خطر کوتوله شدن مراجع فکری در جامعه‌ای با نقص سواد رسانه‌ای + فیلم
کد خبر: 4095847
تاریخ انتشار : ۱۰ آبان ۱۴۰۱ - ۰۹:۳۷
در نشست «بایسته‌های سواد رسانه‌ای در عصر پساحقیقت» مطرح شد؛

خطر کوتوله شدن مراجع فکری در جامعه‌ای با نقص سواد رسانه‌ای + فیلم

کارشناسان در نشست بایسته‌های سواد رسانه‌ای در عصر پساحقیقت» مطرح کردند:‌ جامعه‌ای که منابع خبری و تحلیلی آن سلبریتی‌هایی باشند که فقط چون مشهورند معتبرند، کم کم به جامعه‌ای کوتوله تبدیل می‌شود و مقصر این مسئله نخبگانی هستند که نتوانسته‌اند به درستی در فضای مجازی خود را به عنوان متخصص مطرح کنند.

خطر کوتوله شدن مراجع فکری در جامعه‌ای با نقص سواد رسانه‌ای + فیلم

باور کردن اولین واکنش بسیاری از مردم در مواجهه با اخباری است که در فضای مجازی منتشر می‌شود. همین باور چه در مسائل اجتماعی، بهداشتی و سیاسی و چه در مسائل فرهنگی موجب وارد شدن آسیب‌های مختلف به آنها می‌شود. رسانه‌ها نیز گاه در روند سرعت انتشار اطلاعات دست به انتشار اخباری می‌زنند که ساختگی یا دروغ بودن آنها بعداً مشخص می‌شود. واکنش برخی از مسئولان به تأثیر و قدرت شبکه‌های اجتماعی و تلاش برای فیلتر آنها نیز نشان می‌دهد که مسئولان آگاهی چندانی از واقعیت رسانه‌ها و دنیای ارتباطات ندارند و همه این معضلات نشان‌دهنده این است که سواد رسانه‌ای و اطلاعاتی قوی در کشور ما وجود ندارد.

اکنون سواد رسانه‌ای یکی از دروس مهم مدارس بسیاری از کشورهاست و نخبگان بر لزوم آموزش این سواد برای مواجهه نقادانه و صحیح با محتوای رسانه‌ها تأکید می‌کنند. هفته جهانی سواد رسانه‌ای نیز با هدف آگاهی‌بخشی عمومی در خصوص این سواد مهم با این عنوان نام‌گذاری شده است.

برای بررسی ابعاد مختلف سواد رسانه‌ای در ایران نشست «بایسته‌های سواد رسانه‌ای در عصر پساحقیقت» با حضور محمد خدادی، کارشناس رسانه و معاون سابق امور مطبوعاتی و اطلاع‌رسانی وزارت ارشاد و سجاد مهدی‌زاده، عضو هیئت علمی دانشگاه امام صادق(ع) و با همکاری باشگاه مدیریت رسانه و توسعه سواد رسانه‌ای یونسکو ـ ایران و خبرگزاری ایکنا برگزار شد.

در بخش نخست این نشست، سه‌گانه سواد رسانه‌ای مردم، نخبگان و مسئولان مطرح شد و سجاد مهدی‌زاده، عضو هیئت علمی دانشگاه امام صادق(ع)، بر آموزش سواد رسانه‌ای برای هر سه گروه تأکید کرد، در حالی که محمد خدادی، کارشناس رسانه و معاون سابق امور مطبوعاتی و اطلاع‌رسانی وزارت ارشاد، وظیفه یادگیری و به کاربردن سواد رسانه‌ای را بیشتر برعهده اداره‌کنندگان جامعه دانست و تصریح کرد: همه کسانی که دست‌اندرکارند و سهمی در اداره جامعه دارند باید پاسخگوی سواد رسانه‌ای باشند و این وظیفه را به حاکمیت، دولت، رسانه و... تفکیک نمی‌کنم، بلکه هر کسی که در اداره جامعه نقش دارد به اندازه سهمش مسئول است.

در ادامه این نشست، سجاد مهدی‌زاده، عضو هیئت علمی دانشگاه امام صادق(ع) به موضوع حکمرانی رسانه‌ای اشاره کرد و گفت: مسئله مهمی با عنوان حکمرانی رسانه‌ای یا فضای مجازی وجود دارد. اگر بپذیریم که درون‌مایه یک جامعه فرهنگ است و ارتباطات آن را شکل می‌دهد، باید مراقب گسست ارتباطات باشیم. آن چیزی که سبب می‌شود جامعه دچار اختلال شود گسست بین لایه‌های مختلف است که لزوماً این لایه‌ها مسئولان نیستند.

مهدی‌زاده تصریح کرد: در عین حال که می‌پذیرم اگر مسئولان اصلاح شوند بسیاری از مسائل درست می‌شود، قشری میانه به عنوان نخبگان داریم که در سواد رسانه‌ای مشکل دارند. استاد دانشگاه، منبری، تولیدکننده پیام به عنوان خبرنگار و... در مقوله سواد رسانه‌ای مؤثرتر است. همانطور که ما نمی‌توانیم از مردم انتظار زیادی داشته باشیم، از مسئولی که دغدغه کلان دارد و در نهایت یک مشاور رسانه‌ای را انتخاب می‌کند که بتواند کارهای اطلاع رسانی خود را پیش ببرد هم خیلی انتظار نداریم. رسانه مهم است و باید مسئولان اقتضائات رسانه را بدانند، ولی به نظر من مشکل در بخش میانه (نخبگان) است. مشکل ما در سواد رسانه‌ای این است که آن را به تکنیک‌های خیلی ساده محدود کرده‌ایم؛ مثلاً چگونه پیام را تولید کنیم، چگونه پیام را دریافت کنیم و نیز چند تکنیک یاد بگیریم و آنها را در یک کتاب منتشر کنیم.

رسانه به ناهنجاری جنسی ضریب می‌دهد

وی ادامه داد: یک بار از آیت‌الله مهدوی‌کنی سؤال کردم که اگر بخواهیم در نماز حضور قلب داشته باشیم باید چه کنیم؟ خیلی صریح گفتند که مگر در زندگی روزمره خودت حضور قلب داری که در نمازت حضور قلب داشته باشی؟ این یک قاعده مهم است و کسانی که در زندگی روزمره‌شان آداب و اخلاق اجتماعی ندارند، در رسانه‌ها نیز این را نخواهند داشت. اگر در فضای مجازی فحاشی یا خشونت وجود دارد، از کف جامعه نشئت می‌گیرد. اگر ناهنجاری جنسی را در فضای مجازی می‌بینیم، این مورد در رسانه خلق نشده، بلکه رسانه به آن ضریب داده است. پس با جزوه دادن به مردم در خصوص سواد رسانه‌ای این مسائل حل نمی‌شود.

خطر کوتوله شدن مراجع فکری در جامعه‌ای با نقص سواد رسانه‌ای + فیلم

مهدی‌زاده با بیان اینکه در این فضا کلان‌مفاهیمی داریم که باید برای جامعه جا بیفتد، گفت: مثلاً حکمرانی فضای مجازی و حکمرانی رسانه‌ها. هر کدام از اپلیکیشن‌های خارجی که فیلتر می‌شود، مردم ما به دنبال جایگزین خارجی آن می‌گردند و می‌گویند که اپلیکیشن‌های داخلی رصد می‌شود. درست است که یک پس‌زمینه ذهنی دارند که خارجی‌ها هم با دغدغه خودشان این اپلیکیشن‌ها را ساخته‌اند، اما به دنبال فهم عمیق این مسئله نیستند که این اپلیکیشن چقدر قدرت دارد و می‌تواند در بلندمدت در جامعه تحول ایجاد کند. مثلاً در مورد اینستاگرام که درصد بالایی از کسانی که تجارت می‌کنند، زیست مالی در آن دارند؛ ما برای مقابله با این اپلیکیشن داریم بخشی از اقتصاد بازارها را دچار اختلال می‌کنیم و در این دوگانه گرفتار شده‌ایم که اینستاگرام پلتفرمی است که برای ما نیست، دیگران بر آن حکمرانی می‌کنند و می‌گویند در آن چه چیزی باید باشد و چه چیزی نباید باشد. از سوی دیگر ما هیچ جایگزینی برای آن نداریم. این اپلیکیشن میدانی را فراهم کرده و همه تجارت به سمت آن رفته است. ما اجازه دادیم یک اپلیکیشن قدرتمند در کشور وارد شود و شکل بگیرد و اکنون دیگر نمی‌توانیم آن را کنترل کنیم. حال جامعه مقصر نیست.

مسئولان باید پیش‌بینی می‌کردند نه مردم

مهدی‌زاده افزود: می‌گویند مردم باید پیش‌بینی می‌کردند که زمانی ممکن است اینستاگرام فیلتر شود، اما این حرف درست نیست. مسئولان باید پیش‌بینی می‌کردند که بستری را برای تجارت امن مردم فراهم کنند. این مورد سواد رسانه‌ای محسوب می‌شود که مسئول باید داشته باشد و باید بداند که مردم نیاز دارند در دنیای امروز تجارت خود را رسانه‌ای کنند. پس بستر لازم را دارند و مسئولان باید آن را فراهم کنند. مسئول باید سواد رسانه‌ای داشته باشد و بداند که اگر می‌خواهند آموزش را به فضای مجازی ببرند، اگر برنامه شاد نتواند به نیازها پاسخ دهد، دانش‌آموز و معلم معطل شاد نمی‌شوند و از اپلیکیشن دیگری استفاده می‌کنند.

مهدی‌زاده با تأکید بر اینکه مسئولان، جامعه و حوزه میانی (نخبگان) باید اهمیت و قدرت حکمرانی رسانه‌ای را بفهمند، تصریح کرد: مسئله دیگر این است که بخشی از سواد رسانه‌ای تکنیک نیست. اتفاقاً همان آموزش‌های روزمره است که سالیان سال به جامعه می‌دادیم و در آن هم اختلال داشتیم، مثل اخلاق، آداب، عفاف اجتماعی و... وقتی این موارد در جامعه دچار اختلال است، اختلال آن در رسانه نیز بروز پیدا می‌کند و با آموختن چند تکنیک سواد رسانه‌ای، آن مسئله حل نمی‌شود.

وی با بیان اینکه تولیدکنندگان پیام زیاد شده‌اند، اظهار کرد: البته مصرف‌کنندگان پیام هم زیاد شده‌اند. قبلاً در خانواده فقط پدرها بودند که روزنامه می‌خواندند، اما اکنون همه در معرض خبر هستند و ما با نسلی مواجه شده‌ایم که در سن و سالی، حجمی از اخبار را دریافت می‌کند که اصلاً ضروری نیست. آیا این نسل نیاز به سواد رسانه‌ای دارند؟ نمی‌توان به این گروه از کودکان سواد رسانه‌ای یاد داد، بلکه چیزی به عنوان رژیم مصرف داریم که باید برای این قشر تعیین شود. ما می‌خواهیم همه رسانه‌ها و افراد تولیدکننده خبر باشند، اما دیگران به درستی از میان اخبار انتخاب کنند. امکان ندارد که بتوان به کودکان و نوجوانان طوری آموزش داد که اخبار را دریافت، عاقلانه تحلیل و بعد خودشان خبر را تولید کنند.

سواد رسانه‌ای را به یک حوزه خاص تقلیل ندهیم

مهدی‌زاده با تأکید بر اینکه ماجرای سواد رسانه‌ای را نباید به یک حوزه خاص تقلیل داد، بیان کرد: اینکه بگوییم صرفاً برای بچه‌ها رژیم مصرف در نظر گرفته شود یا فقط تکنیک‌های تولید محتوا آموزش دهیم یا فقط بر روی تفکر نقادانه تکیه کنیم اشتباه است، باید همه این موارد را برای گروه‌های سنی مختلف در نظر گرفت. مگر چقدر می‌توان مردم را نشاند و تمام جزئیات سواد رسانه‌ای را به آنها آموزش داد. این مسئله نشان می‌دهد که باید سواد رسانه‌ای را گسترده دید و با عقلانیت و آموزه‌های دیگر ترکیب کرد. دغدغه ما باید این باشد که در زیست رسانه مردم بتوانند به زندگی موفق خود ادامه دهند.

این استاد دانشگاه با اشاره به اینکه با ظهور رسانه‌های جدید، اتفاق خوبی رخ داد و آدم‌ها توانستند آزادی داشته باشند و تولید محتوا کنند، گفت: مثلاً در گذشته اگر به کسی ظلم می‌شد، باید با مشقت در دادگاه اثبات می‌کرد، اما اکنون فیلم می‌گیرند و منتشر می‌کنند و فشار اجتماعی ایجاد می‌کنند تا مردم از آن فرد حمایت کنند. این امر خوب است، ولی سبب می‌شود که هر کسی بتواند تولیدکننده باشد، اما کسی که در حال تولید مطلب است چقدر منبع موثقی است؟ ما فقط می‌گوییم یک خبر تولید و بازنشر شده است و حتی تحقیق نمی‌کنیم که چه بخشی از آن صحت دارد. عصر امروز عصر توجه است. اگر من منبری، تولیدکننده لوازم آرایش یا ناشر هستم و اگر می‌خواهم بمانم، باید بتوانم جلب توجه کنم و این مسئله ظاهراً اجتناب‌ناپذیر است، چون اگر جلب توجه نکنم جا می‌مانم. همین مسئله در دنیای جدید، که اقتصاد توجه در آن مطرح است و هر کسی می‌خواهد بماند باید جلب توجه کند، موجب رشد اخبار زرد شده است، چراکه مثلاً بلاگری که محتوا تولید می‌کرد تا معروف شود، پس از مدتی دیگر کشش تولید محتوا ندارد. بنابراین، به سراغ اخبار زرد می‌رود تا همچنان مطرح بماند. همین مسائل موجب می‌شود که اخبار عجیب و غریب مدام مطرح شود؛ مثلاً کسی بگوید که در قانون اساسی چنین مطلبی آمده است و همین پست در فضای مجازی مدام بازنشر شود، اما چند نفر به اصل قانون اساسی مراجعه می‌کنند تا بدانند که آیا حرف مطرح شده صحت دارد یا خیر. همه می‌گویند: «می‌گن این‌طوری هست» و به تعبیر بودریار دچار فراحقیقت می‌شویم و کسی به دنبال حقیقت نمی‌گردد، بلکه آنچه در متن جامعه مطرح می‌شود به حدی تکرار می‌شود که گویی حقیقت است و پذیرفته می‌شود.

خطر کوتوله شدن مراجع فکری

این کارشناس عرصه سواد رسانه‌ای، عصر جدید را عصری دانست که توجه در آن جدی می‌شود و جامعه‌ای که فقط مصرف‌کننده بوده است میل دارد که تولید کند و گفت: اما چند درصد این جامعه نخبگی تولید محتوا را دارد؟ شاید پنج تا 10 درصد و هر فردی چون می‌خواهد دیده شود به هر راهی و کاری دست می‌زند و هر کسی چیز عجیب و غریب‌تر و جنسی‌تر گفت بیشتر دیده می‌شود و اصل بر دیده شدن تمایزهاست و اینجاست که مراجع فکری کوتوله می‌شوند و ما به آنها سلبریتی می‌گوییم. سلبریتی کسی است که اعتبار او به شهرت اوست. کسانی مرجع می‌‌شوند که دیده می‌شوند. ما این همه اندیشمند در حوزه‌های دینی داریم اما کدام‌یک دیده می‌شوند؟ افرادی که مشهور شده‌اند و متفاوت حرف می‌زنند. این همه مشاور و روانشناس داریم کسی که توانسته است موضوع خاصی را مطرح کند دیده می‌شود و همین‌ها موجب می‌شوند با جامعه‌ای مواجه شویم که مرجع‌های فکری آن دچار اختلال شده است.

مهدی‌زاده با تأکید بر اینکه  منظور او از سلبریتی صرفاً بازیگرها نیستند، تصریح کرد: حتی یک سخنران مذهبی و مسئولی که مشهور است و حرفش پذیرفته می‌شود نیز سلبریتی است و شهرت باعث اعتبار می‌شود و سپس با جامعه‌ای مواجه می‌شویم که هرقدر سواد رسانه‌ای به او بدهیم نتیجه ندارد، چون جامعه مراجع فکری درست خود را از دست داده و از نظر فکری، تحلیلی و... کوتوله شده است و حتی مدل تحلیل خود را از همین سلبریتی‌ها می‌گیرد. حتی در زمان جاهلیت هم جامعه‌ای نداشتیم که سردمداران آن فروشنده لوازم آرایش باشند. باید زمانی جامعه به این فهم برسد که در حال از دست دادن مرجع‌های صحیح است؛ وقتی در جامعه واقعی مرجع فکری معتبر نداریم، در فضای مجازی نیز از افراد زرد اخبار زرد می‌گیریم. مثلاً در مورد عرفان اگر از مردم سؤال کنید که سؤالات مربوط به عرفان خود را از کدام عالم دریافت می‌کنید، شاید جواب چندانی دریافت نکنید، اما در فضای مجازی کافی است که هر کسی با هر تحصیلات و اطلاعاتی پست‌های جذابی در خصوص عرفان منتشر کند تا کم‌کم به مرجع تبدیل می‌شود و مجموع مرجع‌های غیرمتخصص و کوتوله که اعتبارشان به شهرتشان است، جامعه را ضعیف و ضعیف‌تر می‌کنند.

نخبگان مقصرند

مهدیزاده با اشاره به اینکه این مسائل و مشکلات در همه کشورها وجود دارد و در سایر کشورها تلاش شده است که این فضا سامان داده شود، گفت: اما همان سامان در جامعه ما ایجاد نشده است. وقتی ما مرجع حقیقی نداریم که از او مثلاً در مورد پزشکی سؤال کنیم، از گوگل جست‌وجو می‌کنیم. ما در دنیای حقیقی مرجع فراهم نکرده‌ایم و به آنهایی که مرجع بودند سواد اطلاعاتی و رسانه‌ای ندادیم که بتوانند نقش‌آفرین باشند. پس کوتوله‌ها نقش‌آفرین شده‌اند و در این میان چه کسی مقصر است؟ به نظر من نخبگانی که باید بلد باشند در فضای مجازی فعالیت کنند، ولی بلد نیستند مقصرند.

خطر کوتوله شدن مراجع فکری در جامعه‌ای با نقص سواد رسانه‌ای + فیلم

بزرگ‌ترین مشکل ما عدم شناخت امروز است

محمد خدادی، کارشناس رسانه و معاون سابق امور مطبوعاتی و اطلاع‌رسانی وزارت ارشاد، نیز طی سخنانی گفت: امروز شبیه هیچ روزی نیست و یک روز دیگر است که ربطی به گذشته ندارد. نسخه‌های گذشته هم هیچ دردی را دوا نمی‌کند. بزرگ‌ترین مشکل امروز ما عدم شناخت امروز است. متأسفانه ما در حداقل ممکن تلاش کردیم که دنیای جدید را با مختصاتی که دارد بشناسیم و بدانیم امروز چه روزی است و چه مختصاتی دارد. همچنین نسخه‌هایمان را به‌روز نکرده‌ایم. در گذشته سیر می‌کنیم و قوانین ما متعلق به گذشته است. نگاه ما به جامعه متعلق به گذشته است و از سوی دیگر همسان‌سازی می‌کنیم و می‌گوییم که ما آن‌گونه بودیم. پس چرا حالا نیستیم. اولین آسیب سواد رسانه و اولین مانع ما عدم شناخت چیزی است که باید بشناسیم.

خدادی در تبیین مسئله دوم گفت: در فضای افکار عمومی امروز تغییر تکنولوژی انتخاب ما نبوده و به همه ما در سراسر دنیا تحمیل شده است. هیچ کس فکر نمی‌کرد روزی فرابرسد که هر کس در هر جای دنیا یک رسانه در اختیار داشته باشد. واقعیت این است که حاکمیت‌ها از این تحول جا مانده‌اند و نسخه‌ چندان قوی و مدونی هم برای آن ندارند. پس نیاز است که ما دنیای جدید را بشناسیم و باید راه‌های جدیدی را پیدا کنیم.

چطور به مردم بگوییم دیده نشوید

وی ادامه داد: همه آدم‌ها می‌خواهند دیده شوند. چطور می‌توان به آنها گفت که دیده نشوید. اصل بروز و حضور در شبکه‌های اجتماعی مربوط به این مسئله است که اکنون برای اولین بار است که بشر قدرت دارد تا خود را در جایی عرضه کند و عکس خود را بگذارد و بگوید که من هستم. اول از همه باید این ابراز وجود را به رسمیت بشناسیم و بدانیم که ما آن را انتخاب نکرده‌ایم و نمی‌توانیم آن را حذف کنیم. فقط می‌توانیم با شناخت منطقی، بهترین راه حل را برای حداکثر بهره‌برداری و حداقل خسارت مشخص کنیم.

وی اولین قدم برای داشتن سواد رسانه را دانستن اینکه رسانه چیست و چه اتفاقی در جهان افتاده است، اعلام کرد و افزود: سپس باید مخاطب را به رسمیت بشناسیم؛ مخاطبی که حق و ظرفیت دارد و کنشگر هم هست. در ادامه باید بررسی کنیم که با مخاطبی که کنشگر است چگونه می‌توان ارتباط برقرار کرد و باید از چه مدل اقناعی استفاده کرد. اگر مثل قبل متن تهیه کنیم و فتوتیتر بزنیم بد نیست، اما اینها نسخه نهایی ارتباط با مخاطب نیستند. طی 10 سال گذشته بسیار در خصوص سواد رسانه‌ای حرف زده شده و کتاب‌های زیادی منتشر شده است. حالا اگر از مردم بپرسیم که آیا فیک‌نیوزها خوب هستند همه می‌گویند بد هستند، اما چرا مردم آنها را می‌خوانند و نگاه می‌کنند؟ چون جریان رسانه ما اختلال دارد و خواسته یا نخواسته خبر شما در نزد مردم فیک‌نیوز می‌شود، چون وقتی حادثه‌ای در حرم حضرت شاهچراغ پیش می‌آید، اول گفته می‌شود که عملیات سه ترویست بود. بعد گفته می‌شود دو نفر بودند و بعد می‌گویند یک نفر بود. چه کسانی این اخبار اشتباه را به مردم می‌دهند؟ رسانه‌ها که همه منتصب به حکومت هستند و مسئولان مختلف‌اند. دلیل بی‌اعتمادی مردم به رسانه‌ها این است که جریان رسانه‌ای ما در انتشار اخبار یک حادثه خود را مکلف نمی‌داند که فقط از فرد متخصص، مرتبط و متولی اخبار را بگیرد و همه مسئولان مربوط و نامربوط به موضوع در مورد آن اظهار نظر می‌کنند.

چرا منابع ایران نامعتبر می‌شوند

خدادی معتقد است: ما با بحرانی مواجه هستیم که بخشی از آن به جریان قبل از رسانه بازمی‌گردد که نظام اطلاع‌رسانی کشور ما نه تنها سروسامان و مهارت ندارد، بلکه حتی تکلیف ندارد. دستگاه‌های مختلف همزمان در یک موضوع بدون اینکه مستنداتی را ارائه کنند، اعلام نظر می‌کنند و این اطلاعات و اخبار منتشرشده در مقابل هم قرار می‌گیرد و به تشکیک و ابهام درباره یک موضوع تبدیل می‌شود و شبهه و اطلاعات دوپهلو را ایجاد می‌کند و در نهایت خروجی آن شایعه می‌شود و وقتی همه اینها با هم جمع شود، جریان القایی از این روند استفاده می‌کند و اعتبار منابع داخل ایران از بین می‌رود. به جرئت می‌گویم که هیچ فرد مسئولی نمی‌خواهد با هدف دروغ بگوید. مسئولان فکر می‌کنند اکنون خبر را نگویند و یا بخشی از اطلاعات را دارند و همان بخش ناقص را بیان می‌کنند. اکنون ما با ولع اعلام، اظهار نظر و حرف زدن مواجه هستیم. در هیچ جای دنیا این‌قدر که ما شفاهی حرف می‌زنیم، حرف نمی‌زنند و وقتی حادثه‌ای پیش می‌آید، یک مرجع بالادستی اطلاعیه‌ای را تنظیم و در ادامه اخبار تکمیلی را اعلام می‌کند. سپس مستندات اخبار را در متن منتشر می‌کند، در حالی که رسانه‌ها در اعلام اخبار به صورت شفاهی بخشی از سخنرانی را پخش می‌کنند. حرف‌ها قابل تشکیک است و فرد سخنران هم تمرکز ندارد و ممکن است مطلب را به درستی ادا نکند و مهم‌تر از همه مسئله کوتاه صحبت کردن است. باید در مورد موضوعات کوتاه و روشن حرف زد، در حالی که مسئولان ما طولانی حرف می‌زنند.

خدادی به مهم‌ترین رکنی که می‌تواند در جریان سواد رسانه‌ای به قدرت تبدیل شود اشاره کرد و گفت: مردم باید یاد بگیرند همان‌طور که قرص را از داروخانه می‌خرند و کله‌پاچه را از طباخی، در فضای مجازی هم به دنبال مرجع درست هر خبر و داده باشند. ما در شبکه‌های اجتماعی مرجعیت را به رسمیت نمی‌شناسیم. لذا داده بدون منبع را هم منتشر می‌کنیم. اگر می‌خواهیم آموزش سواد رسانه‌ای مؤثر باشد، باید جریان اطلاع رسانی کشور با انتشار ماهرانه اخبار هویت خود را بازیابی کند و به عنوان منبع موثق قابل اعتنا و اتکا مطرح شود و تا زمانی که این امر اتفاق نیفتد، صحبت کردن در مورد سواد رسانه‌ای تأثیری ندارد. امروز مردم بالاترین سطح هوشیاری را دارند، به شدت انتخاب‌گرند و امکان تفکیک دارند، ولی اگر به همین میزان فضای مجازی در دست افراد نابلد باشد، می‌تواند به مردم صدمه بزند و باید آداب استفاده از این ابزار فراهم شود.

انتهای پیام
captcha