به گزارش ایکنا؛ آیتالله سیدمحمدتقی مدرسی، مرجع تقلید و صاحب تفسیر هدایت، شامگاه یکشنبه، 26 اردیبهشتماه، در بیست و دومین جلسه تفسیر سوره مبارکه رعد به تفسیر آیه 39 و 40 این سوره پرداخت. متن سخنان این مفسر قرآن و مرجع تقلید به شرح زیر است:
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
«يَمْحُو اللَّهُ مَا يَشَاءُ وَيُثْبِتُ وَعِنْدَهُ أُمُّ الْكِتَابِ* وَإِنْ مَا نُرِيَنَّكَ بَعْضَ الَّذِي نَعِدُهُمْ أَوْ نَتَوَفَّيَنَّكَ فَإِنَّمَا عَلَيْكَ الْبَلَاغُ وَعَلَيْنَا الْحِسَابُ»؛ «خدا آنچه را بخواهد محو يا اثبات مىكند، و اصل كتاب نزد اوست. و اگر پارهاى از آنچه را كه به آنان وعده مىدهيم به تو بنمايانيم، يا تو را بمیرانيم، جز اين نيست كه بر تو رساندن [پيام] است و بر ما حساب [آنان]»(رعد، ۳۹ و ۴۰).
در یکی از آیات قرآن کریم خداوند میفرماید: «وَقَالَتِ الْيَهُودُ يَدُ اللَّهِ مَغْلُولَةٌ غُلَّتْ أَيْدِيهِمْ وَلُعِنُوا بِمَا قَالُوا بَلْ يَدَاهُ مَبْسُوطَتَانِ يُنْفِقُ كَيْفَ يَشَاءُ»؛ «و يهود گفتند: دست خدا بسته است. دستهاى خودشان بسته باد. و به [سزاى ] آنچه گفتند، از رحمت خدا دور شوند. بلكه هر دو دست او گشاده است، هر گونه بخواهد مىبخشد». (مائده، ۶۵) آنها تصوری که از حق تعالی داشتند، تصور باطلی بود. هر کسی که نسبت به خداوند تصور غلط داشته باشد و فکر کند میتواند خدا را آنطور که باید و شاید بشناسد، به گمراهی مبتلا میشود.
خداوند سبوح و قدوس است و بیش از اینهاست. تصور کردند خداوند دستبسته است و کاری نمیتواند بکند. در آیه دیگری درباره تصورات اشتباه یهودیان و نصاری میفرماید: «يُضَاهِئُونَ قَوْلَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ قَبْلُ»؛ «اين سخنى است [باطل] كه به زبان مىآورند، و به گفتار كسانى كه پيش از اين كافر شدهاند شباهت دارد». (توبه، ۳۰) در واقع این سخنان باطل را که عُزیر یا مسیح پسر خداست از فلاسفه یونان اقتباس کردهاند. به نظر میرسد در اینجا نیز همین دلیل مطرح باشد، زیرا برخی از فلاسفه یونان قدیم گمان میکردند که خلقت خداوند به گونهای است که خود خبر ندارد و اثری بر خلقت خود ندارد. مانند جوشیدن آب از چشمه که چشمه از آب بیخبر است. این گمانها باطل است.
یکی از نویسندگان فرانسوی میگوید که فلاسفه قدیم خدایی برای ما تعیین کردند که مرده بود و کاری از ما ساخته نیست، جز اینکه او را دفن کنیم. یعنی خدایی که کاری از او ساخته نیست، به چه کار میآید؟ اینها از وسوسههای شیطان است. خداوند با یک (کن) عالم را (فیکون) میکند. متأسفانه امروز علم بشر، یا به عبارت دقیقتر جهل بشر به این نتیجه رسیده است که یک انفجار بزرگ باعث پیدایش جهان شده است. در صورتی که این خداوند متعال بود که با یک اراده جهان را پدید آورد.
تصور یهودیان از خداوند نشئت گرفته از هوای نفس آنهاست. حضرت محمدباقر(ع) میفرماید: «اگر از مورچه سؤال شود كه خدا چگونه است، مورچه تصور میكند كه خداوند دو شاخک دارد»(بحارالانوار، ج۶۶، ص۲۹۳). برخی نویسندگان یهود از خداوند تصویری مانند یک پیرمرد ریشسفید ساختهاند. این انحراف بزرگی است. انسان نمیتواند علم و قدرت ماورای علم و قدرت خود را درک کند و به همین دلیل تصورات باطلی از خداوند دارد. کسانی که گفتند دست خداوند بسته است، دست خودشان بسته است و محدودیت دارند. جهان را بیحرکت و ثابت تصور میکنند و نمیتوانند درک کنند قدرت ماورایی وجود دارد. نمیتوانند درک کنند که ممکن است خلقت کائنات تکرار شود. «كُلَّ يَوْمٍ هُوَ فِي شَأْنٍ»؛ «هر زمان، او در كارى است»(الرحمن، ۲۹). خداوند سبحان مرتب در حال خلقت است.
در سوره ذاریات میفرماید: «وَالسَّمَاءَ بَنَيْنَاهَا بِأَيْدٍ وَإِنَّا لَمُوسِعُونَ»؛ «و ما آسمان را با قدرت بنا کردیم، و همواره آن را وسعت میبخشیم»(ذاریات، ۴۷). خداوند بزرگی که این عالم عظیم را خلق کرد، امکان ندارد که قدرتش به پایان برسد. کسانی که این تصورات را نسبت به خدا دارند، خود را در زندان تنگی اسیر کردهاند. چون فکر نکردند که جهان قابل تحول و تغییر است. تمام اینها از دیدگاههای غلط نشئت گرفته است.
یهودیان میگفتند چیزی که در لوح محفوظ نوشته شده، ثابت است. خداوند این گفته را رد میکند و میفرماید: «يَمْحُو اللَّهُ مَا يَشَاءُ وَيُثْبِتُ وَعِنْدَهُ أُمُّ الْكِتَابِ» این اعتقاد سبب روی آوردن به دعا و تضرع میشود. در بیماریها، مشکلات و گرفتاریها دست به دعا برمیداریم زیرا میدانیم که خداوند قادر است شرایط را تغییر دهد و حال ما را دگرگون سازد. دست خداوند برای هر کاری باز است. هر چه به دعا بیشتر اعتقاد داشته باشیم، بیشتر نتیجه میگیریم. غیر از دعا کارهای خیر دیگری است که قضا را تغییر میدهد و بلا را دفع میکند. مانند صدقه دادن.
مردی یهودی از کنار پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله میگذشت و به عنوان سلام گفت: «السّامُ عَلَیک» حضرت در پاسخ فرمودند: «علیک». اصحاب که متوجّه ظرافت پاسخ پیامبر(ص) نشدند. عرض کردند: یهودی در ظاهر عرض سلام، برای شما آرزوی مرگ کرد. حضرت فرمودند: و من هم با پاسخ «علیک» نفرینش را به خودش برگرداندم؛ یعنی «مرگ بر تو باد». سپس فرمودند: این یهودی با نیش ماری سیاه در صحرا کشته میشود، اما طولی نکشید که یهودی با کولهباری از هیزم از صحرا برگشت. اصحاب با حیرت و نگاههای تردیدآمیز مبنی بر عدم تحقق فرموده پیامبر(ص) به ایشان نگریستند. پیامبر اکرم(ص) به یهودی گفت که پشته هیزمش را بر زمین بگذارد و هیزمها را پخش کند. به محض باز شدن بسته هیزم، ناگاه مار سیاهی در میان هیزمها دیده شد که تکه چوبی را به دندان گرفته بود. پیامبر اکرم(ص) فرمودند: چه عملی در صحرا انجام دادی؟ عرض کرد: کار خاصی نکردم. پس از جمعآوری هیزمها و به دوش کشیدن آنها، یک تکه از دو تکه نان همراه خود را خوردم و چون به فقیری برخوردم، تکه دیگر را به او دادم. پیامبر(ص) فرمودند: این مار مأمور گرفتن جان این مرد یهودی بود؛ ولی خداوند با این انفاق او، مرگ با نیش مار را از او دور کرد. سپس فرمودند: «انَّ الصَّدَقَةَ تَدْفَعُ میتَةَ السُّوءِ عَنِ الانْسان؛ صدقه و انفاق، مرگهای سیاه و بد را از انسان دفع میکند»(وسائل الشیعه، ج۶، باب۹، حدیث۳).
صدقه دفع بلا میکند. دعا، رفع بلا میکند. رفع با دفع تفاوت دارد. دفع مانع وارد شدن بلا است. رفع یعنی بلای وارد شده را از بین میبرد. دعا قضا را تغییر میدهد. در روایات داریم که هیچ دعایی نیست که مستجاب نباشد. یا در دنیا مستجاب میشود یا در آخرت. مؤمن در آخرت پاداش دعاهای مستجاب نشده دنیا را که میبیند، آرزو میکند ای کاش هیچ کدام از دعاهای او در دنیا مستجاب نشده بود.
حضرت یونس قوم خود را نفرین کرد. ظاهرا نیز در دعا کردن بر آنان عجله کرد که خود مبتلای نهنگ شد. بعد از نفرین از قوم خود دور شد. یکی از صالحین به قوم یونس گفت که به بیابان بروید و از خداوند بخواهید بلا را از شما رفع کند. همین کار را کردند و خداوند بلا را از سر آنان برداشت. کسی که عقیده دارد ساختار دنیا قابل تغییر نیست، نمیتواند معجزه را باور کند. نمیتواند بپذیرد که یک عصا تبدیل به اژدها میشود، یا آتش نمرود چگونه تبدیل به گلستان میشود، یا حضرت یوسف بعد از نیرنگ برادران و افتادن در چاه چگونه پادشاه شد و یا یتیمی مانند پیامبر اکرم(ص) چگونه در مدت محدودی تمام جزیره العرب را تصرف کرد. اگر این معجزات را درک کنیم، بسیاری از مطالب روشن میشود. در روایات بحثی داریم به عنوان «بداء» یعنی خداوند در امور تحول ایجاد میکند. حضرت میفرماید: «ما عُبد الله بشئ مثل البداء؛ خداوند به گونهاى والاتر از بداء، پرستیده نشده است»(اصول کافی، ج۱، ص۱۴۶).
حضرت پیامبر اکرم(ص) میفرمایند: این آیه (يَمْحُو اللَّهُ مَا يَشَاءُ وَيُثْبِتُ) بشارت به شیعیان است، دعایتان مستجاب میشود و با صدقه بلا از شما دفع میگردد. کسی که توفیق دعا کردن داشته باشد از استجابت محروم نمیشود. «مَنْ أُعْطِيَ اَلدُّعَاءَ لَمْ يُحْرَمِ اَلْإِجَابَةَ»(الخصال، ج۲، ص۲۰۲). گاهی دعاها مستجاب میشود اما متوجه نمیشویم. بنده بارها سفارش کردهام که دعاها و خواستههای خود را بنویسید و هر چند وقت یک بار نگاهی بیندازید. میبینید که بسیاری از دعاها مستجاب شده و فراموش کردهایم. درست است که (ام الکتاب) دست خداوند است، اما خداوند لطف میکند و تغییر ایجاد میکند. یهودیان به سبب عقیدهای که داشتند که دست خداوند بسته است، دست خودشان بسته شد و از رحمت الهی دور شدند. هر که این گمان را دارد که خداوند نمیتواند اصلاح کند و تغییر دهد از رحمت الهی محروم میشود.
«وَإِنْ مَا نُرِيَنَّكَ بَعْضَ الَّذِي نَعِدُهُمْ أَوْ نَتَوَفَّيَنَّكَ فَإِنَّمَا عَلَيْكَ الْبَلَاغُ وَعَلَيْنَا الْحِسَابُ» این نکته بسیار مهم است. کسی که به سوی خدا دعوت میکند، نباید فکر کند مردم مجبور به پذیرفتن دعوت او هستند. وظیفه او فقط هشدار است. «وَمَا عَلَى الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ»؛ «و بر پيامبر [خدا] جز ابلاغ آشكار [وظيفهاى] نيست»(عنکبوت، ۱۸). این نکته دهها مرتبه تکرار شده، شاید به این دلیل که گاهی برخی از افراد که به سوی خدا دعوت میکنند حریص میشوند و برای جذب بیشتر مردم از شاخ و برگ دین میزنند. برخی از محرمات یا واجبات را در نظر نمیگیرند تا به اصطلاح بر مردم آسان بگیرند و آنها را جذب کنند. در حالی که نزدیک کردن مردم به دین کار خداست و ما وظیفهای به جز دعوت نداریم. اگر دعوت را قبول کردند، پاداش دارند وگرنه گرفتار میشوند. میفرماید: «أَوْ نَتَوَفَّيَنَّكَ فَإِنَّمَا عَلَيْكَ الْبَلَاغُ» شاید بعد از وفات شما وعده تحقق یافت. شما فقط مبلغ هستید و حسابرس خداوند است. «وَعَلَيْنَا الْحِسَابُ» خدایی که رزق این همه انسان را میدهد، میتواند تمامی آنها را نیز محاسبه کند.
باید از این توهم که خداوند دستبسته است، رها شویم. با دعا و به وسیله اسباب و مسببات و فضل خداوند میتوانیم در واقعیات تحول ایجاد کنیم. همه چیز در دستان توانای خداوند است و در یک لحظه تقدیر میکند و همه چیز را تغییر میدهد.
انتهای پیام