کد خبر: 4308287
تاریخ انتشار : ۱۹ مهر ۱۴۰۴ - ۱۱:۵۲

ایکنا پای سخن «کوشایی» محمدعلی کوشا در امر ترجمه قرآن

اهمیت امر ترجمه به عنوان پلی میان زبان مبدأ و زبان مقصد، از هدف تا مخاطب بر کسی پوشیده نیست؛‌ این اهمیت هنگامه ترجمه کلام خدا به طوری ویژه و روزافزون معنا می‌یابد، به دیگر سخن مترجم قرآن فقط «مترجم» نیست،‌ او واسطه‌ایست برای انتقال معنا و مفهوم صحیح کلام خدا با مخلوقاتش. با این تعریف روشن است برای ترجمه قرآن باید بسیار کوشید و در این بسیار کوشش باید مجاهدت فراوان در امر معنا کرد. ایکنا به انگیزه بازخوانی این مهم، پای سخن استاد محمدعلی کوشا، پرکارترین مترجم قرآن در روزگارمان نشسته است.

ایکنا پای سخن کوشایی محمدعلی کوشا در امر ترجمه قرآنقرآن کریم مهم‌ترین منبع برای بررسی‌ها و پژوهش‌های اسلامی است. از آغاز نگارش قرآن تاکنون در مدت ۱۴ سده، مسلمانان به آموختن و آموزاندن آن پرداخته و بر محور آن بررسی‌های گوناگونی را گسترش داده‌اند. به طوری که قرآن را می‌توان یکی از پرترجمه‌ترین کتاب‌ها دانست. ترجمه این کتاب با اهداف و اغراض گوناگونی از سوی مسلمانان و همچنین پیروان دیگر ادیان رخ داده است و این رویکرد همچنان رو به توسعه است.

برخی روحانیان مسلمان در گذشته بر این باور بودند که ترجمه قرآن به زبان دیگری جایز نیست؛ اما سال‌هاست در آن اختلافی نیست و اهالی دین، ترجمه قرآن و دیگر کتب اسلامی را از مصادیق «راهنمایی دینی» دیگران می‌دانند. این در حالی است که ترجمه قرآن را نمی‌توان با قرآن یکی دانست. چنانکه بیشتر مترجمان مدعی شده‌اند که «نه می‌توان لطافت و قوت عربی آن را حفظ کرد و نه مفاهیم و رموزش را منتقل کرد.

با این مقدمه باید گفت؛ زبان فارسی اولین و قدیمی‌ترین زبانی است که قرآن کریم به آن ترجمه شد. نخستین ترجمه را ترجمه آیاتی از قرآن در نامه پیامبر اسلام حضرت محمد(ص) به خسرو پرویز می‌دانند و قدیمی‌ترین مترجم را نیز جناب سلمان فارسی.

گفته‌اند که سلمان فارسی «بسم الله الرحمن الرحیم» را به «به نام یزدان بخشاینده» ترجمه کرده است و به اعتقاد برخی، او برای نخستین بار سوره حمد را به فارسی ترجمه کرد.

در ایران مترجمان بسیاری با کوشش و جهد در فهم آیات الهی تلاش کرده‌اند که فهم پیام قرآن را برای مخاطب فارسی‌زبان ساده کنند. از مهمترین مترجمان قرآن به زبان فارسی می‌توان به؛ ابوالقاسم پاینده، مهدی الهی قمشه‌ای، آیت‌الله نعمت‌الله صالحی نجف‌آبادی، بهاءالدین خرمشاهی، محمدمهدی فولادوند، سیدعلی موسوی گرمارودی، حسین استاد ولی، آیت‌الله ناصر مکارم شیرازی، حجت‌الاسلام محمدعلی کوشا و... اشاره کرد.

ایکنا به انگیزه بررسی جایگاه مترجم قرآن و همچنین نقش ترجمه مطلوب آیات الهی و خدمت آن به جامعه انسانی برای ساخت زندگی قرآنی به گفت‌وگو با استاد محمدعلی کوشا، استاد حوزه و دانشگاه و مترجم قرآن نشسته است. 

حجت‌الاسلام والمسلمین محمدعلی کوشا، متولد اول فروردین 1331 در بیجار؛ مجتهد، فقیه، مفسر و مترجم قرآن، مدرس سطوح عالی حوزه و قرآن‌پژوه معاصر است. عمده فعالیت‌های کوشا در حوزه تفسیر و به‌ویژه ترجمه قرآن بوده‌ است. او با نقد و بررسی حدود ۲۰۰ ترجمه قرآن، پرکارترین منتقد در حوزه ترجمه قرآن است و همچنین پایه‌گذار آموزش پیشرفته فن ترجمه قرآن در حوزه علمیه است. نام او طی دهه اخیر متبادر کوشایی مدام در امر ترجمه قرآن به زبانی شیوا، روان و ساده برای مخاطبان کلام خداست. 

ترجمه تطبیقی او از قرآن کریم در زمستان 1401 به همت نشر «نی» وارد بازار کتاب شد و حالا کمتر از سه سال از چاپ نخست، طی روزهای گذشته و برای سومین بار با ویراستی جدید تقدیم مخاطبان شده است. ترجمه‌ای که طی سال‌های نگارش و پس از نشر آن مورد استقبال، توجه اهل فن، چه آنان که دستی بر آتش ترجمه قرآن داشتند و چه آن‌هایی که در حوزه پژوهش‌های قرآنی و فقهی صاحب‌نظر بوده‌اند، قرار گرفت. تا آنجا که استاد خرمشاهی مترجم قرآن این ترجمه را «تاج التراجم» نامید و آن را برگردانی کم نظیر از قرآن کریم و برکتی برای ایرانیان برشمرد. همچنین این ترجمه، مورد تحسین و توجه مقام معظم رهبری قرار گرفت.

کوشا در این گفت‌وگو با بیانی شیوا و در عین حال صریح از تاریخچه ترجمه قرآن، تلاش دنباله‌دار مترجم برای بیان مفهوم درست به زبان درست به مخاطب، مسائل جاری برای ترجمه قرآن، کم‌توجهی اهالی پژوهش به ترجمه قرآن، بایسته‌ها و شروط ترجمه خوب از کلام خدا، سلیقه‌گرایی در حوزه تقدیر و توجه به آثار قرآنی و ... پرداخت. مشروح گفت‌وگوی ایکنا با این مترجم کوشای قرآن کریم را با هم می‌خوانیم:

کوشا

ایکنا – در آغاز سخن با توجه به سالیان متمادی که عمر شریفتان را در راه ترجمه قرآن سپری کرده‌اید، بفرمایید به نظر شما امروزه که زمینه ارائه ترجمه‌های جدید از قرآن و متون قرآنی رونق دارد چه راهی باید در پیش گرفت تا این آثار بتوانند مخاطبان را به خود جلب کرده و حرف تازه‌ای برای ارائه داشته باشند؟


برای ورود به این صحبت باید مقدمه‌ای به منظور بیان اهمیت امر ترجمه ارائه کنم. ترجمه عبارت است از برگرداندن متنی از زبانی به زبان دیگر با رعایت قواعد دو زبان مبدأ و مقصد. در ترجمه، زبانی که متن آن به زبان دیگر برگردانده می‌شود، زبان مبدأ (مانند عربی متن قرآن) و زبان دیگر، مثلاً فارسی «زبان مقصد» نامیده می‌شود.

در ترجمه قرآن به دو عنصر اساسی باید توجه ویژه مبذول داشت؛ نخست، عنصر ادب شامل صرف، نحو، لغت و اشتقاق. دوم عنصر، شامل معانی، بیان و بدیع. منابع آموزش علوم ادبی معمولاً کتاب‌هایی مانند جامع المقدمات، النهجة المرضیه (سیوطی)، مغنی اللبیب ابن هشام شرح جامی هستند و منابع آموزش علوم بلاغی کتاب‌هایی مانند مطول تفتازانی، مختصرالمعانی (خلاصه‌ای از مطول) و جواهرالبلاغه (که اخیرا در این حوزه مطرح است). همچنین مترجم باید آگاه باشد که ترجمه‌ مورد نظر او، چه نوع ترجمه‌ای از میان انواع چهارگانه ترجمه (تحت اللفظی، تطبیقی، تفسیری و مضمونی) است.
امروزه توجه به فن ترجمه قرآن به زبان‌های مختلف مانند انگلیسی، آلمانی، روسی، چینی، اسپانیولی و خصوصا زبان فارسی از ملزومات فرهنگی حوزه و دانشگاه است، زیرا هر دو در حوزه زبان و ادبیات عرب و علوم قرآنی فعالیت دارند و از این روست که باید به فن ترجمه قرآن توجه شایانی داشته باشند، تا طلاب و دانشجویان علاقه‌مند بتوانند رسالت رساندن پیام قرآن به زبان‌های مختلف را عهده‌دار شوند و با کسب مهارت در فن ترجمه قرآن به جبران کاستی‌ها، پر کردن خلأهای موجود در این زمینه و تصحیح ایرادات ترجمه‌های موجود بپردازند. اکنون با گسترش چشمگیر علوم انسانی، توسعه روزافزون ارتباطات و ارتباط تنگاتنگ فرهنگ‌ها و تأثیر بسیار آنها بر اندیشه‌ها، القای شبهات و خرده‌گیری‌های خرد و کلان دانشورانی از سراسر جهان (چه با سوءنیت و چه به قصد دانستن) بر قرآن، باید زنگ هشداری تلقی شود تا متولیان امور فکری و فرهنگی در زمینه تبلیغ کتاب آسمانی راهکاری درست و اثربخش جسته و حقیقت دین را از منبع اصلی آن یعنی قرآن به صورت ترجمه‌های استوار و یا تفسیر‌هایی قابل فهم برای تمام اقشار جامعه عرضه کنند.
کوشا
من در زمینه ترجمه قرآن به زبان فارسی سال‌ها به مطالعه و پژوهش پرداخته و برای ارائه صحیح انواع ترجمه‌های چهارگانه یعنی ترجمه‌های تحت اللفظی، تطبیقی، تفسیری و مضمونی فراوان تلاش داشته‌ام و سال‌ها به آموزش طلاب و تدریس در این زمینه و مبحث فن ترجمه در حوزه علمیه قم و مخصوصاً در مرکز فقهی ائمه اطهار(ع) (که از مراکز قرآن‌پژوهی در زمینه‌های فقهی و کلامی تفسیری حوزه علمیه قم به شمار می‌رود) مشغول بوده‌ام، این اقدامات مورد استقبال مسئولان امور، اساتید و طلاب حوزه علمیه قم قرار گرفته است. محصول کار نیز در قالب چندین کتاب منتشر شده است که یکی از آنها «ترجمه‌آموزی قرآن کریم» است که چندین سال پیش به همت نشر احسان تقدیم مخاطبان شده است، دیگری «پژوهشی در ترجمه‌های برتر قرآن کریم» است که از سوی نشر کتاب مبین منتشر شده است. یک مورد نیز به پیشنهاد وزارت ارشاد با عنوان «سورآبادی و تفسیرش» به چاپ رسید و مورد استقبال بسیاری از اهل فن قرار گرفت. همچنین دو سال گذشته «شیوه‌نامه ترجمه قرآن» با همکاری نشر نی در 220 صفحه منتشر شده است که چاپ اول در شُرف اتمام است.
 

ایکنا – با تشکر از مقدمه مبسوط جنابعالی، شما همواره و در مواضع مختلف به موضوع اثربخشی ترجمه برای نسل جوان، شیوایی و روانی متن ترجمه و توجه آن به مسائل ادبی و بلاغی، ارائه وجوه تازه‌ای از قرآن در ترجمه‌هایی که تازه منتشر می‌شوند اشاره داشته‌اید و خود نیز در اثر درخشان خود آنها را رعایت کرده‌اید. در این رابطه با ما سخن گفته و بفرمایید که مترجم قرآن برای تأثیرگذاری بر نسل امروز چه مسائلی را باید در نظر داشته باشد؟ 

 
ویژگی‌های یک ترجمه خوب از این قرار است؛ اول آنکه روشن و روشنگر باشد کمااینکه کلام الله مجید در آیات مختلف بر روان بودن متن خود تأکید ورزیده است، چنانچه می‌فرماید: «تِلْکَ آیَاتُ الْکِتَابِ وَقُرْآنٍ مُبِینٍ» و با توجه به اینکه «مُبِینٍ» هم لازم است و هم متعدی، آیه مذکور، این معنی را می‌رساند که قرآن، خود را هم روشن وهم روشنگر می‌داند و در مقام دیگر می‌فرماید: «وَلَقَدْ أَنْزَلْنَا إِلَیْکَ آیَاتٍ بَیِّنَاتٍ» یعنی آیاتی که بر تو نازل کرده‌ایم بسیار روشن و آشکار هستند.
پس همان‌گونه که متن قرآن روشن و آشکار است ترجمه آن نیز باید چنین باشد و معنای عبارات را به روشنی منتقل کند.
دوم آنکه؛ فهم آن برای افراد، ثقیل و دشوار نباشد و برای تمام افراد قابل فهم باشد، چنانچه قرآن، خود می‌فرماید: «وَلَقَدْ یَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّکْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّکِرٍ» بدین معنا که ما قرآن را برای پند و یادآوری آسان قرار داده‌ایم، آیا یادکننده‌ای هست؟ و در آیه‌ای دیگر می‌فرماید: «فَإِنَّمَا یَسَّرْنَاهُ بِلِسَانِکَ لَعَلَّهُمْ یَتَذَکَّرُونَ» یعنی ما آن را به زبان تو (یعنی عربی) آسان قرار دادیم؛ بنابراین همان‌گونه که قرآن و متن اصلی آن آسان و همه فهم‌ قرار داده شده، ترجمه آن نیز باید آسان و همه‌ کس فهم باشد.
سوم آنکه؛ پیراسته از کژی و پیچیدگی‌، یعنی متن ترجمه عاری از تعقید و پیچیدگی باشد همان‌طور که قرآن می‌فرماید: «الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی أَنْزَلَ عَلَىٰ عَبْدِهِ الْکِتَابَ وَلَمْ یَجْعَلْ لَهُ عِوَجًا» بدین معنا که سپاس خدای را که این کتاب را فرو فرستاد و در آن هیچ کژی و ناراستی قرار نداد و در مقام دیگر نیز می‌فرماید: «قُرْآنًا عَرَبِیًّا غَیْرَ ذِی عِوَجٍ لَعَلَّهُمْ یَتَّقُونَ» (قرآنی به زبان عربی، پیراسته از هرگونه کژی و ناراستی است، باشد که تقوا پیشه کنند). پس ترجمه قرآن نیز باید خالی از پیچیدگی و کژی باشد.
چهارم آنکه؛ دارای فصاحت و شیوایی باشد؛ همان‌گونه که فرمود: «وَلَوْ جَعَلْنَاهُ قُرْآنًا أَعْجَمِیًّا لَقَالُوا لَوْلَا فُصِّلَتْ آیَاتُهُ ۖ أَعْجَمِیٌّ وَعَرَبِیٌّ» که اگر قرآن را ناشیوا قرار می‌دادیم، می‌گفتند چرا منظورش را به شیوایی بیان نکرده است، پس قرآن کتابی فصیح، بلیغ و رساست و نارسایی در آن راه ندارد، بنابراین ترجمه آن نیز باید شیوا و فصیح و رسا باشد و از عبارات عامیانه خالی باشد.
کوشا
و اما در رابطه با ویژگی‌های ترجمه بنده باید بگویم، نکاتی را در مؤخره چاپ اول به صورت مفصل بیان کرده‌ام، در ویراست دوم آن نیز به صورت خلاصه‌تر آن را در ۳۳ بند بیان کرده‌ام که چه نکاتی در این ترجمه لحاظ شده و چه دقت‌ها و ظرافت‌هایی در این اثر به کار گرفته شده است که خواندن آن برای شناخت ویژگی‌های این کتاب ضروری است. از مسائل شایان ذکر این ترجمه آنکه، حاصل ۱۰ سال تدریس است؛ نه تنها حاصل مطالعات شخصی بلکه توجه به تفاسیر و بررسی همه ترجمه‌‎ها از قرن چهارم تاکنون است. آیات را من در کلاس‌های حوزه علمیه قم که طلاب و برخی دانشگاهیان حضور داشتند ابتدا تجزیه و ترکیب می‌کردم و نکات بلاغی را ارائه می‌دادم و سپس ترجمه را بدیشان عرضه می‌کردم و فردای آن روز، آن آیات و ترجمه‌ها را مورد بحث و بررسی قرار می‌دادیم و این فرایند ۱۰ سال طول کشید، همچنین فرایند ویرایش متن نیز حدود 2 سال به طول انجامید که در این فرایند 3 نفر از ویراستاران علمی یعنی استاد بهاءالدین خرمشاهی، دکتر نادعلی عاشوری تلوکی و جناب محمد جوکار باصری مرا یاری داده‌اند. 
علاوه بر تمام این نکات، بخش‌هایی از این ترجمه پیش از انتشار، مورد بازبینی اساتیدی قرار گرفت و پس از انتشار نخست نیز اساتیدی از دانشگاه‌های مختلف مانند دانشگاه استان فارس، تربیت مدرس، علامه طباطبایی و برخی دیگر از دانشگاه‌ها آن‌ را مورد توجه قرار داده و نکاتی را گوشزد کرده‌اند که ما از نکات قابل استفاده آن اساتید بهره برده و آنها را در ویراست دوم لحاظ کرده‌ایم. دیگر اینکه این ترجمه از نوع تطبیقی بوده و دارای پانوشت‌های تفسیری‌ است، که به نظر من این نوع ترجمه (تطبیقی)، مهم‌ترین نوع ترجمه است و در آن قدرت مترجم در ادبیات و علوم بلاغی آشکار می‌شود. منظور از ترجمه تطبیقی، ترجمه‌ای‌ است که ترجمه با متن منطبق بوده و حتی حجم آن از حجم متن اصلی بیشتر نباشد و توضیحات لازم (مانند معنای برخی واژگان دشوار و برخی نکات تفسیری) نیز در پانوشت‌ها آورده شود و در این ترجمه سعی شده تا این مسائل رعایت شده و نکاتی تازه به مخاطب ارائه شود.
از نکاتی که می‌توانم به عنوان نمونه بگویم معنای لفظ «صمد» در آیه دوم «سوره توحید» است که در تمامی چاپ‌ها و ترجمه‌ها «بی‌نیاز» معنا شده است در حالی که با تفحصی که بنده در کتاب‌های فرهنگ لغات قرآنی صمد به معنای «یُصمَدُ الیه» آمده یعنی کسی که همگان قصد او را می کنند و او هم مقصود همگان است، کلمه بی‌نیاز در واقع لازمه معنای آن است که در ترجمه‌ها به کار رفته نه معادل لفظ «صمد» که من آن را در ترجمه خود لحاظ کرده‌ام.
 

ایکنا – آنچه روشن است بسیاری از مردم به واسطه ترجمه به فهم قرآن دسترسی پیدا می‌کنند و این امر اهمیت وسواس و دقت در امر ترجمه را دو چندان می‌کند، با این وصف شاهد هستیم برخی از مترجمان محترم بیش و پیش از اشراف بر ادبیات عرب و زبان عربی و تنها به دلیل احاطه بر علوم حوزوی دست به ترجمه قرآن می‌زنند. به نظر شما این غفلت به چه دلیل رخ می‌دهد و حاصل آن چیست؟

 
علت اصلی بروز این‌گونه غفلت‌ها عدم ورود تخصصی به بحث ترجمه قرآن است، یعنی افراد در کنار فعالیت‌های گوناگون خود در زمینه‌های مختلف مانند فقه، اصول و فلسفه به مبحث ترجمه قرآن نیز ورود می‌کنند و کسی به صورت تخصصی فعالیت خود را در ترجمه قرآن منحصر نمی‌کند. اما من در این زمینه به شکل اجتهادی وارد شده و چنانچه پیشتر گفتم تمام کتب لغوی عرب از قرن دوم هجری و حدود ۲۰۰ ترجمه و تفسیر را با دقت بررسی کرده‌ام و با تدبر و غور بسیار در کتب ادبی و بلاغی مانند «مغنی اللبیب» ابن هشام و «مطول» تفتازانی نکات ادبی و بلاغی قرآن مجید را استخراج کرده‌ام. 
ایکنا پای سخن کوشایی محمدعلی کوشا در امر ترجمه قرآن 
اساس کار من این بوده که وقتی در حوزه علمیه، «مغنی اللبیب» ابن هشام را می‌خواندم، کتابی که معمولاً فقط باب اول و چهارم آن تدریس می‌شود، اما من هر هشت باب را ورق زده و در آن تدبر کرده‌ام. در واقع «مغنی اللبیب» 2 هزار و 500 آیه شاهد برای اصول نحوی خود آورده است. علاوه بر این، نکات ظریف کتاب «مطول» تفتازانی را که طلبه‌های قدیم می‌خواندند، بررسی کرده‌ام. مثلاً یکی از بخش‌های «مطول» مربوط به قاعده حذف است که بخش مهمی از معنا را تشکیل می‌دهد. من در پانوشت‌ها اشاره کرده‌ام که این آیه «تضمین» شده یامشمول قاعده حذف و احتباک است. اگر به ترجمه‌های دیگر نگاه کنید، شاید از بین صد ترجمه، فقط یک مترجم متوجه تضمین در آیه شده باشد، یا اصلاً متوجه آن نیستند که «تضمین» یا «احتباک» چیست؟

استاد خرمشاهی نیز در این زمینه بسیار مشوق بنده بودند. ایشان وقتی شیوه‌نامه ترجمه مرا دیدند، گفتند: «انصافاً هیچ‌یک از مترجمان متوجه این قواعد تضمین احتباک که شما اشاره کرده‌اید، نشده‌اند.» این موضوع سبب شد که در کتاب‌های «مغنی اللبیب» و «مطول» تعمق بیشتری پیدا کنم و نتیجه این تعمق، در ترجمه‌ام انعکاس یافته است و نشان داده‌ام که این ترجمه، کلام الهی را در فصیح‌ترین و بلیغ‌ترین شکل خود ارائه می‌دهد. اگر در مورد معنی فصاحت و بلاغت بحث کنیم، می‌بینیم که قرآن کریم چقدر عمق دارد. به عنوان نمونه آیه «ذلِکَ الْکِتابُ لا رَیْبَ فیهِ هُدیً لِلْمُتَّقین» را در نظر بگیرید. همگی «لا ریب» را ترجمه کرده‌اند: «هیچ شکی در آن نیست»، اما چه بسا کسانی می‌پرسند: اگر شکی در قرآن نیست پس چرا این همه در قرآن شک دارند؟ در حالی که باید نکته را دریافت کرد. من نوشته‌ام: «هیچ تردیدی در آن نیست» و در پانوشت معنی «تردید» را با ارجاع به منابع لغوی توضیح داده‌ام. «ریب» با «شک» متفاوت است. در لسان العرب برای «ریب» دو معنا بیان شده؛ یکی «شک و تردید» و دیگری «تزلزل، اضطراب، بی‌قراری و پریشانی». البته شک و تردید نیز حالتی است که شخص را مضطرب و پریشان می‌کند. بنابراین، بحث اصلی در این آیه مربوط به ساختار خود قرآن است؛ یعنی در متن کتاب آسمانی به قدری فصیح، بلیغ و استوار است که هیچ اضطراب، تزلزل و ضعفی در آن وجود ندارد. چون خود قرآن در سوره هود، آیه اول فرموده است؛ «کتابٌ اُحکمت آیاته؛ کتابی است که آیاتش استوار، سنجیده و بدون هیچ سستی و اضطراب است.»
حتی برای این معنی شاهد آورده‌ام، حدیثی که در منابع روایی بزرگی، چون صحیح بخاری و صحیح مسلم نقل شده است و حتی لسان العرب حدیث معروفی را نقل کرده است که معروف به ظبی به معنی آهو است، می‌گویند؛ پیامبر(ص) به همراه اصحابش از جایی رد می‌شدند، دیدند بچه آهویی پای بوته‌ای خوابیده است، پیامبر اسلام(ص) که وقتی دید آن حیوان خوابیده است، فرمود: فاصله بگیرید و بگذارید بخوابد و بیدارش نکنید و این جمله را فرمودند: «لا یُریبه أَحَدُ بشَیْئٍ»، در واقع «یُریبُهُ» از ماده ریب است و لسان العرب آن را معنا کرده است که؛ «لایتعرض له و یزعج»؛ کسی او را مضطرب و ناآرام نکند و پیامبر اکرم(ص) نیز درباره حضرت زهرا(س) فرموده‌اند: «یُرِیبُنی ما یُرِیبُها» – یعنی مرا مضطرب و بی‌قرار می‌سازد هر آنچه یا هرکس که فاطمه(س) را بی‌قرار و مضطرب سازد. این حدیث در صحیح بخاری (حدیث ۵۲۳۰) و صحیح مسلم (حدیث ۲۴۴۹) آمده است. بنابراین، مراد از «لا رَیبَ فیه» این است که در این کلام هیچ‌گونه تزلزل، سستی، اضطراب و پریشانی در لفظ و محتوا وجود ندارد؛ بلکه کلامی استوار، فصیح، بلیغ و در نهایت استحکام است.
البته در پانوشت هم نکته دیگری نیز افزوده‌ام، این احتمال وجود دارد که جمله «لا رَیبَ فیه» ممکن است جمله خبری در مقام انشا باشد، یعنی هیچ تردیدی در استواری، درستی و آسمانی بودن قرآن روا نیست.
 

ایکنا ـ مطابق سخنِ قرآن، این هدیه آسمانی، کتاب زندگی است و حضرت حق آن را برای همگان نازل فرموده‌اند، به نظر می‌رسد در زمینه معرفی سخن خدا برای زندگی عموم جامعه انسانی در طول تاریخ کوتاهی‌های فراوانی شده است، به نظر شما به عنوان فردی که در امر ترجمه قرآن دستی بر آتش دارید، ترجمه چه خدمتی در این باب می‌تواند داشته باشد؟ آیا از دیدگاه شما، ترجمه قرآن در ایران تبدیل به مُد شده است و مترجمانی که با ادبیات عرب و زبان قرآن آشنایی عمیق ندارند، اقدام به ترجمه قرآن کرده‌اند؟ همچنین بایستگی‌ها و ویژگی‌های مترجم برای ترجمه قرآن از نظرگاه شما چیست؟

 
آنچه بیان کردید کاملاً درست است و من نیز با نکات مطرح شده موافقم. برای ترجمه قرآن و مترجم شرایطی ضروری است، سیوطی در «الاتقان فی علوم القرآن» ۱۵ شرط بیان کرده است، استاد خرمشاهی، ۷ شرط دیگر بر آن افزوده است، اما من از آن ۲۲ شرط، 6 شرط اصلی را ضروری می‌دانم. 
شرط اول مترجم این است که مترجم باید با دو زبان مبدأ و مقصد آشنا باشد. زبان مبدأ قرآن کریم، عربی و زبان مقصد، مثلاً اگر ترجمه به فارسی است، زبان فارسی است. مترجم باید هم دستور زبان عربی و هم دستور زبان فارسی را به خوبی بداند و تسلط لازم را بر هر دو داشته باشد.
شرط دوم این است که مترجم باید توانایی ارائه نثری استوار، واضح، روشن، مفهوم و روان را داشته باشد. اگر نثر واضح و روان نباشد، مخاطب آن را درک نخواهد کرد.
شرط سوم، آشنایی مترجم با علوم قرآنی است. برای مثال، باید محکم و متشابه را بفهمد تا بتواند در پانوشت تفاوت بین آنها را توضیح دهد. همچنین باید با مفاهیم عام، خاص، مطلق، مقید، ناسخ، منسوخ و... آشنا باشد. از این رو داشتن اطلاعاتی از علوم قرآنی برای آشنا کردن درست مخاطب با قرآن ضروری است.
شرط چهارم این است که مترجم قرآن باید با علم فقه آشنایی داشته باشد. منظور این نیست که لزوماً مجتهد باشد، اما حداقل باید آگاهی لازم را داشته باشد، زیرا در قرآن حدود 500 آیه درباره احکام فقهی وجود دارد. مترجم باید با این احکام آشنا باشد تا در ترجمه آیاتی مانند آیات ارث در سوره نساء (آیات ۱۱، ۱۲) که ۹۹ درصد در آن دچار اشتباه شده‌اند، به درستی ترجمه کند. حتی برخی فقیهان نیز به دلیل بی‌توجهی یا اشتغالات ذهنی دیگر، در ترجمه این آیات دچار خطا شده‌اند. ترجمه قرآن تخصص خاصی می‌طلبد و بدون آشنایی با فقه، نمی‌توان آیات الاحکام را به درستی به مردم فهماند.
شرط پنجم، آشنایی اجمالی مترجم با علم کلام (اصول عقاید دین) است. برای مثال، صفات خداوند در قرآن در جایگاه‌های مختلف معانی متفاوتی دارد. گاهی صفت، «صفت فعل» و گاهی «صفت ذات» است. مثلاً کلمه «واسع» در یازده جای قرآن آمده، اما در همه جا به معنای «گشایشگر» نیست. در سوره بقره، آیه ۱۱۵، «إنَّ اللَّهَ واسِعٌ عَلِیم» را معمولاً «خدا گشایشگر داناست» ترجمه کرده‌اند، اما با توجه به سیاق آیه، «واسع» در اینجا صفت ذات است و به معنای «فراگیر» و «محیط» بر همه پدیده‌هاست، نه «وسعت‌دهنده و فراخ بخش»؛ بنابراین معادل درست در اینجا «فراگیر» است، نه «گشایشگر» و این تفاوت‌ها را باید با آگاهی از علم کلام تشخیص داد.
شرط ششم، دارا بودن سلامت روح و عقل است. ممکن است فردی از نظر علمی واجد همه شرایط باشد، اما اگر سلامت روح و عقل نداشته باشد، شایستگی ترجمه قرآن را از دست می‌دهد. فردی که ذهن خرافه‌پسند دارد، ممکن است برخی آیات را به گونه‌ای ترجمه کند که با خرافات ذهنی‌اش منطبق شود، که این کار درستی نیست. 
علاوه بر این شروط، آشنایی کامل با ادبیات دو زبان و تبحر لازم در صرف، نحو، بدیع، بیان و اشتقاق برای مترجم امری لازم و ضروری است. من این شش شرط را کافی می‌دانم. هرچند هرچه شرایط بیشتری رعایت شود، بهتر است.
در ترجمه قرآن باید نثر معیار نیز مورد توجه باشد، نثر معیار نثری است نباید متروک، منسوخ، مهجور یا غریب باشد. نباید زوائد لفظی، متکلفانه، تصنعی یا دارای الفاظ نامأنوس باشد. همچنین نباید فارسی زده و عربی زده باشد، یعنی نباید از فارسی سره استفاده کند که برای مردم زمان ما نامفهوم است. نثر معیار باید رسا، گویا، روان، وافی به مقصود و تا حدودی آراسته به محسنات لفظی و ظرافت‌های هنری باشد.
در این زمینه نثر ترجمه‌هایی مانند ترجمه عبدالمحمد آیتی (که روان و زیباست)، ترجمه بهاءالدین خرمشاهی (که پرجاذبه و زیباست) و ترجمه مرحوم آیت‌الله صالحی نجف‌آبادی از نمونه‌های خوب به شمار می‌روند. از میان حدود دویست ترجمه بررسی شده، حدود پانزده ترجمه امتیازات بالاتری دارند که در میان آنها، نثر ترجمه بهاءالدین خرمشاهی و عبدالمحمد آیتی نثر معیار مفیدی محسوب می‌شوند.
 

ایکنا ـ از دیدگاه شما بهترین و شیواترین ترجمه‌های قرآن در این روزگار کدامند؟


هر مترجمی نقاط قوت و ضعف خاص خود را دارد، مثلاً ترجمه استاد خرمشاهی، مرحوم آیتی، آیت‌الله صالحی نجف‌آبادی، مرحوم زین‌العابدین رهنما، مرحوم ابوالقاسم پاینده، مرحوم فولادوند، غلامعلی حدادعادل، سیدعلی موسوی گرمارودی، حسین استادولی، استاد مجتبوی، آیت‌الله مکارم شیرازی، مسعود انصاری، محمود صلواتی، علی‌اکبر طاهری قزوینی، ابوالفضل بهرام‌پور و علی کرمی همگی ترجمه‌هایی روان و شیوا ارائه داده‌اند که به طور کلی قابل قبول هستند. این ترجمه‌ها فارغ از برخی جزئیات فنی در واژه‌یابی، تشخیص لازم و متعدی، مفرد و جمع و مواردی از این دست، از نظر نثر و روانی قابل توجه و قابل استفاده هستند.
کوشا
در مورد ترجمه خود، به ویژه در ویراست سوم، تمام تلاشم بر این بوده که معایب مشاهده شده در دیگر ترجمه‌ها در این اثر وجود نداشته باشد شاید برخی موارد آن منحصر‌به‌فرد باشد. از نقاط قوت این ترجمه می‌توان به رعایت قواعدی مانند «تضمین» و «احتباک» (حذف) در سراسر متن اشاره کرد که معمولاً در ترجمه‌های دیگر بدان توجه نشده است. همچنین در معادل‌یابی کلمات دقت بسیاری شده است. برای مثال، عبارت «سُقِطَ فِی أَیْدِیهِمْ» را نمی‌توان تحت‌اللفظی به «در میان دستانشان فرو افتاد» ترجمه کرد، زیرا این یک اصطلاح در میان عرب است و معنای واقعی آن «پشیمان شدند» است. یا در مورد «أَهْلَ الْکِتَاب»، دکتر ابوالقاسم امامی آن را به «نامه‌داران» ترجمه کرده است که برای مخاطب امروز گویا نیست و باید به گونه‌ای ترجمه شود که مفهوم «یهودیان، مسیحیان و مجوسیان» را برساند.
برخی اصطلاحات قرآنی نیز اساساً قابل ترجمه تحت‌اللفظی نیستند و باید به همان صورت اصلی خود باقی بمانند؛ اصطلاحاتی مانند «ایمان»، «انفاق»، «غیب»،‌ «ام القری»، «رُوحُ القُدُس»، «سدرة المنتهی»، «لَوْحٍ مَحْفُوظ» از این دسته هستند که فقط نیاز به توضیح دارند و باید در پانوشت به آنها پرداخت.
تمام این نکات و دقایق در «شیوه‌نامه ترجمه قرآن» آمده است و همچنین در مؤخره ترجمه‌ام، در ۳۳ بند به تفصیل شرح داده‌ام. در تهیه ویراست سوم ترجمه، از پیشنهادات و نکات ارزشمند اساتید و صاحب‌نظران بسیاری استفاده کرده‌ام.

 
ایکنا ـ خداوند خیر و توفیق همواره خدمت به قرآن را به شما عطا نماید. به عنوان یکی از پژوهشگران پیشکسوت، نامدار و به‌راستی خستگی‌ناپذیر و کوشا در حوزه علوم قرآنی و با توجه به اینکه پژوهش و مطالعه در زمانه ما، نسبت به دورانی که شما کار تحقیق را آغاز کردید، حتی نسبت به سالیان اخیر دگرگون شده است، هوش مصنوعی و فناوری همه عرصه‌ها را درنوردیده و گویی به جای ما فکر می‌کند، تصمیم می‌گیرد و برنامه‌ریزی می‌کند، چه توصیه‌ای به آن دسته از پژوهشگران جوانی که علاقه‌مند انجام فعالیت مؤثر در حوزه علوم قرآنی هستند، دارید؟


مشکل اصلی از اینجا ناشی می‌شود که ما به قرآن، آن اندازه که به فقه و اصول، کلام و فلسفه توجه کرده‌ایم، توجه نکرده‌ایم. به عبارت دیگر، قرآن «غریب» بوده و هنوز هم غریب است. متأسفانه جامعه ما در جذب متخصصان واقعی در هر رشته‌ای – از جمله این رشته – ناتوان است. بودجه‌های کلانی به برخی مؤسسات فرهنگی تخصیص می‌یابد، در حالی که من به تنهایی و بدون حتی کوچک‌ترین کمک مالی کار خود را پیش برده‌ام.
برای مثال، اگر من امکانات مالی داشتم، یک مرکز ترجمه (دارالترجمه) در قم تأسیس می‌کردم و بهترین مترجمان را گردهم می‌آوردم یا استعداد‌های جوان را پرورش می‌دادم و آنها را به طور تخصصی به عرصه ترجمه قرآن وارد می‌کردم. اما این بودجه‌ها به جایی می‌روند که بازدهی و خروجی ملموس و کارآمدی ندارند. 
وضعیت شخصی من گواه این مشکل است؛ نزدیک به ۳۰ بار ترجمه خود را با هزینه شخصی پرینت گرفته و مجدداً مطالعه کرده‌ام. همه اینها، با یک درآمد اندک و زیر فشار‌های روحی فراوان انجام شده است. در حقیقت اینجانب در مضیقه مالی بوده‌ام و هنوز هم هیچ امکاناتی در اختیارم نیست.
من کار آقای کاظم بجنوردی را که خدا حفظش کند، می‌ستایم. ایشان کار بی‌سابقه و فوق‌العاده‌ای در ارائه دایره المعارف بزرگ اسلامی انجام داده‌اند، اما اکنون بودجه لازم برای ادامه کار را ندارند. این در حالی است که فردی مانند ایشان سزاوار پشتیبانی کامل است.
حقیقت این است که من حتی امکانات اولیه برای جذب و تأمین زندگی 3 نفر نیرو را ندارم تا آنها را به سمت کار ترجمه سوق دهم و این یکی از مشکلات اصلی فعالیت حرفه‌ای در این مسیر است. 
 

ایکنا ـ درباره این اثر با مقام معظم رهبری سخنی مطرح نکرده‌اید؟


در ایامی که ویراست دوم ترجمه را آماده می‌کردم، روزی تلفنم زنگ خورد. شماره نیفتاد، گوشی را برنداشتم، دوباره تماس گرفتند و بعد از پاسخ متوجه شدم از دفتر رهبری تماس گرفته‌اند و آقای محمدی نامی گفتند: «مقام معظم رهبری مطلبی درباره ترجمه شما فرموده‌اند شما می توانید عین آن را یادداشت کنید. من هم آن را یادداشت کردم. ایشان فرموده بودند: «ترجمه بسیار خوبی است. سلام و تشکر مرا به مترجم ابلاغ کنید. من در این ماه مبارک رمضان تلاوت قرآنم را براساس این ترجمه قرار داده‌ام. هم ترجمه و هم پانوشت‌ها خیلی خوب است».

گفت‌وگو از معصومه صبور
انتهای پیام
captcha