در جهانی که هر روز با مفاهیم خوب و بد بسیاری لبریز میشود و مردم از طریق رسانهها به مکاتب مختلف دعوت میشوند، حوزه علمیه باید یکی از مشعلهای هدایت در جهان باشد. طبیعتاً حوزه نیز مانند هر مجموعه کلان فرهنگی باید در عرصه بینالمللی فعالیت کند، اما پرسش اصلی این است که با کدام راهبرد و خطمشی میتوان از فرصتها بهترین بهره را برد و از چالشهای این عرصه پرهیز کرد. خبرگزاری ایکنا این مسئله را در گفتوگو با حجتالاسلام یحیی جهانگیری، استاد حوزه و دانشگاه، بررسی کرده است که در ادامه از نظر میگذرد؛
ایکنا ـ چه عوامل یا مؤلفههایی را برای تأثیرگذاری حوزههای علمیه در عرصه بینالملل مهم میدانید؟
براساس آموزههای دینی، ذات اسلام توسعهگرا، بسطپذیر و گسترانگر است، اما پس از رحلت پیامبر(ص) یک خوانش مطرح شد که گسترش اسلام گسترش خاک بود؛ لذا آنها سرزمینهای پیرامون جهان اسلام را فتح کردند و خیال کردند این یعنی گسترش اسلام؛ در این زمینه ما خوانش اهل بیت(ع) را میبینیم که گسترش اسلام را به جای گسترش خاک، با خطمشی فتح دلها دانستهاند، لذا هنگامی که امام علی(ع) به یمن رفت دلها را فتح کرد تا خاک آن سرزمین را؛ همچنین زمانی که امام رضا(ع) و حضرت معصومه(س) به ایران آمدند دلها را فتح کردند.
پس رسالت اصلی ما گستراندن این معارف است که به معنای تغییر دین دیگران نیست، بلکه آشنا ساختن آنان با حقیقتهای اسلام است. ما به دنبال این نیستیم که دیگران دین یا مذهب خود را تغییر دهند. هدف ما شناساندن حقیقی اسلام به آنهاست، اگر آنها بخواهند میپذیرند و اگر نخواستند هم نمیپذیرند، اصراری نیست. در نتیجه این نگاه اهل بیت(ع) که موظفیم اسلام را بسط دهیم، همانا یکی از مؤلفهها و مبانی اصلی ما در فضای بینالملل است.
البته دو مؤلفه دیگر ایدئولوژیک و استراتژیک هم داریم که سبب شدند در فضای بینالملل حضور داشته باشیم. مؤلفه ایدئولوژیک، بسط آموزههای اسلامی است و نگاه راهبردی هم بحث صدور انقلاب است که گاهی عربها از آن با عنوان تصدیرالثوره یاد میکنند. اینجا حوزه باید خود را خوب نشان دهد که منظور از صدور انقلاب چیست؛ این عین عبارتهای امام خمینی(ره) و مقام معظم رهبری است که ما به دنبال فتح کشورهای دیگر و ساخت امپراطوری نیستیم، بلکه درصدد بسط این آموزهها و معارف به جهان هستیم که ملتها بدانند، یک نگاه متفاوت هم در دنیا حاکم است که چنین ویژگیهایی دارد؛ یک نوع حکومتی با این رویکرد و روشها.
ایکنا _ اگر بخواهیم به شکل عملیاتی بحث کنیم، مهمترین نواقص فعالیت حوزههای علمیه، که باعث کاهش تأثیرگذاری آن در عرصه بینالملل شده است، چیست؟
به نظر من مهمترین نواقص شامل عدم نیازسنجی، نبود ذائقهشناسی و در نهایت کادرسازی نکردن است. ما باید نیازهای امروز جهان را در زمینه الهیات بشناسیم؛ برای مثال موضوعات جدی در مقیاس بینالمللی محیط زیست و صلح است؛ بنابراین در دنیای امروز الهیات صلح، مطرح است. چقدر در حوزههای علمیه الهیات صلح مطالعه میشود؟
موضوع دیگری که جهان امروز به آن میاندیشد الهیات معلولیت است. آیا الهیات هنوز معلولان را ناقص میداند یا آنان را به رویکرد توانبخشی و بهبودیابی ترغیب میکند یا رویکرد سوم را دنبال میکند که ناظر به تغییر نگاه جامعه به آنهاست. به این معنی که دید جامعه به آنها به عنوان گونهای از انسان باید تغییر یابد. به چه علت آنها مجروح دیدگاه ما باشند. ما نگاه خود را به آنها تغییر دهیم.
ایکنا _ به نظر شما نیازسنجی درست در حوزههای علمیه میتواند به تأثیرگذاری و جریانسازی در خارج از مرزها منجر شود؟
لازمه فعالیت در فضای بینالملل نیازسنجی است. با محدودیت بودجه و سرعت تغییرات جهان حاضر، حق نداریم هرگونه بخواهیم هزینه کنیم. حق نداریم در اتاق شیشهای خود بنشینیم و برای «دنیای دین» و نیز «دین دنیای مردم» حرف بزنیم بدون اینکه از واقعیتهای آنها خبر داشته باشیم.
ایکنا _ اگر در مقیاس بینالمللی نیازهای روز جهان را بشناسیم، براساس آن فعالیت خواهیم کرد. چقدر از آموزش الهیات در حوزههای علمیه ناظر به الهیات مضاف است؟
برای مثال به دلیل بیماری کرونا مساله الهیات غیبت با این پرسش مطرح شده که اکنون خدا کجاست و این نیاز جدی حال حاضر جهان است. چرا خدا در این بلیهها خود را نشان نمیدهد، اگر هست پس کنش آن چیست و سؤالاتی مانند آن را مطرح میکنند. مسئله مهم دیگر دید بومزیست است؛ مثلاً نیازی که در اندونزی، آفریقا یا اروپا با هم متفاوت است؛ بنابراین چه نوع فعالیتی برای هر از آنها باید در نظر گرفت. این چنین نیست که بگوییم این مسئله باید اتفاق بیافتد.
باید نیازها را بدانیم؛ الهیاتی که امروز بحث میشود، آیا همین الهیاتی است که در حوزه میخوانیم؟ در خصوص مفاهیم صبحت نمیکنم بلکه آیا با روش کنونی آموزش در حوزههای علمیه میتوانیم پاسخگو باشیم یا نه. این سؤال مهمی است. چرا کرسیهای الهیات مضاف مانند الهیات صلح، الهیات محیطزیست، الهیات معلولان در حوزهها نباشد و در این موضوعات حضور نداشته باشیم؛ کرونا اتفاق افتاد این همه ما مسئله شر را خواندیم. در حوزه از اول تا آخر، شر عدمی است، نسبی است، چی است، چرا ما حضور جدی نداشتیم؟
پس نکته اول عدم شناخت نیازهاست؛ عدم شناخت نیاز در سطح بینالمللی، در سطح منطقی و زیست بوم، لازم است نیاز را ببینیم، باید نیاز اروپا را بشناسیم، احتیاجی که آفریقا دارد را درک کنیم. مثلاً آیا اجازه داریم احادیثی که با عبارت سیاهپوست معنا شده را در آفریقا هم بیان کنیم یا نه باید مفاهیم را برای آنها به گونه دیگری معنا کنیم. اینها به حوزه نیازها برمیگردد که ما باید بشناسیم. مثال فراوانی وجود دارد، چراکه به خاطر عدم شناخت نیاز مخاطب چه هزینههایی را هدر دادیم؛ بنابراین نیازشناسی مسئلهای جدی است.
ایکنا _ مشکل اصلی را در چه نکتهای میدانید؟
حضور دین و معارف اهل بیت(ع) در فضای بینالملل متأسفانه یک «نگاه دینی –تبلیغی» است نه «نگاه آکادمیک». معتقدیم که «معارف» اسلامی، «مَعالم» هم هستند. دانشی که فقهای ما در مدت سالیان تولید کردند علم و دانش است، اما متأسفانه این تصور وجود دارد که تِم مفاهیم اسلامی تِم فرهنگی است و نباید آکادمیک و علمی باشد.
به همین خاطر هم حضور ما در خارج کشور بیشتر با «رویکرد فرهنگی _ تبلیغی» بوده است؛ یعنی در بهترین وضعیت در مراکز اسلامی و مراکز دینی حاضر شدیم، اما در مراکز آکادمیک حضور نیافتیم. به این نکته باید دقیق اندیشید که سهم علوم اسلامی ما در ژورنالهای بینالمللی چقدر است؟ بنده این موارد را پایش کردم، یکبار در مصاحبه با خردنامه همشهری به سهم حوزههای علمیه و سهم علوم اسلامی در ژورنالهای بینالمللی اشاره کردهام.
چرا توزیع معارف دینی در فضای بینالملل را صرفاً به حضور در مراکز اسلامی خلاصه کردهایم. چقدر در دانشگاهها، کرسیهای اسلامشناسی و شیعهشناسی، ژورنالهای علمی که در دنیا تولید میشود حضور داریم؟ ما چقدر در ژورنال علمی مطالعات شیعه که اخیرا ترکیه راهاندازی کرده حضور داریم؟ چقدر حوزه علمیه ژورنال آکادمیک علمی تولید کرده که در سطح ISI دارای جایگاه باشد؟ چقدر حوزههای علمیه در تأسیس محافل دانشگاهی و کرسیهای شیعهشناسی جهان سهم داشتند و مباحثی مانند آن.
ایکنا _ فقدان تأثیرگذاری حوزههای علمیه در خارج از کشور چه آسیبهایی را به همراه دارد؟
در عرصه برونمرزی به جای آنکه رویکرد ما آکادمیک و علمی باشد رویکرد فرهنگی ـ تبلیغی را انتخاب شده و این رویکرد سبب شده تا نگاه بیرونیها هم به ما بر همین اساس باشد. پس نکتهای که باید بشناسیم به حضور ما برمیگردد. در کنار مبحث فرهنگی لازم است فعالیت آکادمیک هم انجام شود و بدانیم جایگاه ما کجا قرار دارد. در حال حاضر آن مقدار که در صحنه آکادمیک بینالمللی حضور داریم بیشتر سهم، متعلق به دانشگاهیان است. اگر حوزویان هم سهیم هستند، حوزوی دانشگاهی هستند. تولیداتی که حوزههای علمیه در فقه داشتند متأسفانه رویکرد کاهشگرایانه داشته است.
متأسفانه خیال کردیم فقه فقط در فرایند فتوا میتواند موثر باشد درحالیکه مباحثی که در فقه، در اصول و در فلسفه داریم دارای این قابلیت است که در دنیا پذیرفته شود. متأسفانه در سفرهایی که رفتم متوجه شدم ابن رشد را آخرین فیلسوف ما میدانند، بعد ابنرشد، ملاصدرای ما مطرح شده، علامه طباطبایی ما رشد کرده، معاصرین ما رشد کردند، اما نتوانستهایم آن دانشمندان را به جهان معرفی کنیم. چرا علامه طباطبایی در دنیا برند نشده است.
حال آنکه ایگناس گلدزیهر(اسلام شناس مجارستانی) و رژی بلاشر(شرق شناس فرانسوی) به جهان شناسانده شدند، اما فیلسوفان و متفکران ما به دنیا معرفی نشدهاند. علت این است که ماهیت فعالیت ما در عرصه بینالملل فقط فرهنگی بوده است. وقتی رویکرد فقط فرهنگی بود دانشمندان اسلامی را فقط به عنوان روحانی و آخوند میبینند نه دانشمند و شخص آکادمیک. پس هنوز جای ما در عرصه آکادمیک خالی است و باید حضور جدی داشته باشیم.
ایکنا _ به نظر شما چه اقدامات عملیاتی را برای رفع این کار میتوان انجام داد؟
کرسیهای مطالعات اصول فقه، کرسیهای شیعهشناسی و کرسیهای مطالعات قرآن در دنیا باید مورد توجه قرار گیرد. حوزه علمیه چقدر میتواند نیرو تربیت کند. جملهای از رهبر انقلاب هست که من آن را در کانال شخصیام هم گذاشتهام که حوزه علمیه باید ۳۰۰۰ مبلغ و زباندان در سال تربیت کند. این چقدر اتفاق افتاده؟ و اگر اتفاق افتاده چقدر در سطح آکادمیک بوده است؟
همچنین در بزنگاههای فعالیتهای جهانی حضور نداریم؛ برای مثال اگر کووید ۱۹ اتفاق بیفتد جا دارد تا در کنار همایشهای داخلی چند همایش بیرونی داشته باشیم. این همه نهادهای پژوهشی ـ حوزوی داریم و باید چندین نشست در سطح بینالمللی برگزار کنیم تا نگاه دینی ما بیان شود. الهیات یاری همان نگاهی است که اسلام برای ما مطرح کرده و به عنوان یکی از این محورها باید مطرح شود.
انتهای پیام