به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) از آذربایجان شرقی، در دنیای امروز که هنرمندان، معماران و شهرسازان در سراسر جهان برای مدرن کردن فضاهای شهری تلاش میکنند هنوز هم نمیتوانند بدون توجه به سبک معماری اسلامی - ایرانی قدم از قدم بردارند. به اعتراف بسیاری از معماران و هنرمندان برجسته جهان، سبک معماری اسلامی - ایرانی یکی از الهامبخشترین منابعی است که این افراد برای ارائه آثار هنری خود در گوشه و کنار جهان همواره به آن مراجعه کردهاند.
آثار معماری بهعنوان نمادهای فرهنگی، سیاسی و اجتماعی یک کشور شناخته میشوند. تمدنهای تاریخی نیز نخست از طریق همین آثار معماری ظهور یافتهاند؛ ساختمانهایی چون تخت جمشید، اهرام ثلاثه مصر، کالاسیوم روم از جمله چنین آثاری محسوب میشوند. آثاری که پیونددهنده مهم خودآگاهیهای اجتماعی بودهاند و شهرها، مذاهب و فرهنگها را از طریق همین یادوارهها به نسلهای آینده شناساندهاند.
بسترسازی سیر انسان از کثرت به وحدت؛ مهمترین ویژگی بارز معماری اسلامی
معماری دوران اسلامی علاوه بر ظاهری زیبا، باطنی عمیق و انسانی و با صفا دارد همچنین معماری این دوره ضمن رعایت دستاوردهای علوم تجربی باروح و دل انگیز است به این معنا که حس، عقل و روح را تغذیه میکند.
اصل عنصر فضا در معماری دوران اسلام محل حضور انسان است و سایر عناصر نظیر بدنهها و اجزای ساختمان بر مبنای آن هویت مییابند. در معماری اسلامی علاوه بر فضای سرپوشیده داخلی، فضای سرباز و سرسبز خارجی یعنی حیاط مرکزی هم از اهمیت فوقالعادهای برخوردار است؛ همچنین در معماری این دوره سقف مانند کف طراحی نمیشود بلکه کف با الهام از بستر طبیعت هموار و مسطح است و سقف با الهام از آسمان لایتناهی و کهکشانی طراحی میشود، لذا بسترسازی سیر انسان از کثرت به وحدت، مهمترین ویژگی بارز معماری اسلامی است.
تنها عنصر شاخص و جاذب در نمای خارجی سردر یا ایوان ورودی است که چون طاق نصرتی برای ورود انسان طراحی میشود و این به منزله اهمیت بخشیدن به انسان در مقابل توده ساختمان خواهد بود؛ براساس این دیدگاه، ساختمان مجسمه نیست بلکه ایمنگاه انسان است.
در معماری اسلامی فضاها بر حسب کارکردشان درجهبندی میشوند: در شهرها، فضاهای مذهبی و فرهنگی، قلب و کانون و نماد برجسته شهر هستند و سایر عناصر فضایی بر حسب نوع عملکردشان درجهبندی و مکانیابی میشوند. در داخل بناها و خانهها هم، فضاهای جمعی در محور اصلی و فضاهای فردی و خدماتی و عبوری در حاشیه قرار میگیرند.
در این نوع معماری همیشه کانون فضا متناسب با حضور انسان خالی است. در نماها از تقسیمات سه دربی و پنج دربی استفاده میشود که محور مرکز فضای خالی یا پنجره یا درب ورودی باشد. درحیاط داخلی، نقطه مرکزی آبنما است که سیالترین و مواجترین و درعین حال شفافترین و روحبخشترین عنصر طبیعی است و از آنجا که آسمان را در دل خود دارد روحانگیز و فرحبخش خواهد بود.
معماری اسلامی قابلیت کاملی برای جهانی شدن دارد
از ساختن هر چیز بیهوده و غیرمفید در معماری اسلامی به شدت پرهیز میشود و درعین حال سعی بر تأمین مجموع نیازهای مادی و معنوی انسانها خواهد بود؛ همچنین در این معماری از تزئینات نامناسب و ناهنجار و غیرضروری به مفهوم تزئین آنچه زمینی و مادی است، استفاده نمیشود ولی همواره فاخر و غنی است و از کلام الهی، اشعار عارفانه، نقوش و بافتهای هندسی و از رنگهای متنوع و مناسب بهطور شایسته و بهجا بهرهبرداری میکند.
این معماری علاوه بر اینکه هماهنگ با محیط زیست و اقلیم طراحی میشود، تأمینکننده مجموع نیازهای مادی و روحی انسانها است، همچنین معماری دوران اسلامی به دلیل اصالت بخشیدن به نیازهای فطری و نوعی انسانها و در عین حال احترام به دستاوردهای تجربی و تربیتی و کسبی آنان، قابلیت کاملی برای جهانی شدن را دارد.
درونگرایی خانهها در معماری اسلامی ـ ایرانی؛ جلوه زیبایی از حجاب
اسلام برای حفظ و رعایت حجاب توصیه اکید کرده است؛ لذا ساختمانهای اسلامی هم بایستی دارای حجاب باشند. آنها برای ایجاد حجاب، بهویژه ساختمانهایی که مصرف شخصی داشتهاند را درونگرا میساختند، ولی ساختمانهای اماکن عمومی نظیر کوشکها را برونگرا بنا میکردند.
برای درونگرایی ساختمان، اتاقها را در اطراف میانسرا میساختند و اگر ساختمان بزرگتری میخواستند، به دو بخش اندورنی و بیرونی طراحی و اجرا میکردند؛ زیرا یکی از باورهای مردم ایران ارزش نهادن به زندگی شخصی و حرمت آن و نیز عزت نفس آنان بود که این امر به گونهای معماری را دورنگرا کرده است.
فضای درونگرایی مانند آغوش گرم و بسته است و از هر سو رو به درون دارد؛ از در ورودی که وارد میشدند، ابتدا یک هشتی داشته که به دو دالان متصل بود: یکی برای بخش اندرونی و دومی برای قسمت بیرونی. چرا که بخش اندرونی در حجاب کامل باید باشد. از طرفی با ساخت پنجرههای کوچک و با ایجاد شبکه و پنجرههای مشبک، حجاب بیشتری به بنا میدادند. حتی کوبه درها متفاوت بوده که تفاوتی بین مرد و زن بودن مراجعه کننده مشخص باشد. ملاحظه میشود ساخت اندرونی و بیرونی برای رعایت کامل حجاب است.
معماری اسلامی همچون درون مؤمن، پرغوغا و برونش با آرامش است
معماری غربی مثل انسان غربی یک نوع تحرک ظاهری را دارد، یعنی شما وقتی به یک معماری غربی مینگرید، میبینید در ظاهر متحرک است؛ یعنی شما را به حرکت بصری و بیرونی دعوت میکند. ولی معماری اسلامی این حرکت را در درون خود دارد. به عبارت دیگر، ما قهرمانان نشسته داریم (رستم) و مغرب زمین قهرمانان متحرک (سوپرمن). معماری اسلامی هم یک معماری قهرمانی است که حرکت هم دارد، منتها در درون.
سکوت و آرامشی در بیرون دارد، ولی درونش پر از غوغاست که در بیرون انعکاسی ندارد. مثل ظاهر یک مؤمن. انسان این سکینه و آرامش را میبیند. ولی در قلبش تپشها و جوششها و تنشها را دارد. این همان است که وقتی مؤمن به عمق خود فرو میرود، قلبش هم به سکون گرایش پیدا میکند. به هر میزانی که معمار این دریافت باطنی را پیدا میکند، انعکاسش در اثر معماریاش هم به حدی میرسد که انسان احساس میکند و مسلم است در فضای معماری حاضر شده احساس آرامش و راحتی وجود دارد.
ساخت بناهای اندرونی و بیرونی رعایت خواست مردم، یعنی معماری مردموار است. انسان به درونگرایی نیاز دارد و منزل باید درونگرا باشد. رعایت این شیوه چنین مینماید که مردم ایران زندگی در شبستان و نمازخانهها را که متضمن آرامش درون چهاردیواری دربست است، میپسندند. دراین راستا با یکی از اساتید و پژوهشگر رشته معماری و شهرسازی تبریز به گفتوگو پرداختیم:
معماری اسلامی ـ ایرانی برگرفته از روح الهی است
محمدامین خجستهقمری، کارشناس معماری در گفتوگو با ایکنا در مورد سبک معماری ایرانی ـ اسلامی از تفاوت معماریها در دوران قبل از اسلام و بعد از اسلام گفت و اظهار کرد: تفاوت در ساختمانها و بناهای قبل از اسلام یا ساختمانها و بناهای بعد از اسلام نه در ساختمان و نه درشکل آنها و نه حتی در طرح نقشه آنهاست، بلکه در منظر و لباسی است که اسلام بر اندام ساختمانهای دوره ساسانیان پوشانده و خواسته است مفهومی به آنها بدهد که معماری ایرانی با معماری مردمی که تحت رژیم و سبک اسلامی زندگی میکنند، به وضوح متمایز باشند.
این کارشناس معماری در ادامه گفت: معماری اسلامی ـ ایرانی همان معماری خالص ایرانیانی است که حتی در قبل از اسلام نیز دارای دین و آئین مبتنی بر یکتاپرستی بودند که پس از ورود و قبول دین مبین اسلام کلیه بناها، کاخها، مقابر، مساجد، خانهها و… دارای آرایش و پیرایههای بینظیر و بدیل، زیبا و دلنواز متأثر از سایر علوم مستتر در علوم اسلامی نظیر هنر موسیقی و نقاشی، نجوم و ریاضیات شد.
به عبارت سادهتر و در تعریف معماری اسلامی ـ ایرانی بهتر است بگوئیم این نوع معماری دارای سبک، سیاق و استخوانبندیهای منسجم است؛ مانند گوشوارهها و قوسهای ساسانیان، اشکانیان که برآن جامه ای از پوشش فاخر و اصیل از نقشها و طرحهای مختلف از جمله هندسی که با انواع زینتهای ساختمانی نظیر رسمیبندیها، مقرنسکاریها، انواع گرهها، خطوط و نقوش زینتی(دکوراتیو) نظیر کوفی معقولی، نسخ، ثلث، نستعلیق و سایر هنرهای اسلامی آراسته شدهاند. در معماری اسلامی ـ ایرانی که برگرفته از روح الهی است کلیه عناصر و جزئیات و ترکیببندیهای طراحیشده و نقشهها (پلانها) همگی از منشاء علومی برخوردار است که میخواهد انسان را مظهر کامل صفات الهی بر عالم خاک نشان دهد.
ضرورت ادغام ارزشها و ملاکهای معماری اسلامی با معماری مدرنیته
خجستهقمری با بیان سه شاخصه معماری ایرانی ـ اسلامی، گفت: این نوع معماری، همواره خود را در عین آسایش، امنیت (استحکام بناها) و زیباییهای خداوندی، خود را میجوید و این خودکاویدن (زندگی چه در داخل فضاهای مسکونی و چه در فضاهای جامعه باز شهری) و مکانهای مرتبط با کار، سعی و تلاش برای خوب زیستن و سیری متعالی است؛ لذا علاوه بر چیرگی و غالب روح معنوی از ذات اقدس احدیت در زندگی انسانها در رسیدن به کمال و فضایل برگرفته از شارع مقدس و در ارتباط با علوم دیگر نظیر علم مُدُن و یا شهرنشینی و سکنی گزیدن در کنار مردم دیگر با استفاده از شاخصها و عوامل نهفته در عالم عقل به نوعی اسباب و ابزار رسیدن به این صفات و کمال الهی در خود را تسریع میبخشد.
این پژوهشگر و محقق معماری در ادامه از اقدامات دولتهای محلی که همان شهرداریها و شورای شهر هستند گفت و تأکید کرد: ابلاغ بخشنامههایی ازسوی این ادارات برای ساخت و ساز در بخشهایی ازشهر مثل مراکز شهر، برای احیای این سبک اصیل معماری ایرانی ـ اسلامی الزامی است.
خجستهقمری ادامه داد: باید این سبک اصیل ابتدا در دانشگاهها و مراکز آموزش عالی گسترش پیدا کند تا مهندسان آینده کشور به این سبک روی آورده و یا این سبک را با سبک معماری مدرنیته ادغام کنند؛ ولی این مورد قابل توجه است که نباید آن ارزشها و ملاکهای معماری اسلامی فراموش شود.
معماری به سبک آذری؛ جلوهای از معماری ایرانی ـ اسلامی
این مدرس دانشگاه از وجود سبک آذری در معماری ایرانی ـ اسلامی خبر داد و گفت: با حمله مغول(ایلخانی) به ایران، شیوه معماری به سبک آذری با درونمایه معماری ایرانی ـ اسلامی آغاز شد و تا زمان صفویه ادامه داشته است. چون اولین بناها بااین سبک و سیاق درتبریز احداث شد به سبک آذری معروف است و دوره حکومت غازانخان را آغاز سبک آذری میدانند.
وی اضافه کرد: سبک آذری خود به دو شیوه قابل تفکیک است، شیوه اول سبک آذری مربوط به دوره ایلخانی به مرکزیت تبریز با ویژگیهایی همچون ساخت بناهای سترگ و عظیم، توجه به تناسبات عمودی بنا، ساخت ایوان با پلان مستطیل شکل، تنوع درایوانسازی، استفاده از تزئیناتی چون گچبری، کاشی زرینفام و کاشی نقش برجسته بوده و شیوه دوم سبک آذری مربوط به دوره تیموری به مرکزیت سمرقند با ویژگیهای ساخت ساقه (گلوگاه) بین فضای گنبد و گنبد خانه، ایجاد سطوح ناصاف در تمامی بنا، استفاده از تزئینات کاشی معرق(موزائیککاری) است که میتوان از دوره تیموری با عنوان اوج معماری سبک آذری یاد کرد.
وی افزود: از بناهای سبک آذری میتوان به شنبغازان تبریز، ربع رشیدی تبریز، رصدخانه مراغه، ارگ علیشاه تبریز، مدرسه و تکیه امیر چخماق، زندان اسکندر یا مدرسه ضیائیه یزد، مسجدجامع ورامین، گنبد سلطانیه یا مقبره اولجایتو و حرم مطهر امام رضا(ع) اشاره کرد.
«هشتی» مرز میان خلوت و جلوت یا جداکننده حریم و فضای خارج از خانه بود
خجستهقمری یکی از ویژگیهای بارز در معماری ایرانی ـ اسلامی را وجود فضاهایی برای ایجاد محرمیت دانست و گفت: لغات و اصطلاحاتی چون «حریم» بیانگر حرمت ذاتی داخل خانه از یک سو و حرام بودن دید و نگاه اغیار از دیگرسو بود؛ لذا حفظ حریم خانه به گونهای که ساکنان آن از دید بیگانگان مصون باشند و درعین حال احساس امن و امان روانی کنند جزو الزامات ذاتی ساخت خانهها است.
وی ادامه داد: وجود «هشتی» در خانههای قدیمی ایرانی که به نحوی مرز میان خلوت و جلوت یا حریم و فضای خارج از خانه را شکل میداد، به عنوان یکی از اصول خانهسازی، با فضا و راهروهای پیچ درپیچ نه تنها مانع نگاه اغیار به داخل منزل میشد، بلکه با ایجاد مکثی روانی، هرکه از خانه بیرون میرفت را آماده ورود به عرصه جامعه میکرد و آنکه وارد خانه میشد را آماده ورود به عرصه خانه. تا گواه و شاهدی باشد بر دو فضای متفاوت بیرون و اندرون و اینکه این دو فضای متفاوت رفتار و منشی متفاوت را طلب میکند. به یک عبارت، فضای فیزیکی هشتی در اصل درنگی برای رویارویی با دو فضای متفاوت را فراهم میساخت.
این استاد دانشگاه خواستار جدی برنامهریزیهای صحیح شهری و حمایت و استقبال مردم از سبک اصیل معماری ایرانی ـ اسلامی شد و خاطرنشان کرد: برای تغییر سبک زندگی مردم درجهت تعالی و تبدیل آن به سبک زندگی اسلامی باید تمام ساختارهایی که انسان امروز بهصورت روزمره با آن سروکار دارد درجهت بهتر شدن تغییر یافته و ساخت و سازهای خانههای مسکونی و تجاری و... متحول شود.