آنچه به صورت سنتی باعث دفاع از نظریه بازار میشود، رسیدن به کارایی است. کارایی اجتماعی در چارچوب پرتویی بر اساس مطلوبیت افراد تعریف میشود. بازار نیز باعث میشود تا در نتیجه آزادی اقتصادی، چینش و آرایشی از مطلوبیت افراد پدید آید که منجر به کارایی گردد. بنابراین اصالت با کارایی، آن هم بر اساس چنین تعریفی است و پس از آن است که مسائلی نظیر فرهنگ، عدالت و... به صورت جانبی و حاشیهای مد نظر قرار میگیرد.
اضطراب ناشی از رقابت از معایب اقتصاد بازار
در اقتصاد بازار، عوامل اقتصادی تلاش میکنند تا سود خود را حداکثر نمایند و از قِبل همین تلاش است که در نهایت سود به صفر میل میکند؛ یعنی همه کنشگران، یک مسابقه همهجانبه را پذیرفتهاند و برای رسیدن به جایگاهی بهتر، نهایت تلاش خود را به کار میگیرند تا از سایر رقبا پیشی بگیرند؛ یعنی اولین نتیجهای که از دست نامرئی بازار و شعبده آن در تبدیل نفع شخصی به نفع جمعی به دست میآید آن است که فضای اقتصادی یک فضای رقابتی و مسابقهای میشود.
اولین اشکالی که به این نظر وارد است آن است که حتی در بهترین و انتزاعیترین حالت، یعنی بازار کامل، که سود همه افراد صفر است و نتیجه این مسابقه به تساوی کشیده میشود، اضطراب مسابقه در دل رقابتکنندگان موج میزند و همه افراد با تحمل فشار ترس از شکست، به این تساوی رسیدهاند. میدان مسابقه میدان اضطراب است. این موضوع باعث میشود کسبوکار، که ابتدا برای رفع دغدغههای معیشتی افراد و آمادگی ایشان برای پرداختن به نیازهای با اهمیتتر انسانی مطرح میشود و موضوعیت پیدا میکند، تبدیل به کانون دغدغه و اضطراب شود و به تدریج کل هویت انسانی را تحتالشعاع خود قرار دهد.
توزیع ناعادلانه به واسطه رقابتی بودن فضا در اقتصاد بازار
دومین اشکال آن است که اگر دو فرض غیرواقعی این نظریه را، که عبارتاند از نقطه اولیه یکسان شروع مسابقه افراد از یک سو و پایبندی به همه موازین اخلاقی در مسابقه از سوی دیگر بپذیریم، به دلیل شرایط در حال تغییر محیط، آنچه در عمل اتفاق میافتد این است که این مسابقه همیشه تعداد اندکی برنده و تعداد انبوهی شکستخورده خواهد داشت؛ یعنی هرچند ممکن است عده کمی از نگرانی تأمین معاش خود رها شوند (و البته به دام طمع و حرص بیفتند)، اما همیشه عده زیادی که بازنده این مسابقه هستند در اضطراب یادشده و عدم امکان خروج از آن فرورفتهاند. حال اگر این دو فرض غیرواقعی را هم کنار بگذاریم، اوضاع به مراتب بدتر خواهد شد. اشکال سوم آن است که با نقض فرضهای دیگری نظیر تقارن اطلاعات و هزینه مبادله صفر، این رقابت دشوارتر میشود.
برای آنکه بتوان اشکالات نظام بازار را به تفصیل بیان نمود، لازم است تا به خوبی مفاهیمی نظیر تقسیم کار، کارایی، رقابت، مالکیت، ارزش و ارزش اضافی در چارچوب لیبرالیسم اقتصادی تبیین گردد و نشان داده شود که چگونه این نظام اقتصادی باعث مشکلات متعددی میگردد که از عوارض ذاتی آن است و نه یک اتفاق غیرقابل پیشبینی. برای تحلیل این نظام و عوارض آن، مجال دیگری لازم است، اما اشاره کوتاهی به این مسئله، روشنیبخش است. نظام اقتصادی لیبرالیسم، به صورت یک کل یکپارچه، همه اجزای خود را با خود ایجاد میکند. بازار، انواع مبادله، بانک، بورس، بنگاه چندملیتی، بیمه، مالکیت فکری، خیریه، صنف و... اجزای مستقل و خودکاری نیست. همه این اجزاء به هم مرتبط است و به گونهای عمل مینماید که در نهایت، منجر به ضمانت و حفظ سود سرمایه و منافع سرمایهدار میگردد.
در فرآیند توسعه عدالتمحور، تولید برای مصرف و رفع نیاز است
عدالت کمک میکند تا افراد در حالی که برای کسب معاش خود تلاش میکنند، از درجه کمتری از اضطراب رنج ببرند. هر میزان که عدالت تحقق یابد، این تشویش نیز رخت برمیبندد. عدالت با منطقی نمودن فضای رقابت، به افراد کمک میکند تا به نسبت تلاش خود، بتوانند از عواید اجتماعی بهرهمند گردند.
در فرآیند توسعه عدالتمحور، تولید برای مصرف و رفع نیاز است و مصرف هم برای تولید بیشتر و بهتر و برای رفع نیازهای والاتر؛ یعنی انسان مصرف میکند تا بتواند تولید و احیاء داشته باشد. به عبارت دیگر، نه تولید برای تولید است و نه مصرف برای مصرف، بلکه هر دو برای تکامل و تعالی انسان طراحی شدهاند. ذکر مثالی برای درک این موضوع خالی از لطف نیست. سالهاست که در کشور ما، افراد در نانواییها برای خرید نان صف میبندند. در اغلب مواقع، افراد تلاش میکنند تا برای نجات از اتلاف وقت در صف، زودتر به نانوایی برسند و حجم بیشتری از نان را طلب کنند. همین موضوع باعث میشود که افراد از لحظهای که برای خرید نان اقدام میکنند تا اتمام خرید، در تشویش وقت و نوبت خود و آرزو نسبت به خرید کمتر کسانی که زودتر از ایشان به نانوایی رسیدهاند باشند.
حال اگر در این مثال، قدری مسئله عدالت را وارد نماییم، این تشویش تا حد زیادی مرتفع خواهد شد. در واقع مسئله از منظر عدالت این گونه میشود که هر کسی به میزانی که منتظر بوده است، از نانهای پختهشده سهم خواهد داشت. این روش باعث میشود تا افراد هم آرامش بیابند و هم به میزان نیاز خود به خرید نان مبادرت کنند. دیدیم که با ورود جنبه سادهای از عدالت، تأثیرات قابل توجهی در یک امر پیشپا افتاده و جاری زندگی روزمره ما اتفاق افتاد. حال اگر از منظر عدالت بخواهیم جنبههای دیگری نظیر کهولت سن، سلامتی و... را در مسئله وارد کنیم، ویرایشهای دوستداشتنیتر و نزدیکتر به فطرت انسانی را از الگوهای زندگی به دست خواهیم آورد.
عاطفه سعیدینژاد
منبع: برهان