گروه هنر: هنرهای مختلف به نسبت تحت تاثير تفكر شيعی قرار داشتهاند، اما آنچه كه به طور مشخص در هنر تجسمی به عنوان تأثيرات عاشورايی و شيعی نمود پيدا كرده است يكی در هنر خيالینگاری و ديگری در هنر نقاشی قهوهخانهای است.
عبدالمجيد حسينیراد، دانشيار دانشكده هنرهای تجسمی در پرديس هنرهای زيبا، در گفتوگو با خبرگزاری قرآنی ايران(ايكنا) اظهار كرد: پس از دوره اسلامی بخشی از فرهنگ ايرانيان تحت تاثير فرهنگ شيعی و عاشورايی قرار داشته است. در حقيقت همه فرهنگ در ايران تحت تاثير تمدن شيعی و اعتقادات شيعه قرار داشته كه فرهنگ طبيعی يكی از بخشهای آن است.
وی افزود: اين بحث عمدتا در ادبيات شعری زبان فارسی و به خصوص مرثيهسرايی تقريباً از سده چهارم هجری به بعد در وصف شجاعتها و مصيبتهای اباعبدالله(ع) و خاندان ايشان ديده میشود. اوج اين مبحث مرثيههايی است كه در دوره صفوی سروده شده است.
حسينیراد عنوان كرد: هنرهای ديگر هم به نسبت تحت تاثير تفكر شيعی قرار داشتهاند، حتی به طور غيرمستقيم نيز مسئله عاشورا در بسياری از آنها نمود داشته كه گاهی اوقات جنبههای نمادين پيدا كرده است. اما آنچه كه به طور مشخص در هنر تجسمی به عنوان تأثيرات عاشورايی و شيعی نمود پيدا كرده است؛ يكی در هنر خيالینگاری و يكی در هنر نقاشی قهوهخانهای است.
وی ادامه داد: اگر چه در هنرهايی مثل هنرهای آئينی، نمايشی و موسيقی ما همچون تعزيهها از دوران قاجار اين تاثيرگذاری مشهود بوده است، اما در ديوارنگاریها در اماكن مقدس مثل حسينيهها و مقابر امامزادهها نيز عموماً هنر نقاشی با تأثير از الهامات شديد از واقعه عاشورا اين اثرپذيری ديده میشود.
اين پژوهشگر حوزه هنر اسلامی عنوان كرد: اوج اين تأثيرپذيری در هنر خيالینگاری و نقاشی قهوهخانهای ديده میشود. بخش اعظمی از موضوعات مربوط به كار نقاشان را واقعه عاشورا در برمیگيرد كه تا به امروز هم اين مسئله ادامه دارد. در دوره بعد از انقلاب اسلامی نيز ما شاهد اين تاثير هستيم كه به عنوان تاثيرات معاصر از هنر شيعی میتوان از آن ياد كرد كه در همه اشكال هنر بعد از انقلاب ظاهر شده است. به خصوص در هنرهای تجسمی مثل نقاشی و تصويرسازی، گرافيك و پوسترسازی و حتی هنر جديد شاهد الهام گرفتن هنرمندان از واقعه عاشورا برای خلق اثر هستيم.
وی مطرح كرد: يادآوری عاشورا مجموعهای از رخدادهای مرتبط با آن را نيز در برمیگيرد، اوج اين واقعه به روز عاشورا و فداكاری حضرت اباعبدالله(ع) و خانوادهاش و حضرت ابالفضل العباس(ع) مربوط میشود. در واقع اوج ايثار در اين واقعه به ظهر عاشورا اختصاص دارد كه اين موضوع عمدتاً دستمايه هنرمندان برای خلق اثر قرار میگيرد.
وی ادامه داد: به جز موضوعاتی كه مربوط به ظهر عاشورا و وقايع آن روز كه موجب شهادت اعضای خانواده و ياران امام حسين(ع) شد، موضوعات مربوط به حضرت اباالفضل(ع) و آب آوردن ايشان در اوج ايثار و فداكاری نيز از موضوعات مورد علاقه هنرمندان برای خلق اثر است. در اين راستا، روايات مربوط به شهادت دو طفل مسلم و حضرت مسلم نيز معمولاً در آثار هنرمندان ديده میشود.
حسينیراد متذكر شد: آثار نقاشی قهوهخانهای طيف كاملی از وقايع مربوط به عاشورا را به وجود آورده و گرايش خاصی را در نقاشی خيالی و قهوهخانهای شكل داده كه پردهسازی، پردهكشی و پردهخوانی از آن جمله است.
وی افزود: يكی از ويژگیهای اين پردهها اين است كه قسمتی از موضوعات فرعی مرتبط با موضوع اصلی يعنی واقعه عاشورا را در برمیگيرد. به عنوان مثال پردهها زمانی را كه حضرت مسلم به كوفه میآيد و قيام شكل میگيرد تا حتی بعد از شهادت حضرت امام حسين(ع) و اسارت خانواده ايشان و همچنين قيام مختار را در برمیگيرد. حتی زمانی كه مختار قيام میكند تا انتقام خون شهدای كربلا و حضرت امام حسين(ع) را از مسببين اين فاجعه بگيرد در برخی پردهها ديده میشود. فراتر از آن گاهی در پردههای درويشی عقوبت قاتلين حضرت امام حسين(ع) و يارانش را در دنيای پس از مرگ نيز میبينيم، اينكه آنان در آخرت بازخواست و در جهنم عقوبت میشود.
وی يادآور شد: در واقع همه مجموعه مسائل كه در ارتباط با اين واقعه است اعم از اوج آن كه در ظهر روز عاشوراست تا مقدمات آن يعنی شروع قيام، آمدن مسلم و بعد شهادت طفلان مسلم و ياران امام حسين(ع) و نيز بعد از اين فاجعه كه در برگيرنده قيام مختار و حتی جزای اين مسببين در روز قيامت است را نيز نقاشی خيالیسازی و قهوهخانهای نشان داده و در پردههای درويشی اين مضامين به تصوير كشيده شده است.
اين مدرس دانشگاه عنوان كرد: از بعد از ورود اسلام هنر ايرانيان به طور كلی تحت تاثير تفكر شيعی قرار گرفته است، بدين معنی كه نور اعتقادات شيعی همواره در دوران اسلامی بر هنر ايران تاثير گذاشته است و به عنوان جانمايه بسياری از گرايشهای هنری در ايران میتواند مورد بررسی و ارزيابی قرار گيرد.
وی اضافه كرد: ممكن است در هنر نقاشی ايرانی كمترين تأثير را ببينيم، اوج آن را میتوانيم در دوره قاجار و پيوند آن را با دوران معاصر در خيالینگاری مشاهد كنيم. اما اين به منزله اين نيست كه در ساير هنرها و يا حتی در هنر نقاشی پيش از اين دوره تاثيرات هنر شيعی را نداشته باشيم.
حسينیراد بيان كرد: تا پيش از دوران صفويه حكومت ايران به طور رسمی حكومت شيعی نبوده اما عمدتا تفكر شيعی در ميان مردم نواحی مختلف رايج بوده است. درحالی كه حكومتها عموماً از سده هفتم تا آخر سده نهم يا اوايل سده دهم غير شيعه بودند اما در كنار اين حكومتها باز هم هنر شيعی در اشكال مختلف نمايان است. در معماری مخصوصا در مساجد و تكايا؛ در شعر كه اوج آن را در مرثيهسرايیهای شاعران شيعه میبينيم و در نقاشیهايی كه اگر چه با مضمون مستقيم شيعی نيستند ولی در عين حال به طور نمادين تفكر شيعی در آنها ديده میشود.
وی با ذكر مثال اظهار كرد: در بسياری از آثار برگرفته از شاهنامهها، خمسهها يا معراجنامهها و ديوارنگاریها تفكر شيعی ديده میشود؛ اوج آن در دوره صفويه است كه بخصوص در نقاشی ديده میشود. در اين دوران احترامگذاری و احيای سنتهای شيعی به طور عريانتر انجام میشود و مورد حمايت قرار میگيرد و طيبعتاً آثار با مضامين شيعی در اين دوره بيشتر مورد توجه قرار میگيرد.