کد خبر: 1352280
تاریخ انتشار : ۱۸ دی ۱۳۹۲ - ۱۰:۳۱
آیت‌الله العظمی جوادی آملی:

قائد بودن؛ سر موفقیت امام خمینی(ره)/ پیام امام منطبق با فطرت مردم بود

گروه حوزه‌های علمیه: ما دو نوع دعوت داریم؛ برخی یک جا می‌نشینند و به مردم می‌گویند بروید، اما برخی به مردم می‌گویند من رفتم شما هم بیایید، این صدا با فطرت مردم آشنا است و مردم به دنبالش راه می‌افتند؛ امام خمینی(ره) هم این گونه بودند، ایشان قائد و پیشرو بودند و دیگران سائق.


به گزارش خبرگزاری بین‌المللی قرآن (ایکنا)، آیت‌الله‌العظمی جوادی آملی چهارشنبه، 18 دی‌ماه، در تفسیر آیات 20 تا 27 سوره مبارکه یاسین بیان کرد: همان طور که بیان شد سوره یاسین مکی است و عناصر محوری سوره‌های مکی تبیین اصول دین و خطوط کلی فقه و اخلاق و حقوق است. درباره توحید و نبوت در آیات اولیه سخن گفته شد. در رابطه با نبوت نیز خداوند در آیات پیشین داستان قوم انطاکیه را بیان کرد.



همه پیامبران به دنبال فراگیر کردن پیام خود بودند



وی ادامه داد: نقل این داستان از چند جهت سودمند است یکی برای مردم که عبرت بگیرند و برای اینکه ببینند در گذشته مردمی بودند که در برابر نبوت ایستادگی بی جا کردند و دچار عذاب الهی شدند. از جهت دیگر تسلای خاطری برای پیامبران است، تقویت پیامبران است که خداوند سبحان حافظ و ناصر آنها و عقیده و دید آنهاست و دشمنانشان را از بین می‌برد. جهت سوم این داستان این است که مشخص می‌کند تلاش هر پیامبر در هر عصری این است که پیامش فراگیر باشد، به دورترین نقطه شهر برسد آنجا که طبقه محروم‌نشین هستند از پیام آنها آگاه شوند و از همان جا است که فریاد علیه ظلم و نصرت حق بر می‌خیزد.



آیت‌الله العظمی جوادی آملی افزود: آیه 19 این سوره «وَجَاءَ مِنْ أَقْصَى الْمَدِینَةِ رَجُلٌ یَسْعَى قَالَ یَا قَوْمِ اتَّبِعُوا الْمُرْسَلِینَ؛ در این میان مردى از دورترین نقطه شهر شتابان آمد و گفت: اى قومِ من، از این رسولان پیروى کنید» نشان می‌دهد که فرستادگان الهی در انطاکیه در برابر تکذیب مقاومت کردند و در برابر تکذیب صحنه را خالی نکردند. همچنین نشان می‌دهد شهر انطاکیه که در آن زمان شهر بزرگی بود و وسایلی نیز برای تبلیغ و گسترش پیام الهی و معارف الهی نداشتند اما به هر صورت پیامبر خود را به دورترین نقطه شهر رسانده بودند. و خداوند سبحان افرادی را در دورترین نقطه شهر با پیام الهی آشنا کرد و این صدا را پذیرفتند و توجه کردند که این صدا آشناست.



انسان با سرمایه الهی خلق می‌شود



این مرجع تقلید بیان کرد: اگر انسان اهل دقت باشد حرف‌هایی که در کتاب‌ها می‌خواند یا از جاهایی می‌شنود، متوجه می‌شود که چه حرف‌هایی آشناست و چه حرف‌هایی آشنا نیست. این به واسطه این است که ذات اقدس اله انسان را بدون سرمایه خلق نکرد. به انسان لوح سفید و نانوشته‌ای نداد؛ بلکه یک کتاب و کتیبه‌ای به او داد به نام فطرت که با قلم الهی خودش معارف حق و باطل را در آن نوشت. پس انسان با سرمایه الهی خلق می‌شود و این سرمایه‌ها با انسان سخن می‌گویند و آن حرف‌هایی که از خارج انسان می‌شنود، اگر آشنا بود قبول می‌کند و اما اگر آشنا نبود قبول نمی‌کند.



ذکر انذار مشرکان، تسلای پیامبر(ص) و پیام برای مردم مستضعف در آیات سوره یس



این مفسر قرآن کریم اظهار کرد: بنابراین سه ضلع انذار مشرکان، تسلای پیامبر و پیام برای توده مردم مستضعف در این آیات سوره یاسین وجود دارد. بنابراین حرف تا دورترین نقطه می‌رسد و آن بزرگوارانی که برای شهادت آماده‌اند اولین گروهی هستند که حرف پیامبران را لبیک می‌گویند و شهید می‌شوند. در این آیات نیز آن فرد مومنی که از نقطه دور آمد و سخن پیامبران انطاکیه را تایید کرد، شهید شد.



پیام شهید سوره یس چه بود؟



وی ادامه داد: شهید سوره یاسین پیام خاصی دارد. زمانی که ما در زیارت وارث می‌گوییم «ای کاش با شما بودیم» شهدا هم همین حرف را دارند یعنی ای کاش شما هم با ما بودید تا می‌فهمیدید اینجا چه خبر است. این آیه « َا لَیْتَ قَوْمِی یَعْلَمُونَ بِمَا غَفَرَ لِی رَبِّی وَجَعَلَنِی مِنَ الْمُکْرَمِینَ؛ اى کاش ، قوم من مى‌دانستند، که پروردگارم گناهانم را بخشید و مرا از بزرگواران درگاهش قرار داد» نیز در جواب خواهش و تمنای ما برای بودن با آنهاست. سخن شهدا در حال حاضر هم همین است آنها هم می‌گویند ای کاش بودید و می‌دید خدا با ما چه کرد.



دعوتی که فرد داعی خود آن را اجابت کند با فطرت مردم آشنا است



آیت‌الله العظمی جوادی آملی بیان کرد: مطلب دیگری که در این آیات وجود دارد این است که بالاخر ذات اقدس اله ناصر و کمک‌کننده است و این طور نیست که رها کند و به فرستاده‌ها بگوید بروید و مردم را هدایت کنید. در اوائل انقلاب این مرسوم بود که ما دو دعوت داریم. یک دعوت این است که کسی یک جا می‌نشیند و به مردم می‌گوید بروید. این صدا با فطرت مردم سازگار نیست به همین خاطر مردم آن را قبول نمی‌کنند. یک دعوت این است که به مردم گفته شود «مردم من رفتم شما هم بیایید». این صداست که با فطرت مردم آشنا و مردم به دنبالش راه می‌افتند.



قائد و پیشرو بودن؛ سر موفقیت امام خمینی(ره)



این مفسر قرآن کریم اظهار کرد: فرق امام خمینی(ره) و دیگران نیز همین بود. امام قائد بود دیگران سائق بودند. دیگران می‌گفتند بروید امام می‌گفت بیایید. سر موفقیت امام این بود که قائد و پیشرو بود نه سائق. انبیاء نیز اینطورند. برای اینکه پیامبران موفق شوند خدا پیش از آنها فیض خودش را می‌فرستد. هر وقت پیامبری را فرستاد فورا او را کمک کرد اگر موسی کریم بود گفت برادرم را همراهم بفرست که همراه و تصدیق کننده من باشد که خداوند فرمود ما تو را با برادرت کمک می‌کنیم. درباره شخص پیامبر هم در سوره انشراح آیات دوم و سوم فرمود: «وَ وَضعْنَا عَنک وِزْرَک‏(2) الَّذِی أَنقَض ظهْرَک‏؛ و بار سنگین را از تو برنداشتیم؟ همان باری که پشتت را می‏شکست» حوادث تلخ کمر شکن را از تو برداشتیم به تو پشتیبان و پشتوانه دادیم و ما این کارها را برای تو انجام دادیم.



وی ادامه داد: نکته دیگر در این آیات این است که پیامبران اولوالعزم دو گونه‌اند حضرت رسول اکرم(ص) که رسالت و دینش همگانی و همیشگی است دیگر پیامبران اولوالعزم مانند حضرت عیسی(ع) که رسالت‌شان فقط همگانی است و دائمی نیست. و این پیامبرانی که در انطاکیه رفته بودند همان اطرافیان و وصایای و یا حواریون حضرت عیسی (ع) بودند. بنابراین آنهایی که به انطاکیه رفته بودند معنایش این نیست که رسالت حضرت عیسی(ع) محدود به آن منطقه باشد بلکه معنایش این است که رسالت این فرستادگان حضرت عیسی مخصوص همان مکان بوده است.



این مفسر قرآن کریم اظهار کرد: بر اساس این آیات یک آدم شهادت‌ طلب از نقطه دور آمد و پیام این رسولان را تایید کرد « وَجَاءَ مِنْ أَقْصَى الْمَدِینَةِ رَجُلٌ یَسْعَى قَالَ یَا قَوْمِ اتَّبِعُوا الْمُرْسَلِینَ اتَّبِعُوا مَنْ لَا یَسْأَلُکُمْ أَجْرًا وَهُمْ مُهْتَدُونَ وَمَا لِیَ لَا أَعْبُدُ الَّذِی فَطَرَنِی وَإِلَیْهِ تُرْجَعُونَ؛ در این میان مردى از دورترین نقطه شهر شتابان آمد و گفت: اى قومِ من، از این رسولان پیروى کنید. از کسانى که براى رسالت خود، مزدى از شما نمى‌طلبند و خود هدایت یافته‌اند پیروى کنید و دعوتشان را بپذیرید».



وی بیان کرد: این مرد شهادت طلب چند دلیل برای قبول حرف آنها و تایید رسولان ارائه کرده است. سر پیروی آنها این است که نه اینها خودشان از شما پولی می‌خواهند و نه از کسی پول گرفته‌اند که برای هدایت شما بیایند، اینها هدایت شده‌اند. و این فرد می‌گوید من موحد شدم برای اینکه آن کسی را که مرا خلق کرد باید او را پرستید. خدای سبحان خالق من است و همه نیازهای من را او تامین می‌کند و مرجع ما هم اوست، از این بت‌ها نیز کاری ساخته نیست. خدا اقتصاد و طعام انسان را تامین کرده است و هیچ احتیاجی به طعام ندارد پس او تنها کسی است که باید پرستید.

captcha