روایت انتقادی یحیی یثربی از شریعتی؛ اپوزیسیونی با خوانش شعاری از دین
کد خبر: 3819783
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار : ۲۷ خرداد ۱۳۹۸ - ۱۱:۲۴

روایت انتقادی یحیی یثربی از شریعتی؛ اپوزیسیونی با خوانش شعاری از دین

گروه اندیشه ــ شریعتی به سه نکته توجه نداشت؛ نخست اینکه نمی‌دانست که اصل انقلاب به تنهایی کارساز نیست بلکه داشتن برنامه علمی کارساز است، دوم اینکه مانند بسیاری از فعالان سیاسی خودمحور بود که باید مردم مقلدشان باشند؛ سومین مسئله اینکه به گذشته توجه داشت، اما تدبیری برای امروز و آینده نداشت.

29 خرداد مصادف با سالروز درگذشت علی شریعتی، جامعه‌شناس و دین‌پژوهی است که قبل از پیروزی انقلاب اسلامی بر اصلاح اجتماعی، محوریت عدالت و لزوم مبارزه با حاکمیت فاسد تأکید داشت و از سوی دیگر با سخنرانی‌هایی که پیرامون مباحث اسلامی داشت، تلاش کرد تا مانع از جذب جوانان به سمت کمونیست‌ها شود. البته همان قدر که اندیشه‌های وی طرفداران زیادی دارد، در عین حال بسیاری نیز منتقد عملکرد وی هستند.

خبرگزاری ایکنا؛ به منظور آشنایی بیشتر با منظومه فکری علی شریعتی و پروژه اصلی وی در اصلاح جامعه، مجموعه گفت‌وگوهایی با اساتید و پژوهشگران از جمله سیدیحیی یثربی، علیرضا قائمی‌نیا، عباس منوچهری و... انجام داد. در ابتدا با سیدیحیی یثربی، چهره ماندگار و استاد بازنشسته فلسفه دانشگاه علامه طباطبایی که خوانشی انتقادی از شخصیت و آثار شریعتی داشت، به گفت‌وگو نشستیم. البته برخی از این انتقادها در گفت‌وگو با سایر پژوهشگران پاسخ داده شد که در روزهای آینده در خبرگزاری منتشر خواهد شد. در ادامه مشروح سخنان استاد یحیی یثربی از نظر می‌گذرد؛

ایکنا؛ آقای دکتر، شریعتی چه در گذشته و چه در حال موافقان و مخالفانی داشته است، در ابتدای گفت‌وگو خوب است که نظر کلی خود را درباره شریعتی و پروژه اصلی وی تبیین کنید.

من مرحوم شریعتی را از جهات مختلف مطرح می‌کنم و معتقدم که پروژه اصلی و تعریف شده‌ای نداشت. بحث‌های که مطرح می‌کرد نیز به صورت شعاری و کلی‌گویی بود. آنچه از مجموع فعالیت‌های شریعتی به دست می‌آید، این بود که می‌گفت شاه باید برود و باید با او مبارزه کرد و برای این دیدگاه نیز دلایلی را مطرح می‌کرد. از جمله اینکه اولاً حکومت شاه اسلامی نیست، ثانیاً مستقل نیست و تحت استعمار غرب قرار دارد و ثالثاً حکومت او عادلانه نیست؛ یعنی در جامعه عدالت وجود ندارد و به گونه‌ای است که یک نفر می‌خورد و یک نفر چیزی برای خوردن ندارد.

اما نکته قابل توجه این است که شریعتی این مسائل را به صورت شعاری مطرح می‌کرد. در واقع می‌توان گفت که تقریباً همه اپوزیسیون‌ها در جهان سوم و از جمله در کشور ما غیرعلمی هستند و از یک جریان سوءاستفاده می‌کنند. از جمله اینکه می‌گویند که دولت خوب کار نمی‌کند و معتقد هستند که اگر دولتی که نسبت به آن انتقاد دارند برود، کار تمام است، اما توجه نمی‌کنند که با رفتن این دولت، تازه کار آشفته‌تر می‌شود؛ مانند کشورهای عربی که وضعیت ‌آن‌ها را دیده‌ایم.

بنابراین، شریعتی می‌خواست کشوری مستقل، آزاد و سراپا عدالت داشته باشیم، یعنی این طور نباشد که اگر یک نفر در مغرب سیر بود یک نفر در مشرق گرسنه باشد، اما در عین حال روی این دیدگاه کار نکرده بود که چطور می‌شود این‌ها را در یک جامعه جهان سومی اجرا کرد.

ایکنا؛ آقای دکتر شریعتی در ابتدای راه بود و طبیعی است که به عنوان یک فرد برنامه مدونی نداشته باشد، اما زندگی و کارهای او جنبه‌های مفیدی نیز داشت، آیا اصلاً به کارهای مفیدی که انجام داد معتقد هستید؟

بله، کار مفیدی که انجام داد و سودمندی‌هایی از نظر اسلامی داشت این بود که توجه جوانان را به اسلام جلب کرد و آنان را از کمونیسم که جاذبه قوی‌ای نیز داشت دلسرد کرد. همچنین استعمار و مبارزه با استعمار را هم در جامعه به طور جدی مطرح کرد و به نظر من، این‌ها جنبه‌های مفید فعالیت شریعتی بودند.

ایکنا؛ خب، جلب توجهات به اسلام و مبارزه با استعمار مطالب کم‌اهمیت و کم‌ارزشی نیستند، دقیق‌تر بفرمایید از چه جهاتی کار او را نمی‌پسندید و به او نقد دارید؟

از نظر من اقدامات شریعتی از جهات مختلف درست نبود. البته نظر بنده است و نه اینکه بخواهم حکم قطعی صادر کنم. شریعتی کارش اپوزیسیونی بود. اپوزیسیون یعنی مجموعه‌ای از مردم ناراضی جامعه که می‌خواهند فقط دولتی که روی کار است را شکست دهند و بعد از آن، هرچه بشود برایشان اهمیت ندارد. این مسئله در جهان سوم یک سنت رایج است.

البته پایه‌ این مسئله در کشورهای پیشرفته نیز وجود دارد و در آمریکا نیز عده‌ای از اوباما و حزب او رنجیدند و به حزب جدید رأی دادند. در آینده نیز نسبت به رئیس‌جمهور فعلی‌شان ارزیابی می‌کنند و ممکن است اجازه بدهند چهار سال دیگر بماند یا نماند، اما بعد از هشت سال عوض می‌شود. اما در جامعه جهان سوم مسئله بسیار غیر‌علمی، سطحی و حساب‌ نشده است. آن‌ها می‌گویند که انتظار داشتیم که دولت مالیات را کم کند و درگیر جنگ نشود و حساب کار هم دستشان است که فلان رئیس جمهور کارهای لازم را را انجام داد یا خیر.

شریعتی نیز برای آینده‌اش هیچ برنامه‌ای نداشت که بعداً مردم بگویند که این کار توسط دولت انجام شد یا نشد. مردم رؤیایی بار آمدند و شاید اگر شریعتی نیز زنده بود، نمی‌توانست پاسخگوی این رؤیاها باشد، اما شریعتی حُسنی داشت که به وسیله آن در جامعه خوش‌ درخشید و آن اینکه به تجمیع شعارها پرداخت.

ایکنا؛ منظور شما از تجمیع شعار چیست؟

یعنی هر شعاری که هر گروهی می‌داد، شریعتی به تنهایی می‌داد؛ یعنی هم شعار اسلام‌خواهی و برگشت به اصل سنت رسول خدا(ص) و هم شعار عدالت‌خواهی و ... را یکجا جمع کرد. حسن دیگر او این بود که این مجموعه شعارهای او رنگ و لُعاب اسلامی داشت، اما اینکه به کدام نتیجه رسید را باید دقت کرد و ببینیم که آیا شریعتی از اقداماتش به نتیجه‌ای رسید یا نرسید.

روشنفکران غرب، خیلی زود فهمیدند که نباید اوضاع شلوغ بشود تا دانش، علم و آگاهی در مدت زمان دو تا سه قرن، در جامعه تحول پیدا کند، اما اپوزیسیون‌های ما، وعده یک شبه را می‌دادند. اینکه اگر امشب این آقا را بردارید، فردا مملکت آباد می‌شود و اقتصاد شما می‌تواند اقتصاد آلمان را پشت سر بگذارد.

این باعث شد که شریعتی برنامه‌ای نداشته باشد که مشخص باشد چه خواهد کرد. فقط تاکیدش این بود که این دولت باید برود، لذا در برابر رهبریِ مرحوم امام، رنگ باخت. چون آن قدرتی که امام برای اخراج شاه داشت، شریعتی آن قدرت را نداشت و بعد از پیروزی انقلاب نیز اثرگذار نشد، چون آن شعارهایی که اسلامیون طرفدار روحانیت می‌دادند، در شریعتی یک رنگ دیگری داشت.

ایکنا؛ منظور شما از این رنگ دیگر چیست؟ یعنی با اندیشه اسلامی طرفدار روحانیت زاویه داشت؟ چه دلیلی بر این مسئله دارید؟

بله، همین طور است. می‌شود گفت که کارهای او بعد از پیروزی انقلاب، در گروه‌های چپِ داخل جامعه بازتاب پیدا کرد و نمایندگان فکری او مجاهدین خلق یا همان منافقین می‌گوییم. همچنین تندروی، خشونت و ... نیز در شریعتی وجود داشت و اِبا نداشت از اینکه این مسائل را تبلیغ کند.

به همین خاطر بود که بعد از انقلاب نیز طرفدارانش در جامعه دچار مشکل شدند. شریعتی بعد از انقلاب اسلامی مطرح شد، اما برنامه‌ای نداشت که بگوییم آن را پیاده کرد. شعار داشت، اما شعار او را روحانیون نیز دادند، بنابراین هیچ برنامه‌ای برای این شعارها نداشت.

روایت انتقادی یحیی یثربی از شریعتی؛ اپوزیسیونی با خوانش شعاری از دین

بنابراین، اشکال اولی که به شریعتی وارد است اینکه فقط اپوزیسیون مخالف دولت بود و می‌گفت که باید این دولت برود، اما برنامه‌ای نداشت و کار ماندگاری هم انجام نداد؛ یعنی به جنبه غیرسیاسی کار او توجه کنیم، می‌بینیم که نه تفسیر کارآمدی در مورد قرآن داشته، نه تحلیل‌های کارآمدی در مورد اسلام داشته و نه تحلیل‌های کارآمدی در مورد شیعه داشته که بتوانیم از آن‌ها استفاده کنیم.

ایکنا؛ چرا تحلیل‌های شریعتی را ناکارآمد می‌دانید؟

برای اینکه همه چیز را در قالب شعار مطرح می‌کرد؛ مثلاً اینکه می‌گفت شیعه دو قسم است؛ علوی و صفوی. من این کتاب شیعه علوی و صفوی را حداقل پنج بار خوانده‌ام. خلاصه‌اش این است که تشیع صفوی با دولت حاکم مبارزه نمی‌کند و تشیع علوی مبارزه می‌کند، اما آیا وظیفه ما همیشه مبارزه با دولت است؟ در نتیجه باعث شد که او با آن همه نفوذش، یادگار علمی در دست ما نداشته باشد.

ایکنا؛ آثاری که از او به جا مانده آیا یادگار علمی نیست؟

نگاه کنید، مثلاً هیوم آمد و چیزی را به نوشت که تا هزار سال بعد نیز به خاطر چیزی که به یادگار گذاشته مورد توجه است. فرانسیس بیکن نیز از خود اثری به جا گذاشت، همچنان که دکارت شک را به یادگار گذاشت. کانت نیز به این سؤال پرداخت که چقدر از جهان درک می‌کنیم و پاسخش را به یادگار گذاشت، اما شریعتی، شعارهایی بر علیه شاه داد که با رفتن شاه آن شعارها نیز از بین رفتند.

مگر اینکه او بر امروز و بعد از این حکومت به حکومت دیگر تطبیقش کنیم. بنابراین، شریعتی پایه علمی نداشت. رشته‌اش جامعه‌شناسی بود، اما در یک رشته به عنوان صاحب‌نظری که اثرگذار باشد نبود؛ مثلاً زندگی میرزاخانی در آمریکا جزء برنامه درسی شده است و بالاخره در جامعه جهانی یادگاری از خود به جای گذاشت.

اما معمولاً به این عادت نداریم که ببینیم فلان استاد که هشتاد سال کار می‌کرده چه چیزی از خود به جای گذاشته است. فقط می‌گوییم که  فلان استاد خیلی بزرگ بود، اخلاق خوبی داشت، مهربان بود و ...، اما این‌ها درست نیست. باید ببینیم هر استادی چه طرحی دارد. اکنون اساتید مشغول هستند که اینجا و آنجا درس بدهند و پولی به دست آوردند، اما اینکه ببینیم چه نظری داشت و چه کار می‌کرد مطرح نیست. کاهی نیز کتاب‌‌سازی‌هایی را می‌بینیم که در آن نظریه‌ای هم مطرح نیست.

ایکنا؛ شریعتی علاوه بر اینکه اپوزیسیون طاغوت محسوب می‌شد، آثاری نوشت که به هر حال بر بسیاری از جوانان اثرگذار بود.

اشکال شریعتی این بود که کار عقلانی ریشه‌دار انجام نداد و بر احساسات سوار شد. بر احساسات جوانان، زنان و مردان طبقات محروم سوار شد. نتیجه این کار نیز می‌شود براندازی. در براندازی نیز تقدیر چنین بود که به دست شریعتی این اتفاق رخ نداد و همچنین زنده نبود که پیروزی انقلاب را ببیند و در اصل انقلاب به دست روحانیت پیروز شد.

ایکنا؛ خب، بهتر است به بحث استعمارستیزی شریعتی که در ابتدای صحبت اشاره کردید بپردازیم، نحوه مواجهه شریعتی با غرب را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

از تأثیرات ماندگارِ نادرستِ فعالیت‌های شریعتی باید به غرب‌ستیزی او اشاره کرد که مرتباً می‌گفت غرب بد است، اما دلیلی برای این ادعا نداشت. دوران استعمار یک حسابی داشت، دوران استعمار نو نیز حساب دیگری داشت، اکنون نیز یک حسابی دارد و باید بدانیم که از غرب چه می‌خواهیم و غرب از ما چه می‌خواهد. همچنین باید ببینیم که چطور می‌توانیم در صحنه جهانی با این همسایه زندگی کنیم؟ نه اینکه فقط بگوییم که غرب بد است، کسی نباید به غرب نگاه کند و حکومت‌های غربی همه فاسد هستند.

همچنین از دیگر اشکالاتی که به کار شریعتی وارد است نیز مسئله نگاه به عقب است. ایشان هیچ حرفی برای تحول و آینده نداشت و همیشه از مردم دعوت می‌کرد که به صدر اسلام بازگردیم. منم مسلمان هستم و روی اسلام نیز تعصب دارم، اما اگر امروز نبی اکرم(ص) پیشوای آن اسلام بود، برای آینده برنامه می‌داد. تمام احکام اسلام را می‌دانیم و اجرای آن را نیز بلدیم، اما برنامه‌ریزی که به درستی اجرا شود نداریم، بنابراین شریعتی یک حالت رؤیایی از گذشته نشان می‌داد.

علاوه بر این نکات، شریعتی به سه نکته توجه نداشت. یکی اینکه نمی‌دانست که اصل انقلاب کارساز نیست و انقلاب حداکثر می‌توانست مانع را از پیش ما بردارد و آن چیزی که کارساز است، برنامه علمی داشتن است اما شریعتی فقط می‌گفت انقلاب. دومین مشکل اینکه، مانند بسیاری از فعالان سیاسی و امروزی و دیروزی ما، خودمحور بود. روشنفکر‌نمایان ما نیز خودمحور هستند و می‌گویند که مردم باید مقلد اینها شوند. اینها به جای اینکه به مردم ماهیگیری را آموزش دهند ماهی را به دست مردم می‌دهند و کارشان نیز خودمحور است.

سومین مشکلی که شریعتی به آن توجه نداشت نیز این بود که به گذشته توجه داشت. از عدل می‌گفت که البته بر منکر عدل علی هزار لعنت، اما امروز که می‌خواهیم عدالت را پیاده کنیم، باید چه کاری انجام دهیم؟ به قول معروف «گیرم پدر تو بود فاضل، از فضل پدر تو را چه حاصل». آن‌ها درست عمل کردند و اینکه چقدر موفق شدند نیز برای آن‌هاست، اما در دنیای امروز می‌خواهیم جامعه‌ای داشته باشیم که هرچه داریم به عدالت توزیع شود، اما مسئله این است که برای این مسئله، شما چه تدبیری دارید؟ شریعتی برای این موضوع نیز تدبیری نداشت.

دنیای امروز با تولید زنده است و مشکلات اقتصادی ما نیز ناشی از این است که از تولید و سرمایه‌گذاری غفلت کرده‌ایم، اما در آثار او یک بار کلمه سرمایه نیامده است. این تفکر چپ‌ها بود که سرمایه‌ خطرناک است. الآن با سرمایه‌هایی روبه‌رو هستیم که از دو جهت بد هستند؛ یکی اینکه از راه رانت به دست آمده باشند و دوم اینکه همین رانت نیز سرمایه‌گذاری نشود، بلکه صرف قاچاق و ... شود.

ایکنا؛ با این اوصاف معتقدید که خوانش شریعتی از دین، سیره علوی و نبوی و آثار متعدد او در این زمینه شعاری بوده و دردی را نیز دوا نکرده است؟

بله، همین طور است. خوانش او از شیعه این است که می‌گوید شیعه دو قسم است؛ یک قسم مبارزه می‌کند و تفنگ به دست دارد و یک قسم نیز سازش‌کار است.

ایکنا؛ این نظر شماست، ولی در طرف مقابل شاهد هستیم که بسیاری بر نقش اثرگذار و ماندگار شریعتی در زمان خودش تأکید دارند. اگر شخصیت شریعتی آنچنان بود که شما توصیف کردید چرا هم در زمان حیات و هم بعد از وفاتش به این میزان مطرح شده است؟

به نظرم شریعتی آدمی نبود که اثرگذار نباشد. اولاً اسلام را به عنوان یک مرام در برابر کمونیسم مطرح کرد و موفق هم شد که جوانان را به سمت اسلام بکشاند. اما نکته اصلی این نیست، بلکه این است که شریعتی در اوایل انقلاب مطرح نشد، اما وقتی به مراحلی رسیدیم که تعدادی از مردم ناراضی هستند، شریعتی به درد می‌خورد، چون اپوزیسیون است.

الآن توجه به شریعتی نیز در دو چیز است؛ یکی همان توجه اپوزیسیونی به عنوان مخالفت با دولت است که شیعه اصلی و مسلمان اصلی باید با دولت مبارزه کند و دوم اینکه، یک عده از مخالفان شریعتی قصد دارند که او را نقد کنند، نه اینکه بخواهند از او چیزی را یاد بگیرند.

ایکنا؛ آقای دکتر از وقتی که در اختیار خبرگزاری قرار دادید متشکریم.

گفت‌وگو از مرتضی اوحدی

انتهای پیام

انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
سید محسن موسوی بلده
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۳۹۸/۰۳/۲۷ - ۱۵:۲۴
0
1
.با عرض سلام و ادب به محضر استاد فرهیخته جناب آقای دکتر یثربی
نقدی شاگردانه بر نقد استاد از مرحوم دکتر شریعتی دارم.
گیریم این نقاط ضعف در مرحوم شریعتی وجود داشته است. لطفا استاد یکی از مبارزانی را که در آن برهه دارای ویژگی برنامه علمی کارساز ، عدم لزوم تقلید مردم از ایشان و عدم توجه به گذشته و داشتن تدبیر برای امروز و آینده بوده اند را نام ببرند.
captcha