به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا) به نقل از پایگاه اطلاعرسانی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، مقاله «اسلام و جهانىشدن» تألیف سیدحسین فخر زارع، مدیر گروه مطالعات بنیادی مرکز مطالعات فرهنگی ـ اجتماعی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی که یکی از آثار برگزیده شانزدهمین جشنواره بینالمللی پژوهشی شیخ طوسی(ره) است به راهبرد جهان اسلام در جهانیسازی جغرافیای معرفتی اسلام پرداخته است که در ادامه چکیدهای در معرفی و توضیح محتوای این مقاله ارائه میشود.
جهانیشدن و جهانیسازی، از رویدادهای مهمی است که در دهههای اخیر، در تمام عرصههای جوامع امروزی ریشه دوانده و تاکنون توصیف دقیق و جامعی از تمام زوایای پیدا و پنهان آن صورت نگرفته است و به رغم آنکه ابعاد دقیق این رخداد هنوز به خوبی مشخص نشده، اکثر حوزههای فرهنگ، سیاست و اقتصاد جوامع را در چنبره نفوذ خود فروبرده است. آنچه در مواجهه با این جریان سهمگین مهم است، این است که هر جامعه به تناسب فرهنگ و شرایط اجتماعی خود پیامدهای منفی و مثبت آن را به خوبی توصیف و تبیین کرده و ضمن پرهیز از آسیبهای آن، برای بهرهگیری از فرصتها و دستاوردهای مثبت آن آماده شود.
این نوع مواجهه، به انضمام استراتژیهای مختلف دیگر، در فرهنگ و جامعهای که هستیشناسی جامعه بر دین و دینداری استوار است قابل ملاحظه بوده و به ویژه در جوامع اسلامی که در منابع و آموزههای گوناگون، دین اسلام دینی جهانی، جامع و جاودانه معرفی میشود، از اهمیت فوقالعادهتری برخوردار است.
اینکه چرا اسلام به عنوان نظریهای سرآمد، تاکنون کمتر توفیق یافته در سطح جهان استیلای خود را بگسترد و نیز اینکه در طی چه راهبردهای اساسی و مهمی، اسلام خواهد توانست به عنوان یک گفتمان و دال برتر مطرح گردد، از جمله دغدغههای مهم این نوشتار است.
در واقع پرسش محورى، در این نوشتار، چگونگى و اشکال مختلف استراتژیهاى فعال دنیای اسلام در برونرفت از آن میباشد که در حول آن، به پاسخ چند پرسش بااهمیت دیگر نیز پرداخته شده است:
این مفهوم آیا یک پدیده و اقتضاء است یا پروژهاى است که از جانب قدرتهاى استیلاجو از قبل ساخته و پرداخته شده است؟
جهانیشدن در چه آفاقى رو به گسترش است؟ و آیا موجب تقریب فرهنگى و اجتماعى در جوامع گوناگون خواهد شد یا گسیختگی آنها؟
آیا جهانى شدن ایجادکننده نظم در جهان است یا بر هم زننده آن؟ و اساساً عامل چه تغییراتى است؟
سازگارى دین خصوصاً مکتب حیاتبخش اسلام با این جریان به چه میزان است؟
و نهایتاً اینکه چرا مکتب اصیل و نجاتآفرین اسلام که مشحون از آموزههاى سعادتبخش است کمتر توفیق بروز در سطح کلان به عنوان یک تئورى سرآمد و برتر را در جهان یافته است؟
این سؤالات و جز اینها، نشانگر این است که این یک فرآیند پیچیدهاى است که هر روز به ادبیات آن افزوده میشود و تاکنون نیز حجم ادبیات بسیار زیادى را به خود اختصاص داده است.
در این مقاله سعى شده به پاسخ پرسشهاى مطرح شده پرداخته شود و از دو سو مورد بحث قرار گیرد؛ از سویى از جهانىشدن به عنوان یک چارچوبى مفهومى براى تبیین واقعیتهاى جارى جهان به بحث و بررسى در حول آن نشسته و از دیگر سو به عنوان مفهومى که مبین نوعى جهانبینى و اندیشیدن پیرامون جهان به عنوان یک منظومه کلان و به هم پیوسته است آن را مورد بحث قرار داده است.
اصل این نوشتار در «مجموعه مقالات شانزدهمین جشنواره بینالمللی پژوهشی شیخ طوسی(ره)» که از سوی جامعة المصطفی(ص) العالمیه به چاپ رسیده است.