جریان تکفیری با حمایت و پشتیبانی مستقیم رژیم آلسعود در طی ماههای اخیر حوزه اقدامات تروریستی خود را از سوریه به لبنان و عراق نیز گسترش داده و حتی دو انفجار تروریستی در روسیه نیز انجام داد. حال سئوال اینجاست که هدف این گروههای تکفیری و عربستان از بی ثباتسازی منطقه چیست و این گونه اقدامات چه تبعاتی را برای رژیم آل سعود خواهد داشت؟
در پاسخ به اهداف عربستان از این گونه اقدامات میتوان به دو علت اساسی اشاره کرد: 1- وقوع بیداری اسلامی در منطقه 2- فعال شدن دیپلملسی جمهوری اسلامی ایران پس از انتخابات 24 خرداد و به ویژه پس از توافق ژنو 3.
بیداری اسلامی و تزلزل جایگاه منطقهای عربستان
در واقع وقوع بیداری اسلامی در کشورهای منطقه و سقوط دومینووار حکومتهای دیکتاتوری مانند تونس و مصر و ادامه این اعتراضات مردمی در بحرین و یمن، عربستان را به عنوان رهبر جهان عرب به شدت دچار نگرانی ساخت، زیرا الگوی حکومتی عربستان بیشتر از هر کشور دیگر در منطقه آن را مستعد خیزش و بیداری اسلامی میکرد و براین اساس عربستان برای بازگرداندن تعادل و توازن منطقهای، سوریه را به عنوان نقطه هدف خود انتخاب کرد و اعتراضات اولیه مردمی در سوریه را با تجهیز مالی و تسلیحاتی گروههای تکفیری تبدیل به جنگ داخلی کرد تا بتواند با تضعیف جبهه مقاومت دوباره بر اوضاع برهم ریخته منطقه مسلط شود.
لذا می توان گفت بیداری اسلامی عاملی مهم در سیاست ایجاد بیثباتی در منطقه به قصد احیای نقش رهبری جهان عرب و بازگرداندن توازن قدرت از سوی عربستان بود.
افق 2024 و آینده جریان تکفیری
در این زمینه حشمتالله فلاحت پیشه، عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی، معتقد است: «هر چه به افق 2024 نزدیک میشویم باید بیش از این منتظر سیاستهای انتحاری سلفیون و تکفیریها به رهبری عربستان در منطقه باشیم که این سیاستها مشخصا در دو حوزه حمایت از تروریسم و دستیابی به سلاحهای کشتار جمعی پیگیری میشود. زیرا منطقه در افق 2024 در مسیر راهبردی تدوینشده عربستان نیست، زیرا در طی ده سال آتی مهمترین اتفاق در منطقه بحث دموکراسیسازی است که در این میان نیروهای سلفی و تکفیری با محوریت عربستان تنها مانع اصلی آن هستند».
آغاز سیاست بیثباتسازی منطقهای توسط عربستان با وقوع انقلاب اسلامی
البته به طور کلی سیاستهای بیثبات سازی منطقهای عربستان به بیداری اسلامی بازنمیگردد، بلکه ریشه اصلی آن به وقوع انقلاب اسلامی ایران برمی گردد که عربستان برای مقابله با نفوذ امواج آزادیخواهانه و ضد استبدادی انقلاب اسلامی به ویژه در کشورهای اسلامی، گروههای سلفی را در پاکستان به عنوان یکی از تأثیرپذیرترین کشورها از انقلاب اسلامی شکل داد که سپاه صحابه نمونه بارز آن بود که این در واقع گامهای آغازین عربستان در پرورش گروههای تروریستی و حمایت مالی و تسلیحاتی از آنان برای مقابله با امواج انقلاب اسلامی بود که در ادامه با گسترش مدارس دینی از سوی عربستان در افغانستان، القاعده و طالبان نیز شکل گرفتند.
فلاحت پیشه در این باره میگوید: «از درون همین القاعده و طالبان بود که 11 سپتامبر ایجاد شد که آغازکننده نخستین تقابلهای راهبردی مهم میان این گروهها و نظام بینالملل بود. بندر بن سلطان که در آن زمان سفیرعربستان در واشنگتن بود در واقع مسئولیت دادن قالب دیپلماتیک به سیاستهای اطلاعاتی عربستان را برعهده داشت و در این راستا در جلسه ای با 16 تروریست این حادثه حمایت مالی این عملیات را برعهده گرفت و پس از مشخص شدن نقش وی از آمریکا به عربستان بازگشت و امروز نیز همان نقش را به عنوان رئیس سازمان اطلاعات عربستان ایفا میکند و مسئول سیاست اطلاعاتی و به عبارت بهتر تروریستی عربستان است».
آثار روانی توافق ژنو3 برعربستان
اما توافق ژنو3 ایران و 5+1 و رسیدن به طرح «اقدام مشترک» را میتوان به عنوان عامل تشدید کننده سیاست انتحاری عربستان دانست که از سوریه به عراق و لبنان تسری یافت و انفجار سفارت جمهوری اسلامی ایران در بیروت با حمایت مستقیم عربستان گواهی بر خشم عربستان از این توافق و به عبارتی نشان دادن مخالفت خود با فعال شدن دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران هم در منطقه و هم در سطح بینالملل بود.
در واقع این طرح دقیقا در نقطه مقابل خواست برخی از رژیمهای مرتجع عرب به ویژه عربستان بود که توانسته بودند به واسطه فشارها و تحریمهای غرب علیه ایران به نوعی سودهای فراوان سیاسی و اقتصادی از انزوای ایران ببرند و حتی حمایت عربستان از گروههای تکفیری در سوریه با مخالفت چندانی در سطح بینالمللی مواجه نبود زیرا آل سعود به واسطه ایرانهراسی و شیعههراسی توانسته بود توجیه مناسبی برای اقدامات خود فراهم کند.
فلاحتپیشه در تحلیل تاثیر توافق ژنو3 بر سیاستهای اخیر عربستان براین باور است که: «اهمیت توافق ژنو3 فراتر از بندهای خود توافقنامه است و باید آثار بیرونمتنی و روانی آن را نیز بررسی کرد. تا پیش از این توافق کشورهایی مانند عربستان در قالب سیاست ایرانهراسی، در لایه زیرین تحولات حرکت خزنده خود ادامه میدادند، اما امضای توافق ژنو3 ضربهای اساسی به راهبرد ایرانهراسی بود و عملا نشان داد که ایران هیچگاه به دنبال بمب هستهای وبه تبع آن تهید منطقه نبوده است و از آن زمان ایرانهراسی کاذب کنار میرود و امروز ایران در لایههای آشکار روابط سیاسی و اقتصادی حضور دارد و این عربستان است که با اتهامات فراوانی در رابطه با حمایت مالی و تسلیحاتی از گروههای تروریستی مواجه است».
واکنشهای بینالمللی به اقدامات تروریستی آل سعود
در این ارتباط میتوان به واکنش پوتین و بان کیمون به اقدامات اخیر تروریستی مورد حمایت عربستان اشاره کرد. پوتین پس از دو انفجار تروریستی در ولگوگراد که توسط تروریستهای چچنی مورد حمایت عربستان صورت گرفت با هشدار به عربستان، در اظهاراتی بیسابقه، رژیم آل سعود را تروریستی خواند و این رژیم را مسئول اصلی جرائم ضد حقوق بشری در منطقه دانست و از تقدیم پیشنویس قطعنامهای مبنی بر تروریستی خواندن عربستان به شورای امنیت خبر داد.
از طرفی بان کی مون، دبیرکل سازمان ملل نیز در کنفرانس خبری با نوری مالکی، نخستوزیرعراق از بررسی مسئله حمایت احتمالی عربستان از تروریستها در عراق و بحث و مذاکره در این رابطه با اعضای شورای امنیت خبر داد.
این مجموعه سیاستهای عربستان به ویژه در ماههای اخیر بیش از آنکه نشان از نفوذ منطقهای آل سعود داشته باشد، بالعکس نشاندهنده انزوای گفتمان سیاسی عربستان در جهان عرب دارد به گونهای که امروز دیگر شاهد همراهیهای پیشین ترکیه و قطر در منطقه و قدرتهای جهانی مانند آمریکا در کنار عربستان نیستیم که مؤید آن همکاری آمریکا با دولت عراق در بیرون راندن گروههای تروریستی از استان الانبار می باشد که این روند سبب شده است که اختلافات درون حاکمیت عربستان بیش از پیش شود.
فروپاشی از درون؛ مشکل اساسی آل سعود در آینده
حسین کنعانی مقدم، کارشناس مسائل بینالمللی دراین باره اظهار میکند: «امروز بخشی از حاکمیت عربستان مخالف اقدامات بندر بن سلطان است و معتقدند که وی عملا القاعده را دوباره زنده کرده و در صحنه بینالمللی پخش کرده است که این مسئله میتواند حتی در آینده القاعده را به خطری جدی برای خود عربستان تبدیل کند. در واقع مشکل امروز آل سعود فروپاشی از درون به لحاظ اتخاذ اقدامات ناسنجیده در سطح منطقه است که شاید آن را قربانی القاعده و داعش کند».
علاالدین بروجردی، رئیس کمیسون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس نیز براین باور است که «آل سعود عملا از تروریستهای تکفیری در سوریه، عراق و لبنان حمایت میکند و ادامه این سیاستها تبدیل منطقه به کانوان بحران است که نه به نفع عربستان است نه جهان اسلام و نه منطقه».
با این اوصاف میتوان گفت ادامه این سیاستها از سوی عربستان بیش از پیش سبب تنزل جایگاه منطقهای این رژیم خواهد شد زیرا میتوان به خوبی مشاهده کرد که تنها کشوری که امروز نقش برهم زننده ثبات منطقهای و وحدت جهان اسلام را ایفا میکند عربستان است که حامیان و متحدان پیشین منطقهای و حتی جهانی خود را مانند قبل در کنار خود نمی بیند و این سیاستها با سیاستهای برخی کشورهای منطقه همچون ایران، ترکیه و عراق از یک سو و آمریکا و روسیه از سوی دیگر در تضاد راهبردی است که این تضادها منجر به مقابلههایی با دولت عربستان، به مانند هشدار پوتین و بان کی مون، خواهد شد.
نقش ایران در تغییر سیاستهای افراطی عربستان
همچنین جمهوری اسلامی ایران و دستگاه دیپلماسی کشور میتواند با اتخاذ سیاستی فعال و پویا در منطقه که با فضای نوینی که به سبب انتخابات 24 خرداد و توافق ژنو3 ایجاد شده است با گسترش روابط با کشورهای اسلامی براساس سیاست تعامل سازنده با جهان، هزینه سیاستهای اتخاذی اخیرعربستان را در پیش چشم کشورهای منطقه و افکار عمومی ملتهای مسلمان بالا برده تا با همراهی کشورهای منطقه از جمله عراق، ترکیه، لبنان و برخی کشورهای حوزه خلیج فارس، آل سعود وادار به تغییر سیاست بی ثباتسازی منطقهای خود گردد. البته در این میان حضور فعال بین المللی ایران در قالب پیگیری طرحهایی مانند طرح مصوب سازمان ملل، «جهان عاری از خشونت و افراطیگری»، بیش از پیش میتواند عربستان را در سطح بینالمللی نیز برای تغییر سیاستهای افراطی و فرقهای خود تحت فشار بگذارد.
مهدی مخبری