به گزارش ایکنا؛ مقاله «دانشوران شیعه و نقد گزارشهای تاریخی بر پایه باورهای کلامی» به قلم علی حسن بیگی، استادیار دانشگاه اراک در شماره پنجاه و چهار از فصلنامه علمی ـ پژوهشی شیعه شناسی به رشته تحریر درآمد.
نگارنده معتقد است نقد و ارزیابی گزارشهای تاریخی که یکی از مولفههای مهم پژوهشهای تاریخی به شمار میآید، همواره نزد پژوهشگران تاریخ، اهمیت به سزایی داشته است. آنان همواره با استفاده از معیارهایی مانند عقل، مقایسه میان سالها، مسلمات دانشها، فنون بشری و ...، گزارشهای تاریخی را در بوته بررسی و نقد قرار دادهاند. یکی از معیارهایی که به تازگی، نظر برخی تاریخ نگاران معاصر را در حوزه تاریخ اسلام به خود جلب کرده، باورهای کلامی است.
وی مینویسد از دیدگاه آنان، هر گزارشی که با باورهای کلامی ناسازگار باشد، ساختگی است. از آنجا که رویکرد به باورهای کلامی در ابتدای راه است، پرسشهایی را برانگیخته و گاه نوعی هرج و مرج و نابسامانی را در بهرهمندی از این معیار فراهم کرده است. در نتیجه، برخی پژوهشگران تاریخ، به بهرهمندی از این معیار بدبین هستند.
نگارنده ضمن تبیین دیدگاه مخالفان بهرهمندی از معیار یاد شده، موانع و تنگناهای این معیار را در این مقاله روشن ساخته است؛ همچنین دلایل مخالفان را که عمدتاً بر تفاوت میان عقل تاریخی و کلامی مبتنی است را طرح کرده است و در ادامه، یکی بودن عقل تاریخی و کلامی را تبیین میکند و اینکه همه معیارهای نقد تاریخی و از جمله معیار یاد شده، به معیار عقل باز میگردد؛ در نتیجه، بهرهمندی از باورهای کلامی در نقد گزارشهای تاریخی، دیگر با مانعی مواجه نمیشود.
مولف با طرح بحث زمینههای بدبینی در استفاده از باورهای کلامی مینویسد برخی پژوهشگران تاریخ اسلام، با استفاده از باورهای کلامی در نقد گزارشهای تاریخی موافق جدی هستند؛ ولی برخی دیگر با ذکر دلایلی، به مخالفت با این رویکرد برخاستهاند. یادآوری این نکته ضروری است که قبل از ذکر دلایل مخالفان، باید ابتدا به زمینههای مخالفت با رویکرد یاد شده بپردازیم تا روشن شود آیا مخالفتها، مبتنی بر دلایل است یا یک سری زمینهها سبب مخالفتها شده است، به سخن دیگر، بحث زمینههای بدبینی روشن میکند که مخالفتها معلل هستند یا مدلل، اکنون به نظر میرسد که زمینههای بدبینی و مخالفت با رویکرد یاد شده عبارت از: 1. روشن نبودن مرز برخی از باورهای کلامی، 2. تعمیم تلقی خود به دیگران، 3- سیطره تفکر پوزیتیویستی، 4. باورهای کلامی؛ مانعی مهم در برابر نقد، 5. خلط میان باورهای مسلم کلامی و باورهای غیر مستند، 6. تاریخ نگاری در قالب باورهای هستند.
وی در توضیح «روشن نبودن مرز برخی از باورهای کلامی» مینویسد: گرچه عالمان و متکلمان بر بسیاری از کلیات باورهای کلامی اتفاق دارند، همواره درباره حد و مرز برخی از باورهای کلامی در میان آنان اختلاف بوده است؛ برای مثال: همه متکلمان مسلمان، بر اصل باور کلامی عصمت پیامبر(ع) اتفاق دارند؛ ولی درباره قلمرو آن، اختلاف بسیاری مشاهده میکنیم. از میان مسلمانان، امامیه پیامبر(ع) را معصوم از گناهان صغیره و کبیره، چه قبل از بعثت و چه بعد از آن میدانند؛ ولی معتزله، ارتکاب گناهان صغیره چه قبل از بعثت و چه بعد از آن را روا میدانند. در میان امامی مذهبان نیز گر چه عصمت نبی و امام و مبرا بودن او از خطا مشهور است، برخی هم چون ابن الولید، صدوق و علامه شوشتری، به سهو نبی معتقد بودهاند.
نگارنده معتقد است از مراجع معاصر هم مرحوم آیت الله خویی معتقد بودند که سهو پیامبر(ص) در غیر از تبلیغ وحی ممتنع نیست، برخی از دانشمندان شیعه، دامنه عصمت را گستردهتر کرده و آن را به غیر از چهارده معصوم، یعنی به اشخاص هم چون حضرت علی اکبر، حضرت زینب، ام کلثوم، سکینه و نواب اربعه تسری دادهاند. علاوه بر مساله عصمت، عالمان و متکلمان شیعی مذهب درباره کلیات علم امام توافق داشتهاند؛ ولی در جزئیات آن همواره اختلاف بوده است. برخی هم چون ابن قبه و فضل بن شاذان، معتقد بودن که امامان(ع) صرفا به شریعت عالم بودهاند، در عین حال عالمان دیگری همچون سید عبدالحسین لاری، آخوند خراسانی و ...، معتقد بودند که امام(ع) علاوه بر داشتن علم به شریعت، از علم غیبت نیز بهرهمند است.
وی مینویسد اکنون روشن نبودن حد و مرز برخی از باورها، سبب شده گاه عالمی گزارشی را طرد کند و همان گزارش را عالم دیگری بپذیرد، این رد و قبول، سبب شده است که احتمالاً این بدبینی به وجود آید که باورهای کلامی، فاقد اتقان کافی است و ورود آن به عرصه نقد تاریخ، به هرج و مرج در این باره دامن میزند. با این اوصاف، به رغم رویکردهای گوناگون عالمان به باورهای یاد شده و وجود اختلافات، یک نقطه اشتراک دیده میشود و آن، معیار قرار دادن باور کلامی در نقد گزارشهای تاریخی، جانب باورهای کلامی ترجیح داده شده؛ در نتیجه، گزارش تاریخی طرد گردیده است.
نگارنده در توضیح مورد دوم آورده است تسری دادن باور کلامی خویش به دیگران، عامل دیگر بدبینی در استفاده از باورهای کلامی در نقد گزارشهای تاریخ است؛ مثلاً درباره هدف امام حسین(ع) از قیام خود تحلیلهای مختلفی صورت گرفته است: برخی گفتهاند هدف ایشان، تشکیل حکومت اسلامی بوده است، حال از آنجا که نویسنده کتاب سالار شهیدان با این تحلیل موافق نیست، درباره نامه امام حسین(ع) به کوفیان که از آن تحلیل پیش گفته استشمام میشود چنین مینویسد: «چون این نامه امام نقل تاریخی است و شرایط حجیت در آن موجود نیست و از طرفی، با اعتقادات شیعه مخالف است و از این جهت، باید آن را به دیوار زد». این نویسنده باور خود را به همه شیعیان نسبت داده و براساس آن، گزارش تاریخی را به نقد کشانده است.
وی ضمن تبیین «سیطره تفکر پوزیتیویستی» مینویسد تاریخ نگاری پوزیتیویستی(اثبات گرا) بر آن بود که علم بودن تاریخ در گرو استفاده بیچون و چرا از روشهای علوم تجربی است. در تصور آنان، ذهن تاریخ نگار همچون آئینهای است که میتواند همه چیز را آنگونه که اتفاق افتاده است، منعکس کند. در این میان، فون رانکه، مورخ آلمانی، بیشترین تاثیر را گذاشته است. او معتقد بود باید حوادث را دور از هر گونه تعصب و پیش داوری، همان گونه که در واقع چنان بوده است توصیف کرد. الزهاری فیلسوف و تاریخ نویس عراقی هم احتمالاً از رانکه تاثیر گرفته؛ زیرا او تاریخ راعبارت از بیان حوادث و وقایع آن طور که اتفاق افتاده است میداند، بنابراین دیدگاه چون گزارشگر، حوادث را آنگونه که رخ داده، گزارش کرده است، در نقد آن نباید از باورهای کلامی بهره برد.
نگارنده معتقد است به نظر میرسد به رغم تعمیق دیدگاه یاد شده در میان بسیاری از دانشوران تاریخ در ایران و برخی از کشورهای اسلامی، به چند دلیل چنین تصوری از تاریخ و کلام درست نیست. اول اینکه: مقایسه تاریخ با علوم تجربی، قیاسی مع الفارق است؛ دوم اینکه؛ ذهن انسان پیچیدگیهای خاص خود را دارد و اصولاً شدنی نیست ک تاریخ نگار، حوادث را آنگونه که رخ داده است، گزارش کند؛ زیرا هیچ گزارش گری از باورهای خود رهایی نیافته است. پیشتر نیز در بحث ویژگی گزارشهای تاریخی، به این مطلب اشاره کردیم. سوم اینکه؛ موقع راست گویی در تاریخ، مطلبی است و بینظیر مقوله دیگر، یعنی اولی شدنی است و دومی ممکن نیست؛ گر چه برخی میان این دو خلط کردهاند و هر دو را از تاریخ نویس خواستهاند.
نویسنده با اشاره به «باورهای کلامی؛ مانعی مهم در برابر نقد» مینویسد برخی هم معتقدند، باورهای کلامی یک از موانع نقد در حوزه تاریخ است. یکی از صاحب نظران در این باره، چنین میگوید: وقتی روایت تاریخ از یک خاستگاه مقدس آغاز میشود، در بطن خود نوعی امتناع نسبت به نقد تاریخی دارد»، نگارنده تصور میکند که توجه به منشا باورهای کلامی، این مشکل را برطرف میسازد؛ زیرا پژوهشگر هنگام نقد گزارش تاریخی معارض با باورهای کلامی، با یک واسطه، تاریخ را با تکیه بر عقل، نقد میکند؛ زیرا ریشه باور مسلم کلامی، عقل یا نقل معتبر است و همانگونکه قبلا گفته شد، نقل معتبر و مسلمات دانشهای بشری و همچنین مسلمات باورهای کلامی در واقع، مواد خام برای ارزیابی و نقد عقل هستند. از سوی دیگر، باورهای کلامی، پژوهشگر را به تکاپوی بیشتر وا میدارد؛ برای مثال باور کلامی پژوهشگری هم چون جعفر مرتضی العاملی، مشروعیت نداشتن حکومت خلفا، یعنی ابوبکر و عمر و عثمان است. در نتیجه ایشان اعتقاد دارد که امام علی(ع) فتوحات آن دوره را تایید نکردهاند حال با چنین دیدگاهی و با جمع آوری قراین و شواهد تاریخی، گزارشهای تاریخی حضور حسنین(ع) در فتوحات را به نقد میکشد، لذا چنین نیست که همیشه باورهای کلامی سدی در برابر نقد گزارشهای تاریخی باشد.
وی به توضیح مورد پنجم پرداخته و آورده است برخی از عالمان گاه گزارشی را براساس باور کلامی غیر مستند(باورهای کلامی غیر مسلم) به نقد میکشند، چنانکه گزارش مسموم شدن امام حسن(ع) به دست معاویه با تکیه بر باور کلامی(عدالت صحابه) در معرض نقد واقع شده است، بیآنکه توجه شود که آیا این باور کلامی استحکام کافی دارد یا خیر.
نگارنده در ادامه به تبیین «تاریخ نگاری در قالب باورهای» پرداخته و مینویسد صیانت از باورهای کلامی، عدهای را به تاریخ نگاری در چارچوب باورهای کلامی کشانده است تاریخ نگاری برخی از مسلمانان، مصداقی از عنوان فوق است. در ادامه به برخی از نمونههای چنین تاریخ نگاری اشاره میکنیم: گاه برخی از تاریخ نویسان مسلمان و برخی از نحلههای اسلامی، به منظور صیانت از باورهای کلامی مثل عدالت صحابه، جاودانه بودن امام و ...، به کتمان حقیقت روی آوردهاند؛ چنانکه ابن هشام در مقدمه کتاب خویش آشکار مینویسد: «در این کتاب از آوردن لغزشهای صحابه خودداری شده است». لذا نام یکی از صحابه را که در هنگام ساختن مسجد النبی با عمار یاسر مشاجره کرد، به میان نیاورده است. گاهی هم وقایع مشهور تاریخی در معرض انکار واقع میشود؛ چنانکه ابن خلدون چنانکه گفته شد دخالت معاویه در به شهادت رساندن امام حسن مجتبی(ع) را به طور کلی انکار میکند، یا غالیان شیعه به دلیل اعتقاد به آن که امام در این دنیا جاودانه است، شهادت امام حسین(ع) را انکار کردهاند، حتی برخی برای صیانت از باورهای خود به خلق شخصیتی مشابه شخص تاریخی روی آوردهاند؛ چنانکه سیوطی به دلیل تطهیر طلحة بن عبیدالله از این که گفته بود در صورت فوت پیامبر(ص) ما با همسران او ازدواج میکنیم، میگوید ، طلحة بن عبیدالله دیگر است در واقع از منظر وی میان این دو شخصیت تشابه اسمی است.
وی معتقد است برخی هم به اعمال سلیقه روی آورده و از نقل نصوص مخالف باورهای خویش خودداری ورزیدهاند چنین اتفاقی در نقل و ترجمه نامه امام حسین(ع) به اهالی بصره دیده میشود امام به اهالی بصره چنین نوشتند: اما بعد، خداوند محمد(ص) را از میان مردم برگزید ما خاندان او شایستهترین افراد نسبت به مقام او از میان تمام مردم بودیم؛ ولی عدهای بر ما سبقت جستند و این حق را از ما گرفتند و ما میدانیم سزاوارترین افراد هستیم نسبت به حکومت از کسانی که حاکم شدند. آنهایی که کار نیک کردند و اصلاح نمودند و حق را ملاک قرار دادند، خداوند آنها را رحمت کند. در اینجا نویسنده کتاب سخنان حسین بن علی از مدینه تا کربلا، نامه امام را در کتاب خود نقل کرده، ولی به جملات«و قد احسنوا و اصلحوا و تحروا الحق» هیچ اشارهای نکرده و آن را کاملاً حذف کرده است. همچنین مرحوم صالحی نجف آبادی از آوردن آن قسمت خودداری کرده است.
نگارنده در مقام نتیجهگیری آورده است هنگام تعارض بین باورهای کلامی و گزارشهای تاریخی، مشروط به رعایت دو شرط، جانب باورهای کلامی گرفته میشود. این دو شرط عبارتند از: نخست، اکثر متکلمان بر درستی آن باور کلامی توافق داشته باشند؛ دوم، میان باورهای کلامی مستحکم و باورهای کلامی که عواطف و خوش بینی به اشخاص آن را پشتیبانی میکند، تفکیک کرد. به بیان دیگر، میان باورهای یقینی و ظنی تفاوت است. اما در پاسخ به این که چرا هنگام وجود تعارض، جانب گزارش تاریخی گرفته نمیشود، باید گفت به نظر میرسد طرد گزارش تاریخی به دو دلیل است. اولا: گزارشهای تاریخی به علت داشتن دو ویژگی مهم، در بیشتر مواقع ظن آورد هستند این دو ویژگی عبارتند از: 1. گزارش گران حوادث، انسانها هستند و انسانها گرایشهای خاصی دارند که این گرایشها بر آنها در گزارش حادثه تاثیر میگذارد؛ 2. میان وقوع حوادث و ثبت و ضبط آن فاصله زمانی است. ثانیا: باورهای کلامیای یقین آورند که منشا آنها عقل یا نقل معتبر یا هر دو باشد و نیز بیشتر متکلمان بر آن توافق داشته باشند. هیچ خردمندی یقین خود را فدای ظن نمیکند.
وی معتقد است ناگفته نماند قلمرو استفاه از معیار یاد شده در همه گزارشهای تاریخی وجود ندارد؛ بلکه ما صرفا یک نوع گزارش را در صورت تعارض با این معیار طرد میکنیم و آن گزارشی استکه محور آن شخصیتهای مقدس باشد. در حقیقت، چنین گزارشی با همان روشهای نقد در تاریخ طرد میشود اکنون با توجه به این توضیحات، جایی برای بدبینی در مورد استفاه از این معیار نمیماند. در نقد گزارشهای تاریخی، در واقع، با معیار عقل سروکار داریم؛ زیرا نقل معتبر و مقایسه سالها و مسلمات یافتههای دانش بشری اعئم از ریاضیات، فقه، جامعه شناسی و ... همگی به عنوان مواد خام، در اختیار عقل سنجشی قرار میگیرند و عقل تفاوتی نمیبیند که مواد سنجش، مسلمات ریاضیات، فقه، جامعه شناسی و .. باشد یا مسلمات کلام. تصور نگارنده این است که مخالفت یا استفاده از باورهای کلامی، بیشتر بر اساس زمینههای بدبینی است که به آن اشاره شد به سخن دیگر، زمینههای بدبینی، برخی پژوهشگران را به مخالفت کشانده وگرنه برای مخالفت، دلیل موجهی آورده نشده است.
انتهای پیام