حكومت اسلامى پشتوانه‌ اقتصادى مى‌خواهد و انفال، پشتوانه نظام اسلامى است
کد خبر: 2268944
تاریخ انتشار : ۱۶ بهمن ۱۳۹۰ - ۱۵:۲۰

حكومت اسلامى پشتوانه‌ اقتصادى مى‌خواهد و انفال، پشتوانه نظام اسلامى است

حجت‌الاسلام والمسلمين محمود لطفيان ‌سرگزی، 15 بهمن‌ماه، در گقتمان قرآنی «نماز و انفاق؛ رمز دريافت درجات الهى»، گفت: حكومت اسلامى پشتوانه‌ اقتصادى مى‌خواهد و انفال، پشتوانه نظام اسلامى است.

به گزارش خبرنگار افتخاری خبرگزاری قرآنی ايران(ايكنا)، گقتمان قرآنی «نماز و انفاق؛ رمز دريافت درجات الهى» با رويكرد پاداش اصلاح و آشتى ميان مردم از ديدگاه قرآن، با سخنرانی حجت‌الاسلام والمسلمين محمود لطفيان ‌سرگزی، معاون فرهنگی و آموزش ستاد اقامه نماز استان قم، 15 بهمن‌ماه، در مدرسه شهيد قريشی ناحيه 2 قم برگزار شد.
وی با اشاره به تفسير سوره انفال و ايام دهه فجر و بيان ويژگى‌هاى سپاه حقّ و باطل، افزود: اين سوره 75 آيه دارد و در مدينه نازل شده است. اين سوره به دليل كلمه «انفال» كه در آغاز آن آمده، همچنين به دليل بيان كردن احكام انفال و ثروت‌هاى عمومى، به «انفال» نامگذارى شده است. نام ديگر اين سوره، «بدر» است، زيرا بيشتر آياتش پيرامون جنگ بدر است. اوّلين نبرد مسلمانان با مشركان است و مسلمانان از امدادهاى الهى و نصرت خدا برخوردار شدند.
مدير كانون نويسندگان نماز ادامه داد: در اين سوره همچنين، ويژگى‌هاى سپاه حقّ و باطل نيز بيان شده است و درس‌هایى از تاريخ پيامبر اسلام (ص) و چگونگى رفتار آن حضرت با مسلمانان و مسائلى همچون انفال، بيت‌المال، احكام جهاد، غنائم، اسيران و خمس و چگونگى تقسيم آن، ماجراى هجرت و ليلةالمبيت، صفات مؤمنان واقعى، جلوگيرى از اختلاف و تفرقه و... بيان شده است.
لطفيان ‌سرگزی، با اشاره به آيه «یَسْئَلُونَكَ عَنِ الْأَنفَالِ قُلِ الْأَنفَالُ لِلَّهِ وَالرَّسُولِ فَاتَّقُواْ اللَّهَ وَأَصْلِحُواْ ذَاتَ بَیْنِكُمْ وَأَطِيعُواْ اللَّهَ وَرَسُولَهُ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ‌»، اضافه كرد: در قرآن حدود 130 بار واژه‌ سؤال و مشتقّات آن، از جمله 15 بار عبارت «يسئلونك» آمده است. «انفال» جمع «نَفل»، به معناى زياده و عطیّه است. چنانكه به زيادتر از نمازهاى واجب، نافله گفته مى‌شود و عطاى فرزند به حضرت ابراهيم «نافله» به حساب آمده است، همانطور كه می‌خوانيم «و وهبنا له اسحاق و يعقوب نافلة»، در روايات و كتب فقهى، منابع طبيعى و ثروت‌هاى عمومى، غنائم جنگى، اموال بى‌صاحب مثل: زمينى كه صاحبش آن را رها كرده، اموال مردگان بى‌وارث، جنگل‌ها، درّه‌ها، نيزارها، زمين‌هاى موات، معادن و... از انفال شمرده شده‌اند.
وی اظهار كرد: قبل از اسلام، نحوه‌ توزيع غنائم بر اساس تبعيضات بود، پس از جنگ بدر كه اوّلين جنگ مسلمانان و همراه با غنائم بسيار بود، در اين‌كه غنائم را چه بايد كرد و به چه كسانى مى‌رسد و چه كسانى اولويت دارند، نظرهاى مختلفى وجود داشت. سرانجام با سؤال و درخواست مردم از پيامبر اكرم(‌ص)، خود آن حضرت به تقسيم غنائم پرداخت و بطور عادلانه و يكسان ميان مردم تقسيم كرد تا تبعيضات موهوم دوره‌ جاهلى را از ميان برداشته و از مستضعفان حمايت كند، هر چند برخى، از اين برابرى رنجيدند. گرچه آيات اين سوره درباره جنگ بدر است و اين آيه نيز بيشتر نظر به غنائم جنگى دارد، ولى اختصاص به آن ندارد.
معاون فرهنگی و آموزش ستاد اقامه نماز استان قم گفت: در اسلام، تقويت و تحكيم پيوندها و از بين بردن اسباب تفرقه و نفاق به قدرى اهميت دارد كه در بعضى مراحل نه تنها اصلاح ذات‌البين واجب است، بلكه از سهم امام نيز مى‌توان براى آن استفاده كرد. سؤال مردم درباره‌ انفال و پاسخ پيامبر(ص) به آنان، نشان‌دهنده‌ دخالت اسلام در شئون اقتصادى جامعه است، همانطور كه می‌خوانيم «يسئلونك...»، مرجع بيان احكام و مسائل اقتصادى، رهبر الهى است «يسئلونك عن الانفال قل...»، هدف از جهاد در اسلام، پيروزى حقّ بر باطل است. غنائم، مسئله‌ فرعى و اضافى است و «انفال»، به معناى «زياده» است.
حجت‌الاسلام والمسلمين لطفيان سرگزی اضافه كرد: حكومت اسلامى پشتوانه‌ اقتصادى مى‌خواهد و انفال، پشتوانه نظام اسلامى است «الانفال للّه و الرسول» و اسلام براى منابع طبيعى و ثروت‌هاى عمومى نيز قانون دارد. تمام مصارف رسول‌اللّه، در راستاى اهداف الهى است، زيرا نام خدا و رسول در كنار هم آمده است همانطور كه می‌خوانيم «للّه والرسول»، تقسيم عادلانه و حفظ اموال عمومى، پاكى و پروا لازم دارد «فاتّقوا اللّه» زيرا بيت‌المال و اموال عمومى، مى‌تواند بسترى براى سوءاستفاده باشد. كسى كه قصد اصلاح دارد، بايد خودش اهل تقوا باشد، چنانكه می‌خوانيم «فاتّقوا اللّه و أصلحوا» و حفظ وحدت واصلاح ميان مردم، بر همگان لازم است «أصلحوا ذات بينكم».
مدير كانون نويسندگان نماز گفت: مؤمن بايد در ميدان‌هاى اخلاق، جامعه و سياست، به دستورات الهى عمل كند تا مشروعیّت داشته وبه موفقيت برسد، همانطور كه می‌خوانيم «فاتّقوا اللّه و اصلحوا ذات بينكم و أطيعوا اللّه و رسوله»، ايمان تنها در قلب نيست، بلكه جلوه‌ى خارجى و اطاعت عملى هم مى‌خواهد و ممكن است كسانى در آزمايش جانفشانى و حضور در جبهه قبول شوند، ولى در آزمايش مالى و تقسيم غنائم و انفال مردود گردند، چنانكه گفته شده «ان كنتم مؤمنين»، جبهه رفتن به تنهایى نشانه‌ ايمان كامل نيست، طمع نداشتن به غنائم، حفظ اخوت و تسليم بودن در برابر رهبرى هم لازم است.
كارشناس مركز تربيت‌‌ مربی دفتر تبليغات اسلامی حوزه علميه قم ضمن اشاره به صلح و آشتى در قرآن‌، افزود: در قرآن، واژه‌هاى صلح، «والصُّلحُ خَير»، اصلاح، «واَصلِحوا ذاتَ بينكم»تأليف قلوب، «فَاَلّف بين قلوبكم» و سِلم، «اُدخلُوا فِى السِّلم كافّة» نشان‌دهنده‌ى توجّه اسلام به صلح و صفا و زندگى مسالمت‌آميز و شيرين است. از نعمت‌هاى الهى كه خداوند در قرآن مطرح كرده است، اُلفت ميان دل‌هاى مسلمانان است. چنانكه خداوند خطاب به مسلمانان مى‌فرمايد «كُنتم اَعداء فَاَلّفَ بين قلوبكم» به ياد آوريد كه شما قبل از اسلام با يكديگر دشمن بوديد، پس خداوند ميان دل‌هاى شما الفت برقرار كرد. چنانكه ميان قبيله‌ اوس و خزرج يكصد و بيست سال درگيرى و فتنه بود و اسلام ميان آنان صلح برقرار كرد.
وی اضافه كرد: اصلاح و آشتى دادن، سبب دريافت بخشودگى و رحمت از جانب خداوند شمرده شده است، چنانكه گفته شده «ان تُصلحوا و تتّقوا فانّ اللَّه كان غفوراً رحيماً» و هر كس واسطه‌گرى خوبى ميان مسلمين انجام دهد، پاداشِ در شأن دريافت خواهد كرد، همانطور كه می‌خوانيم «مَن یَشفَع شَفاعةً حَسنة یَكن لَه نَصيبٌ منها».
لطفيان سرگزی اضافه كرد: اسلام براى اصلاح ميان مردم، احكام ويژه‌اى قرار داده است، از جمله اينكه 1. دروغ كه از گناهان كبيره است، اگر براى آشتى واصلاح گفته شود، جرم و گناهى ندارد، همانطور كه می‌خوانيم «لا كِذبَ على المُصلِح»، 2. نجوا و درگوشى سخن گفتن كه از اعمال شيطان و مورد نهى است، اگر براى اصلاح و آشتى دادن باشد، منعى ندارد «لا خَيرَ فى كثير مِن نَجواهم الاّ مَن اَمر بِصدَقةٍ او مَعروفٍ او اِصلاح بين النّاس»، 3. با اين‌كه عمل به سوگند، واجب و شكستن آن حرام است، امّا اگر كسى سوگند ياد كند كه دست به اصلاح و آشتى دادن ميان دو نفر نزند، اسلام شكستن اين سوگند را مجاز مى‌داند «ولاتجعلوا اللَّه عُرضَة لايمانكم ان...تصلحوا بين الناس» و 4. با اين‌كه عمل به وصیّت، واجب و ترك آن حرام است؛ امّا اگر عمل به وصیّت، ميان افرادى فتنه و كدورت مى‌آورد، اسلام اجازه مى‌دهد كه وصیّت ترك شود تا ميان مردم صلح و صفا حاكم باشد،همانطور كه می‌خوانيم «فَمَن خافَ مِن مُوصٍ جَنَفاً اَو اِثماً فَأصلح بينهم فلا اِثمَ عليه».
وی ضمن بيان آيه دوم، سوره انفال، اظهر كرد: خداوند در دومين آيه‌ اين سوره مى‌فرمايد «اذا ذُكِر اللّه وَجلَت قلوبهم»، ياد خداوند دلهاى مؤمنان را مضطرب مى‌كند، ولى در جاى ديگر مى‌فرمايد: «ألا بذكر اللّه تَطمئنّ القلوب»، با ياد خداوند دلها آرام مى‌گيرد. اين دو آيه با هم منافاتى ندارد، زيرا ياد قهر و عقاب الهى دل مؤمن را مى‌لرزاند و با ياد لطف و مهر الهى، دلش آرام مى‌گيرد، همچون كودكى كه از والدين خود، هم مى‌ترسد و هم به آنان دلگرم است.
حجت‌الاسلام والمسلمين لطفيان سرگزی ادامه داد: آنكه با شنيدن نداى اذان و آيات الهى بى‌تفاوت باشد، بداند ايمان او كامل نيست. زيرا قرآن تنها كسانى را مؤمن واقعى مى‌داند كه به خاطر ياد خدا و انجام تكليف در برابر او دلهره داشته باشند «انّما المؤمنون اذا ذُكر اللّه وَجِلَت»، ايمان، مراتب ودرجاتى دارد و قابل كاهش و افزايش است، همانطور كه می‌خوانيم «زادتهم ايماناً»، ترسى كه ريشه در جهل داشته باشد بد است، ولى ترسى كه از معرفت و شناخت مقام و جايگاه سرچشمه بگيرد، پسنديده است «المؤمنون ... و جلت»، هر آيه قرآن، حجت و دليل و نورى است كه تلاوت آن مى‌تواند بر ايمان بيافزايد «اذا تليت... زادتهم ايماناً» و كسى كه تنها خداوند را رب خود مى‌داند، فقط به او توكّل مى‌كند «على ربّهم يتوكّلون».
معاون فرهنگی و آموزش ستاد اقامه نماز استان قم خاطرنشان كرد: نشانه ايمان كامل آن است كه دل مؤمن با ياد خدا خشيت پيدا كند، «وَجِلَت قلوبُهم»، با تلاوت و يادآورى آيات الهى، بر ايمانش افزوده شود، «زادتهم ايماناً» و توكل بر خدا كرده، «يتوكّلون» نماز را به پا دارد، «يقيمون» و به ديگران نيز كمك مى‌رساند «ينفقون»، اسلام، انفاق بخشى از مال و دارایى را لازم دانسته است، نه تمام آن را، همانطور كه می‌خوانی «ممّا رزقناهم ينفقون»، «مِن» يعنى بخشى از داده‌ها، انفاق، بايد از مال حلال و روزى الهى باشد. چون رزق را به خدا نسبت داده است و خداوند رزق حرام نمى‌دهد و مؤمن، دارایى خود را بخشش الهى مى‌داند، نه محصول دست رنج خويش و اين عقيده، گذشت و انفاق را بر او آسان مى‌كند.
حجت‌الاسلام والمسلمين لطفيان سرگزی ضمن بيان آيه «أُوْلَئِكَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقّاً لَّهُمْ دَرَجَاتٌ عِندَ رَبِّهِمْ وَ مَغْفِرَةٌ وَرِزْقٌ كَرِيمٌ‌»، افزود: «رزق كريم»، به معناى رزق و روزى دائمى، بى‌منّت، وسيع و خالص است. ايمان آنگاه كامل است كه همراه با خوف الهى، توكّل، نماز وانفاق باشد. ايمان به شعار نيست، به عمل است، همانطور كه می‌خوانيم «اولئك هم المؤمنون حقّاً»، رمز دريافت درجات الهى، نماز و انفاق است «يقيمون... ينفقون، لهم درجات» و درجاتى كه خداوند عطا مى‌كند، براى بشر دنيوى ناشناخته و بسيار مهم است، چنان‌كه كلمه «درجات»، نكره آمده است. چون ايمان مردم قابل كم و زياد شدن است، درجات الهى هم افزايش يا كاهش مى‌يابد «زادتهم ايماناً... لهم درجات».
وی ادامه داد: درجات الهى، منحصر در بهشت نيست، در همين دنيا و در برزخ هم وجود دارد، «عند ربّهم» مطلق آمده و شامل دنيا و برزخ و قيامت است، حتّى مؤمنان حقيقى نيز در معرض لغزش بوده و نيازمند مغفرت الهى مى‌باشند، چنانكه می‌خوانيم «المؤمنون حقّاً لهم ... مغفرة» و تنها ايمان حقيقى، زمينه‌ رسيدن انسان به جايگاه ويژه و دريافت مغفرت و نعمت‌هاى ويژه‌ى خداوند است.
مدير كانون نويسندگان نماز، ضمن بيان آيه «كَمَآ أَخْرَجَكَ رَبُّكَ مِن بَیْتِكَ بِالْحَقِ‌ّ وَإِنَّ فَرِيقاً مِّنَ الْمُؤْمِنِينَ لَكَارِهُونَ‌»، عنوان كرد: همان‌گونه كه به خاطر كمى نفرات و امكانات، جهاد در جنگ بدر براى بعضى دشوار و سنگين بود، اكنون نيز تقسيم غنائم براى بعضى سنگين است، امّا اين ناخوشايندى‌ها، تازگى ندارد و مى‌گذرد. پيامبر خدا بايد به فكر مصلحت واقعى و انجام فرمان خدا باشد وگرنه كراهت و ناخوشايندى اين و آن هميشه هست. خروج پيامبر (ص) از مدينه براى جنگ بدر، به فرمان خدا و به تدبير ايشان بود و حركت در مسير جنگ و جهاد، عامل رشد و تربيت است، همانطور كه می‌خوانيم «اخرجك ربّك»، در جبهه‌ها، نقش اصلى با رهبر و فرماندهى است. گرچه براى جهاد، عده‌اى خارج شدند، ولى آيه تنها خروج و حضور پيامبر خدا را مطرح مى‌كند.
لطفيان خاطرنشان كرد: مدينه، خانه پيامبراكرم‌(ص) است و خانه هر كس، آنجا است كه در آن سكونت و يا موقعيت پيدا مى‌كند، نه فقط زادگاه او، چنانكه خداوند فرموده است «بيتك». دستورات آسمانى برپايه حق و براى رسيدن به حق است «اخرجك... بالحقّ»، كراهت و ناخوشايندى از جهاد، اگر همراه با نافرمانى و تمرد نباشد و ضربه‌اى به اطاعت نزند، به اصل ايمان لطمه نمى‌زند، چنانكه می‌خوانيم «من المؤمنين... لكارهون» و در مسائل اجتماعى و مالى، وجود مخالف و ناراضى طبيعى است، هر چند در جامعه ايمانى، شخصى همچون پيامبر(ص)مسئول آن باشد،همانطور كه می‌خوانيم «فريقاً من المؤمنين لكارهون».
وی ضمن بيان آيه ششم، سوره انفال، گفت: جدال گروهى از مسلمانان با پيامبر(ص)، در مسير جنگ بدر، بر سر اين بود كه امكانات و نفرات كافى ندارند و تنها براى تصاحب اموال تجار قريش خارج شده‌اند، نه براى جنگ با لشكر قريش و با اين‌كه اين واقعيت را مى‌دانستند كه فرمان خداوند است، ولى از اعتراض خود دست‌بردار نبودند، البته بعضى هم مانند مقداد مى‌گفتند «ما مثل اصحاب موسى‌(ع) نمى‌نشينيم كه بگوييم شما برويد بجنگيد! بلكه اهل جنگيم و هر چه فرمان دهى مى‌پذيريم». ولى بعضى از روى ترس و اين‌كه آمادگى جنگ ندارند، با رسول خدا(ص) مجادله مى‌كردند و حركت به سوى جهاد و جنگ بدر را به منزله حركت به سوى مرگ مى‌پنداشتند. ولى حوادث پس از آن و پيروزى در جنگ نشان داد كه آنان اشتباه مى‌كرده‌اند.
كارشناس مركز تربيت‌‌ مربی دفتر تبليغات اسلامی حوزه علميه قم درپايان يادآور شد: بعضى ياران پيامبر(ص)، مطيع امر آن حضرت نبودند، همانطور كه خداوند فرموده است «يجادلونك»، افراد تن‌پرور و ترسو، براى گريز از فرمان حق و جهاد، دست به جدال و توجيه‌زده و بهانه‌جویى مى‌كنند «يجادلونك فى الحقّ»، گاهى انسان چنان سقوط مى‌كند كه با شناخت حق، باز مخالفت مى‌كند و حركت سربازان ضعيف الايمان و بى‌روحيه به جنگ و جهاد، بسيار دشوار و همراه با ترس و دلهره است «یُساقون الى الموت».
captcha