حجتالاسلام قاسم جعفرزاده، مسئول علمی طرح جامع جشنواره ملکوت در گفتوگو با خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا)، در خصوص رابطه جشنواره ملکوت با ایجاد تحول در علوم انسانی گفت: جشنواره ملکوت در راستای اهداف تحول علوم انسانی است و نود درصد مباحثی که آیتالله جوادی آملی در مورد حکمت اسلامی و قرآن مطرح میکنند، به تحول در علوم انسانی مرتبط است. تحول در علوم انسانی بر اساس مبانی علم و فلسفه علم باید بررسی شود و تا زمانی که مبانی علم و فلسفه مضاف علم چیزی را اثبات نکند، علم نمیتواند به تحول برسد و پیشرو باشد.
وی ادامه داد: هرجایی که علم پیشرفت کرده، مبنایی داشته است. حتی کسی که ادعا میکند، مبنایی ندارد، خود این ادعا، گزارهای مبنایی است؛ یعنی مبنا نداشتن، مبنا است و این کلام جزء حرفهایی است که خود را نقض میکند. سه رکن اصلی در مبحث مبنا و بنیانشناسی وجود دارد؛ یکی بحث هستیشناسی است که نوع نگاه انسان را به عالم هستی تصویر میکند، بحث دوم، بحث انسانشناسی است که مبین جایگاه انسان در عالم هستی است.
وی با بیان اینکه همیشه هستیشناسی مقدم بر انسانشناسی است، تصریح کرد: انسانشناسی نشان میدهد که جایگاه انسان، توحیدی و وحیانی است یا اینکه سکولار و غیر موحدانه است. بُعد سوم که بسیار مهم است نیز همان بعد معرفتشناسی است. مادامی که دیدگاهی در برابر ساحت معرفت قرار نگیرد، نیل به نتیجه ممکن نیست.
جشنواره ملکوت و طرحریزی تحول در علوم انسانی
مسئول علمی طرح جامع جشنواره ملکوت عنوان کرد: جشنواره ملکوت به دنبال همین مسائل است و یکی از محورهای اصلی بحث انسانشناسی است و از دیگر مباحث، بحث عقل و دین است که مباحث مختلفی در آن گنجانده شده است. جشنواره ملکوت با این نگاه، تحول علوم و اسلامیسازی و بومیسازی را بر اساس تشیع و فرهنگ علوی طرحریزی میکند.
معرفتشناسی مبتنی بر وجودشناسی
وی در ادامه با بیان اینکه تحول در علوم انسانی به تنهایی با تغییر روش صورت نمیگیرد، تصریح کرد: معرفتشناسی مبتنی بر وجودشناسی است و حتی معرفتشناسی و روششناسی مبتنی بر وجودشناسی است. به عنوان مثال، چیزی که در وجودشناسی پوزیتیویستی و اثباتگرایی اتفاق افتاد، این بود که در ابتدا ساحت عالَم را با توجه به مبانی فلسفیای که وجود داشته و بر اساس دیدگاه امثال دکارت، هیوم و جان استوارت میل، محصور در عالم مادی کردهاند.
وی افزود: این افراد (پوزیتیویستها) متافیزیک را به عنوان امری که به شکار حس در نمیآید، به کنار گذاشتند. طبیعتا ابزار شناسایی این عالم هم محصور در حس میشود. پس طبیعتا این یک بحث وجودشناسی بوده و این نشان میدهد که مقدمه بحث معرفتشناسی، وجودشناسی است و تقدم معرفتشناسی درست نیست.
تحول در علوم انسانی، تحولی همهجانبه است
حجتالاسلام جعفرزاده با بیان اینکه معرفتشناسی و وجودشناسی پا به پای هم حرکت میکنند، خاطرنشان کرد: نمیتوان گفت که اگر فقط در بحث معرفتشناسی یا بحث روششناسی تحول ایجاد شود، در علوم انسانی هم تحول رخ داده است. این مسائل نیاز به مباحث مختلف دارد تا زاویه بحث باز شود. غالبا در بحث اسلامیسازی علوم، هم از طرفی مباحث معرفتی را مطرح کنیم و هم از طرف دیگر نباید از نگاههای جامعهشناسی فرهنگی علم در جامعه غفلت ورزید.
اسلامیسازی و تحول در هستیشناسی علم
وی اظهار کرد: نباید تصور کرد در جامعه ایرانی علم نبوده و هر چه هست از غرب آمده که این یک تصور اشتباه است. باید توجه شود که ما در تولید علم پیشینه بسیار زیادی داریم. فلسفه ابن سینا فقط این نبوده که تنها دیدگاه و دستاوردهای یونانیان را مطرح کند، بلکه با اسلامی کردن آن آثار، تفاوتهای هستیشناسانه بین فلسفه اسلامی و یونانی ایجاد کرده است.
وی گفت: در زمان شکوفایی فلسفه اسلامی، از یونانیان مجموعه آثاری ترجمه شد، ولی جمود ترجمه در آن لحاظ نشد و عمق قلب فلسفه یونان توسط ابنسینا، فارابی و حتی ابن رشدی که در پیشانی جریان التقاط و برخورد فرهنگی با غرب قرار داشت یا حتی در دوران معاصر که علامه طباطبایی با مارکسیسم به لحاظ معرفتی مستقیما دست به گریبان شد، شکافته شد و آنها اساسا ناقل فلسفه غرب نبودند.
لزوم تطبیق علوم انسانی غربی با بایستههای فرهنگ بومی
دبیر علمی طرح جامع جشنواره ملکوت بیان کرد: سنخ مباحث فیلسوفان اسلامی اساسا به این شکل نبود که فقط غربیان را بشناسانند. به همین علت است که اشکالاتی که بسیاری از فیلسوفان غربی بر امثال ارسطو و هستیشناسی ارسطو وارد میکنند، به دیدگاه تکاملیافته ابنسینا یا ملاصدرا اصلا مطرح نیست. اشکالاتی که آنها مطرح میکنند، با اصالت وجود و حرکت جوهری حل میشود.
وی ادامه داد: یک مصداق تحول علم به معنای علم اسلامی میتواند فلسفه قرار بگیرد. فلسفه از یونان وارد شده است و از ایران و هند به دنیای غرب بازگشت و باز آن را در غرب متحول کردند. تعبیری که کانت از مابعدالطبیعه دارد، بسیار متفاوت از بیان ارسطو است و چیزی که هگل میگوید، همان چیزی نیست که افلاطون و نوافلاطونیان و ارسطو مطرح میکنند. علوم کنونی غرب باید با همان تحولی که در فلسفه یونانی رخ داد، همراه باشد. ما باید فلسفهای که از غرب وارد میشود را بشناسیم و گیر معرفتی آن را شناسایی کنیم و سپس با بایستههای معرفتی فرهنگی خود تطبیق بدهیم.
عوامل تحقق علوم انسانی
وی تصریح کرد: این امر لزوما با اسلامیزه کردن معارف غربی محقق نمیشود. اسلامی کردن علوم آفاتی دارد که باید کارشناسی شود. باید نگاه عالمانهای وجود داشته باشد و از حرفهای سطحی پرهیز شود تا با وارد شدن به آنها، دچار مشکل نشود و دستاویز مدعیان توهم علوم انسانی اسلامی قرار نگیرد. مقاومتهای بیموردی که در جریان علمی ما وجود دارد، باید بشکند و نباید علوم غربی را مدینه فاضله تصور کرد و باید از نگاههای سطحینگر هم به شدت پرهیز شود. از طرفی دیگر، باید انتقادات عالمانه را با آغوش باز پذیرفت. این سه اگر با اراده جدی دست به دست هم بدهد، راه پرچالشی پیش رو خواهد بود، ولی آن راه، راه درست است.
تأثیر جشنواره ملکوت بر فضای علمی دانشگاه
حجتالاسلام جعفرزاده، در خصوص جشنواره ملکوت و نفوذ آن در دانشگاهها گفت: جشنواره ملکوت مراحل نهایی خود را پشت سر گذاشته و این کار یک کار سازماندهی شدهاست و اگر با اساتید دانشگاهی و دانشجویان ارتباط داشته باشیم، میبینینم که تأثیر عمیق آیتالله جوادی آملی بر آنها مشهود است و خود شخصیت علمی و معنوی ایشان باعث این است که کلامشان نفوذ کافی را داشته باشد، ولی بسترسازی لازم در بدنه دانشجویی باید صورت بگیرد.
وی با بیان اینکه اطلاعرسانی در این موارد باید بیشتر باشد، ادامه داد: جشنواره ملکوت یک دور مقدماتی است تا بسترهایی را فراهم کند که سازمانها، ارگانها و همه مراکزی که میتوانند در این مهم حضور یابند، دخیل شوند. اگر در بحث اطلاعرسانی دقیقتر عمل شود، موفقیت بیشتری حاصل خواهد و تاکنون نیز قریب به دویست هزار نفر شرکت کردهاند که اکثر آنها را نیز دانشجویان تشکیل دادهاند.