دوران معاصر نامهای متعددی به خود گرفته است. عصر انفجار اطلاعات، عصر ارتباطات، عصر تکنولوژی، عصر رسانهها و ... . و در این عصر همه میتوانند سخن بگویند، هر کس با هر نگرش و باوری. در هیچ دوره تاریخی فرهنگ ها هرگز جولانگاهی به بزرگی تمام دنیا و تمام مردمان آن نداشته اند اما امروز دارند.
و این مسئله همان واقعیتی است که در سال های نه چندان دور جامعه ایران از آن غفلت کرد و به یکباره با تلاقی فرهنگ اسلامی ـ ایرانی خود به ده ها فرهنگ، خرده فرهنگ و حتی آئین مواجه شد.
برخوردی که با تحلیل نتایج آن میتوان به این نتیجه رسید که نخبگان ایرانی مردم ایران را آماده چنین برخوردی نکرده بودند. اگر به یکباره چشمانمان را باز کردیم و دیدیم ده ها فرقه و عرفان نوظهور وارد کشور ما شده و همچون موریانه به جان درخت تنومند فرهنگمان افتادند و تأثیری غیر قابل تصور بر گروههایی از مردم گذاشتند به این دلیل است که شرایط ارتباطی و اطلاعاتی جامعه جهانی که قدر مسلم ما هم بخشی از آن هستیم را درک نکردیم.
مهمترین سؤال عصر ما
شرایطی که میتوانست (و همچنان می تواند) فرصتی تاریخی برای به فعلیت درآوردن فرهنگ بالقوه جهانی اسلامی ـ ایرانی ما باشد. فرصتی که باید بسیار قبل از آغاز، برای آن برنامه ریزی میکردیم، اما چگونه و چطور زندگی کنیم؟ مهم ترین سؤال عصر ماست و مردم دقیقاً به دنبال پاسخ همین سؤال به فرقهها، نحلهها، آئینها، کتابها و نوشتههای افرادی روی می آوردند که مدعی دادن بهترین پاسخ به آن هستند.
این سؤال چنان در لایههای مختلف جامعه جهانی مطرح شد که علم سبک زندگی را به ظهور رسانید. علمی به قدمت 100 سال. با سرمنشأیی برگرفته از روانشناسی و جامعه شناسی که بعدها دامنه نفوذ و تبادل محتوایی خود را به سایر علوم از اقتصاد و بازاریابی گرفته تا سیاست، نیازسنجی و نیازآفرینی در همه حوزهها برای همه گروههای مردمی گسترش داد.
آنچه میدانیم و آنچه نمیدانیم!
و اکنون هر اندیشهای که میخواهد در میان تفکرات مردم جهان جایی داشته باشد باید پاسخی قانع کننده برای فلسفه زندگی و بر اساس آن سبک زندگی داشته باشد. آنچه میدانیم و آنچه نمیدانیم! آنچه میدانیم نقش بسیار زیاد دانشمندان مسلمان در پایهریزی علوم است. همه میدانیم کتابهای دانشمندانی مانند ابوعلی سینا در دانشگاههای بزرگ دنیا تدریس میشده است، اما آنچه نمیدانیم این است که اولین مردمانی که به فکر ارائه علمی سبک زندگی افتادند مسلمانان بودند؛ آن هم با تدوین کتابهایی غنی بر پایه زندگی بهترین انسانها یعنی پیامبر اسلام(ص)، یاران راستین ایشان و ائمه اطهار(ع) و قرآن که بزرگترین کتاب سبک زندگی است.
چرا که از فلسفه آفرینش و دلیل زیستن تا رسیدن انسان به مرحله کرامت انسانی را در بر دارد. ما پاسخ نیاز مسلم مردم جهان به چگونه زیستن و سبک زندگی درست را داریم و اکنون ما ارتباطات، اینترنت، فضای مجازی و همه امکاناتی که بتوان با مردم جهان تماس برقرار کرد را نیز داریم. اما چگونه؟ اما چگونه میتوانیم سبک زندگی صحیح که منجر به رسیدن همه انسانها به اعلی درجه علیین شود را به جهانیان عرضه کنیم.
مهمترین کتاب سبک زندگی وسیلهای برای تبریک جستن شده است نه تعقل
چگونه در حالی که مهمترین کتاب سبک زندگی وسیلهای برای تبریک جستن ما شده است نه تعقل ما. زینت بخش سفرههای عقد، عید و عزای ماست نه محور مباحث عقلی، علمی و دانشگاهی ما. چگونه؟ پیامبر(ص) فرمودند «من دو گنج گرانبها در میان شما به امانت می گذارم کتاب خدا و اهل بیتم». ما دربهای معرفت این دو گنج را آنچنان که باید نگشودهایم، پس حتی خودمان هم هنوز نمیدانیم درون آن چیست.
زمان آن رسیده که این گنجها را بگشاییم و از آنها بهرهمند شویم. و سپس هر کاربر اینترنتی میتواند یک پیام رسان دین باشد. معارف را داریم، ابزار را داریم فقط تا زمانی که قرآنهایمان را از درون کیف هایمان، از روی طاقچههایمان، از درون سفرههایمان و از هر جایی که بسته نگهشان داشتهایم، برنداریم و باز نکنیم هیچ اتفاقی را رقم نخواهیم زد.