متاورس تکامل منطقی اینترنت است. در واقع این فناوری به ما امکان دسترسی به دنیای مجازی واقعیتر از همیشه را میدهد. بنابراین میتوان انتظار داشت که همه در آینده به این روش ارتباطی روی آورند. البته با وجود مزایای مشخص متاورس نسبت به ارتباطات اینترنتی سنتی، این فناوری مشکلاتی هم خواهد داشت. شهروندان متاورسی «از» دادهها استفاده نمیکنند، بلکه «در» دادهها زندگی میکنند و مجبورند زیست جهان خود را با اقتضائات این فضا تنظیم کنند. بنابراین اینگونه از تغلیظ زیست در دنیای دادهها میتواند انسان را با چالشهای جدیدی مواجه کند و ممکن است کاربر آمادگی برخورد با آنها را نداشته باشد. از این رو شناخت این فضا اهمیت ویژهای دارد و مراکز علمی باید در این زمینه پیشگام باشند.
در این راستا با خبرنگار ایکنا با حجتالاسلام والمسلمین احمد اولیایی، دانشآموخته حوزه علمیه قم و فارغالتحصیل دکترای رشته فرهنگ و ارتباطات از دانشگاه باقرالعلوم(ع)، به گفتوگو نشسته است که در ادامه مشروح آن را میخوانید.
ایکنا ـ با توجه به شکلگیری زیستبوم جدید متاورس، این دنیا مجموعهای از مسائل و موضوعات اخلاقی را به دنبال خواهد داشت. بایدها و نبایدهای این فضا چیست و میتواند چه آثار فرهنگی و اخلاقی در پی داشته باشد؟
متاورس امتداد فضای مجازی است، به این معنا که فضای مجازی فعلی فقط دو حس بینایی و شنوایی ما را درگیر کرده است و ما از طریق مانیتور وارد فضای مجازی میشویم. متاورس میخواهد بقیه حواس ما را هم فعال کند و حس حضور به ما بدهد؛ بنابراین فلسفه پشتیبان فضای مجازی به دنبال ایجاد تنوع است تا مشتریهای خود را از دست ندهد. در رابطه با پیامدهای فرهنگی متاورس باید گفت که با یک فردگرایی مواجه هستیم. یعنی در عین حال که افراد به ظاهر در فضایی با ارتباطات گسترده حاضر هستند، اما در فردیت خود سیر میکنند و به عبارت دیگر از اجتماع فاصله میگیرند و جمع را از دست میدهند و در فردیت خود حضور دارند؛ از این رو میبینید که یک جوان اهل تفریح ترجیح میدهد با دوستان مجازی خود سرگرم باشد تا اینکه تفریحهای فیزیکی در عالم واقع داشته باشد.
نکته بعدی افول فراروایتهاست. در فرهنگ مدرن و پستمدرن، که متاورس و فضای مجازی روی آن بنا شده است، مسئلهای به عنوان روایت اعظم نداریم. به این معنا که یک روایت درست در علم، مذهب و... که حرفی بزند و همه آن را قبول داشته باشند، وجود ندارد. اینها را فراروایت یا روایت اعظم میگویند که فرهنگ مشخصی ندارند. به عبارت دیگر ما تنوع سبک داریم، اما از محتوا خالی هستیم. همانطور که میبینید در فضای مجازی، شبکههای اجتماعی و... مهم نیست که چه محتوایی را بارگذاری میکنید. میگویند ما تنوع ایجاد میکنیم. اگر میخواهید فیلم بارگذاری کنید، در اینستاگرام یا یوتیوب این کار را انجام بدهید. اگر میخواهید در توئیتر توئیت کنید، در کلاب هاوس صوت بگذارید و... این کار را انجام دهید. آنها برای تمام سلیقهها قالب و سبک دارند، اما محتوا برای آنها موضوعیت ندارد.
این موضوعات فرهنگ را دچار چالش و ما را وارد مقوله صنعت فرهنگ میکند و مارکسیستهای غربی مثل مکتب فرانکفورت، که از آن خیلی یاد میشود، تعدد محتوا و سبک دارند، اما در عین حال فرهنگ هیچ تعالی و رشدی ندارد. انسانها به کتابهای الکترونیکی زیادی و به موزه دیجیتال و ویرچوال تور برای بازدید از موزهها دسترسی دارند و میتوانند تاریخ را مطالعه کنند و عضو دهها کانال هستند؛ از این رو دسترسیها به اوج خود رسیده است، اما رشد و تعالی فرهنگی را مشاهده نمیکنیم که زیمل از آن به «غمنامه فرهنگ» یاد میکند. در واقع فرهنگ فردی توسعه مییابد، اما فرهنگ جمعی تعالی و رشد ندارد.
همچنین یکی از آثار فرهنگی متاورس را میتوان حس عدم تعلق دانست. در این حس فرد به جایی تعلق ندارد، چون زمان و مکان درنوردیده میشود و مرزها از بین میرود و تعلقات ملی، مذهبی، جغرافیایی و... از بین نمیرود، بلکه انسان هیچ تعلقی پیدا نمیکند و ممکن است تعلقهای عاطفی خود را از دست بدهد و در نهایت دچار فقدان هویت شود.
ایکنا ـ آیا لازم است که مراکز حوزوی و دانشگاهی به این حوزه ورود کنند و ورودشان باید چگونه باشد؟ متأسفانه درباره اخلاق فناوری اطلاعات بسیار با تأخیر ورود کردهاند.
این طور نیست که مجامع علمی ورود نکنند، چرا که در حال حاضر در بحث متاورس، شورای عالی فضای مجازی ورود کرده و شورای عالی انقلاب فرهنگی نشستی را با عنوان متاورس و آینده فرهنگ ایران، برگزار کرده است. سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی و نیز مدرسه و پژوهشگاه فرهنگ و هنر در رابطه با متاورس و تجربه دینی کار کرده و نشستهایی در این راستا برگزار کردهاند. همچنین متاورس و آینده اصناف، سیاست علمی دانشگاههای آینده و متاورس، معماری و متاورس در دانشگاه علم و صنعت، هوش مصنوعی و متاورس و دادگستری و... از جمله بحثهای مورد توجه در نهادها و سازمانهای گوناگون بوده است. اساساً مواجهه مجامع حوزوی و دینی همیشه سه مرحله داشته است، یعنی در ابتدا انکار کرده و گفتهاند چنین مسئلهای وجود ندارد یا در موردش حرف نزنید. وقتی کار جلوتر رفت، گفتند هست، ولی شما به سمتش نروید. بعد که متوجه شدند جامعه به سمتش میرود، با احتیاط همکاری را شروع کردند.
طبیعی است که ما بر مواجهه درست تأکید کنیم، چرا که ورود مجامع علمی، حوزوی و دانشگاهی باید نسبت به پدیدههای نوظهور به این صورت باشد که در مرحله اول یک احتمال عقلاییِ وقوع بدهند، یعنی بگویند واقع میشود. در مرحله دوم آن را بشناسند، در مرحله سوم مطالعه کنند، در مرحله چهارم استفاده کنند و در مرحله پنجم برای ساخت نظام جایگزین تلاش کنند. یعنی همانطور که مقام معظم رهبری میفرمایند، ما باید به دنبال فضای مجازی ملی برویم. این مسئله با ظهور پدیدههای دیگر فرقی ندارد و ممکن است در متاورس هم این اتفاقها حاصل شود، اما باید تلاشی برای نظام جایگزین کرد. به هر حال باید توأمان با یک استفاده معقول و مطلوب این کار انجام شود.
ایکنا ـ فناوریهای جدید منتظر اقدام اخلاقپژوهانه ما نمیمانند، بلکه از کوچکترین منفذی وارد زندگی شهروندان جوامع مختلف میشوند و در چند ماه اخیر که بحث متاورس جدی شده است، برخی از شهروندان در فضای مجازی و فیزیکی در حال گفتوگو درباره شیوه سرمایهگذاری در این زیستجهان هستند و حتی اقداماتی را شروع کردهاند. ما در زمینه مباحث اخلاقی آن چه کردهایم؟
ما از یک سو با اخلاق فردی و از سویی با اخلاق اجتماعی مواجه هستیم. باید به دنبال مقولههای تربیتی و واکسیناسیون اخلاقی باشیم. چون نمیتوانیم دائماً این پدیدهها را بررسی و کاربران را از ورود به آنها منع کنیم. اگر نیروی تربیتشده بسازیم، دیگر نگران این مقوله نخواهیم بود که چه آثار و پیامدهایی دارد. اندیشمندان، مبلغان، رسانهها و... که نگران وضعیت فرهنگی هستند، مسئله تربیت را دنبال کنند. با توجه به اینکه متاورس به دنبال توسعه فردیت است، ما باید روی اخلاق اجتماعی کار کنیم. در واقع آنها به دنبال انسانی هستند که دچار کرختی شده باشد. بنابراین ما باید در مقابل بر اخلاق اجتماعی شامل عدالت اجتماعی، مسئولیت اجتماعی، تحرک اجتماعی و... تمرکز کنیم.
ایکنا ـ پیامدهای ارتباطی متاورس چیست؟
با وجود متاورس، رسانههای تعاملی و... جوامع دچار تغییرات عمدهای شدهاند. وقتی فردیناند تونیس، جامعهشناس آلمانی، فرق جامعه و اجتماع را میگوید، اساساً علت اصلی را رسانه میداند. وی میگوید قبلاً در اجتماعات، ارتباطات از نظر تعداد بسیار کم و عمیق بود، اما در جامعهای که رسانههای تعاملی از این دست ظهور کردند، ارتباطات متکثر و کمعمق شدند. یعنی شما عضو گروههای اجتماعی و دوستی زیادی هستید، اما ارتباطات شما عمقی ندارد و با کسی نمیتوانید درد دل کنید و از کسی نمیتوانید پول قرض بگیرید. شما میگویید من در گروهی هستم که ۵۰۰ دوست دارم، اما با هیچ کدام از آنها رابطه عمیقی ندارم. این تفاوت جامعه و اجتماع است. در واقع در جامعه همه چیز مکانیکی و منفعتطلبانه است، اما در اجتماع احساس توجه و کمک به همدیگر، لذت بردن از کنار یکدیگر و ... حاکم بوده و یک جامعه ارگانیک را به ما تحویل میدهد.
متاورس هم تعاملات را گستردهتر میکند و جذاب است، اما به معنای عمق بخشیدن به ارتباطات نیست. لذا چالشهای ما افزایش مییابد و غیر از بحثهای اخلاقی، بحث آسیبهای ارتباطات دو جنس مخالف نیز تشدید میشود، چون جنس رابطه گرمتر است و آثار آن بسیار زیانبارتر خواهد بود؛ از این رو هرچقدر بتوانیم در مقولههای متاورس درباره ارتباطات اجتماعی تحقیق کنیم، پیامدهای بد متاورس و آسیبهای ناشی از آن کاهش خواهد یافت.
ایکنا ـ بیشتر مردم فکر میکنند متاورس یک کابوس حریم خصوصی است. آیا اینطور است؟
از نظر حقوقی و فقهی بسیار گسترده است و وقتی در این زمینه صحبت میشود بحث سلطه، مالکیت و... را هم داریم و باید ببینیم در همین فضای مجازی پسوردها دست چه کسی است. نهاد و مؤسسهای که این ایمیل را ساخته است، به محتوای ایمیل ما تسلط دارد. ما مقولههایی با عنوان حرز داریم که شما پولی را در کمدی میگذارید و در آن را قفل میکنید و احدی به آن دسترسی ندارد و ما آن را سلطه مینامیم که فرد بر پول خود سلطه دارد. از این رو حریمی ایجاد میشود که در فضای متاورس هر کسی زودتر به تکنولوژی و بستر آن دسترسی پیدا کند، به همه جزئیات سلطه خواهد داشت.
آیا پس از اینکه ما این سلطه را اثبات کردیم میتوانیم حرفی از حریم خصوصی بزنیم یا نه؟ اصولاً مالکیتها متعلق به چیست و شما مالک چه چیزی هستید؟ آیا در متاورس مالک زمین فرضی یا مانند اینها هستید؟ اینها بحثهایی است که مفاهیم حقوقی و فقهی را دچار چالش کرده است. فرض کنید شما میتوانید حرم امام حسین(ع) را بخرید، چون در این فضا واقعیت افزوده، واقعیت مجازی و ... وجود دارد و با قطعهقطعه کردن و توکنهای مثلی و غیرمثلی خرید و فروش انجام میشود، اتفاقات عجیب و غریبی رخ میدهد، مالکیت تحتالشعاع قرار میگیرد و مفاهیمی مانند زمین، حریم زمین، داده و متعلق ملکیت دچار خدشه میشود که باید روی این مسائل و مباحث کارهای تحقیقی کرد.
نکته مهم این است که ما نتوانستهایم متاورس را از نظر موضوعشناسی پیش ببریم. متاورس فعلاً در حد ایده است و بخشهایی از آن مثل واقعیت افزوده و تکنولوژیهایی از آن در برخی از کشورها در حال فعالیت است، اما هنوز نظام منظم و جامعی بر فضای مجازی فعلی حکمفرما نشده است. البته پیشمطالعههایی انجام شده، اما باید آیندهپژوهان فناوری ورود کنند و موضوع را بشکافند و بعد حقوقدان، فقیه، استاد اخلاق، استاد ارتباطات و... احکامی را صادر کنند.
ایکنا ـ در چنین فضایی ممکن است جرایم بسیاری اتفاق بیفتد که زندگی افراد را تحت تأثیر قرار دهد. آیا برای جرایم سایبری در دنیای متاورس فکری شده است؟
باید حقوقدانها ورود کنند، اما تا جایی که میدانم فکر خاصی نشده است. همانطور که در رابطه با جرایم فضای مجازی مشکل داریم و پلتفرمهای خارجی فعال در ایران توانستهاند مخاطبان زیادی جذب کنند. ما هنوز در رابطه با حقوق بینالملل مشکل داریم و باید در مجامع حقوقی نمایندهای داشته باشیم که در رابطه با جرایم متاورسی اظهار نظر کنند؛ وگرنه مجبور به برخورد منفعلانه خواهیم شد.
ایکنا ـ متاورس چه زمانی به وقوع میپیوندد و فراگیر میشود؟
متاورس زمانی به وقوع میپیوندد که تقاضای جوامع به حدی برسد که متاورس حضور پیدا کند که در حال حاضر این تقاضا وجود دارد و فضای مجازی فعلی تقریباً به حد اقناع و ارضای بشر رسیده، چرا که در جهان مادی که عنصر لذت، منفعت و مادیگرایی عینیت پیدا میکند، بشر به اوج لذت رسیده است و خیلی زود خسته میشود؛ لذا باید تفریحات و سرگرمی را هم بهروز کرد، در غیر این صورت همه چیزِ او تحتالشعاع قرار میگیرد و کمکم مشتری خودش را از دست میدهد. در فضای مجازی فعلی هم کمکم داریم به آن حد میرسیم. فرد از مانیتور لذت نمیبرد و به دنبال این است که بتواند حضور بیشتری در این فضا داشته باشد. این تقاضا کمکم به وجود میآید. علاوه بر این، در فضای مجازی فعلی، برنامه وجود دارد، ولی در متاورس به سراغ آنجین و موتور میرویم. برنامه به تنهایی به کار ما نمیآید؛ لذا باید هوش مصنوعی هم در این فضا به کمک ما بیاید.
گفتوگو از سمیه قربانی
انتهای پیام