بیش از 10 روز دیگر به برگزاری سیوششمین جشنواره فیلم فجر باقی نمانده است. رویدادی که باید از آن به عنوان مهمترین اتفاق سینمایی در کشورمان نام برد. این رویداد سینمایی عکسالعمل مثبت و منفی بسیاری را هرساله معطوف به خود کرده است. حواشی که هم به مباحث فنی بر میگردد هم اتفاقات حاشیهای را مد نظر قرار میدهد. با این توضیح گفتوگویی خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا) با حجتالله سیفی دومین دبیر جشنواره فیلم فجر را در ادامه میخوانید.
جشنواره فیلم فجر را باید مهمترین اتفاق سینمایی در کشورمان محسوب کرد که حتی در سطح منطقه نیز بازخوردهای خود را دارد. شما به عنوان یکی از بانیان برگزارکننده جشنواره ابتدا درباره چگونگی شکلگیری این رویداد توضیح دهید؟
در سالهای ابتدایی انقلاب هیچ فرد و یا گروهی به فکر برگزاری جشنواره سینمایی نبود و حتی به این موضوع فکر هم نمیشد، چه برسد به اینکه وزیر ارشاد بخواهد دستورالعملی برای برگزاری چنین رویدادی بدهد، اما من به همراه دوستان آن زمانم (سال 60) احساس مسئولیت کردیم تا به نوعی با برگزاری چنین رویدادی بتوانیم مبلغ ارزشهای دینی و انقلابی در کشورمان باشیم. انگیزه دیگر ما این بود تا در راستای فرمایشات رهبر معظم انقلاب به دنیا نشان دهیم که اسلام با سینما و هنر مشکلی ندارد، بلکه این فحشاست که ما با آن مشکل داریم.
البته ممکن است این سوال پیش آید که چرا باید سینما را همدوش فحشا قرار دهیم. در کلامی چه مشابهتهایی وجود دارد که باعث میشود، چنین تصوراتی در ذهن پیش آید. دلیل این تصور از اینجا به وجود آمده که در رژیم گذشته سینما ابزاری بود که از آن برای اشاعه فحشا بهره برده میشد، برای همین چنین وضعیتی باعث شده بود که هیچ خانواده متدین و انقلابی حاضر نباشد پایش را به سینما بگذارد. در چنین شرایطی بود که جشنواره فیلم فجر راه اندازی شد تا نشان دهیم سینما میتواند در حوزه انقلاب و اسلام فرهنگسازی کند.
جدا از کارکردد تبلیغی ما میخواستیم به واسطه جشنواره فیلم فجر، الگوسازی نیز داشته باشیم، به نحویکه سینماگر بداند حکومت خواهان چگونه آثاری است. این رویکرد نیز اتفاقی عجیب در سینما نیست، زیرا در همه جای دنیا از سینما این کارکردها انتظار میرود. کارکرد الگوسازی سینما در شرایطی بود که جوانان علاقمند بسیاری در حال ورود به سینما بودند، برای همین نیاز بود تا در قالب یک جشنواره به آنها الگوهای اسلامی معرفی شود. نکته دیگر اینکه دین مبین اسلام ویژگی و خاصیت فرهنگی دارد، برای همین اگر بتوان به درستی از سینما بهره برد، دستاوردهای خوبی شامل هنر خواهد شد که نتیجه آن را میتوان به خوبی در آثار دهه 60 مشاهده کرد.
ویژگی که از آن نام بردید مختص به سینمای دهه 60 میشود که به نوعی با آرمانهای انقلاب اسلامی پیوند خورده، اما آیا ویژگیهای تربیتی و آموزشی جشنواره فیلم فجر را برای زمان حال نیز متصور شد؟
به نظرم جشنواره فعلی هیچ ربطی به آرمانهای دورههای ابتدای خود ندارد، حتی میتوان گفت که از آن فاصله بسیار گرفته است، چون آرمانهایی که در فیلمها دیده میشود در پی راضی کردن انقلاب نیست، بلکه بیشتر در پی این است که موضوعاتی را مد نظر قرار دهد که مورد پسند جشنوارههای خارجی است، برای همین هم فیلمهایی که در آنها سیاهنمایی ویژگی بارز است بیشتر از دیگر آثار در جشنوارههای سالهای اخیر نمود دارد. دلیل چنین رویکردی نیز این است که ذهنیت سینماگران ما به جای اینکه به سمت آرمانهای ایرانی اسلامی متمایل باشد بیشتر به سوی غرب متمایل است.
آیا تاثیرات آثار سینمایی را در جامعه نیز میتوان مشاهده کرد؟ آیا برخی از بزهکاریها به دلیل عدم فرهنگسازی رخ نمیدهد؟
به نکته درستی اشاره کردید، زیرا اسلام دین مسئولیتپذیری است. برای همین باید پایبند یکسری اصول بود، اما در تفکر غربی هیچ گونه قید و بندی وجود ندارد و به جوان اجازه میدهد گناه را به صورت لذت نگاه کند. در چنین شرایطی اگر این موضوعات در قالب فیلمهای سینمایی مد نظر قرار گیرد، معتقدم به نوعی بازتابش را در جامعه شاهد خواهیم بود. نکته تاسفآور اینجاست که برخی از فیلمسازان امروز ما به جای اینکه نگاهشان به سمت لبخندهای داخلی باشد بیشتر چشم به آن سوی آبها دارند و خنده آنها برایشان مهم است، برای همین کاری تولید میکنند تا خشنودی آنها را در پی داشته باشد.
راهکار مورد نظر برای اینکه سینما به جایگاهی مطلوب دست پیدا کند، چیست؟
تا زمانی که مدیران جشنواره به جای سیاستگذاری کردن در پی برگزاری جشن هستند، نباید چشم امیدی به جشنواره فجر داشت، زیرا آنها تنها برایشان کمییت اهمیت دارد، البته ضعف مورد نظر ا هم تنها نباید در سینما جستجو کرد، بلکه تلویزیون نیز چنین مشکلی دارد، گواه این ادعا هم فیلمهای خارجی و بیکیفیت غرب است که به صورت همه جانبه از شبکههای مختلف سیما روی آنتن میرود.