به گزارش خبرنگار ایکنا، نخستین سوگواره بینالمللی ملت امام حسین(ع) با هدف بررسی مسئله کنشگری در فضای مجازی، نشست تخصصی «کنشگری بانوان در فضای مجازی» را در ایکنا برگزار کرد.
در این نشست، فاطمه داداشی و هدی محمدی از فعالان و کنشگران فضای مجازی به همراه زینب محمدی، مجری و کارشناس برنامه به طرح مسائل و مشکلات مربوط به کنشگری بانوان در فضای مجازی پرداختند.
«الزامات کنشگری موفق بانوان در فضای مجازی» اولین موضوع مطرح در این نشست بود که فاطمه داداشی، از فعالان و کنشگران فضای مجازی در خصوص آن، گفت: قبل از رواج شبکههای اجتماعی، موضوع وبلاگنویسی مطرح بود که در آن فضا، جنسیت چندان مطرح و دخیل نبود. یعنی افرادی عموماً مخاطب وبلاگ و یا وبلاگنویس بودند، تولید محتوای خاصی داشتند، وقت صرف میکردند و از ایجاد وبلاگ هدفی داشتند اما فضای شبکههای اجتماعی اکنون به حدی گسترده و در دسترس شده که هر کاربری صرفاً با داشتن یک تلفن همراه و برنامه شبکه اجتماعی میتواند بهعنوان بلاگر خود را مطرح کند.
حال منظور از بلاگر چیست؟ شاید تعریف عرفی این باشد که اگر شخصی در موضوع خاصی تولید محتوا میکند، بلاگر محسوب میشود اما در فضایی مثل اینستاگرام با یک سری بلاگرهایی روبهرو هستیم که در حوزه موضوعی خاص تولید محتوا ندارند و بیشتر به روزمرهنویسی و نمایش سبک زندگی خود اقدام میکنند که بیشتر این افراد بانوان هستند. این افراد برای حضورشان در فضای مجازی خیلی هدفمند برنامهریزی نمیکنند اما توجه و گرایش مخاطبان خانم را همین بلاگرهای روزمرهنویس که در حوزه موضوعی خاص فعالیت ندارند، جلب کردهاند؛ اما آیا میتوانیم افراد روزمرهنویس را به عنوان کسانی که تولید محتوا میکنند و مخاطب دارند، بلاگر بدانیم؟ باید ارزیابی کنیم ببینیم فعالیت این افراد مثبت است یا منفی و چه آسیبهایی میتواند داشته باشد؟
هدی محمدی، از فعالان و کنشگران فضای مجازی نیز در ادامه این نشست گفت: مطرح شد که بیشتر خانمها بلاگر شناخته میشوند اما به نظرم این را نمیتوان به کل فضای مجازی تعمیم داد. مشخصاً این مسئله در اینستاگرام اتفاق میافتد. علت اصلی هم این است که اینستاگرام یک فضای اجتماعی تصویر محور است و میل خانمها به رسانههای تصویر محور بیشتر است و اصلاً در بعضی مطالعات میگویند اینستاگرام یک شبکه اجتماعی زنانه است و توییتر شبکه اجتماعی مردانه چون تکست محور و متن محور است.
با این ملاحظه میتوانیم بگوییم فعالیت خانمها در اینستاگرام چه در سطح بلاگینگ کردن و چه بهعنوان مخاطب بیشتر است. منظور از بلاگینگ بهطور کلی تولید محتواست. ولی این تنها تفاوت این شبکههای اجتماعی نیست. نکتهای که در مورد اینستاگرام وجود دارد همانطور که گفتید اقبال مخاطب به این جنس کنشگری و بازنمایی بیشتر است.
مسئله دیگری که در مورد اینستاگرام وجود دارد این است که ماهیت و رسالت اینستاگرام و کلاً شبکههای تصویر محور سرگرمکردن مخاطب است و با این ملاحظه مخاطب به این شبکه میآید که سرگرم شود و تفریح کند و قاعدتاً به دنبال چیز جدی نیست و حتی اگر بخواهیم محتوای جدی را به مخاطب ارائه دهیم باید آن را با یکلایه سرگرمی بپوشانیم وگرنه ابداً مخاطب استقبال نمیکند.
البته در نهایت این کنش ماست که مخاطب را به سمتمان میآورد و صفحات افرادی مثل ما مخاطب مشترک زیادی با یک بلاگر روزمره که ما بلاگر زرد میگوییم ندارد و مخاطبی که ما را دنبال میکند اصولاً بلاگرهای زرد را دنبال نمیکند اما اقبال افکار عمومی بیشتر به سمت بلاگرهای زرد است چون سرگرم کننده هستند و چیزی بیشتر از زندگی روزمره مخاطبان را ارائه میکنند.
زینب محمدی، مجری و کارشناس نشست در ادامه نشست این سؤال را مطرح کرد که چگونه میتوان افرادی که میخواهند کنشگر مذهبی در فضای مجازی باشند و محتوای دینی و سبک زندگی اسلامی ارائه کنند را از یک سوییت هوم یا حجاب استایلیستها که با رویکرد حجاب وارد فضای مجازی شده و تلاش میکند مخاطب مذهبی به خود جذب کند را از هم تفکیک کرد؟
هدی محمدی پاسخ داد: به نظرم ابتدا باید بپرسیم چه زمانی افراد دست به کنشگری میزنند؟
یک تمایز جدی بین وبلاگنویسی و بلاگر شدن این است که در وبلاگنویسی افراد دغدغهمند در راستای دغدغهای که دارند شروع به تولید محتوا میکنند و حتی در فیسبوک وقتی افراد مطالب سرگرمکننده و فان ارائه میکردند، همین مطالب سرگرم کننده هم از روی دغدغه بود اما در فعالیت اینستاگرامی و توییتری به طور خاص انگیزه کسب درآمد وجود دارد.
فاطمه داداشی ادامه داد: آیا به افرادی که با هدف کسب درآمد تولید محتوا میکنند یا محتوای آشپزی و ... در فضای مجازی منتشر میکنند نیز میتوان بلاگر گفت؟
زینب محمدی پاسخ داد: زمانی میتوانیم بگوییم فرد بلاگینگ خوبی است که یا تخصصش را دارد یا تجربه و سابقه خوبی در کاری که ارائه میکند دارد.
موضوع بعدی که در خصوص آن بحث شد، مسائل مربوط به زنان و مسائلی که زنان میتوانند در خصوص آن در فضای مجازی کنشگری کنند، بود.
فاطمه داداشی در واکنش به این موضوع، گفت: نگاه زنانه به موضوعات از اینکه چه موضوعاتی زنانه است مهمتر است. بهعنوان یک زن میتوانم در همه موضوعات ورود کنم اما با نوع نگاه خاص خودم. فکر میکنم اگر بانوان ما به حوزهای علاقهمند هستند و میخواهند یک حوزه تخصصی را در کنشگری داشته باشند باید نگاه زنانه خودشان را پیدا و در کنشگری این نگاه را اعمال کنند. لزوماً من که در حوزه سیاسی کنشگری میکنم نباید مثل آن آقایی که کنشگری میکند خبرنویسی، گزارش نویسی و یا برخورد کنم. باید زاویه نگاه عاطفهمند خودم و آن اخلاق مراقبتی که بین فلاسفه به خانمها نسبت داده میشود را در موضوعی که در آن فعالیت میکنم اعمال کنم. معمولاً خانمها در حوزه سبک زندگی، تربیت فرزند و ... فعالیت میکنند؛ البته این حوزهها برای آقایان هم باز است اما عموماً خانم در این موضوعات فعالتر هستند.
نگاه مهم است که متفاوت باشد نه موضوع. آقایان هم میتوانند در موضوع سبک زندگی ورود کنند اما با نگاه مردانه خودشان. به نظر من مهم است که نگاه زنانه در موضوعات حفظ شود و ما نخواهیم دائماً از آقایانی که روش خاصی را پیگیری میکنند تقلید کنیم؛ البته مؤلفههای نگاه زنانه به موضوعات هم باید کشف شود. باید مشخص شود در نگاه زنانه به موضوعات چه مسائلی پررنگ است و البته چه مباحثی میتواند فراجنسیتی باشد.
زینب محمدی در ادامه این گفتوگو به سلسله استوریهایی که در خصوص مزاحمتهای خیابانی برای بانوان ارائه شده بود اشاره کرد و با تأکید بر اینکه این موضوع و موضوعات مشابه مسائلی نیست که آقایان تجربه کنند و فقط دیده یا شنیدهاند، گفت: هیچ مردی نمیتواند بگوید من در جایگاه آن خانمی هستم که مورد آزار خیابانی قرار گرفته است. نظراتی که آقایان در این زمینه میدهند کلی و بدون هیچ پیشینهای است. در چنین موضوعاتی که مبحث صرفاً زنانه است، چطور مسئله نگاه زنانه را میتوان طرح کرد؟
فاطمه داداشی پاسخ داد: در چنین مباحثی تجربهنگاری زنانه کمک شایانی میکند اما وقتی میخواهیم در چنین موضوعاتی کنشگری کنیم، عموماً از سوی آقایان به ما برچسب زده میشود چرا که آن موضوع خاص برای آقایان مسئله یا دغدغه نیست اما برای خانمها هست.
حتی برخی از موضوعات واقعاً دغدغه خانمها هست اما به حدی مخفی نگه داشته شده یا علنی نشده که بسیاری از خانمها هم به آن موضوع به عنوان مشکل نگاه نمیکنند اما وقتی در مورد آن حرف زده شد، تازه میفهمند که این موضوع برای خانمهای دیگر هم پیش آمده و دغدغه و مشکل است.
از سوی دیگر یکسری از رخدادها و موضوعات را مسئله نمیدانیم درحالیکه واقعاً مسئله هستند و باید در خصوص آنها حرف بزنیم تا جامعه زنان متوجه شوند که مشکل و مسئلهای وجود دارد.
هدی محمدی هم گفت: بهطور کلی فضای فعالیتم در اینستاگرام را فضای فعال حقوق زنان و حوزه زنان تعریف نمیکنم؛ چراکه وقتی یک مقدار زن بودنت را پررنگ کنی و دنبال مسائل و دغدغههای مرتبط با زنان باشی بلافاصله یک سری برچسب از پیش آماده شده مثل فمینیست و دنبالهروی از فلانی یا فمینیست چادری به شما چسبانده میشود. برای همین ترجیح من این است که خیلی بهعنوان فعال حوزه زنان یا دغدغهمند حوزه زنان شناسایی نشوم.
داداشی هم گفت: من هم همینطور. با اینکه کار اصلی من در فضای حقیقی همین است اما هیچوقت اعلام نمیکنم که در حوزه زنان فعالیت میکنم چون حساسیت وجود دارد.
هدی محمدی اضافه کرد: مادامی که با دغدغه زنان در فضای مجازی حرف بزنید دارید مارپیچ سکوتی را میشکنید که اندک ضربهای به این مارپیچ موجب میشود به شما برچسبهای از پیش آماده بزنند و ناخودآگاه به عقب رانده میشوید. من تاکنون چهار یا پنج بار به طور خاص از تجربیات زنانه خودم یا نزدیکانم نوشتم. یکبار در مسئله عاشقانههای فانتزی که دخترهای جوان و نوجوان از تأثیر عاشقانههای فانتزی مذهبی در زندگیشان صحبت کردند؛ یکبار در مورد شوهران اینستاگرامی و بازنمایی که بلاگرها از شوهرانشان دارند؛ سال گذشته در مورد مدل بازنمایی از حجاب، محجبه بودن و سیاستگذاریهای اینچنینی صحبت کردم و آدمهایی که حجاب نداشتند و بعداً محجبه شده بودند آمدند و از تجارب خود صحبت کردند. دو هفته قبل در مورد تجربه زیستن بهعنوان زن در شهر صحبت کردم با این مضمون که اساساً شهر طوری طراحی نشده که بتوانی بیشتر از یک ساعت در آن استقرار داشته باشی و بلافاصله دچار مشکلاتی از جمله رفتوآمد، سرویس بهداشتی، محل وضو گرفتن و ... خواهد شد. زیست زن مسلمان در شهر خیلی سختتر از زن غیرمسلمان خواهد بود.
هدی محمدی در ادامه از هجمههای شدید علیه کنشگران مذهبی گفت و تعریف کرد: یک سال قبل روایتهای me too پررنگ بود و آدمهایی که کمتر تعلقات مذهبی داشتند روایتهای آزاردیدگی خود را بیان میکردند. آن زمان همچنان این مارپیچ سکوت برای خانمهای محجبه و مذهبیتر برقرار بود و آنها از تجربه آزارهایی که متحمل شده بودند چیزی نگفتند چون به هرحال مسئله تابو بودن این مسئله و حیا و حرمت در این گفتمان مطرح بود؛ تااینکه برای یکی از دوستانم همین مسئله آزار رخ داد و من استوریهای اورا استوری کردم و سپس از دنبالکنندگانم خواستم تجارب خود را در همین خصوص برایم بنویسند و از آنجایی که مخاطبانم مطمئن بودند هویت آنها فاش نمیشود تجارب خود را برای من فرستادند و من منتشر کردم.
تمام مدت پارسال که روایت آزار زنان مطرح میشد کسی درباره اینکه خانمهای مذهبی هم آزار میبینند حرفی نمیزد اما وقتی حدود 1500 روایت از بانوان محجبه دریافت کردم که آزار دیده بودند، اتهامزنی به من شروع شد که یعنی تو میگویی چادر امنیت ایجاد نمیکند؟ و شما امنیت ایجاد کردن چادر را زیر سوال میبری! اما من گفتم وقتی ما در موضوعی قربانی داریم، بخشی از آن مربوط به پوشش خانمهاست که قطعاً مؤثر است ولی صرف پوشش کافی نیست و باید فکری به حال طرف آزارگر هم بکنیم.
بیان این موضوع مطرح کردن یک صدای شنیده نشده بود و همزمان یک تجربه زیسته در پس آن وجود داشت که باعث شد به یکباره خانمها در خصوص آن صحبت کنند.
برخی مطرح میکنند که برای کنشگری در فضای مجازی باید ببینیم دغدغه مخاطب چیست اما من معتقدم این یک اشتباه استراتژیک است که سراغ دغدغه مخاطب برویم. سوئیت هومها سراغ دغدغه مخاطب رفتهاند و ما نتیجه و خروجی این اقدام را میبینیم. ما باید دغدغههای خودمان را با ادبیات مردم همپوشانی دهیم و مسئله را به ادبیات مسئله تبدیل کنیم.
البته تأکید دارم افراد به هر قیمتی نباید کنشگر شوند. اینکه ما چادری هستیم، مذهبی هستیم و زن هم هستیم، دلیل کافی برای اظهارنظر در مورد هر چیزی نیست و نباید احساس وظیفه کنیم که لزوماً کنشگر فضای مجازی باشیم. همه قرار نیست کنشگر فضای مجازی شوند.
زینب محمدی در یک جمعبندی از مطالب مطرح، گفت: طبق چیزی که راجع به آن صحبت کردیم به این نتیجه رسیدیم که اگر من بهعنوان یک خانم دوست دارم در فضای اجتماعی کنشگری داشته باشم، در درجه اول باید راجع به مسائلی که دغدغه خودم است صحبت کنم. اما ممکن است دغدغه من وقتی در فضای مجازی مطرح میشود، آسیبهایی ایجاد کند. مثلاً موضوعی مطرح میشود که تابهحال دغدغه خیلیها نبوده و صرفاً مطرحشدن این موضوع توسط من موجب ایجاد مشکل در زندگی بسیاری میشود چون انسانها ظرفیت یکسان ندارند.
هدی محمدی گفت: این مسئله کاملاً بستگی به شیوه پرداخت محتوا دارد. این مدل مصلحتاندیشی غلط است. اینکه ما بگوییم بهخاطر اینکه پرداخت به فلان موضوع ممکن است عدهای را دچار مشکل کند یا عدهای سوءاستفاده کنند، یا بگویند این کار شما آب به آسیاب دشمن ریختن است و بهتر است موضوع را بیان نکنیم، غلط است.
اگر من نگویم و دشمن بگوید آیا اتفاق راحتتر و خوشایندتری است؟ شاید ما بخواهیم نسبت به موضوعی اعتراض کنیم؛ این حق شهروندی ماست؛ اما باید در ادبیات اعتراضمان دقت کنیم. مثلاً اعتراض به رد صلاحیتها در انتخابات اگر با ادبیات دلسوزانه و در گفتمان انقلاب اسلامی از این حق شهروندی دفاع کنیم در نهایت این اعتراض محترم است، چون چیزی را مطرح کردهایم که ممکن است دغدغه افراد بسیاری است اما مطرح نمیکنند.
مثالهای جدیتر در این خصوص(بیان مسائلی که تاکنون مطرح نشده و حتی تصور نمیشد دغدغه عده زیادی باشد) بحثهای عقیدتی است؛ از بحث دیه بگیرید تا حضانت. مثلاً بحث دیه از بچگی برای ما مسئله بود؛ چراکه به نحوی بازنمایی و این شبهه را ایجاد کرده بودند که دیه زن نصف دیه مرد است و مثلاً وقتی بینی یک مرد شکسته شود، دیهاش از جان یک زن بیشتر است (چون جزء اعضایی است که یک مورد در بدن است). این سؤال مدام در ذهن من بود تا اینکه یکی از فعالان حوزه حقوق اسلامی در فضای مجازی رشته استوری گذاشته و توضیح داده بود که وقتی یک زن فوت کند دیهاش به مرد و اگر یک مرد فوت کند دیهاش به زن میرسد. برای اینکه زن بازمانده نیاز بیشتری به پول دارد، دیه مرد دو برابر است؛ با همین رشته توئیت این مسئله برای من حل شد.
زینب محمدی هم گفت: ارائه چنین مباحثی تا حدودی به فرد مطرح کننده نیز بستگی دارد. در خصوص حضانت و اینکه وقتی پدر حضور ندارد کودک را در مدرسه ثبتنام نمیکنند، خانم پیرانی (همسر شهید رضایینژاد) بهعنوان یک فرد تحصیلکرده و همسر یک شهید، این مسئله را مطرح و گفت که من بهعنوان مادری که شوهرم شهید شده، نه طلاق گرفتهام و نه اتفاق دیگری برایم رخداده و در جامعه به عنوان همسر یک شهید شناخته شده هستم اما وقتی میخواهم ثبتنام فرزندم را انجام بدهم باید امضای همسرم موجود باشد.
فاطمه داداشی از حساسیت برانگیز بودن بیان مسائل زنان در فضای مجازی گفت و اضافه کرد: مشکل این است که ما خودمان ادبیات مستقل نداریم یعنی خودمان نمیتوانیم گفتمانسازی انجام دهیم و وقتی مسئلهای را مطرح میکنیم(مثلاً از سختیهای مادری میگوییم) برچسب میخوریم و یا عنوان میشود که در زمین فمنیستها بازی میکنید. ما باید بتوانیم ادبیات مستقل برای خودمان بسازیم.
این درست نیست که چون ممکن است از حرفها و کنشهای ما در فضای مجازی در خصوص زنان سوء استفاده شود، پس نباید در این خصوص حرف زد. اگر در خصوص زنان مسئلهای هست باید ادبیات خودمان را برای بیان آن پیدا و راههای آن را از نظر فقهی بیان کنیم. چرا وقتی در مبانی دینی خود راهحل وجود دارد آن را بیان نکنیم؟ البته برچسبزنیهایی است که باعث عقبنشینی میشود در حالی که ما حرف برای گفتن داریم.
هدی محمدی نیز گفت: ما دنبال راهحل هستیم و تمایز جدی ما با دشمن همین است که ما مشکلات را مطرح میکنیم تا حل شود، مطرح نمیکنیم تا آسیب بزنیم. ولی ما را حذف میکنند برای اینکه ممکن است دشمن سوء استفاده کند! دشمن استفاده میکند و آسیب هم میزند و آن زخم خیلی عمیقتر و طولانیتر میشود.
زینب محمدی در ادامه سؤال کرد: باتوجه به این مدل کنشگری در فضای اجتماعی و با این حجم هزینهای که از سمت مخالفان مثل فمینیستها و... صورت میگیرد حکومت چگونه میتواند از کنشگری ما حمایت کند؟
هدی محمدی جواب داد: اگر کار زنان را به زنان بسپارند نصف مسئله حل خواهد شد. مسئله نه بودجه است و نه امکانات و نه کار ویژهای لازم است. در همین گفتوگو بارها گفتیم اگر به ما برچسب نزنید خود ما بقیه کارها را انجام میدهیم. مثالی هست که میگوید ما مشکل آزادی بیان نداریم، مشکل آزادی پس از بیان داریم، ما وقتی میخواهیم یک مسئله را در بستر زنان و باتجربه زیسته زنان مطرح کنیم، نباید دغدغه این را داشته باشیم که از سوی آقایان و حتی خانمها به ما چه انگهایی زده خواهدشد. حتی موضوع زنان علیه زنان به خصوص در خانمهای مذهبی مسئلهای کاملاً جدی است. بهخاطر گفتمان مردسالارانه زنستیز که بهعنوان گفتمان نگاه اسلام به زن به خورد ما داده شده این انگ زنیها وجود دارد درحالیکه من این نگاه را صحیح نمیدانم.
فاطمه داداشی نیز از تجربه خود در همین خصوص گفت: من روایتی از پیامبر(ص) را که در منابع آمده است توئیت کردم، بالای آن کوت کرده و نوشته بودند که اینها فمینیست چادری هستند. میگویم که این روایت خود پیامبر(ص) است اما میگویند شما آن بخشی را انتخاب کردی که مردان خوششان نمیآید.
هدی محمدی هم در خصوص تجربه خود، گفت: برای پژوهشی در مورد حضرت خدیجه(س) یک استوری گذاشتم که چقدر جالب است که پیامبر(ص) با زنی ازدواج کرده که شاغل بوده است. شاغل بودن حضرت خدیجه(س) از بدیهیات است. به من میگفتند شما مگر در زندگی پیامبر بودید؟ مگر بعد از ازدواج هم ایشان کار میکردند؟
فاطمه داداشی با تأکید بر اینکه همه نباید کنشگر فضای مجازی باشند ادامه داد: هرکسی صرفاً گوشی و فالوئر دارد لازم نیست خودش را کنشگر بداند. دختران مذهبی به من میگویند میخواهیم کاری بکنیم؛ چهکار کنیم؟ میگویم دنبال دغدغهتان بگردید، اگر آن دغدغه قابل ترویج و مناسب در فضای مجازی است، بیایید. اما لازم نیست همه بیایند در فضای مجازی. صرف اینکه ما یک خانم محجبه و مسلمان هستیم و دغدغههای خوبی داریم برای کنشگری کافی نیست بلکه باید ادبیات این فضا را بشناسیم، بستر و مخاطب را بشناسیم.
حتی در انتخاب احادیثی که نشر میدهیم صرف اینکه مسئلهای را مطرح کنیم بدون توجه به اینکه واکنشهای بعدی ممکن است چه چیزی باشد، غلط است. این قابلپذیرش نیست که من صرفاً با دغدغه مذهبی که دارم فعالیت کنم. من باید مخاطب را بشناسم؛ مخاطب من هرکسی و از هر طیفی و با هر نگاهی میتواند باشد. شاید نیت شما خوب باشد ولی باید به برداشت مخاطب هم فکر شود. اینها مواردی است که باید بدان توجه کرد و صرف دغدغهمند بودن کافی نیست.
هدی محمدی هم گفت: با توجه به فرمایشات اخیر مقام معظم رهبری، برعکس این موضوع هم وجود دارد. آقا فرمودند کنشگری در فضای مجازی جهاد است. برخی میگویند که من میخواهم کنش داشته باشم و کاری بکنم، شما موضوع پیشنهاد بدهید! بهخاطر اینکه فقط میخواهد کنش داشته باشد. این خیلی نکته مهمی است که کنشگری در فضای مجازی خیلی کار خوبی است ولی لزوماً سنگر تو نیست.
زینب محمدی ادامه داد: از سوی دیگر زندگی حقیقی و مجازی و ترکیبشدن اینها با یکدیگر و تأثیرات فضای مجازی بر زندگی حقیقی افراد به یک دغدغه تبدیل شده است. ما خانمها را بهعنوان ستون خانواده میشناسیم. سؤال این است که فعالیت مجازی آنها چه تأثیری بر زندگی حقیقی آنها دارد؟ چطور میشود کنش اجتماعی و مجازی را با زندگی حقیقی تلفیق کرد که هم بشود کنشگری انجام داد و هم به زندگی حقیقی ضربه وارد نکرد و هم این فعالیتها برای محیط کار و خانواده و ازدواج و... حساسیتزا نباشد؟ اکنون بسیاری از زندگیها بهخاطر فضای مجازی و نگاهکردن به زندگی سوئیت هومها و بلاگرها دچار مشکل شده است.
فاطمه داداشی هم گفت: وقتی یک خانم کنشگر است، مثل یک خانم شاغل است و همانطور که یک فرد شاغل بین زندگی و کارش تعادل برقرار میکند، یک فعال و کنشگر نیز باید چنین تصمیمی بگیرد.
البته این مسئله هم مطرح است که وقتی یک نفر فقط مخاطب صفحات است، چگونه زندگی حقیقی خود را از آنچه در فضای مجازی میبیند و به عنوان تغذیه فکری از آن بهره میبرد، جدا کند. یک مخاطب فضای مجازی باید این را بداند که نباید ظاهر زندگی خود را با باطن زندگی دیگران مقایسه کند؛ اما ناخودآگاه این کار را میکند. وقتی به صورت مداوم چیزی را در صفحات مجازی میبینیم، مثلاً فردی دائماً روابط خودش را با همسرش و اتفاقات جاری در خانوادهاش را خوب جلوه و نمایش میدهد، شاید در پس ذهنمان بدانیم که اینهمه زندگیاش نیست اما این که مدام این جلوهگری خوب تکرار میشود، بر روی فردی که زندگیش اینگونه نیست، تأثیر میگذارد.
مهمترین مسئله در این خصوص این است که برای همه کاربران نهادینه کنیم که آنچه میبینید همه واقعیت نیست و این تنها بازنمایی کاملاً دستکاری شده است. یعنی هر فرد راحت میتواند با دستکاری کردن بخشی از زندگیاش چیزی را بازنمایی کند که اصلاً واقعیت ندارد. حتی در صفحات مذهبی هم شاهد هستیم که روابط خوب بین زوجین تصویرسازی شده اما زن و شوهر بعد از مدتی از هم جدا شدند. در حالی که در کامنتهای پستهای آنها شاهد بودیم مردم حسرت زندگی آن زوج را میخوردند.
در پایان این نشست، هدی محمدی در جمعبندی مطالب مطرح شده، گفت: برای کاهش آسیبهای فضای مجازی آموزش سواد رسانهای واجبتر از نان شب است؛ نه فقط برای مخاطبان بلکه برای تولیدکنندگان محتوا نیز این امر واجب است.
گاهی مخاطب، تولیدکننده محتوا را دچار اشتباه و این توهم میکند که اجازه داریم درمورد هر موضوعی اظهارنظر کنیم. در شلوغیهای افغانستان مخاطب به من میگفت چرا درباره افغانستان چیزی نمیگویید؟ گفتم چون بلد نیستم. چون نمیدانم. گاهی آنقدر این فشار برای اظهار نظر از سوی مخاطب و دنبال کننده صفحات مجازی زیاد میشود که به انسان اعتمادبهنفس کاذب میدهد. این موضوع همیشه ناخوشایند نیست بلکه گاهی خوشایند است.
زینب محمدی نیز در پایان نشست، جمعبندی کرد: این مسئله برای بازیگران اتفاق میافتد و آنها در مورد هر موضوعی از جمله مسائل سیاسی اظهارنظر تخصصی میکنند. با در نظر گرفتن این حقیقت که گاهی مخاطبان تولیدکنندگان محتوا را به مسیر غلط میبرند، افراد زیادی هستند که کنشگری در فضای مجازی را خیلی خوب شروع کردند ولی به مرور زمان وارد فضای زرد شدند و وقتی پستهای یک سال قبلشان را میبینید کاملاً در فضای تولید محتوای تخصصی بودند ولی اکنون در کنار آن به محتوای زرد هم میپردازند. مخاطب شما را به آن سمت میبرد؛ چون مخاطب آن محتوای زرد را دوست دارد. تولیدکنندههای محتوا باید در این موضوع بسیار دقت کنند. ما مدام میگوییم که مخاطب سواد رسانهایاش را بالا ببرد اما آنکه تولید محتوا میکند نیز انسان است و او نیز ممکن است دچار اشتباه و خطای شناختی شود.
گزارش از زهرا ایرجی
انتهای پیام