به گزارش ایکنا، طی چندماه اخیر بارها رئیسجمهور و برخی مسئولان دولتی اعلام کردهند که دولت برای پرداخت حقوق و دستمزدها از بانک مرکزی استقراض نکرده بلکه از راههای دیگر توانسته این هزینهها را تأمین کند. یکی از این راهها فروش اوراق قرضه است که دولت به جای استقراض از بانک مرکزی آن را در برنامه کاری خود قرار داده است، اما فروش اوراق چه مزایا و معایبی دارد؟ در گفتوگویی با کامران ندری؛ استاد دانشگاه امام صادق(ع) به بررسی این موضوع پرداختهایم که به شرح ذیل است:
ایکناـ دولت مدعی است برای پرداخت هزینههای خود اوراق میفروشد، با توجه به شرایط اقتصادی ایران و اینکه در مدتی دیگر باید این اوراق را با سودی که بر آن گذاشته میشود به مردم برگرداند، ابتدا بفرمائید که در حالت کنونی اقتصادی تفاوت فروش اوراق با فروش سهام و استقراض از بانک مرکزی چیست؟
در فروش اوراق دولت از عموم مردم و جامعه استقراض میکند تا بتواند هزینههای خود را تأمین کند، اما در فروش سهام دولت داراییهای خود را میفروشد؛ یعنی سهام شرکتهایی را دارد که به مردم میفروشد. در فروش اوراق دولت خودش را بدهکار میکند، درصورتیکه در فروش سهام داراییهای خود را واگذار میکند. در اینجا به جای اینکه از بانک مرکزی استقراض کند از مردم قرض میگیرد. باید توجه کرد که این فرایند پیچیدگیهایی هم دارد، چون میدانید این اوراق دولت را مردم خریداری نمیکنند، بلکه دولت به بانکها میفروشد و در نهایت به بانک مرکزی فشار میآورد. اگر این ارواق را مردم خریداری کنند این شیوه تأمین درآمد برای هزینههای دولت منجر به چاپ پول نمیشود، اما اگر این اوراق را مردم خریداری نکنند و بانکها با فشار دولت خریداری کنند، باعث کسری بانکها شود و در نهایت بانکها سراغ بانک مرکزی میروند که دوباره شبیه همان استقراض از سیستم بانکی میشود؛ یعنی دوباره از طریق خلق پول کسری بودجه دولت تأمین شده است.
این اشکال شیوهای است که دولت اوراق خود را میفروشد. دلیلش هم این است که دولت نمیخواهد نرخ بهره این اوراق افزایش پیدا کند.
ایکناـ یعنی نمیخواهد سودی متناسب با تورم پرداخت کند؟
بله! در حالتی که سود آنچنانی ندارد و در شرایطی که نرخ تورم بالاست مردم علاقهای به خریداری این اوراق ندارند، چون اولاً درجه نقدپذیری آن از سپردهگذاری در بانکها کمتر است و دوماً نرخ بازدهیاش به نسبت نرخ تورم پایینتر است. چون دولت در شرایط فعلی اقتصادی، نمیخواهد واقعیتهای اقتصاد را بپذیرید، چون اگر از مردم استقراض کند با توجه به نرخ تورم بالا باید نرخ بهره بالاتری به مردم پیشنهاد کند. در نهایت فروش این اوراق به بانکهاست و همانطور که گفتم این امر به صورت غیر مستقیم یعنی چاپ پول. در نهایت اثرات تورمی را خواهد داشت، مگر اینکه دولت اجازه دهد نرخ بهره این اوراق به اندازه کافی افزایش پیدا کند که برای مردم این جذابیت ایجاد شود که آنها را خریداری کنند.
مسئلهای که در اینجا کلیدی است مسئله نرخ بهره است که ما در اقتصاد با بحث نرخ بهره خیلی چالش داریم. در واقع به شیوه صحیح و درستی نمیتوانیم از این ابزار یا متغییر سیاستی؛ نرخ بهره، استفاده کنیم. اگر بتوانیم از متغیر سیاستی نرخ بهره به شیوه درست استفاده کنیم روش فروش اوراق برای تأمین کسری بودجه روش مؤثرتری خواهد بود، به شرط اینکه بتوانید نرخ بهره را درست تعیین کنید.
ایکناـ وقتی اوراق فروخته میشود چه اتفاقی در اقتصاد میافتد؟ بازار بورس و سرمایه چگونه خواهد شد؟ آیا در آینده مشکلاتی برای اقتصاد ایجاد میکند؟
وقتی این اوراق را بانکها خریداری کنند در واقع مانند این است که پول چاپ کردهاند و به دولت دادهاند. مانند همیشه در سررسید این اوراق بدهی دولت به بانکها افزایش پیدا میکند و بانکها هم این بدهی را به بانک مرکزی منتقل میکنند و نهایتاً این مسئله از طریق خلق پول و تورم در آینده تأمین میشود.
دولت زمانی باید دست به استقراض بزند که میداند در سالهای بعد یعنی زمانی که موعد بازپرداخت بدهیهایش میرسد، وضع اقتصاد خوب شده است. یعنی سطح درآمد مردم افزایش پیدا کرده و دولت میتواند مالیات بیشتری دریافت کند. لذا اگر در آینده وضع اقتصاد خوب شود و درآمد ملی بالا برود دولت در بازپرداخت این بدهیها به مشکل برنمیخورد.
اما اگر در آینده وضع اقتصاد بد شود، رشد اقتصادی منفی باشد و درآمد ملی کاهش پیدا کند، این فروش اوراق مانند خلق پول میتواند برای دولت مشکلاتی ایجاد کند. در آن حالت برای دولت دو مشکل ایجاد میشود؛ ابتدا اینکه باید هزینههای جاری خود را در آینده تأمین کند که نمیتواند. دوم اینکه باید این بدهیها را هم پرداخت کند که باز هم نمیتواند و درواقع مشکل دولت مضاعف میشود، لذا مسئله رشد اقتصادی یک مسئله مهم و کلیدی است. یعنی اگر در آینده تولیدمان رشد کند و درآمدهای اقتصاد افزایش پیدا کند، دولت در بازپرداخت بدهیهایش به مشکل برخورد نمیکند اما اگر رشد اقتصادی منفی باشد و درآمد ملی کاهش پیدا کند قطعاً مشکلات دولت در آینده خیلی زیادتر خواهد شد.
ایکناـ مسئله دیگر پشتوانه خود این اوراق است.
پشتوانه اوراق در واقع تولید ما در آینده میشود.
ایکناـ یعنی چیزی که وجود ندارد؟
در واقع به پشتوانه تولیدی که در آینده دارد این اوراق را باید منتشر کند. اگر چشمانداز تولید اقتصادی منفی باشد؛ یعنی چشمانداز رشد اقتصادیمان رشد قابل اعتنایی نداشته باشد طبیعتاً این اوراق هم با مشکل مواجه میشود. هر جا فردی استقراض کند به پشتوانه درآمدی در آینده است. مگر جز این است که خود ماها اگر استقراضی میکنیم به پشتوانه این استکه درآینده درآمدی خواهیم داشت؟ دولت هم باید به همین پشتوانه استقراض کند. اگر در آینده درآمد دولت افزایش پیدا کند میتواند این بدهیها را به راحتی بازپرداخت کند، اما چون رشد اقتصادی ما در یک دهه صفر بوده و در چند سال گذشته متوسط رشد اقتصادیمان منفی بوده است، بنابراین اگر بخواهند به همین شیوه کشور را اداره کنند و این شیوه استمرار داشته باشد، طبیعتاً مشکلاتشان بیشتر خواهد شد و این بدهیها هم بر سایر تعهدات دولت افزوده میشود و دولت و کشور آرام آرام به سمت ورشکستگی حرکت میکند.
گفتوگو از خداداد خادم
انتهای پیام