لزوم تبيين علل مختلف شكلگيری قيام امام حسين(ع) در آن برهه تاريخی مشخص، تاثير آن بر ديگر قيامها، پيشبينی قرآن درباره اين واقعه و جايگاه آن در تاريخ و اسلام و چگونگی انتقال اين مفاهيم در قالب رسانهای چون راديو و تلويزيون ضرورتی بود كه گروه هنر خبرگزاری قرآنی ايران را برآن داشت تا با «احمدرضا اخوت»، «ياسر رضازاده»، «كاظم رجبعلی» و «هانی چيتچيان» از كارشناسان قرآنی به بحث و تبادلنظر بپردازد كه هدايت اين بحث را نغمه دانشآشتيانی برعهده داشت.
دانش: بحث اصلی ما اين است كه چگونه میشود در مديوم رسانهای مثل تلويزيون و راديو مفاهيم و مبانی شكلگيری قيام عاشورا را تبيين كرد و در اين مسير گرفتار بدعتها، خرافهها و احساسات نشد؟ البته پيشنهاد میكنم بحث را از اينجا شروع كنيم كه نگاه قرآن به اين واقعه چيست و سپس به اين بحث وارد شويم كه چطور میشود اين واقعه را رسانهای ديد و همچنين چگونه میشود ابعاد عقلانی قيام عاشورا را از بعد رسانه به مخاطب منتقل كرد.
احمدرضا اخوت: اگر بخواهيم بحث قيام عاشورا را از نگاه قرآن ببينيم سورههايی هست كه تبيينكننده اين قيام باشد. سوره فجر كه اختصاص دارد به امام حسين و سوره نازعات كه بر بحث «یَوْمَ تَرْجُفُ الرَّاجِفَةُ»(1) تأكيد دارد و اينكه چه اتفاقی بعد از واقعه كربلا رخ خواهد داد.
در روايات آمده است كه «تَرْجُفُ الرَّاجِفَة» اشاره به قيام حسينبنعلی دارد. البته سورههای ديگری هم راجع به اين موضوع داريم اما فعلا بحثمان را بر سوره نازعات متمركز میكنيم.
دانش: با دقت در سوره نازعات میتوان نظام و چارچوب يك قيام را استخراج كرد كه قيام حسينی نيز در زمره آن است. شما لطفا اين نظامبندی را از ديد سوره نازعات تشريح كنيد.
اخوت: وقتی به سوره نازعات نگاه میكنيم به 5 مرحله برای تثبيت شدن يك جريان و ايجاد مديريت در آن و ايجاد تحول در هر ساختاری میرسيم. بحث اول بحث نزع است؛ بههمريختگیای كه قبلاً بوده و نبايد باشد، سپس بحث نشط است؛ يك نشاط و حركت مثبت، بعد بحث سبح است؛ ورود به يك حركت مستقيم، بعد بحث سبق است؛ به معنای مسابقه و در پايان بحث مدبراتُ امرٍ كه بحث تدبير است. (2)
دانش: از آيات نخست سوره نازعات اشاره به قيامت، ملائكه، مرگ نيز گرفته میشود. نحوه دريافت ارتباط اشارات سوره با قيام امام حسين(ع) را توضيح دهيد.
اخوت: درست است كه اين 5 بحث در سوره نازعات بحث قيامت را مطرح میكند ولی اگر در اين دنيا بخواهيم مفاهيم آن را بررسی كنيم نشان میدهد كه اين تَرجِفُ راجفه قيام حسين بن علی است و شما بايد با حسين بن علی(ع) اين نزع و نشط و سبح و سبق و سپس تدبير امر را پيش برويد تا در واقع با اين ظرفيت به «تَتْبَعُهَا الرَّادِفَةُ» كه حكومت علوی است برسيد چراكه در روايت داريم كه تَرجِفُ راجفه يعنی حسين ابن علی و تطبعه الرادفه يعنی اميرالمومين.
اگر قيام عاشورا را اينگونه نگاه كنيم كه زمينهساز يك حكومت جهانی است و میتواند حكومت ايدهآلی كه مدنظر خداوند بوده را در واقع در اين امت واحده ايجاد كند، آنگاه بار ديگر به جايگاه خاص آن پی میبريم كه اين واقعه در حقيقت به عنوان مبنا و حركت اوليه حكومت حضرت مهدی(عج) است.
دانش: ارتباط موضوعی كه بدان اشاره كرديد را با فضای موجود جامعه ما كه جامعهای اسلامی نيز هست چگونه میبينيد؟
اخوت: بحث را به اين دليل به اين سمت بردم كه موضوع را تعميم بدهيم به فضای موجود در جامعه و اينكه اگر كسی حكومت در اختيارش قرار گرفت كه به نام حكومت اسلامی بود و بحثی مانند بحث امام حسين نيز چاشنی حكومتش بود چه كارهايی بايد انجام دهد؟ چگونه بايد حسين را به مردمش ابلاغ كند و چطور بايد بشناساندش.
در عرصه داخلی ما وقتی در مورد امام حسين صحبت میكنيم گويی راجع به پدرمان حرف میزنيم و عملكرد رسانهای ما نيز بر اين مبناست كه او پدر من است و از مصيبتی كه بر او وارد شده گله و شكايت داريم ولی وقتی كه بنا باشد اين قضيه به عنوان يك كار رسانهای، جهانی شود ديگر اين امام تنها نمیتواند پدر ما باشد و بايد از حالت پدر من بودن خارج شده و در آن صورت به جريانی تبديل شود كه همه عالم را تسخير كند. بنابراين بايد اين مساله از ناحيهای ديده شود كه بايد يك نزعی در عالم ايجاد كند و يك كندنی را منجر شود، نشاطی را فراهم كند، يك سبحی و يك حركت مستقيمی را داشته باشد و بعد میتوان در هر كدام از اين بخشها به خوبی كارهای هنری و رسانهای كرد.
دانش: از كليت صحبتهای آقای اخوت اينگونه برداشت میشود كه بايد ابتدا دليل شكلگيری اين قيام و ماندگاری آن در تاريخ كه پيشزمينه و بنيانهای قيام حضرت مهدی را فراهم میكند نشخص شود و سپس بپردازيم به اينكه حالا اگر میخواهيم پيام اين اتفاق را رسانهای كنيم بايد به ابعاد جهانیاش توجه كنيم چون اين قيام مختص به زمان و مكان يا دين يا مكتب خاصی نبوده است. من خواهش میكنم دوستان در مورد اين مقدمهای كه آقای اخوت اشاره كردند صحبت كنند.
ياسر رضازاده: من پيش از اينكه وارد بحث رسانه و قيام عاشورا شوم لازم میدانم به يكی از علل شكلگيری قيام حسينی كه در سوره فجر بيان شده اشاره كنم كه وقتی به انسان نعمتی داده میشود و خداوند به او اكرام میكند، میگويد خداوند مرا گرامی داشته و هنگامی كه روزیاش كم میشود میگويد خداوند به من اهانت كرده اين همان بينش غلط مردمان زمان امام حسين بود كه واقعه كربلا را پديد آورد. در كنار اين مهمترين هدفی را كه امام حسين در قيام عاشورا مطرح میكند بحث امر به معروف و نهی از منكر است.
يكی از بزرگان جمله خيلی زيبايی دارد كه میگويد منظور امر به خوبیها نيست، گفتهاند امر به معروف يعنی در جامعه بايد يك سری از خوبیها به مردم شناسانده شود بعد به اين امور ترغيب شوند. مثلا در قيام امام حسين مهمترين بحث، عدل است. عدل خوب است ولی اگر بخواهيم برای اين قضيه كاری انجام دهيم بايد مصاديق عدل را در جامعه معروف بكنيم يعنی چيزهايی را كه در جامعه مصداق بی عدالتی و ظلم است را بيابيم بعد در اين راستا تلاشی انجام شود برای اينكه اينها به معروف تبديل شود.
با همين رويكرد میتوان خيلی از شاخصههای قيام عاشورا را كه هنوز معروف نشدهاند استخراج كرد و به آنها پرداخت. ولی تا امروز بيشتر روی زمينه عاطفی اين موضوع كار شده و به جنبه عقلانیاش و مصاديقی كه در دنيای امروز دارند پرداخته نشده است.
هانی چيتچيان: آقای رضازاده جامع و كامل بحث سوره فجر را در زمينه المانهايی كه بهطور ويژه در بحث عاشورا بايد مطرح شود باز كردند. حقيقتش اين است كه من احساس میكنم، هرگاه به عاشورا نگاه كنيم چند اتفاق خيلی مهم را میبينيم. به اين وقايع در عين حال كه نظام وابستهای دارند میتوان هم جداگانه و هم بهصورت نظاممند نگاه كرد.
هم میتوان گفت يك خصوصيت عاشورا دل كندن از دنياست و هم میتوان اين موضوع را در ارتباط با بقيه موضوعات مربوط به عاشورا نگاه كرد. میشود به صورت جداگانه به بحث عقلانيت، حماسه، عاطفه پرداخت يا اينكه اينها را با آن نزع و نشاط و تدبير به صورت نظاممند بررسی كرد. من فكر میكنم در عاشورا نكته مهم اين است كه هر دوی اينها در كنار هم هست. خطبههايی هم كه در عاشورا خوانده میشود نشاندهنده اين است كه حركت عاشورا يك حركت نظاممند است كه نزع دارد، نشط دارد، سبح دارد، سبق دارد و تدبير و بعد میرسيم به همان آيات اول سوره فجر كه كاملا نظاممند است ولی وقتی خطبه دارد خوانده میشود حضرت دست میگذارد روی يك چيز آنهم اين است كه چرا لقمه حرام در دلتان هست؟ يكی از ويژگیهای عاشورا اين است كه در عين اينكه در درون خودش نظاممند است روی هر كدام از المانهايش كه دست بگذاريم و آن را درست كنيم، بقيه را هم درست میكنيم.
دانش: اگر منظور شما اين است كه از هر ركنی از اركان قيام عاشورا به آن وارد شويم میتوانيم به كليت نظام آن دستيابيم من مخالفم. به اين دليل كه شناخت كليت نظام عنصری است كه به آن اشاره نكردهايد. شايد بتوان از هر ركنی راه را آغاز كرد ولی برای ادامه مسير بايد شناخت نسبت به راه و مقصد وجود داشته باشد وگرنه دچار بدعتها و انحرافات میشويم. همين مسالهای كه دقيقا مورد بحث ما است؛ اينكه چرا رسانه ملی و اصلا اكثريت جامعه ما عزاداری حسينی را بیتوجه به پيام اصلی آن دنبال میكنند. اين مساله در كار فرهنگی بروز بيشتری پيدا میكند.
چيتچيان: اتفاقا وقتی ما میخواهيم كار فرهنگی بكنيم میتوانيم روی تك تك اين مسائل كار كنيم. همين كه بياييم فرهنگسازی كنيم كه نبايد حرامخواری كرد آن اثری كه بايد را میگذارد، چرا؟ چون سيستم عاشورا نظاممند است كه هر جور حركت كنيد ناخودآگاه اثرش را میگذارد و اما اين حرفی كه میزنيم نافی اين نيست كه ما بايد نظاممند نگاه كنيم. وجود اين خصوصيت در عاشورا كه آن را ادامه بخشيده و ما هم از آبشخور آن خواسته يا ناخواسته استفاده میكنيم بهترين دليل برای اين است كه ما هم بايد با همين سيستم كار كنيم.
من فكر میكنم يكی از مسائلی كه در عاشورا خيلی برجسته است نظام ارتباط بين تمام المانهايی است كه گفته شد. خيلیها شايد كليت اين نظام را نشناسند در حالیكه به برخی اجزای آن بهطور مجزا عمل میكنند. مثلا من میدانم كه نبايد لقمه حرام بخورم اما نمیدانم چرا، مثلا وقتی كه دارم لقمه حرام میخورم در عين حال میگويم آقا بيا، آقا بيا. اين نوع حركت برايم نظام ندارد چراكه آن حرامخواری با «آقا بيا» گفتن منافات دارد.
من فكر میكنم مهمترين اتفاقی كه در زمينه فرهنگ بايد بيفتد ارتباط دادن اجزای اين نظام با هم است.
دانش: شما در صحبتهايتان دليل ماندگاری قيام عاشورا را نظاممندی آن دانستيد در حالی كه اين صفت شامل تمام نظامها میشود چه نظام دينی و چه نظام غيردينی، چه مادی و چه غير مادی. پس راز ماندگاری اين نظام را نمیتوان تنها در ارتباط اركان آن جستجو كرد.
چيتچيان: اگر منظورتان تعريف عرفی نظام است كه خيلی نظامهای ديگر را هم نظام میدانيم. در حالبكه درباره آنها اينطوری نيست، اصلا عدم ارتباط اجزايشان باعث اين بوده كه ماندگاری و ثبات نداشته باشند.
دانش: اركان آن نظام هم متصف به صفت عدم ارتباط نيستند بلكه ارتباط غلط و گسسته بين اجزا شكل گرفته چه از ابتدا چه در گذر زمان. هيچ نظامی نيست كه اعضايش با هم قطع ارتباط كرده باشند و آن نظام متلاشی نشده باشد، میتوان نقص در ارتباط را پذيرفت ولی عدم ارتباط را خير.
چيتچيان: اتفاقاً شهيد مطهری در كتاب «جامعه و تاريخ» دقيقاً میگويند يكی از مباحث نقصی كه بر جوامع وارد است و در اسلام حول آن بحث میشود اين است كه در جوامع برای اينكه میخواستند مشكلات را حل كنند هر رشتهای را رفتند تا سرش كه بعضاً اين سرها به هم مربوط نمیشود.
دانش: در جامعه انسانی و اصلاً در مباحث مردمشناسی و جامعهشناسی شما هر نظامی را چه بچينيد چه خودش چينش پيدا كند اركانش با هم در ارتباطند. حرف من اين است كه میتواند اين ارتباط نقص داشته باشد و وقتی كه نقص ارتباطات غالب میشود آن وقت به متلاشی شدن آن نظام منتهی میشود.
اخوت: فكر میكنم با يك تعبيری اين مسئله درست میشود. اينكه شما بگوييد بين روابط گسست هست. گسست بين روابط میسازد با نفی و میسازد با عدم. بيشتر بحث گسست است. تعريف گسست يعنی چی؟ يعنی اينكه ارتباط منطقی بين اجزا وجود ندارد.
دانش: جناب چيتچيان اشاره كردند كه در كار فرهنگی میشود روی يكی از اركان قيام حسينی آنقدر كار كرد كه به كليت آن برسيم. دليل اين گفته چيست؟
چيتچيان: در بحث قيام عاشورا به دليل قدرت خود آن نظام است كه اينگونه بحث میكنيم. خيلی از آدمهای هيأتی كه آدمهای پاكی هستند، اصلاً هم آن نظاممندیهای عقلی بين سيستم را برقرار نمیكنند آنها میگويند كه امام حسين آمده بود برای امر به معروف و نهی از منكر و همين يكی را انجام میدهند. چون همين يك اصل را در پرتو آن نظام انجام میدهند سبب میشود كل زندگيشان عوض شود. اين بركت خود آن نظام است، آن شخص فقط يك كار میكند؛ حلال و حرامش را درست میكند ولی ديده میشود كه اثرگذار است. نگوييم حتما، ولی اثرگذار است. اما اين نافی اين نيست كه ما بايد نظاممند نگاه كنيم.
دانش: به احتساب شما از رعايت يك ركن میتوان به تماميت يك نظام رسيد؟
چيتچيان: به شرط اين كه حركت را در اين نظام ببينيم، بله اين اتفاق میافتد.
دانش: شما اشاره كرديد كسی كه نظام را نمیشناسد و نمیداند هدف از اين طی طريق چيست ولی يك ركنش را بشناسد در مسير كل نظام قرار میگيرد. اين نقطه تمايز نظر من با شماست.
چيتچيان: نه اين كه نظام را نشناسد، ولی میداند كه در يك جريانی است به نام جريان امام حسين. اين را میداند كه امام حسين است، امامش است، به او حب دارد، میگويد امامم شهيد شده، به دليل بیعدالتی هم شهيد شده، اين امام از او خواسته اين كار را نكند، همينقدر اطلاع برايش نسبت به اين نظام يك ديد كلی است. همين را با علم به اين انجام میدهد، در نتيجه حتی سيستمش را هم درست میكند.
دانش: يعنی تبديلش میكند به يك آدمی كه در نهايت در رفتارها، انديشهها و گفتارش تمام آن مبانی انديشهای قيام عاشورا را تبيين میكند؟
چيتچيان: من نمیگويم همهاش به اين صورت است، ولی میتواند.
ادامه دارد...
(1): آن روز كه لرزنده بلرزد_آيه 6 سوره نازعات
(2): آيات اول تا پنجم سوره نازعات