی بین زیبایی و نظم و هماهنگی وجود دارد.
وی زیبایی را به دو دسته ظاهری و معنوی تقسیم کرد و افزود: زیباییهای ظاهری عینی، سطحی و خودمانی است و معیارهای آن با توجه به مؤلفههای تاریخی و جغرافیایی و فرهنگی تغییر میکند، اما زیباییهای معنوی درونیتر، پیچیدهتر و رازناکتر است.
این شاعر گیلانی زیبایی معنوی را یک امر حقیقی و جاودان دانست و تصریح کرد: این زیبایی محصول خوب زندگی کردن است و روح زمینه زیبایی حقیقی را فراهم و زشتیها را آشکار میکند.
نیکوی با بیان اینکه زیبایی بر حواس پنجگانه انسان اثر میگذارد، گفت: این بدان معنا نیست که همه انسانهای بینا میتوانند زیبایی را ببینند و درک کنند، زیرا زیبایی نهایت نظم و کمال و خیر و خوبی است و کسی که این ویژگیها را نداشته باشد هرگز به زیبایی نمیرسد لذا زیبایی در دید همگان قابل مشاهده نیست.
وی ادارک زیبایی را از رموز آفرینش دانست و تصریح کرد: هیچ کس در عالم وجود ندارد که به دنبال زیبایی نباشد و کسانی که زشتی را میشناسند، جذب زیبایی میشوند، اما زیباییشناسی نیازمند رمزگشایی است و انسان برای توصیف زیبایی باید نگاه زیبا و بیان زیبا داشته باشد. قرآن کریم و همه کتب آسمانی مقدس برخوردار از نگاه و بیان زیبا هستند.
این غزلسرا دریافت انسان از زیبایی را وابسته به جهانبینی او دانست و اظهار کرد: زیبایی بیش از هر چیزی در طبیعت تجلی پیدا میکند و هنرمندان بیش از همه این زیباییها را میبینند و درک میکنند و درصدد انتقال آن به مردم هستند. در واقع هنرمندان تجربیات پیش و پا افتاده زندگی مردم را آن چنان جذاب و تپنده و پرشور منعکس میکنند که یک دنیای دیگری در مقابل دنیای زیستی انسان خلق میشود.
وی ادامه داد: زیبایی مانند نور در جهان در حال خرامیدن است و هر کسی که چشم زیبابین و عقل زیبافهم دارد، مسئول انتشار این زیباییهاست.
نیکوی کربلای امام حسین(ع) را تجلی زیباییهای معنوی در عین مظلومیتها و محرومیتها دانست و اضافه کرد: کربلا شفافترین، زلالترین و زیباترین چهرهاش را به حضرت زینب(س) نشان داد و ایشان با چشم زیبابین و عقل زیبافهم در دل ستیزهها به زیبایی رسید. آنجا که ابن زیاد در مواجهه با حضرت زینب(س) شهادت امام حسین(ع) را به تقدیر الهی و خروج ایشان علیه خلیفه اموی نسبت داد و با زخم زبان پرسید ««کَیْفَ رَاَیْتِ صُنْعَ اللهِ بِاَخیکِ؛ کار خدا را با برادرت چگونه دیدی؟»، حضرت زینب(س) در پاسخی با صلابت فرمود «ما رَاَیْتُ اِلاّ جَمیلا؛ من جز زیبایی ندیدم». در واقع زینب هم زیبا سخن میگوید و هم سخن زیبا.
زینب(س) رئیس دانشگاه زیباییشناسی است
وی آیه «فَاصْبِرْ صَبْراً جَمیلا» را یکی از مصادیق زیباییشناسی دانست و یادآور شد: حضرت زینب(س) با زیبابینی به صلابت و پایداری رسید و صبر را دوباره معنا کرد.
این شاعر گیلانی زیبایی کربلا را در شکوه خداوند دانست و تأکید کرد: «ما رَاَیْتُ اِلاّ جَمیلا» دانشگاه زیباییشناسی است و حضرت زینب(س) رئیس این دانشگاه است، زیرا ایشان در نهایت نکتهسنجی بین زیبایی با خیر و خوبی و عشق و ایمان و صبر و رضای الهی پیوند برقرار کرد و در اوج جنگ و خون و عطش و اسارت، زیبایی خداوند را دید.
وی با بیان اینکه زیباییهای کربلا نباید مغفول بماند، گفت: کربلا سرشار از نمادهای زیبا همچون صبر، آزادگی، وفا، فتوت، ایمان، شجاعت، شهادتطلبی و ولایتمداری و بصیرت است و امام حسین(ع) تجلی رضای انسان به رضای الهی است، زیرا امام حسین(ع) در آغاز حرکت از مکه به سوی کوفه فرمودند «رضا و پسند ما خاندان اهل بیت(ع) همانا همان پسند خداست» و این مبنای قیام حسینی است و حضرت زینب(س) مکمل این رضای الهی است.
نیکوی یاران امام حسین(ع) را انسانهای زیبابین و زیبافهم دانست که یک خط روشن بین حق و باطل کشیدند و متذکر شد: امام حسین از یارانش به عنوان بهترین انسانها یاد میکند، زیرا میدانست آنها زیبایی معنوی را درک کرده و خود به زیبایی رسیدهاند. لذا کربلا زیباست، زیرا صحنهگردانان اصلی این حماسه در نهایت زیبایی ظاهری و باطنی و انسانی و اخلاقی بودند.
وی غم حضرت زینب(س) را یک غم سبز دانست که ریشه در قلب دارد و عنوان کرد: زیبایی مانوسترین و پرشورترین مفهوم بشری است و «ما رَاَیْتُ اِلاّ جَمیلا» برای همه تاریخ بس است، زیرا ملکوت خداوند در این عبارت گسترانیده شده و عالم را مات و مبهوت کرده است.
این غزلسرا بیان کرد: هنری که زیباییهای کربلا را به تصویر بکشد زیبا و ماندگار خواهد شد، زیرا حضرت زینب(س) به عنوان راوی کربلا جز زیبایی در لحظه لحظه این حماسه توحیدی و بشری ندید. لذا باید به جای پرداخت صرف به جنبههای مصیبت امام حسین(ع)، از زیباییهای کربلا بگوییم.
نیکوی کربلا را یک غزل عاشقانه دانست و اظهار کرد: صحنههای وداع امام حسین(ع) با یارانش و شهادت فرزندان تا گودال قتلگاه و اسارت زینب(س)، بیت به بیت غزل کربلا را میسراید و «ما رَاَیْتُ اِلاّ جَمیلا» شاهبیت این غزل است.
رقص خون بايد كه بگشايد غل و زنجير را
عشق میخواهد كه زيباتر كند تصوير را
اربا اربا میشود غرق تماشا میشود
آه زيبا میکند اين بندها تعبير را
هر طرف رو میکند خورشيد آن سو میرود
میشود حس كرد زير خيمه اين تاثير را
تير میرقصد گلوی طفل را بو میکشد
در هوا حس میکند ناگاه بوی شير را
باد هو هو میکشد خود را به هر سو میکشد
يک نفر بيرون بيارد از گلويم تير را...
خشک میشد چشمه شير زنان شيرده
آه! میخشکاند اين غم شيره انجير را
بعد از اين زيبایی عالمگیر خواهد شد حسين(ع)
بعد از اين دنيا خودش حس میکند تغيير را...
غزل از پونه نیکوی
انتهای پیام