کد خبر: 1453573
تاریخ انتشار : ۰۲ مهر ۱۳۹۳ - ۱۲:۴۰
محمد بنیادی از فضای قرآنی زمان جنگ می‌گوید:

همراه داشتن قرآن توسط رزمندگان در شب عملیات؛ از جلوه‌های زیبای دفاع مقدس

کانون خبرنگاران نبأ/ندا قاسم پور: یکی از جلوه‌های زیبایی زمان جنگ این بود که هیچ رزمنده‌ای را پیدا نمی‌کردید که قرآن یا کتاب ادعیه داخل جیبش نباشد، اما امروز یکی از مهم‌ترین اجزاء تهاجم فرهنگی عدم ارتباط حتی فیزیکی با قرآن است.

به گزارش کانون خبرنگاران نبأ وابسته به خبرگزاری ایکنا، به مناسبت فرارسیدن هفته دفاع مقدس هم کلام شدیم با محمد بنیادی، استاد و قاری بین‌المللی که خود از رزمندگان و جانبازان آن روزها بوده و خاطرات زیبایی برای گفتن دارد.

وی آرام و متین لب به سخن گشود و با نقبی به گذشته گفت: کلا مبنای انقلاب بر اساس حاکمیت قرآن و اهل بیت(ع) بود، این نظر انقلابیون و کسانی بود که آن زمان در سنین ما بودند چه قبل از انقلاب مبارزه می‌کردند و چه بعد از انقلاب، برای این مبارزه با بذل خون و خانواده خودشان این موضوع را به اثبات رساندند. در فضای قرآنی آن زمان بیشتر عمل به آیات الهی مد نظر بود تا تلاوت و انس و حفظ قرآن کریم به سبک و سیاقی که در واقع امروزه در آن قرار گرفتیم.

وی ادامه داد: آن زمان جنگ هوای نفس بود، در واقع ارتقای عمل به آیات الهی. کسانی بودند که شاید روخوانی و روان‌خوانی آیات قرآن را هم بلد نبودند اما بر اساس آموزه‌ها، تلاوت و قرائت قرآنی که به صورت مجلسی از خانواده و از طریق رساله‌های مراجع برگرفته بودند و باورشان بر این بود که مرجع تقلیدشان حاکمیت قرآنی را مد نظر دارند، یک تعبدی نسبت به قرآن و اهل بیت(ع) داشتند که در حسینیه‌ها و مراسم سوگواری شرکت می‌کردند، عاشقانه تفکرشان این بود که ای کاش می‌توانستند امام حسین(ع) را مدد کنند.

بنیادی یادآور شد: چنین تفکری در فضای جنگ یعنی هشت سال حاکمیت قرآن، یعنی هشت سال عمل به آیات الهی در طول دفاع مقدس بود. یکی از جلوه‌های زیبایی آن روزها این بود که هیچ رزمنده‌ای را پیدا نمی‌کردید که قرآن یا کتاب ادعیه داخل جیبش نباشد، اما امروز یکی از مهم‌ترین اجزاء تهاجم فرهنگی عدم ارتباط حتی فیزیکی با قرآن است. آن روزها قرآن‌هایی که زیپی و کوچک بودند، ادعیه، مهر و تسبیح در جیب هر رزمنده‌ای می‌توانستید ببینید، اما متأسفانه در زمان جنگ تهاجم فرهنگی و تحریم‌هایی که ما داریم در جیب مردم رزمنده امروز جمهوری اسلامی چنین چیزی مشاهده نمی‌کنیم.

وی تصریح کرد: این موضوع باید به عنوان یک جریان‌سازی در خبرگزاری ایکنا انجام شود، این خبرگزاری باید این فرهنگ را جا بیندازد که قرآن همراه، مهر و تسبیح را که ابزار نرم رزمندگان بود امروز هم باید در جیب افراد، لپ‌تاپ هاشون، آیپدهاشون و در موبایل‌هاشون بوده و روزانه افراد خودشان را مکلف بدانند که قرائت قرآن را داشته باشند. لذا سؤال شما را این‌طور می‌توانم پاسخ بدهم که رزمندگان به صورت عینی و عملی قرآن را می‌خواندند و در پی سنت علوی بر آن عمل می‌کردند. این الان در مجامع، وزارتخانه‌ها و صنوف ما متأسفانه کمرنگ شده حتی در جاهای دیگر اثری از آثار آن مشاهده نمی‌شود.

بنیادی همچنین با بیان اینکه، در بین مجامع تخصصی جلسات قرآن، جلسات حفظ، در حوزه‌های علمیه و دانشگاه‌ها دروسی است که این افراد مکلف به پاس کردن آنها بوده یا موظف به تبلیغ آن هستند اما در این بین حضور قرآن تخصصی نیست، در عین اینکه باید به طور تخصصی تعلیم داده شود. حرف ما این است قرآن باید در جامعه باور شود، باید همراه انسان، شیعیان و مسلمانان باشد. در  زمان انقلاب و جنگ بود اما در حال حاضر متأسفانه در کشورمان حتی در چاپ قرآن مشکل داریم. باید اهتمام و یک توجه جدی به یک بارش سخت‌افزاری در تکثیر و توزیع آیات قرآن داشته باشیم. ما به روزنامه‌های هر دکه روزنامه‌فروشی که نگاه کنیم می‌بینیم که روزنامه‌های روزشمار در اختیار همگان است. باید به جایی برسیم که وزارت ارشاد قرآن قرآن را در دسترس همه افراد قرار دهد.

«الهکم التکاثر و العادیات ضبحا فالموریات قدحا»؛ آهنگ پاهای رزمندگان ما در زمان رژه

این استاد قرآنی یادآور شد: من خودم که هشت سال در دفاع مقدس به عنوان قاری حضور داشتم  تمام وقت‌های خالی همکاران خودم و رزمندگان، زمان‌های خالی‌شان در بین‌الصلاتین و در آموزش کلاس‌های معرفتی، تفسیر قرآن می‌گفتم، تلاوت قرآن و محفل انس با قرآن داشتیم. شب‌ها خصوصا بعد از ادعیه و دعایی که خوانده می‌شد تلاوت قرآن صورت می‌گرفت. جلسات قرآن در زمان جنگ قابل وصف نیست. حتی تئاتر قرآنی داشتیم، تئاترهایی با محوریت قرآن و قصه‌های قرآنی. رزمندگان می‌آمدند و خودشان خودجوش شب‌هایی که پاتک زده بودند برای اینکه فضا را حفظ کنند، قرآن تلاوت کرده و یا در خط مقدم صدای اذان از گوشه گوشه‌های سنگر می‌آمد. بعضی‌ها با صدای بلند در خاکریز و سنگر قرآن می‌خواندند. خدا رحمت کند شهدای بزرگوار را خیلی‌ها دلشون به یک شکلی که می‌شد وقتی می‌خواستند فریادی بزنند و دلگرمی ایجاد کنند یک تکبیر میگفتند و یکی از سوره‌های قرآن را میخواندند حتی وقتی رژه می‌رفتیم در صف «الهکم التکاثر و العادیات ضبحا فالموریات قدحا» آهنگ پاهای رزمندگان ما بود که در واقع این سوره به خاطر علی بن ابی طالب(ع) هم نازل شده بود که با ضرباهنگ این سوره‌ها گریشون می‌گرفت یعنی همه چیز قرآنی بود و با نظم و انضباط.

در خط مقدم نماز شب‌ها ترک نمی‌شد

وی با اشاره به اینکه میزان استقبال رزمندگان از این حال و هوای قرآنی بی‌نظیر بود، گفت: مثلا در حال بازی فوتبال بودند وقتی می‌شنیدند که فلان روحانی و قاری آمده همه می‌آمدند منتظر مینشستند چون احساس نیاز میکردند. کسی نمی‌خواست تبلیغ کنه فقط کافی بود از گردان یا لشگر اعلام کنند که فلان ساعت فلانی می‌آید سخنرانی یا قاری می‌آید دیگه یک نفر رو نمی‌تونستید داخل آن محیط پیدا کنید یا در قرارگاه و مسجد بودند یا داخل کلاس‌ها به گونه‌ای که جا نمی‌شد. در نهایت اینکه فضای حاکم بر جنگ، فضای حاکم بر اردوگاه‌ها، خیمه‌گاه و حسینیه‌های آن زمان قرائت قرآن، دعا، نماز و عمل به اینها بود.

این قاری بین‌المللی ادامه داد: در خط مقدم نماز شب‌ها ترک نمی‌شد من یادم هست بعضی از دوستان در سنگرها یا در چادر پنج، شش نفر یا بیشتر می‌خوابیدند که نیمه شب همه بیدار می‌شدند که هرکس در گوشه‌ای مشغول نماز بود، دیگر کسی داخل سنگرها و چادرها نبود. دیگر زمان اذان صبح، اذان پخش نمی‌شد از هر چادر صدای مؤذن‌های مختلف که با صدای خودشان اذان می‌گفتند که هم افرادی که خواب مانده بودن بیدار می‌شدند و هم کسانی که بیدار بودند منتظر روحانی برای اقامه نماز می‌نشستند. گاهی هم که روحانی نبود و یا به هر علتی اعزام نمی‌شد یکی را انتخاب می‌کردند و می‌گفتند فلانی برو جلو نماز بخوان همه «قد قامت الصلاة» می‌گفتند که مجبور می‌شد نماز را به عنوان امام جماعت بخواند.

قاریان آن زمان از شاگردان خودم بودند

من یکی از شاگردان خودم شهید محمودی عزیز بود، در واقع در عملیات کربلای پنج شهید احدی، شهید اکبری، شهید کاظمی اینها همه قاری قرآن بودند. بعضی از آنها هم دانشجوی پزشکی بودند مثل شهید احدی که خودش قاری قرآن و شاگرد خود من بود.من ایشان را هیچ وقت داخل چادر پیدا نمی‌کردم هر زمان می‌رفتم در حال حل معادلات دیفرانسیل و مباحث پزشکی بود. از دانشگاه می‌آمد دوباره از عملیات برمی‌گشت دانشگاه تا عملیات کربلای پنج که به شهادت رسید. شهید محمودی هم اگر الان بود حتما یکی از قاریان بین‌المللی محسوب می‌شد که از شاگردان خود من بود و ایشان هم به شهادت رسید.شهید کاظمی هم در رشته فلسفه درس می‌خواند یا شهید مسگریان که توسط منافقین به شهادت رسید که ایشان از خانواده‌های اصیل شهر همدان بودند.

*ندا قاسم‌پور

captcha