نگین صدق گویا، بازیگر سینما و تلویزیون، در گفتوگو با خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) درباره نقش و جایگاه زن در سینمای ایران اظهار کرد: برای اینکه بسنجیم جایگاه زن در سینما و تلویزیون چگونه است، در ابتدا باید بدانیم معیاری که میخواهیم این موضوع را ارزیابی کنیم چیست؟ اگر مقایسه ما با سینمای قبل از انقلاب باشد باید گفت که زن پس از انقلاب اسلامی در سینمای ایران دارای هویت شد. این هویتبخشی اخلاقی و انسانی در شرایطی بود که قبل از انقلاب ما چنین چیزی را شاهد نبودیم و زن تنها ابزاری بود که از آن برای بالاتر رفتن میزان فروش فیلمها استفاده میشد، حتی میتوان گفت که در برخی مواقع همانند کالایی بود که برای تزیین این محصولات سینمایی از آن استفاده میشد.
وی افزود: اما اگر معیار ما از این مقایسه، زن مسلمان باشد، باید گفت که هنوز راه برای پیمودن زیاد است، همانگونه که در دیگر اقشار جامعه راه برای رسیدن به این خواسته طولانی است، اما یک مسئله را نمیتوان کتمان کرد و آن نیز این است که حضور زن در سینما یک نیاز اولیه برای سینما و تلویزیون است که نمیشود به هیچ وجه آن را نادیده گرفت، البته در این میان یک مسئله مطرح است. آنهم این است که ناخودآگاه، جایگاهی که برای زن در سینما میتوان نسبت به مردان متصور شد بسیار کمرنگتر است. اتفاقی که در تمامی دنیا به نوعی وجود دارد، اما در کشور ما شدتش بیشتر است.
این بازیگر به توضیح فوق اضافه کرد: دلیل ضعف فوق این است که در حوزه زنان فیلمنامههای خوبی نوشته نمیشود. برای همین هم معمولا کارهایی که به بازیگران زن در سینما پیشنهاد میشود، دارای کیفیت و شخصیت لازم نیست. این اتفاق آسیبهایی دیگری هم در پی دارد. منظورم این است که پایین بودن کیفیت فیلمنامه باعث میشود که بازیگرانی که دغدغه حضور در آثار خوب را دارند کمکار شوند. این اتفاق به نوعی برای من رخ داده و من حدود یک سال و نیم است که کار نکردهام، البته پیشنهادات همیشه است، حتی هم اکنون سریالی به من پیشنهاد شده که هنوز فیلمنامه آن را نخواندهام، اما عمده این پیشنهادات نقشهایی تکراری است که بارها آنها را ایفا کردهام.
وی در پاسخ به این سؤال که در سینما و تلویزیون تا چه حد میتوان الگوی یک زن مسلمان را مشاهده کرد، گفت: جواب دادن به این سؤال کمی سخت و پیچیده است، چون اگر بخواهیم الگوی زن مسلمان را با زنانی که هم اکنون در سینما و تلویزیون هستند، مقایسه کنیم باید وجوه مختلف آن را ببینیم، زیرا بخشی از این این ارزیابی، مربوط به زندگی شخصی بازیگران میشود و بخشی دیگری مربوط به آنچه است که در جلوی دوربین شاهد آن هستیم. با این توضیح باید بگویم زن در سینمای ایران حداقل به لحاظ ظاهر، کاراکتر شریفی دارد که به هیچ وجه نمونه آن را حتی در دیگر کشورهای مسلمان نمیتوان مشاهده کرد، اما مسلما آن را نباید با الگوی کامل یک زن مسلمان همانند دانست.
این بازیگر گفت: نکته حائز اهمیت در این بحث این است که، چرا معمولا این حساسیتها و مقایسهها تنها درباره بازیگران انجام میشود، البته درک میکنم که بازیگر به واسطه این که جلوی دوربین است و بیشتر در معرض دید قرار دارد، به نوعی الگو جامعه محسوب میشود، اما وقتی میخواهیم یک قشر را ارزیابی کنیم، باید در ابتدا جامعه پیرامون آن قشر را مورد توجه قرار دهیم. برای درک بهتر به موضوع حجاب اشاره میکنم. نقدهایی میخوانیم مبنی بر اینکه ظاهر بازیگران زن یا مرد در جلوی دوربین با پشت دوربین فرق دارد. این امر در جای خود طبیعی است، همانگونه که یک کارمند یا کارگر ممکن است ظاهرش در زمان کار با سایر مواقع فرق کند، پس باید از اقشار دیگر هم ایراد گرفت که آنها دوگانه عمل کردهاند؟
بازیگر فیلم «زمانی برای دوست داشتن» در پایان گفت: ما بازیگران طبق ضوابطی که بر شغلمان حاکم است موظف هستیم که در جلوی دوربین آنگونه پوشش داشته باشیم که قوانین تلویزیون یا سینما از ما میخواهد. نکته دیگر اینکه از تمام کسانی که این نقدها (پوشش نامناسب بازیگران زن) را مطرح میکنند میخواهم بپرسم آیا در پشت دوربین بازیگران زن خارج از آنچه که ما هر روزه در خیابانها میبینیم رفتار میکنند؟ هرچند کتمان نمیکنم که بانوانی نیز در کشور ما وجود دارند که ظاهر و پوششان نسبت به دیگر زنان، بسیار نزدیکتر با الگوهای اسلامی است، اما وقتی من میزان را جامعه در نظر میگیریم منظور اکثریت خانمهایی است که در جامعه وجود دارند!