به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا)، فیلم سینمایی «فصل فراموشی فریبا» آخرین ساخته عباس رافعی فیلمساز کم حاشیهای است که طی سالهای گذشته حضور فعالی با «کیمیا و خاک» و «آزادراه» در جشنواره فجر و سینما داشته که البته این فیلمها با اقبال چندانی از سوی مخاطب روبرو نشدهاند اما «فصل فراموشی فریبا» به لحاظ ساختار و محتوا تفاوت های معناداری با آثار گذشته وی دارد.
این فیلم داستان زندگی زنی به نام فریبا را روایت میکند که گذشته خوبی نداشته و به واسطه مردی به نام مرتضی از آن زندگی بیرون میآید و با او ازدواج میکند اما مرتضی که گویا هیچ اعتمادی به فریبا ندارد عرصه را بر او تنگ کرده و زن و خودش را در سختیهای فراوان میاندازد؛ تا اینکه یک شب تصادف میکند و فریبا برای جور کردن پول بیمارستان ناچار به کارکردن با وانت مرتضی می شود و در نهایت هرچه تلاش میکند تا اوضاع خودشان را سامانی بدهد موفق نمیشود و علیرغم تلاش و نجابتی که در رفتارش مشهود است اما باز به جایی نمیرسد و همه چیز را از دست میدهد.
«فصل فراموشی فریبا» مشخصا فیلمی درباره مصائب زنان و مشکلات آنها در جامعه است و اشارات صریحی به مشکلات زنانی میکند که باید خرج خودشان را به تنهایی تامین کنند و در این بین چه مشکلاتی در کمین آنهاست. این فیلم در فضایی رئال و اجتماعی روایت میشود و علیرغم این که موضوع تلخ است اما فیلم در پی سیاهنمایی نیست و به خوبی توانسته مشکلات این زن را به نمایش بگذارد.
مسئلهای که در این فیلم به چشم میخورد این است که رافعی داستانی خطی را روایت می کند و علیرغم این که برخی صحنهها به نظر زیادی هستند و حذف آنها ضربهای به کل اثر نمیزند اما این ریتم کند هم به خستهکننده شدن کار منجر نشده و مخاطب با کمال میل فریبا و زندگیاش را پی میگیرد که البته این نکته مهمی در فیلم رافعی است و برای او یک امتیاز محسوب میشود.
در این میان نباید از بازی خوب و روان ساره بیات به راحتی گذشت زیرا بازی خوب او نقش مهمی در عدم افت ریتم فیلم داشته است و او را گزینه قابل اعتنایی در میان کاندیداهای سیمرغ میکند. از طرفی دیگر قاببندیها و موسیقی خوب فیلم این اثر را به فیلمی دیدنی تبدیل کرده که در عین سادگی اما دیدنش برای مخاطب جذاب خواهد بود.
در پایان فریبا علیرغم این که تمام تلاش خود را برای حفظ زندگیش و جلب اعتماد همسرش میکند اما به جایی نمیرسد و گویا این فصل از زندگی فریبا هنوز نگذشته و سایه شوم آن بالای سرش است و همه زندگیاش را تحت تاثیر قرار داده و مخاطب همراه فریبایی میشود که سرگردان در کوچه است.