بررسی مبانی معرفت‌شناختی جهان فرهنگی قرآن در فصلنامه ذهن
کد خبر: 3956661
تاریخ انتشار : ۱۰ اسفند ۱۳۹۹ - ۱۱:۳۱

بررسی مبانی معرفت‌شناختی جهان فرهنگی قرآن در فصلنامه ذهن

هشتاد و سومین شماره از فصلنامه ذهن، به صاحب امتیازی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی به زیور طبع آراسته شد.

به گزارش ایکنا، در این شماره از فصلنامه ذهن مقالاتی با عناوین «تحلیل استعاره‌های مفهومی واژه «آیه» در قرآن»، «بررسی تکنولوژی «سیستم­ های هوشمند» مبتنی بر فلسفه پساپدیدارشناسی دون آیدی»، «نقش نظریه تطابق عوالم در علم الهی و حل معضل اصلی معرفت‌شناسی در نظام صدرایی»، «تبیین و تحلیل ماهیت ادراک حسی در نگاه صدرالمتألهین»، «آگاهی به مثابه‌ کیفیت بود (بررسی دیدگاه نیگل)»، «مبانی معرفت‌شناختی جهان فرهنگی قرآن» و «بررسی دلالت الهام فجور و تقوا در آیه هشتم سوره شمس بر معرفت حضوری» منتشر شده است.

تحلیل استعاره‌های مفهومی واژه «آیه» در قرآن

در طلیعه نوشتار «تحلیل استعاره‌های مفهومی واژه «آیه» در قرآن» آمده است نظریه استعاره مفهومی به عنوان یکی از مهم‎ترین نظریه‌های زبان‌شناختی با برقراری نگاشت میان دو حوزه مبدأ و مقصد عمل می‌کند و از حوزه حسی و شناخته‎شده برای فهم حوزه کمتر شناخته‌شده بهره می‌جوید. استعاره‌هایی که در ارتباط با واژه آیه مطرح شده‌اند، با ساختاربخشی جزئی، آن را از ابعاد مختلفی در کانون توجه قرار می‌دهند. هر استعاره با متمرکزشدن بر یک جنبه از مفهوم «آیات» به ما اجازه می‏دهد یک جنبه از مفهوم آیه را به واسطه مفهوم دیگری مانند ابزار، باران، کالا یا قصه که با وضوح بیشتری تعریف شده است، درک کنیم. استعاره مرتبط با ابزار، مفهوم سیستم از معنای آیه را برای درک کارکرد و پیامدهای آن روشن می‌سازد. استعاره قصه، ظرفیت آیات در برجستگی محتوا را به تصویر می‌کشد و استعاره باران، پیشروی آیات به سوی هدف مد نظر نشان می‏دهد. استعاره کالا نیز هشداری به مخاطبان در جهت تبدیل‏نشدن به تاجرانی زیان‌دیده در صورت استفاده نادرست از آیات است. همپوشانی‏ای که میان این استعاره‌ها وجود دارد، پیدایش تدریجی یک سطح را نشان می‏دهد. این همپوشانی به دلیل وجود تضمن‌های استعاری است که استعاره‌های آیه را به یکدیگر پیوند می‌‏دهد و آنها را با یکدیگر منسجم می‌سازد.

تطابق عوالم در علم الهی و حل معضل اصلی معرفت‌شناسی در نظام صدرایی

در چکیده مقاله «نقش نظریه تطابق عوالم در علم الهی و حل معضل اصلی معرفت‌شناسی در نظام صدرایی» آمده است: ملاصدرا نظریه تطابق عوالم را از عرفان برای اثبات علم تفصیلی خداوند در مقام ذات وارد فلسفه خویش می‌نماید. ایشان بدون کمترین انحرافی از اصالت وجود و بدون آنکه کوچک‏ترین آسیبی به وجود بحت و صرف و بسیط‌بودن خداوند برسد، حضور ماهیات را در عوالم برتر و حتی عالم الوهیت به اثبات می‎رساند؛ آن‏گاه با توجه به علم خداوند به ذات خویش، علم خداوند به جمیع اشیا و ماهیات را در مقام ذات به اثبات می‎رساند. چگونگی حضور ماهیات در عوالم برتر که ثمره تطابق وجودی عوالم است، دستاوردی است که نه تنها علم الهی بلکه معضل اصلی معرفت‌شناسی یعنی چگونگی حکایتگری مفهوم ذهنی نسبت به خارج را نیز حل می‌نماید. ملاصدرا وحدت ماهیت را در دو موطن عین و ذهن مسلم می‏داند و از سوی دیگر این‌همانی وجودی را مناط علم و منشأ تطابق ماهوی معرفی می‏کند. با توجه به حدّ وجود بودن ماهیت و تفاوت درجه وجود عینی و ذهنی، چگونگی تطابق ماهوی عین و ذهن محل سؤال بوده و حلّ آن در فهم چگونگی تطابق عوالم است که مسئله مورد پژوهش ماست.

تبیین و تحلیل ماهیت ادراک حسی در نگاه صدرالمتألهین

نویسنده مقاله «تبیین و تحلیل ماهیت ادراک حسی در نگاه صدرالمتألهین» در طلیعه نوشتار خود آورده است: تصورات حسی بخشی از ادراکات تصوری جزئی هستند که در سایه برقراری ارتباط مستقیم حواس ظاهری با محسوسات خارجی به دست می­آیند و شناخت ماهیت آنها در فهم مباحث گوناگون معرفت­شناسی کارگشاست. نگارندگان با روش توصیفی- تحلیلی به دنبال تبیین و تحلیل ماهیت ادراک حسی در نگاه صدرالمتألهین از رهگذر بررسی چیستی ادراک حسی، تبیین نظرات ادراک حسی، بررسی رابطه احساس و ادراک حسی، ترسیم فرایند شکل­گیری ادراک حسی و سنخ­شناسی علم نفس به احساس و ادراک حسی از منظر ایشان هستند. ملاصدرا میان احساس و ادراک حسی تمایز ایجاد نموده، صورت حسی را در تمام مراحل احساس و ادراک حسی مجرد می‏داند. به باور وی علم نفس به وجود معرفت حسی از سنخ علم حضوری است؛ اما علم به صورت ذهنی ادراک حسی از سنخ علوم حصولی است.

مبانی معرفت‌شناختی جهان فرهنگی قرآن

در چکیده نوشتار «مبانی معرفت‌شناختی جهان فرهنگی قرآن» می‌خوانیم: جهان فرهنگی قرآن شالوده‌ساز اصول و قواعد ساختاری و شناختاری است که با اتکا بر جهان‌بینی الهی تفسیر جامعی از زندگی سعادت‌مند بشری در یک سازه منطقی ارائه می‏دهد. در این سازه، شاخص تمایز برای معرفت در نگاهی کثرت‌گرایانه دیده می‌شود که تمام جنبه‌های اکتسابی و فطری شناخت انسان و نیز عقل عملی او به عنوان مبانی معرفت‌شناختی مورد توجه قرار می‌گیرد. در جهان فرهنگی قرآن، دستگاه معرفتی چونان گفتمان‌های معاصر صرفاً بر نگاه‌ آلی و تکسویة تجربی سامان نیافته، بلکه بر داده‌های متافیزیک نیز تأکید دارد که ضمن وجود ضمانت صدق، میزان خطاناپذیری‌اش از جمله در داوری‌های فرهنگی واجتماعی اندک است. در این حوزه، متناظر با حوزة هستی‌شناختی، نگاهی جامع حاکم است که هم به شیوه‌های مبتنی بر مشهودات بیرونی توجه دارد و هم شهودات درونی را از دایرة نظر دور نمی‌دارد. وحی در این گفتمان به عنوان منبع خطاناپذیر قلمداد می‌شود و منابع و ابزارهای دیگر شناخت این جهان فرهنگی از جمله ادراک عقلی، حواس، تاریخ و ادراک حضوری در کنار وحی در رتبة بعدی قرار دارند که به این هویت گفتمانی انتظام ویژه‌ای می‌دهند.

انتهای پیام
captcha