نسخه متفاوت فارابی برای امیدآفرینی و شوق به زندگی
کد خبر: 4182620
تاریخ انتشار : ۲۹ آبان ۱۴۰۲ - ۰۸:۳۰
نادیا مفتونی در گفت‌وگو با ایکنا توضیح داد

نسخه متفاوت فارابی برای امیدآفرینی و شوق به زندگی

عضو هیئت علمی دانشگاه تهران ضمن اشاره به نسبت صلح و فلسفه و نقش فلسفه در کاهش تبعات جنگ، درباره نسخه فارابی برای افزایش امید به زندگی در میان نسل جوان و حرکت به سمت تمدن‌سازی توضیح داد.

سومین پنجشنبه ماه نوامبر از سوی سازمان یونسکو به عنوان روز جهانی فلسفه نامگذاری شده است و از سویی 30 آبان هم به بهانه بزرگداشت فارابی، در کشور ما روز حکمت و فلسفه نام گرفته است.

به جهت تقارن این مناسبت‌ها با بحران غزه تصمیم گرفتیم با نادیا مفتونی، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران پیرامون موضوع فلسفه و جنگ یا صلح گفت‌وگو کنیم تا به پاسخ این پرسش برسیم که آیا فلسفه قادر است از گستره جنگ و خشونتی که تاریخ بشریت را فراگرفته است بکاهد و موهبت صلح را برای انسان معاصر به ارمغان آورد؟

حاصل این گفت‌وگو را در ادامه می‌خوانید؛

ایکنا ـ این توقع وجود دارد که فلسفه مشکلات بشر را حل کند ولی آیا فلسفه می‌تواند به گسترش صلح پایدار در جهان کمک کند یا خیر؟

فلسفه فی‌نفسه می‌تواند هم موجبات صلح را فراهم کند و هم موجبات جنگ را؛ یعنی شما می‌توانید فلسفه هر امری را بنیان بگذارید. پس این امر بستگی دارد فیلسوفان از فلسفه چه بهره‌ای بگیرند ولی خود ما تلاشمان این است به سمت تقویت بنیان‌های صلح حرکت کنیم. مثلا جلسات گفت‌وگوی متعددی که با فلاسفه کشورهای مختلف در دانشکده الهیات برگزار کردیم و می‌کنیم این دستاورد را دارد که آنها احساس کنند اندیشه و باورهای ما رویکرد صلح‌آمیز دارد و از این جهت می‌توانند ارتباط مثبتی با علوم انسانی در کشور ایران داشته باشند، نظر بدهند و نظرات ما را بشنوند. بنابراین ما عملا این کار را در دانشکده انجام دادیم و انجام می‌دهیم ولی اینکه در ذات فلسفه نهفته باشد صلح بیافریند یا جنگ بیافریند، لابشرط است.

کد

ایکنا ـ شما اشاره کردید فلسفه هم می‌تواند موجبات صلح را فراهم کند و هم موجبات جنگ را؛ در مورد چگونگی این مسئله توضیح بفرمایید.

من به صورت کلی گفتم و ناظر به فلسفه‌های موجود سخن نگفتم. می‌شود تصور کرد شما اصولی فلسفی بچینید که رویکرد صلح‌آمیز نداشته باشد. البته ما در فلسفه‌های موجود مثل فارابی مطالبی در مورد جهاد و نوع رفتار با مدینه‌های غیرفاضله می‌بینیم ولی باید توجه داشت که هرگونه جنگ و منازعه‌ای از دیدگاه فارابی مذموم نیست یعنی گاهی اوقات فارابی جهاد و منازعه و جنگ را گریزناپذیر می‌داند.

ایکنا ـ اگر بخواهیم از ظرفیت فلسفه برای صلح‌آفرینی استفاده کنیم چه تمهیداتی باید بیندیشیم و چه گام‌هایی برداریم؟

ما در ترم گذشته یک رساله دکتری دفاع کردیم در خصوص دیدگاه فارابی پیرامون صلح. همین عنوان «دیدگاه فارابی پیرامون صلح» به جهت‌دهی افراد خواننده به سمت صلح کمک می‌کند. می‌شد نام این پایان‌نامه را دیدگاه فارابی درباره جنگ گذاشت ولی خود عنوان می‌تواند نشانه‌های مثبت یا منفی به سمت مخاطب ارسال کند لذا ما کارهای زیادی می‌توانیم انجام دهیم. به نظرم مهمترینش گفت‌وگو با فیلسوفان کشورهای مختلف است. البته ممکن است از میان 10 فیلسوف یک نفر وارد گفت‌وگو نشود ولی با توجه به تجربه خودم عرض می‌کنم از آن 10 نفر، 9 نفر به گفت‌وگو علاقه نشان می‌دهند. خود این گفت‌وگو و ارتباط عملی با فیلسوفان و اندیشمندان به معنای اعم کمک کرده دیدگاه مثبتی در علوم انسانی ایجاد شود. این کاری است که ما می‌توانیم انجام دهیم. منظورم از «ما» پژوهشگران حوزه علوم انسانی است، یعنی ما صرفا در اطراف خودمان برای دانشجویان خودمان و خوانندگان محدود داخلی حرف نزنیم و دامنه مخاطبمان را به سراسر جهان توسعه بدهیم خصوصا حوزه‌هایی که ممکن است نسبت به ما دیدگاه مبهم یا منفی داشته باشند. ما در دانشکده الهیات تجربه خیلی خوبی از این گفت‌وگوها داشتیم و نگاه‌های مثبتی نسبت به حوزه علوم انسانی خودمان ایجاد کردیم.

ایکنا ـ وقتی جنگی درمی‌گیرد یکسری پیامدهایی دارد از جمله رنج و دردی که مردم متحمل می‌شوند و آنها را نسبت به زندگی ناامید می‌کند. آیا فلسفه می‌تواند در این زمینه اثرگذار باشد و جلوی ناامیدی و یأس از زندگی که بخش غیر قابل انفکاک هر جنگ و ستیزی است را بگیرد؟

حوزه‌های مختلف فلسفی از جمله فلسفه اخلاق به اشکال مختلفی بر نگاه انسان به زندگی اثر گذاشتند و به این مسئله پرداختند. آنچه من خودم مستقیما روی آن کار کردم دیدگاه فارابی در اخلاق نفسی و اخلاق فردی است که به نظر می‌رسد این دیدگاه می‌تواند برای انسان‌ها با تاکید بر اقشار جوان دورنما داشته باشد و امیدبخش باشد. ما معمولا در فلاسفه مهم دیگر مانند ابن سینا می‌بینیم اخلاق فردی بر اخلاق اجتماعی اولویت دارد و می‌گویند شما مسائل خود را با نفس حل کنید، دیگر هیچ مشکل اخلاقی باقی نمی‌ماند ولی فارابی اخلاق اجتماعی را بر اخلاق فردی مقدم می‌دارد و در رساله سیاست ابتدا از اخلاق اجتماعی بحث می‌کند و معتقد است سعادت در سلول انفرادی به دست نمی‌آید بلکه سعادت در جامعه معنا پیدا می‌کند و بعد از اینکه اخلاق اجتماعی را مورد بحث قرار می‌دهد و نوبت به اخلاق فردی می‌رسد، در اخلاق فردی واجبات و تکالیف فرد را عبارت می‌داند از تلاش حداکثری در تولید ثروت و مجاهده در طلب جاه یعنی انسان باید جاه‌طلب باشد.

شما وقتی برای تاسیس یک مدینه فاضله مبنای فلسفی ارائه می‌دهی باید به نحوی انسان‌ها را تربیت کنی که تمدن‌سازی کنند. از این جهت وظیفه اول مجاهده در طلب مال و جاه است و اساسا در فلسفه فارابی جاه‌طلبی معنای منفی ندارد، همانطور که طلب ثروت معنای منفی ندارد بلکه تکلیف‌های اخلاق شخصی هر فردی هستند. انسانی که جاه‌طلب است یعنی دنبال موقعیت‌های برتر اجتماعی است. مثلا اگر شما شاگرد سوم کلاس هستی تلاش می‌کنی شاگرد اول شوی یا تلاش می‌کنی در فلان جشنواره مقام کسب کنی. همین تلاش‌ها جامعه و تمدن را می‌سازد.

پس شما وظیفه اخلاقی داری نهایت تلاش اقتصادی خودت را بکنی و نهایت تلاشت را در کسب موقعیت‌های اجتماعی انجام دهی. چنین انسانی با چنین روحیه‌ای سراسر امید و تلاش خواهد بود و به دنبال این است که اقتصاد را بسازد، به دنبال این است جامعه را بسازد و با اتفاقات منفی و ضایعات اجتماعی و لطمه‌های مختلفی که به جوامع وارد می‌شود عقب‌نشینی نمی‌کند. من سعی کردم دست روی قسمتی بگذاریم که خودم تحقیق کردم ولی شما می‌توانید مسائل عرفانی، مسائل معنای زندگی که همکاران ما روی آن کار کردند را هم در این زمینه مورد توجه قرار دهید.

ایکنا ـ اگر در پایان می‌خواهید جمع‌بندی داشته باشید بفرمایید و مسئله نسبت صلح و جنگ را در قالب چند عبارت توضیح بدهید.

نسبت فلسفه با صلح و جنگ به اصطلاح فلسفی لابشرط است و هم می‌توان بر ابعاد صلح‌آمیز فلسفه تمرکز کرد مثلا کانت برنامه راهبردی برای صلح جهانی ارائه داده است و ما فلاسفه می‌توانیم بر برنامه صلح کانت تمرکز کنیم و آن را در پژوهش‌های خود مورد تاکید قرار دهیم ولی قطعا در سخنان فلاسفه مطالبی نیز می‌توان یافت که بوی خوشایند صلح از آن بلند نشود.

ما تعمدا به مسائلی که بوی خشونت و جنگ می‌دهد تمرکز نمی‌کنیم. نه اینکه در فلسفه چنین دیدگاه‌هایی وجود ندارد، بلکه ما بر اساس رسالت فلسفی خود این را تشخیص می‌دهیم بر تئوری‌های صلح‌آمیز و تمدن‌ساز و زندگی‌آفرین و امیدبخش تمرکز کنیم.

انتهای پیام
captcha