مخاطبان شبکه پایتخت در دهه نخست محرم، شاهد پخش مجموعه تلویزیونی «زمانی برای عاشقی» از تولیدات مناسبتی رسانه ملی بودند؛ مجموعهای که برخلاف تمرکز و تأکید صدا و سیما بر بازپخش برنامههای مناسبتی محرم، تولیدی جدید بود که برای نخستینبار از رسانه ملی پخش میشد و البته پخش آن را از برخی از شبکههای استانی در این ایام نیز شاهد بودیم.
محمدحسین لطیفی به همراه گروه سازنده این مجموعه تلویزیونی به رسم تولیدات تلویزیونی مناسبتی هر ساله اقدام به تولید مجموعهای کرده بودند که با دارا بودن جنبههای عاطفی فراوان سعی در ارتباط مؤثر با مخاطب عزادار این روزها و شبها داشت؛ کاری نسبتاً قابل قبول که البته به لحاظ کیفی با سایر آثار مناسبتی لطیفی همچون «صاحبدلان» که چند سال پیش در ماه رمضان شاهد آن بودیم و البته «سفر سبز» که ویژه ایام محرم سالها قبل از تلویزیون پخش شد فاصله فراوانی داشت.
«زمانی برای عاشقی» از یک ساختار استاندارد در تولید آثار نمایشی تبعیت میکرد؛ تقابل دو گروه، اصطلاحاً قهرمان و ضدقهرمان که برای ایجاد کشمکش و کشش دراماتیک هر اثر نمایش نیاز است و اساساً به عنوان موتور حرکتی آن نیز محسوب میشود.
در این سو که مخاطب با آن نیز همذاتپنداری میکند شخصی متعمد بازاری به نام حاج مرتضی قرار دارد و در سوی دیگر ورثه دوست قدیمی حاجمرتضی، سه برادر هستند که سرکردگی آنها را برادر بزرگتر به نام حامد به عهده دارد و در اصل شخصیتهای بد ماجرا هستند که به تقابل با حاجمرتضی و حامیان او برخاستهاند و اما مورد اختلاف، مالکیت تکیهای است که حاجمرتضی اعتقاد دارد وقف عزای حسین است اما حامد معتقد است چون سند وقفی آن وجود ندارد، لذا باید او و برادرانش به واسطه آنکه پدر مرحومشان از آن نیز سهمی دارد، تصرف شده و با تغییر کاربری تبدیل به یک مرکز تجاری شود.
به این واسطه سریال خواسته است تا موردی فقهی را به مخاطب گوشزد کند و آن اینکه ملک و مال وقفی به هیچعنوان قابل تصرف و انتقال به غیر نیست که البته این مسئله از مجموعه کشمکشهای گاه و بیگاه حاجمرتضی با سه برادر نتیجه میشود و دیگر نیاز به نقل آن از زبان حاجمرتضی و سایر نزدیکان و حامیان او نیست که این پیام را به شکلی رو و شعاری خواسته باشند به خورد مخاطب دهند.
فضای کلی سریال فضایی نو و جدیدی نیست، تجربه طراحی چنین فضایی را در مجموعههای تلویزیونی مناسبتی دیگری همچون «مثل هیچکس» عبدالحسن برزیده دیدهایم؛ کانون گرم خانوادهای که به واسطه دشمنی خارجی تهدید میشود و سوءتفاهمات موجود در آنها عاقبت روابطشان را به سردی میگراید، تقابل شخص رأس خانواده با دشمن خارجی در این مجموعه تلویزیونی حاجمرتضی با حامد و در سریال «مثل هیچکس» محمدباقر که نقش او را حسین یاری بازی میکرد در برابر فردی بدخواه که اصغر همت ایفاگر نقش او بود، اصطکاک پیش آمده میان اعضای خانواده که در این سریال حاجمرتضی با عروسش داشت و در «مثل هیچکس» محمدباقر با سایر برادرانش و مواردی از این دست که دیگر هیچ جذابیتی در طراحی داستان برای مخاطب ندارد.
اما با همه این تفاصیل «زمانی برای عاشقی» نکات مثبت زیادی هم داشت، توجه به احیای سنت کهن نمایشی تعزیه و تلاش گروهی برای برگزاری آن در ایام شهادت امامحسین(ع) و توجه به این امر مقدس که هر از چندگاهی اعضای خانواده و دوستان دور و نزدیک به سبب آنکه ممکن است موجب رنجیدهخاطر شدن یکدیگر شوند، بهتر است به بهانهای از یکدیگر حلالیت بخواهند چیزی که در این مجموعه پیش آمد و حاجمرتضی به جهت شبیهخوانی در تعزیه از عروسش دلجویی کرد و مواردی ریز و درشت که به هر حال هرچند کلیشهای اما تذکر مکرر آن ممکن است مفید فایده باشد.
«زمانی برای عاشقی» بازی زیبای بازیگران خود و به ویژه فرهاد قائمیان و عنایتالله شفیعی را نیز تجربه کرد و همچنین عنوانبندی ابتدایی و پایانی زیبایی نیز داشت، به ویژه عنوانبندی پایانی آن که در اصل با اجرای قطعهای از آلبوم «عاشقان» شهرام شکوهی همراه میشد که بحق موسیقی فاخری در حوزه آثار موسیقی مناسبتی و مذهبی است.