کد خبر: 1317142
تاریخ انتشار : ۲۱ آبان ۱۳۹۲ - ۱۲:۳۲

داستانی از کار کردن امام هادی(ع) را در پوپک 231 بخوانید

گروه ادب: ماهنامه فرهنگی «پوپک» شماره دویست و سی و یکم خود را پش‌تسر گذاشت. در این شماره داستان کوتاهی درباره کار و فعالیت ائمه‌اطهار(ع) با عنوان «کار کردن که عیب نیست» آمده است.


به گزارش خبرگزاری بین‌المللی قرآن(ایکنا)، ماهنامه فرهنگی «پوپک» شماره دویست و سی و یکم خود را پشت‌سر گذاشت. برخی از عناوین آمده در این شماره به این شرح است: «از کتاب خدا، جمعه‌ها و جمله‌ها، جدول روزها، شعر، حکایت‌های کوچک، همیشه سعی کردم در جست‌و‌جوی خدا باشم، قصه‌های بهلول، میزگرد بچه‌ها، پذیرایی از دوستان خدا، فضانورد، روستای صد برگ، یخچال، سلام پوپک جان، بچه‌های آبادان، قصه‌های رمزی، برای زنان، داستانک، خیلی زرنگی و ...»



در بخش حکایت‌های کوچک این شماره، داستانی با عنوان «کار کردن که عیب نیست» آمده است که در آن می‌خوانیم: «نزدیک ظهر بود. آفتاب گرم و سوزان کلافه‌ام کرده بود. از تشنگی گلویم خشک شده بود. الاغم را هِی کردم تا تندتر راه‌ برود و زودتر به خانه برسم. از کنار چند مزرعه گذشتم. چشمم به مردی افتاد که مشغول کار بود.

تعجب کردم. به طرفش رفتم. به او که رسیدم، فهمیدم امام هادی(ع) است که دارد در مزعه‌اش کار می‌کند. امام با بیل زمین را شخم می‌زد. گاهی خم می‌شد و علف‌های هرزز را می‌کند. از الاغ پائین آمدم. با گوشه لباسم عرق چهره‌ام را پاک کردم و با صدای بلند گفتم: «سلام بر فرزند رسول خدا(ص)!» امام هادی(ع) برگشت و با مهربانی جواب سلامم را داد.



گفتم: «ای فرزند رسول خدا! لباستان خیس عرق شده. آخر شما چرا زحمت می‌کشید؟ پس خدمت‌کار شما کجاست؟» امام لبخندی زد و گفت: «مگر کار کردن عیب است؟ پدرم را ندیدی که چگونه کار می‌کرد و چه پشت کاری داشت؟»



- بله! پدرتان امام جواد(ع) را می‌دیدم که با زحمت بسیار کار می‌کرد و چه پشت‌کاری داشت؟»



- ای علی‌ بن حمزه! رسول خدا(ص)، امیرالمؤمنین(ع) و همه اجدادم کار می‌کردند و از دسترنج تلاش خود، زندگی‌شان را اداره می‌کردند. پدربزرگم، امیرالمؤمنین(ع) به دست خود چندین نخلستان را آباد کرد. ما کار و تلاش را دوست داریم.



من که از صحبت با امام بسیار خوشحال بودم، گفتم: «چه خوب گفتی آقای من! شما و خانواده شما در کار و تلاش از دیگران بهتر هستید. شما انسان‌های بزرگوار و نمونه‌ای هستید.»



همچنین شعری درباره یکی از سوره‌های قرآن کریم در این ماهنامه آمده است که توضیحاتی درباره یکی از سوره‌های قرآن مجید می‌دهد و از کودکان می‌خواهد نام آن سوره را پیدا کنند، البته پاسخ سؤال نیز به صورت وارونه در پائین صفحه نوشته شده است.



«برای زنان



سوره‌ای هستم ز قرآن مجید



قصه‌ای دارم که باید بشنوید



قصه‌ام آغاز شد با حرف یا



هر کسی را می‌زنم با آن صدا



آیه اول که در قلب من است



ماجرای خلقت مرد و زن است



آیه دوم سفارش بر یتیم



آیه آخر خدا باشد علیم....»



این ماهنامه در سال بیستم در شصت و هشت صفحه و با قیمت هزار و پانصد تومان به همت دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم به مخاطبان عرضه شده است.

captcha