«حجاب و عفاف» در قاموس بشری، واژههای آشنايی هستند كه در گذر زمان از سنت به سوی مدرنيته، فراز و نشيبهای زيادی را طی كرده است. در اين ميان مردان و زنان، به خصوص زنان، در مسير تندباد حركت به سوی مدرنيسم، در معرض برهنگی فرهنگی و فرهنگ برهنگی قرار گرفتهاند تا در توسعه سرمايهداری نقش خويش را ايفا كنند.
اما با گذر زمان از هويت و شخصيت و ماهيت خود بيشتر دور شدند، و در يك حركت جديد با بازگشت دوباره به سوی منيت خويش، سرشت و طبيعت و احتياجات حقيقی خود را، در ميان معنويت و هويت خويش را در «عفاف و حجاب» جستجو كردند.
نگاهی به مبانی «حجاب و عفاف» كه برخاسته از حقايق دين و در افق بالاتر از عالم ماده تدوين و تبيين شده است، در عصر برهنگی، تنها پاسخ مثبت و حقيقی به نيازهای درونی و بازگشت به گرايشهای فطری جامعه انسانی است كه سلامت، امنيت، معنويت و كمال را در خانواده و اجتماع ميسر میسازد؛ و اين انتخاب تنها راه رسيدن به كمال و سعادت الهی است، مبانی و ريشه و راههای اين حقيقت را میتوان از بطن قرآن و روايتهای اصيل اسلامی به دست آورد.
مفهوم حجاب:
حجاب را از دو بعد لغوی و اصطلاحی میتوان تعريف كرد كه در بعد لغوی در سادهترين تعريف؛ حجاب به معنی پوشش و فاصله ميان دو چيز معنا شده است؛ چنانكه برای ابن منظور مینويسد: «الحجاب:الستر ... و الحجاب اسم ما احتجب به و كل ما حال بين شيئين: حجاب ... و كل شی ءٍٍ منع شيئاً فقد حجبه ...» «حجاب به معنای پوشانيدن است و اسم چيزی است كه پوشانيدن با آن انجام میگيرد و هرچيزی كه ميان دو چيز، جدايی میاندازد، حجاب گويند و هر چيزی كه مانع از چيز ديگر شود او را حجب نموده است.»
در كلامی ديگر خداوند منّان میفرمايد: «و من بنينا و بينك حجاب» (سوره فصلت؛ آيه 5)؛ «ميان ما و شما حاجز و فاصلهای در نحله و دين وجود دارد.»
شهيد مطهری در مورد واژه حجاب، با تأكيد بر مفهوم پوشش بيان میكند: «كلمه حجاب هم به معنی پوشيدن است و هم به معنی پرده و حاجب. بيشتر استعمالش به معنی پرده است. اين كلمه از آن جهت مفهوم پوشش میدهد كه پرده وسيله پوشش است، و شايد بتوان گفت كه به حسب اصل لغت هر پوششی حجاب نيست، آن پوششی حجاب ناميده میشود كه از طريق پشت پرده واقع شدن صورت گيرد. در كتب لغت فارسی نيز برای واژه «حجاب» معنای مختلفی مانند: پرده، ستر «نقابی كه زنان چهره خود را به آن میپوشانند» رویبند، برقع «چادری كه زنان سرتاپای خود را بدان میپوشانند» آمده است. در كل میتوان گفت حجاب به معنی پوشش، بديهیترين تعريفی است كه میتوان به آن اشاره كرد.
به نظر میرسد واژه «ستر» در طول زمان به «پوشش» تغيير يافته است كه زن در پس پوششی مانند حجاب خود را در جامعه، از گزندهای مختلف مصون میدارد. چنانكه حجاب در علومی چون عرفان و طب و شايد ديگر علوم اصطلاح خاصی دارد؛ اما اين واژه در قرآن و حديث نيز با عنايت به همين معنای لغوی به كار رفته و معنای خاصی پيدا نكرده است. در دوران متأخر اين واژه معنای اصطلاحی خاصی پيدا كرده و به پوشش خاص زنان اطلاق شده است.
شهيد مطهری در مورد واژه «ستر» و تغيير آن به «پوشش» مینويسد:«مورد استعمال كلمه ستر به پوشش در مفهوم حجاب در مورد پوشش زن يك اصطلاح نسبتاً جديدی است. در قديم و مخصوصاً در اصطلاح فقهاء، كلمه «ستر» كه به معنی پوشش است به كار رفته است. فقها چه در كتاب الصلوة و چه در كتاب النكاح كه متعرض اين مطلب شدهاند ،كلمه ستر را به كار بردهاند، نه كلمه حجاب را. بهتر اين بود كه اين كلمه عوض نمیشد و ما هميشه همان كلمه پوشش را به كار میبرديم، زيرا چنانكه گفتيم معنی شايع لغت حجاب، پرده است و اگر در مورد پوشش به كار برده میشود به اعتبار پشت پرده واقع شدن زن است و همين امر موجب شده كه عده زيادی گمان كنند كه اسلام خواسته است زن هميشه پشت پرده و در خانه محبوس باشد و بيرون نرود. پوشش زن در اسلام، اين است كه زن در معاشرت خود با مردان بدن خود را بپوشاند و به جلوهگری و خودنمايی نپردازد.
سير تاريخی حجاب:
بنابر گواهی متون تاريخی، در اكثر قريب به اتفاق اقوام و ملل، حجاب در ميان زنان معمول بوده، هر چند فراز و نشيبهای زيادی را طی كرده است و گاهی با اعمال سليقهای حاكمان تشديد يا تخفيف يافته است ولی هيچگاه به طور كامل از ميان نرفته است.
مورخان به ندرت از اقوام بدوی ياد میكنند كه زنانشان دارای حجاب مناسب نبوده يا به صورت برهنه در اجتماع ظاهر میشدند. تعداد اين اقوام به قدری نادر است كه در مقام مقايسه به قول انديشمندان قابل ذكر نيستند و شايد بتوان گفت: وجود برخی موانع سبب جلوگيری از بروز تمايلات و استعدادهای فطری و طبيعی آنان شده است و يا عواملی باعث انحراف آنان از مسير فطرت گشته است.
شهيد مطهری در مورد اينكه كدامين اقوام دارای حجاب بودهاند چنين بيان میكند: «در ايران باستان و در ميان قوم يهود و احتمالاً در هند حجاب وجود داشته است و از آن چه در قانون اسلام آمده سختتر بوده اما در عرب جاهليت حجاب وجود نداشته است و به وسيله اسلام در عرب پيدا شده است.»
در مجموع میتوان گفت حجاب به معنای يك رفتار انسانی در طول تاريخ با فراز و نشيبهای فراوانی همراه بوده و گرايشهای مختلفی در هر دوره بر نوع حجاب افراد مؤثر بوده است. اگر چه رسم حجاب در بين اقوام غير عرب مانند ايران باستان، اروپا، قوم يهود و ... مرسوم بوده است. اسلام، نه تنها واضع قانون حجاب نبوده است، بلكه در جهت جلوگيری از افراط و تفريطهايی كه در طول تاريخ در مورد حجاب به وجود آمده بود، به قانونمند كردن و تنظيم و تخفيف آن همت گماشته و آن را به صورتی متعادل، صحيح و متناسب با فطرت انسانی زن ارائه كرده است.
مبانی حجاب در قرآن:
حجاب در كلام الله مجيد در سورههای نور و احزاب به صراحت و وضوح تبيين شده است. در اين آيات شريفه حدود حجاب، آثار و كاركردهای آن بيان گرديده است؛ در حقيقت، حجاب زن مسلمان به فتوای همه مراجع معروف تقليد، در اين زمان يكی از ضروريات دين است. لزوم پوشيدگی زن براساس شش دليل قطعی قابل اثبات است كه هر يك به تنهايی برای اثبات ضرورت حجاب كافی است : 1- قرآن كريم ، 2- روايات شريفه ، 3- سيره اهل بيت (ع) ، 4- براهين عقلی ، 5- فطرت و طبيعت انسانی و تاريخ.
نكته مهم در بررسی حجاب از نظر دين مبين اسلام اين است كه، نگرشی مطابق با فطرت و هويت حقيقی زنان است كه نه تنها يك بعدی نبوده، بلكه همه ابعاد و جوانب شخصيت زن مسلمان در بعد مادی و معنوی را مدّنظر قرار داده است. از اين روی در اين مقاله حجاب تنها از ديدگاه قرآن و روايتها مورد بررسی قرار گرفته است.
حجاب فيزيكی بدن:
اين بعد همان محوری است كه مورد توجه اكثر دانشمندان، علما، فقها و روشنفكران بوده است. اين بخش از حجاب محسوسترين و ملموسترين بعد میباشد. در آيات شريفه قرآنكريم، در سوره نور و احزاب به اين بعد از حجاب با عنوان «خمار» و «جلباب»تأكيد ويژه شده است.
خمار:
قرآنكريم از دو نوع حجاب و شيوه پوشش زن سخن به ميان آورده است: «خمار» و «جلباب»؛ از خمار در آيه سوره نور سخن گفته شده است: «وَليضرِبنَ بِخُمُرِ هِنَّ عَلی جُيوبِهِنَّ»؛ (سوره نور، آيه 30) «خمارهای خود را بر گريبانهای خويش بیفكنيد.» كه اين قسمت آيه بيانگر كيفيت پوشش است كه زن بايد آنرا بپوشاند.
«خمر» جمع خمار است و در كتب لغت آمده است: «الخمار ثوب تغطی به المرأه أسما» ؛ «خمار لباسی است كه زن سر خود را با آن میپوشاند.» آقای مصطفوی در التحقيق فی كلمات القرآن مینويسد: «خمر و خمار به معنی ستر و پوشش است. شراب را خمر گويند؛ زيرا حواس ظاهری و باطنی را میپوشاند. به روسری زن نيز خمار گويند؛ زيرا به وسيله آن سرش را میپوشاند .» ابن عباس در تفسير اين بخش از آيه شريفه میگويد : «تغط شعرها و صدرها و ترائبها و سوالصفا. زن موی سر، سينه و دور گردن و زيرگلوی خود را بپوشاند.»
آنچه میتواند به اين فرمان الهی جامه عمل بپوشاند، مقنعه يا روسری بلندی است كه علاوه بر پوشش كامل سر، بر روی گردن و سينه افتد. شهيد مطهری معتقد است: تركيب لغوی «ضَرَب علی» در لغت عرب اين معنا را میسازد كه چيزی را بر روی چيز ديگر قرار دهند، به طوریكه مانع و حاجبی برای او شمرده شود. براساس آيه شريفه و تفسير ابن عباس، اين پوشش سر، هر چه كه هست، اعم از شال، روسری، مقنعه بايد مو، سينه، دورگردن و زيرگلوی زن را بپوشاند.
در زمان جاهليت و صدر اسلام زنان عرب غير مسلمان لباسهای بلند و گشاد میپوشيدند، بر سر يا شانه خود عبا میانداختند و پوششی كوتاه و كوتاهتر از جلباب روی سرشان می بستند. شهيد مطهری به نقل از تفاسير معتبر از جمله تفسير كشاف بيان می كند كه: زنان عرب معمولاً پيراهنهايی میپوشيدند كه گريبانهایشان باز بود، دور گردن و سينه را نمیپوشاند و روسریهايی هم كه روی سر خود میانداختند از پشت سر میآويختند ، قهراً گوشها و بناگوشها و گوشوارهها و جلوی سينه و گردن نمايان میشد. اين آيه دستور میدهد كه بايد قسمت آويخته همان روسریها از دو طرف روی سينه و گريبان خود بیافكنند تا قسمتهای ياد شده پوشيده گردد.
در ذيل اين آيه «محمدبن يعقوب كلينی» در كافی از ابی جعفر (ع) چنين روايت میكند كه فرمودند: يكی از جوانان انصار با زنی از اهالی مدينه روبه رو شد در آن زمان، زنان مقنعه خود را پشت گوش میبستند. جوان به زن، كه از روبهرو میآمد، آنقدر نگاه كرد كه زن از مقابل او گذشت و رفت. جوان درحالی كه هم چنان از پشت سر، آن زن را نگاه میكرد، وارد كوچه بنی فلان شد كه ناگاه استخوان يا شيشهای كه در ديوار بود، صورت او را دريد. وقتی زن رفت، ناگاه جوان متوجه شد كه خون روی لباس و سينهاش ريخته است؛ با خود گفت: به خدا حتماً نزد رسول الله (ص) میروم و ماجرا را توضيح میدهم. جوان نزد پيامبر (ص) آمد. وقتی كه رسول خدا (ص) او را ديد پرسيد: اين چيست؟ جوان ماجرا را توضيح داد. جبرئيل در اين هنگام بر پيامبر چنين خواند: «به مردان بگو كه چشمان خويش را ببندند و شرمگاه خود را نگاه دارند، اين برایشان پاكيزهتر است؛ زيرا خدا به كارهايی كه میكنند آگاه است.» (سوره نور ، آيه 30)
جلباب:
نوع دوم پوشش جلباب است كه در سوره احزاب بدان تصريح شده است: «يا أَيهَا النَبی قُل لِأَزواجِكَ و بَناتِكَ وَ نِساءِ المُؤمِنينَ يدُنينَ عَلَيهِنَّ مِن جَلا بيبهنَّ ذلِِكَ أَدنی أَن يعرِفنَ و لايوذَينَ و كان الله غفوراَ رحيماَ .» (سوره احزاب ، آيه 59)
«ای پيامبر، به زنان و دخترانت و زنان مؤمن بگو: جلبابهای خود را به هم نزديك سازند تا با اين پوشش بهتر شناخته شوند و از تعرض هوس رانان آزار نبينند و خداوند بخشنده و مهربان است.»
«علامه طباطبايی» در تفسير الميزان در ذيل آيه شريفه آورده است: «الجلابيب جمع جلباب و هوثوب تشتمل به المرأه فيغطّی جميع بدنها او الخمار الذی تغطّی به رأسها و وجهها»، «جلابيب جمع جلباب است و آن لباسی است كه زن آن را در برمیكند و همه بدن خود را میپوشاند يا مقنعهای است كه سر و صورت خود را به آن میپوشاند.» «زمخشری» نيز در كشاف به نقل از ابن عباس همين معنی را به كار برده است و میگويد: «الرداء الذی سيته من فوق الی اسفل»، «در جلباب ردايی است كه سراسر بدن را از بالا تا پايين میپوشاند. »
واژه ی ادناء در تفاسير «هم به معنای دنو (نزديك كردن) آمده.» و «هم به معنای ارحاء و اسدال و آويختن. » آيه شريفه میفرمايد: «يدنينَ عَلَيهِنَّ مِن جلا بيهَّن ذلِكَ أَدنی أَن يعرِفنَ فَلا يؤذَينَ ...» معنای آيه اين است كه زنان مسلمان بايد جلبابهایشان را به خود نزديك كنند يا بر سر بياويزند تا شناخته شوند به اينكه زن مسلمان آزاد هستند. »يا« شناخته شوند به اينكه پوشيده و با عفت هستند.»
علاوه بر مباحث لغتشناسی، چند نكته ويژه نيز در آيه جلباب وجود دارد:
1- تأخير نزول آيات مورد نظر در سوره احزاب پس از آيات خمار در سوره ی نور. با توجه به مسئله تدريجی بودن احكام ، اين نظر محتمل است كه آيه ی خمار دستور نخستين و آيه جلباب دستور نهايی آن است؛ حجاب برگزيده و برتر مورد نظر اسلام حجاب جلباب است.
2- عموميت آيه جلباب بر همه زنان مؤمن و زنان و دختران پيامبر (ص) به عنوان يك حكم نهايی و استثنا ناپذير»
3- دستور بر نحوه پوشش جلباب با عنوان «يدنين عليهن من جلابيبهن» با چيزی مانند عبا و چادر سازگارتر است تا با لباس و روسری؛ زيرا شكل لباس سراسری به گونهای است كه بايد اطراف آن را به يكديگر نزديك كرد و بر روی هم قرار داد تا بدن را بپوشاند.
4- اثر اجتماعی پوشش جلباب در اين آيه شريفه ذكر شده است در حالیكه اين اثر برای پوشش خمار بيان نشده: «ذلك أدنی ان يعرفن فلا يؤذين»؛ اين پوشش جلباب نزديكترين چيزی است كه به وسيله آن ايمان و عفاف تعيين میيابد و همانطور كه گفتيم به اين وسيله زنان مؤمن و عفيف بهتر شناخته میشوند تا از تعرض هوسرانان آزار نبينند؛ از همين رو اراذل و اوباش مجبور میشوند حساب اين زنان متين و پوشيده را از زنان كنيز و .... جدا كنند.
همچنان كه در شأن نزول آيه آمده است: «فانه كان سبب نزولها ان النساء كن يخوص الی المسجد و نعيلين حلف رسولالله (ص) و اذا كان باليل حرجن الی صلاه المغرب و العشاء الاخر و الغداه يقعد الشباب لهن فی طريقهن فيوذونهن و يتعرضون لهن فانزل الله «يا اَيها النَبِی قُل لِأزواجِكَ و نباتك و نساء المؤمنين ...». سبب نزول آيه اين بود كه، زنان برای گزاردن نماز مغرب پشت سر رسول خدا (ص) از منزل خارج میشدند و شب هنگام كه برای گزاردن نماز مغرب و عشاء و نماز صبح به سوی مسجد میرفتند، جوانان بر سر راه آنان مینشستند و به آزار و اذيت زنان نمازگزار میپرداختند، در اين هنگام اين آيه شريفه نازل شد و به آنها دستور داده شد حجاب خود را به طور كامل رعايت كنند تا به خوبی شناخته شوند و كسی بهانه مزاحمت پيدا نكند.
در سوره مباركه نور آيه شريفه 31 دو نهی وجود دارد. نهی مورد نظر در اين مبحث «و لايبدين زِينُتهنَّ» است؛ «زنان نبايد زينت خود را آشكار سازند.» و بلافاصله بعد از آن عبارت «اِلّا ما ظَهر مِنها» آمده است؛ «زينتهايی كه آشكار هستند مشمول اين نهی نمی باشند.»
در تعيين اينكه از زينتها چه زينتهايی نبايد آشكار شوند، ميان فقها اختلاف رأی وجود دارد. كلمه «زينت» در زبان عربی عامتر از واژه «زيور» در زبان فارسی است؛ زيرا زيور به زينتهايی گفته میشود كه از بدن جدا میگردد؛ مانند طلاجات و جواهرات، ولی كلمه زينت هم به اين دسته گفته میشود و هم به آرايشهايی كه به بدن متصل است؛ مانند سرمه و خضاب.
حجاب در نگاه:
بعد ديگر حجاب از ديدگاه قرآن و روايات در «نگاه» است. اين بخش از حجاب بعد از بُعد اول، شناخته شدهترين بُعد از ابعاد حجاب است و دستور صريح قرآن كريم بر اين بُعد از حجاب دلالت دارد، كه حجاب هم برای زن و هم برای مرد است، همچنان كه خداوند در سوره مباركه نور به مردان و زنان به طور جداگانه امر میكند كه چشمهای خود را فرو افكنند: «قُل لِلمؤمِنينَ يغُضُّوا مِن اَبصارِهِم» و «قُل لِلمؤمِناتِ يغضُضنَ مِن أَبصارِهنَّ»
اصطلاح «غضّ بصر» در لغت به معنای فرو افكندن چشم میباشد و نه فروبستن آن. «غض» به تنهايی به معنای كاستن، تخفيف و نگهداری است كه هم برای صدا استفاده میشود و هم برای چشم؛ برای مثال آيه ی 19 سوره لقمان میفرمايد: «واغضُض مِن صَوتِكَ»؛ «صدای خود را كوتاه كن.»
شهيد مطهری با تأمل در لغت عرب میفرمايد: «غض بصر» با «غمض عين» متفاوت است. «غمض» به معنای فروبستن است كه با كلمه عين همراه میشود نه كلمه بصر. شهيد مطهری با مبنای فلسفی خود نگاه را به دو دسته ی «استقلالی» و «آلی» تقسيم می كند . «در نگاه استقلالی» يعنی اينكه نگاه كردن به كسی يا چيزی برای خوب تماشا كردن و ورانداز كردن آن برای ارزيابی آن؛ اما «نگاه آلی» يعنی نگاه كردنی كه خودش هدف نيست، بلكه به عنوان مقدمه و وسيله سخن گفتن است. بر اين اساس، امر الهی به زنان و مردان مؤمن، پرهيز از نگاه استقلالی است نه نگاه آلی؛ يعنی پرهيز كردن از نگاهی كه هدفش صرفاً تماشا كردن و لذت بصری بردن و چشم چرانی است.
«بصر» نيز در لغت عرب به ابزار بينايی، يعنی چشم گفته میشود و هم به حس بينايی و گاهی نيز به دلالت التزامی به معنای علم است، دلالت دارد.
حضرت رسول (ص) در زمينه نگاه و حرمت آن میفرمايند: «از نگاه بعد از نگاه بپرهيز؛ زيرا نگاه اول از آن توست و ناخواسته است، اما نگاه دوم به زيان توست و عمدی میباشد و نگاه سوم ويرانگر است. » و امام صادق (ع) نيز میفرمايند: نگاه بعد از نگاه، بذر شهوت در دل میكارد و اين خود برای به گناه كشاندن و به فتنه انداختن صاحبش كافی است.»
حضرت رسول (ص) میفرمايند: «پيرامون نگاه حرام و تبعات آن هر كه چشم خود را از حرام پركند، خداوند در روز قيامت چشم او را از آتش پر میكند، مگر اين كه توبه كند و از عمل خود دست بردارد.» نكته مهم آن است كه پرهيز از نگاه به نامحرم و نگاههای حرام اگر چه در روايات بيشتر مربوط به مردان است ولی همانگونه كه آيات شريفه نيز تصريح شد، پرهيز از نگاه خيانتكارانه و نگاه هوسآلود به نامحرم در مورد زنان نيز صدق میكند؛ از اين رو حضرت رسول (ص) میفرمايند: «خشم خداوند سخت است بر زن شوهرداری كه چشم خود را از غيرشوهر خود يا از كسی كه محرم او نيست پركند.»
آنچه به «غض بصر» كمك میكند، در نظر گرفتن قدرت خداوندی است كه از نهانیهای انسان ، آگاه است و ادراك و مشاهده عظمت و جلال خداوند در دل، ياور انسان در حفظ چشم از نگاه به محرمات الهی است. حضرت رسول (ص) میفرمايند: «بسته شدن چشمها از حرام عامل بازدارنده خوب و توانمندی است برای تهذيب نفس و پاك كردن دل از خواهشهای نفسانی.» تأمل در اين دستور الهی سخنان معصومين: حرمت روابط اجتماعی و حفظ خانواده را تداعی میكند كه اسلام میخواهد جامعهای سالم و بدور از حرام داشته باشد تا همه اقشار بدور از جنسيت بتوانند با امنيت و مصونيت؛ در جامعه كاركردهای خود را به نحو احسن انجام دهند.
حجاب در گفتار:
تبيين روشن وحی در باب نحوه سخن گفتن زنان مؤمن با مردان، يكی از مهمترين ابعاد حجاب است كه در قرآن ذكر شده است كه حتی لحن سخن گفتن زنان را در بُعد روانشناسانانه مدّنظر قرار داده است. حجاب در گفتار در آيات شريفه قرآن كريم مؤكداً در مورد نحوه گفتار زنان به نامحرم است آنجا كه میفرمايد: «فلا تَخضَعنَ بالقَول فَيطمَعَ اَلَّذی فی قَلِبه مَرَضٌ وَ قُلنَ قَولاً مَعروفاً» «با خضوع در گفتار سخن نگوييد كه بيمار دل طمع ورزد ، بلكه شايسته و متعارف سخن گوييد.»
مخاطب نخست آيه شريفه، زنان رسول خدا (ص) هستند و سپس تمام زنان مؤمن؛ علامه طباطبايی مینويسد: « معنای خضوع در كلام آن است كه در برابر مردان آهنگ سخن گفتن را نازك و لطيف كنند تا دل او را دچار ريبه وخيالهای شيطانی كرد، شهوتش را برانگيزند و در نتيجه آن مردی كه بيمار دل است به طمع بيفتد و منظور از بيماری دل، نداشتن نيروی ايمان است؛ آن نيرويی كه آدمی را از ميل به سوی شهوات حرام باز میدارد.»
حجاب در رفتار:
مقصود از حجاب در رفتار اعمال و افعالی است كه به واسطه اعضاء و جوارح پديد میآيند. آنچه به حجاب در رفتار تعلق میگيرد، مجموع چند امر و نهی الهی است: 1) آشكار ساختن زينتهای پنهان: خداوند در سوره مباركه نور میفرمايد: «ولايضر بنَ بار جُِلِهِنَّ ِلِيعلَمَ ما يخفينَ مِن زينَتِهِنَّ»؛ (سوره نور، آيه 31) «به زنان مؤمن بگو آنگونه بر زمين پای نزنند كه خلخال و زينت پنهان پاهایشان معلوم شود.» نهی مذكور در آيه شريفه مرتبط با بحث زينت در حجاب فيزيكی است و از به جلوه درآوردن و اظهار زينتهای پنهان زنانه سخن میگويد. اظهار نمودن بدون ظاهر كردن، يعنی سهلانگاری يا مكر زنانه در جلوهگری و خودنمايی. خداوند متعال در آيه شريفه از نحوه خاصی از راه رفتن نهی كرده است؛ راه رفتنی كه ديگران را به زينتهای پنهانی زن آگاه میكند.
شهيد مطهری در ذيل آيه شريفه چنين میگويد: «زنان عرب معمولاً خلخال به پا میكردند و برای آنكه بفهمانند خلخال قيمتی به پا دارند، پای خود را محكم بر زمين میكوفتند. از اين دستور میتوان فهميد كه آنچه موجب جلب توجه مردان میگردد؛ مانند استعمال عطرهای تند و زننده و همچنين آرايشهای جالب نظر در چهره ممنوع است و به طور كلی زن در معاشرت نبايد كاری بكند كه موجب تحريك و تهييج و جلب توجه مردان نامحرم گردد.»
برخی ديگر از صاحبنظران معتقد هستند آنچه در اين بخش از آيه شريفه از آن نهی شده است، آشكار شدن هرگونه زينت و زيبايیهای زنانه است كه پنهان است و بايد پوشيده بماند و اين اعم از صدای النگو و صدای پاشنه كفش است كه موجب جلب توجه نامحرم به خود زن يا پای زن میباشد. از سوی ديگر، زينت پنهان میتواند پوشيدن لباسها و زينتهای خاصی در زير چادر باشد كه با اندك كنار رفتن چادر، آن زينتها آشكار شده و ناقض حجاب میگردد.»
2) استعمال عطر: از جمله مواردی كه به شدت از آن نهی شده است، اين است كه زن به هنگام خروج از خانه خود را معطر سازد، به طوریكه بوی عطر وی به مشام نامحرم برسد. حضرت پيامبر (ص) میفرمايند: «هر زنی كه به خود عطر بزند و از خانهاش خارج شود تا وقتی كه به خانهاش برگردد لعنت و نفرين میشود تا هر وقت كه برگردد.» آنچه مسلم است، اين است كه عطر زدن برای خانمها نه تنها اشكالی ندارد بلكه استحباب نيز دارد، به خصوص كه برای همسر باشد. آنچه كه از آن نهی شده اين است كه زن موقع بيرون رفتن از منزل و يا موقعی كه با نامحرم در تماس است، طوری عطر بزند كه بوی آن به مشام نامحرم برسد و ايجاد مفسده كند.»
3) آرام گرفتن در خانه و پرهيز از تبّرج جاهلی: در آيه شريفه 33 سوره احزاب به زنان پيامبر (ص) علاوه بر تقوا، امر میشود كه در خانههای خود آرام و قرار گيرند و همچون جاهليت نخستين در ميان جمعيت ظاهر نشوند.» (سوره احزاب، آيه ی 33)
نكتهای كه در اين آيه شريفه مطرح گرديده است «تحرّز و پرهيز از آميزش و مراوده با مردان بيگانه» اختصاص به زنان رسول خدا (ص) ندارد بلكه و شامل عموم زنان میشود. همانگونه كه در روايتهای بسياری آمده است كه بهترين محيط زندگی برای زن خانهاش است، حتی ثواب نماز زنان جوان در خانه به مراتب از حضور در مساجد و مجامع بالاتر شمرده شده است و البته اين بدان معنی نيست كه زن از فعاليت اجتماعی محروم باشند.
مقصود از اين دستور زندانی كردن زنان پيغمبر (ص) و هيچ زنی در خانه نيست؛ زيرا تاريخ اسلام به صراحت گواه است كه رسول خدا (ص) زنان خود را با خود به سفر میبرد و آنان را از بيرون شدن از خانه منع نمیفرمود. بلكه مقصود از اين دستور، آن است كه زن به منظور خودنمايی از خانه بيرون نشود. آنچنانكه امروز عدهای از زنان برای بيرون رفتن از خانه و خودنمايی و پرسه زدن در خيابانها، ساعتها در پای ميز آرايش به سر و وضع خود و لباس خويش میرسند.»
حجاب در قلب:
خداوند متعال در برتری تقوای دل در امر حجاب در سوره احزاب ، آيه 53 می فرمايند: «واذا سألتموهنّ متاعا فاسئلُِوهُنَّ مِن وَرَاء حجابٍ ذلكُم اَطهَرُ لِقُلُوبِكم و قُلوِبِهنّ» (سوره احزاب ، آيه 53)؛ «هنگامی كه از همسران پيامبر (ص) چيزی خواستيد از پشت حجاب و پرده از ايشان بخواهيد كه اين كارتان برای دلهای شما و دلهای ايشان پاكيزهتر است.»
در ذيل آيه، صاحب تفسير نمونه چنين بيان میكند: «هنگامیكه رسول خدا (ص) با زينب ازدواج كرد، وليمه نسبتاً مفصلی به مردم داد. انس كه خادم مخصوص پيامبر (ص) بود میگويد: پيامبر (ص) به من دستور داد كه اصحابش را به غذا دعوت كنم، من همه را دعوت كردم، دسته دسته میآمدند و غذا میخوردند و از اتاق خارج میشدند، تا اينكه عرض كردم: ای پيامبر خدا؛ كسی باقی نماند كه من او را دعوت نكرده باشم، فرمود: اكنون كه چنين است سفره را جمع كنيد، سفره را برداشتند و جمعيت پراكنده شدند، اما سه نفر همچنان در اتاق پيامبر (ص) ماندند و مشغول بحث و گفتگو بودند. آيه نازل شد و دستورات لازم را بيان كرد.»
از بعضی قرائن استفاده میشود كه گاهی همسايگان و ساير مردم طبق معمول برای عاريت گرفتن اشيايی نزد بعضی از زنان پيامبر (ص) میآمدند، برای حفظ حيثيت همسران پيامبر (ص) آيه نازل شد و به مؤمنان دستور داد كه هرگاه میخواهند چيزی از آنها بگيرند، از پشت پرده بگيرند.»
علامه طباطبايی در ذيل آيه شريفه مینويسد: «درخواست متاع از همسران حضرت، كنايه از اين است كه مردم با آنها درباره حوائجی كه دارند، سؤال كنند؛ يعنی اگر به خاطر حاجتی كه برای شما پيش آمده ناگزير شديد با يكی از همسران آن جناب صحبتی بكنيد از پس پرده صحبت كنيد، برای اينكه وقتی از پشت پرده صحبت كنيد دلهایتان دچار وسوسه نمیشود و در نتيجه، اين روش دلهایتان را پاكتر نگه میدارد. »
نكته حائز اهميت در اين مورد كه جزء دستورات ويژه برای زنان پيامبر (ص) است و نه دستور عمومی برای تمام زنان آن است كه خداوند اين نحوه پوشش خاص را برای رعايت حجاب در قلب ذكر مینمايد. نكته ديگری كه در اين آيه ذكر شده است پاك ماندن قلب مردان را پيش از قلب زنان بيان كرده است و چه بسا بتوان از اين نكته استفاده كرد كه اين تقدم نشان دهنده آسيبپذيری دل مردان بيش از زنان است؛ چرا كه زنان پيامبر (ص) در مأمن و مأوای زوجيت آن حضرت در امانند، امّا كسانیكه بيش از پيش از ايشان میتوانند در معرض خطر باشند، مردانی هستند كه به خانه رسول خدا (ص) مراجعه و با زنان ايشان مواجه می شوند؛ البته زنان نيز بايد دل خود را پاك نگه دارند و از اينرو، پرده پوششی و حفظ حجاب و عفاف برای پاكی دل آنان نيز بهتر است.
برای آنكه كسی حريم الهی را در حيطه تعامل با افراد نامحرم به درستی رعايت كرده و حيطه حجاب و پوشش را حفظ كند، لازم است بعد قلبی حجاب را جدّی تلقی كند و در اين زمينه، تسامح و تساهل روا ندارند كه دروازه دل، چشم است و «دل كتاب چشم است.»
در دنيايی كه در تبليغات رنگارنگ خويش كه فرهنگ برهنگی و سقوط اخلاقی و ارزشهای انسانی نماد برتری و پيشرفت و توسعه!! را جلوه گر ساخته است، دين مبين اسلام با فرهنگ پوشش و توجه به هويت انسانی، معنويت و جاذبه روحی و آرامش را در جامعه نمايانگر ساخته است. زيرا قاموس الهی بر اساس فطرت، هويت، توانايی و جاذبههای فيزيكی زن و مرد نازل شده است، كه اگر جوامع انسانی اگر تنها به فطرت و دستورات الهی عمل كنند به جايگاه و هويت اصلی خود دست پيدا میكنند و جامعه با امنيت و مصونيت میتواند راه خويش را طی كند.
فرامين الهی از جمله حجاب هم از مرحله صحت تا مرحله قبول، دارای درجات و مراتبی است كه حداقل آن، شرط تماميت است كه در «حجاب خمار» جلوهگر میشود و حد كمال آن در جامعيت ابعاد پنجگانه حجاب قرآنی «جلباب» به تجلی میآيد.
پوشش بدن به جز وجه كفّين و مهار كردن جاذبههای جنسی زنانه معيار حجاب الهی و قرآنی است كه اگر در پوشش چند قطعهای خمار و به تناسب فرهنگ و تمدن هر ملتی عينيت يابد، نمره صحت عمل را در منظر آيات شريفه به دست آورده است و اگر ابعاد قلبی، گفتاری و رفتاری و بُعد نگاه را نيز در پوشش يكسره جلباب تجلی بخشد، نمره كمال و برتری الهی را كسب كرده است.