کد خبر: 4308730
تاریخ انتشار : ۲۱ مهر ۱۴۰۴ - ۱۱:۱۸
کارشناسان در نشست ایکنا مطرح کردند

ظرفیت‌های تبدیل تئاتر از «تابو» به «فرصت فرهنگی» را دریابیم + فیلم

کارشناسان در نشست تئاتر مقاومت مطرح کردند: در سال‌های اولیه انقلاب، مرکز هنرهای نمایشی با قدرت فعالیت‌ها را سامان می‌داد و انجمن‌های نمایشی در سراسر کشور شکل گرفتند و تئاتر از «تابو» به «فرصت فرهنگی» تبدیل شد. اما امروز وضعیت چگونه است؟ آن مرکز قدرتمند به یک اداره‌کل تقلیل یافته و اخیراً به «دفتر هنرهای نمایشی» تغییر نام داده است. این روند نشان‌دهنده کوچک‌سازی و تضعیف مدیریت فرهنگی تئاتر است.

تئاتر

پدیده شوم جنگ برای تمام جوامع انسانی منفی و منفور است، اما در طول تاریخ شاید تنها چند روز، بشر در شرایط صلح به سر برده و پیوسته جنگ‌هایی در گوشه و کنار جهان در جریان بوده است. در مقابل این مفهوم، از ناگزیری جنگ، واکنشی سر برمی‌آورد که شکل و رویه مثبتی از این پدیده را به رخ می‌کشد. آنگاه که بیگانه به کشورت حمله می‌کند، باید با تمام وجود از مرز و کیان خویش محافظت کنی، باید از سرزمین و مردمت دفاع کنی. این واکنش، در هشت سال جنگی که بر ما تحمیل شد، به نام والای شهدا، جانبازان و ازخودگذشتگان میهن، «دفاع مقدس» نام گرفت.

سال‌ها نوشته‌اند و باید بنویسند نویسندگان از روایت حماسه‌هایی از دلاور مردان و زنان این سرزمین. هنرمندان با موسیقی، فیلم و تئاتر، روایتگر این دفاع مقدس شدند و به سبک و ژانری در مقوله هنر تبدیل شدند. در این میان، «تئاتر دفاع مقدس»، گونه‌ای از هنر تئاتر است که هویت خود را از یادداشت‌ها، گزارش‌ها، خاطرات، زندگی‌نامه‌ها، وصیت‌نامه‌ها، داستان‌ها و روایات جنگ تحمیلی به دست آورده است. از این‌ رو، تئاتر به سبک و سیاق خود، نمایشی از ایثار و ازخودگذشتگی در جنگ ایران و عراق را به تصویر می‌کشد.

برای بررسی این رسالت مهم و چگونگی تحقق آن، نشستی تخصصی با حضور «حسین مسافرآستانه» دبیر ادوار جشنواره تئاتر فجر و تئاتر مقاومت، «محسن سلیمانی» مدیرعامل انجمن تئاتر انقلاب و دفاع مقدس و «محمد کاظم‌تبار» دبیر بیستمین جشنواره بین‌المللی تئاتر مقاومت از سوی ایکنا برگزار و کارشناسان به پرسش‌های اساسی درباره نقش تئاتر در انتقال فرهنگ دفاع مقدس، فراز و فرودهای تئاتر دفاع مقدسی و راهکارهای عملی برای رونق این حوزه هنری پاسخ دادند.

در بخش نخست این نشست کارشناسان از تدوین برنامه بلندمدت و نظام‌مند به جای حمایت‌های مقطعی، تخصیص بودجه مبتنی بر ارزش‌گذاری کیفی آثار، بسترسازی برای تربیت نسل جدید هنرمندان و تأمین زیرساخت‌های اجرایی به عنوان محور‌هایی یاد کردند که ارکان اساسی حمایت از تئاتر دفاع مقدس را شکل می‌دهد. در ادامه مشروح بخش دوم را با هم می‌خوانیم و می‌بینیم.

ایکنا - در عرصه هنر و تئاتر زندگی کرده‌ایم و قداست و زیبایی این هنر را از نزدیک درک کرده‌ایم. تئاتر را تجربه کرده‌ایم و به چشم دیده‌ایم که چگونه می‌تواند انسان‌ساز باشد. هرگاه نمایشی خوب دیده‌ایم، هنگام خروج از سالن، ساعت‌ها و حتی روزها تحت تأثیر مثبت آن قرار گرفته‌ایم؛ با این حال، امروز گاه شاهدیم خانواده‌ای که دخترش به تئاتر علاقه‌مند است، به‌صراحت می‌گوید: «به هیچ وجه اجازه نمی‌دهم دخترم در این فضای مختلط و بی‌در و پیکر حضور داشته باشد.» این نگاه نشان می‌دهد تا چه اندازه وجهه تئاتر در میان بخشی از جامعه آسیب دیده است. می‌توان تا حدودی به چنین خانواده‌هایی حق داد که بگویند: «با وجود نبوغ و استعداد دخترم، اجازه نمی‌دهم وارد عرصه تئاتر شود.» پرسش اینجاست که چه بر سر تئاتر آمده است که حتی قشر علاقه‌مند، دغدغه‌مند و مستعد نیز تمایلی به ورود به این حوزه ندارد؟ واقعیت آن است که این وضعیت را می‌توان در بسیاری از تئاترهای خصوصی و مستقل کشور به‌وضوح مشاهده کرد.

محسن سلیمانی: احساس می‌کنم در طرح این سؤال کمی اغراق وجود دارد، اما در عین حال نمی‌توانم منکر درستی بخشی از آنچه فرمودید بشوم. با این حال، این مسئله در نهایت به نبود بسترسازی فرهنگی بازمی‌گردد؛ موضوعی که مسئولیت آن بر عهده متولیان فرهنگ و هنر است. به‌اختصار بگویم، مشکلی که مطرح کردید وجود دارد، اما در واقع به آن شدت نیست. همه خانواده داریم و طبیعی است که سلامت خانواده نخستین دغدغه هر پدر و مادری باشد. تئاتر نیز، همان‌گونه که آقای مسافر اشاره کردند، در اصل خاستگاهی دینی داشته است؛ یعنی اساس تئاتر ما از مذهب و ارزش‌ها الهام گرفته و امروز هم در ماهیت خود تغییری نکرده است. اگر بخواهیم عمیق‌تر به موضوع نگاه کنیم، باز هم درمی‌یابیم که تئاتر باید همان مسیر اصیل خود را ادامه دهد.

بعد از انقلاب، تئاتر از یک

دو مسئله مطرح است؛ یکی از نظر فرم و شکل و دیگری از نظر محتوا. اگر از نظر محتوایی به سمتی برویم که آثار ما روزبه‌روز سخیف‌تر شوند، طبیعتاً فرم و شکل نیز تحت تأثیر آن محتوا قرار می‌گیرند. ابتذالی که در طرح سؤال شما به آن اشاره شد، در همین زمینه قابل مشاهده است. برای مثال، سالانه حدود هزار دانشجوی جوان، دختر و پسر، از دانشگاه‌های مختلف اعم از دولتی، آزاد، علمی‌کاربردی و... در رشته تئاتر فارغ‌التحصیل می‌شوند. این افراد صرفاً فارغ‌التحصیل می‌شوند، بدون اینکه مسیر مشخصی برایشان تعریف شود. رئیس دانشگاه فقط می‌گوید: «پول بدهید، بیایید اینجا، ما شما را چهار سال معطل می‌کنیم و سپس رهایتان می‌کنیم»، در حالی که هیچ مسئولیتی نسبت به استراتژی آینده این دانشجویان احساس نمی‌شود.

در این میان، نگاه‌ها به تئاتر متفاوت است؛ عده‌ای آن را صرفاً وسیله‌ای برای سرگرمی می‌دانند، برخی بر اندیشه‌ورزی در تئاتر تأکید دارند و گروهی نیز نگاه سلبریتی‌محور به آن دارند. همین نبودِ توازن در نگاه‌ها و سرمایه‌گذاری‌ها، یکی از مشکلات اصلی تئاتر امروز است. امروز بخشی از تئاتر به سمت تهیه‌کنندگی تجاری سوق پیدا کرده است و تهیه‌کننده ابتدا حساب جیب خود را می‌کند. البته تهیه‌کنندگانی هم داریم که دغدغه تعالی هنر تئاتر را دارند، اما هنگامی که محور اصلی سرمایه‌گذاری بر بازده مالی و فروش بلیت متمرکز می‌شود تا بتوان حقوق چند میلیاردی سلبریتی‌ها را پرداخت کرد، فرهنگ تئاتر ناخواسته به سمت ابتذال کشیده می‌شود.

در این شرایط، اندیشه‌ورزی در تئاتر کمرنگ و جای آن را اقتصاد می‌گیرد؛ اقتصادی که تنها به بازگشت سرمایه می‌اندیشد. چنین نگرشی حتی می‌تواند در محتوای نمایش‌ها و نحوه ایفای نقش بازیگران نمود پیدا کند و بر مخاطب تأثیر بگذارد. در نتیجه، به جای آنکه شاهد تداوم فرهنگی متعالی در تئاتر باشیم، با فرهنگی مواجه می‌شویم که بر پایه مصرف‌گرایی، تغییر هویت، از خودبیگانگی و غرب‌زدگی شکل می‌گیرد. چنین تئاتری، که باید آینه جامعه و طبیعت انسانی باشد، گاه مسیر خود را گم می‌کند و به‌جای روشنگری، موجب انحراف فرهنگی می‌شود.

یک مثال بزنم؛ پیش از انقلاب، نوجوانی بودیم که تحت تأثیر اتفاقات آن دوران به تئاتر علاقه‌مند شدیم، اما خانواده نباید متوجه این علاقه می‌شدند، چون تئاتر در آن زمان تابو بود. خانواده مذهبی دوست نداشت فرزندش به سمت تئاتر کشیده شود. بسیاری از هنرمندان شناخته‌شده امروز نیز می‌گویند در دوران قبل از انقلاب، برای فعالیت در تئاتر از اسم مستعار استفاده می‌کردند، زیرا هنر در جامعه آن زمان امری ناپسند تلقی می‌شد.

بعد از انقلاب شرایط تغییر کرد؛ مردم آگاهی بیشتری پیدا کردند و همراه تئاتر شدند. همان پدری که پیش‌تر اجازه نمی‌داد پسرش به تئاتر برود، پس از انقلاب، دخترش را به دانشگاهی در شهری دور می‌فرستاد تا بتواند در این رشته تحصیل کند. اما امروز، دوباره با شرایطی روبه‌رو هستیم که برخی خانواده‌ها مانند آن دوران، تمایلی ندارند فرزندشان وارد فضای تئاتر شود. چرا؟ چون تئاتر ما به‌تدریج در حال بازگشت به همان نگاه پیش از انقلاب است، در حالی که انقلاب آن دیدگاه را تغییر داده بود.

چهار یا پنج سال پیش حدود ۱۲۰۰ فارغ‌التحصیل تئاتر داشتیم؛ اکنون احتمالاً این تعداد بیشتر یا کمتر شده است، اما هیچ تضمینی برای اشتغال این فارغ‌التحصیلان وجود ندارد. مرکز هنرهای نمایشی در ابتدای انقلاب با هدف سامان‌دهی و جهت‌دهی به تئاتر کشور تشکیل شد. در آن زمان، تعداد گروه‌های نمایشی آن‌قدر زیاد بود که «انجمن نمایش کشور» به وجود آمد و واقعاً هم مدیریت خوبی داشت. در نتیجه، نگاه خانواده‌ها به تئاتر تغییر کرد و مثبت شد؛ به فرزندانشان اجازه فعالیت می‌دادند و این روند رو به رشد بود.

با این حال، هرچه جلوتر آمدیم، انتظار می‌رفت دامنه فعالیت‌ها و امکانات افزایش یابد، اما چنین نشد. در سراسر کشور، امکانات رشد نکرد و تعداد اندک سالن‌ها، کمبود حمایت دولتی و کوچک‌سازی مرکز هنرهای نمایشی به «دفتر» باعث شد این نهاد نتواند پاسخ‌گوی نیازهای فرهنگی استان‌ها باشد. متأسفانه یکی از آسیب‌های جدی این حوزه، تغییر پی‌درپی مدیران فرهنگی است. با هر تغییر دولت، گروهی تازه‌وارد بر سر کار می‌آیند که هیچ سابقه ذهنی یا شناختی از این حوزه ندارند. در نتیجه، تمام زحمات سال‌های گذشته تحت تأثیر تصمیم‌های مقطعی و ناپخته قرار می‌گیرد و طبیعی است که در چنین شرایطی، تئاتر ما از مسیر اصلی خود منحرف شود.

 

 

اکنون موضوعاتی که شما مطرح می‌فرمایید، ذهن را به این سمت سوق می‌دهد که در واقع ما در کجای مسیر دچار اشتباه شده‌ایم؟ راه درست کاملاً مشخص است و راه نادرست نیز روشن. اما مسئله اصلی، اصلاح این شرایط و تقویت مسیر درست است. همان‌طور که شما در پرسش خود اشاره کردید، بالاخره چه کسی باید این کار را انجام دهد؟ این نکته بسیار حائز اهمیت است.

نخست باید بگویم، همان‌گونه که آقای مسافر نیز اشاره کردند، به یک شورای نخبگی نیاز داریم تا در قالب‌های گوناگون، هدایت و راهبری این مسیر را بر عهده گیرد. اینکه چه کسانی، در چه زمانی و در چه جایگاهی باید گرد هم آیند تا این اصلاحات انجام شود، خود مسئله‌ای است که باید به‌صورت جدی مورد بحث و بررسی قرار گیرد.

به قول آقای مسافر، ما همواره در حال کوچک‌تر کردن فضای دولتی مدیریت تئاتر هستیم، در حالی که جامعه هدف تئاتر روزبه‌روز بزرگ‌تر می‌شود. این امر یک تناقض گسترده ایجاد می‌کند. حتی در شهرهای کوچک مشاهده می‌کنید که علاقه‌مندان به تئاتر روزبه‌روز افزایش می‌یابند و متقاضی گسترش این فضا هستند، اما کسی پاسخگو نیست و اهمیتی داده نمی‌شود. اگر هم طرح‌هایی اجرا می‌شوند، اغلب کوتاه‌مدت و فصلی هستند و باعث می‌شوند ما یک سند راهبردی منسجم، قانونمند و سیستماتیک نداشته باشیم.

در مقامی نیستم که بخواهم این مسئله را قضاوت کنم یا بگویم شورای فرهنگ و هنر کشور یا کمیسیون مجلس باید محدودیت ایجاد کنند. تئاتر یک کار تخصصی و آرمانی است که در آن اندیشه جریان دارد. در دورانی که ما دانشجو بودیم، دانشگاه تهران، در همان دانشکده هنرهای زیبا، سالانه فقط ۴۰ دانشجو می‌پذیرفت و آن هم پس از مصاحبه و آزمون‌های سخت. باور کنید، حدود ۳۰ نفر از آن ۴۰ نفر به هنرمندان ماندگار تبدیل می‌شدند. اما امروز دانشگاه‌ها تعداد بسیار زیادی دانشجو می‌پذیرند و سرنوشت اکثر آن‌ها در این حرفه نامشخص است.

ایکنا ـ اکنون جشنواره بیستم قرار است برگزار شود و بسیاری از برنامه‌ریزی‌ها پیش از جنگ ۱۲ روزه انجام شده بود. این جنگ به ما نشان داد که مقاومت همچنان ادامه دارد؛ جنگ تحمیلی هم به شکل سخت‌افزاری و هم نرم‌افزاری جریان دارد و شامل حملات اطلاعاتی بوده و خواهد بود. آیا این جنگ بر رویکرد جشنواره تأثیر گذاشته است؟ آیا برنامه‌ای دارید که معطوف به این مسائل باشد، به ویژه برای نسلی که تا کنون تنها کلیدواژه «مقاومت» را شنیده‌اند و جنگ را مستقیماً لمس نکرده‌اند؟

محمد کاظم‌تبار: دوره نوزدهم نیز به موضوعات مقاومت در جشنواره اختصاص داشت. یعنی پارسال که برگزار شد، این مسائل بسیار برجسته بود. درست است که جنگ علناً رخ نداده بود، اما شهدای زیادی تقدیم شد. در دوره قبل، از تولیدات کارگاه‌ها براساس عمل به هنگام استفاده کردیم و خروجی محتوایی، حداقل فرازهایی از زندگی شهدایی که در آن زمان به جبهه مقاومت اعزام شده بودند، تولید شد.

در جشنواره بیستم نیز قرار است کارگاه‌هایی برگزار شود و بسیاری از برنامه‌ریزی‌ها پیش از جنگ ۱۲ روزه انجام شده بود. همیشه آمادگی داریم تا متناسب با اتفاقات روز، هرچند نه به‌طور کامل، برنامه‌ها یا ویژه‌ رویدادهایی را اضافه کنیم. حکم دوره بیستم جشنواره مقاومت را در بهمن ماه دریافت کردم و جنگ در اواخر خرداد رخ داد. در این پنج ماه، فراخوان اولیه آماده شد، اما با وقوع جنگ، برنامه‌ها کمی متفاوت شد؛ بخش‌هایی از محتوا و اولویت‌های موضوعی اضافه شد و حتی در برخی موارد تغییر موضع دادیم.

 

 

اولویت اصلی اکنون، جنگ تحمیلی ۱۲ روزه است و پس از آن، موضوعات بین‌المللی دنبال می‌شود. در شرایط پساجنگ، اندکی با چالش مواجه شده‌ایم تا بتوانیم برنامه‌ریزی دقیق بخش بین‌الملل و گروه‌های مدعو را انجام دهیم. همه نکات در فراخوان قابل مشاهده است و به‌زودی منتشر خواهد شد. تنها بخشی که فراخوان آن منتشر نمی‌شود، بخش بین‌الملل است؛ باقی بخش‌ها مشخص شده‌اند.

تاریخ برگزاری رویداد مشابه دوره گذشته خواهد بود؛ جشنواره در چند ماه برگزار می‌شود و از افتتاحیه تا اختتامیه، مدت زمان ۶۰ روز خواهد بود. در استان‌های کشور نیز برنامه‌هایی خواهیم داشت. بخش صحنه‌ای به‌صورت غیرمتمرکز و سایر بخش‌ها به‌صورت متمرکز برگزار می‌شوند. برگزاری کارگاه‌های آموزشی، مسابقه نمایشنامه‌نویسی و سمینار علمی پژوهشی امسال و سایر بخش‌ها تا پایان شهریور سال آینده انجام خواهد شد و مراسم اختتامیه جشنواره بیستم در هفته دفاع مقدس سال آینده برگزار می‌شود.

بعد از انقلاب، تئاتر از یک

ایکنا – در بسیاری از ایونت‌ها و رویدادهای دولتی، معمولاً چهره‌های برجسته موسیقی حضور ندارند، مانند جشنواره موسیقی فجر. آیا در تئاتر نیز چنین است؟ یا بزرگان تئاتر نسبت به این گونه رویدادها، بهتر و بیشتر حضور پیدا می‌کنند؟

محمد کاظم‌تبار: در حوزه تئاتر، چنین وضعیتی وجود ندارد و بسیاری از بزرگان تئاتر حضور و مشارکت فعال دارند. در دوره گذشته، بیش از ۱۴۰۰ اثر در بخش‌های مختلف جشنواره دریافت شد. هدف‌گذاری برای این دوره، جذب آثار بسیار بیشتر و بالای ۲ هزار اثر است. وقتی این اعداد و ارقام را می‌بینیم، مشخص می‌شود که جمعیت عظیمی از هنرمندان در تئاتر حضور دارند.

در این جشنواره و نیز جشنواره تئاتر فجر و دیگر جشنواره‌ها، طیف وسیعی از تقاضا و حضور هنرمندان مشاهده می‌شود. بنابراین می‌توان گفت که در حوزه تئاتر، وضعیت بهتر است و چنین محدودیت یا کم‌رنگ بودن حضور چهره‌های برجسته به چشم نمی‌خورد.

ایکنا ـ در زمینه موسیقی و تئاتر، موضوعی وجود دارد که به نظر می‌رسد در تئاتر نیز مطرح است و خود من نیز چندین مقاله در این خصوص نوشته‌ام. این مقالات عمدتاً به کنسرت‌نمایش‌ها اختصاص دارد. آیا آنچه اکنون به نام کنسرت‌نمایش شناخته می‌شود، را می‌توان یک «کنسرت» یا یک «نمایش» به حساب آورد؟ بخشی از تعریف اُپرا را می‌توان در آن گنجاند و از سوی دیگر، می‌توان آن را از منظر نمایش تحلیل کرد، اما در نهایت، نه تئاتر است و نه موسیقی. نگاه شما، به عنوان متخصص حوزه تئاتر،  در این باره چیست؟
 
حسین مسافرآستانه: درواقع، استفاده از موسیقی به‌گونه‌ای که آن را ابزاری برای نمایش قرار دهند، نوعی سوءاستفاده از موسیقی و فریب مخاطب است و تنها با هدف گمراه کردن تماشاگر انجام می‌شود. به عبارت دیگر، نه آن اثر یک کنسرت به تمام معناست و نه یک نمایش کامل. حتی اگر آن را با پیشینه‌های سنتی ما مقایسه کنیم، مانند پیش‌فرض‌خوانی‌ها یا میان‌پرده‌ها که در آن‌ها خوانندگان برای تغییر دکور یا صحنه آواز می‌خواندند، همه دارای مفهومی کاملاً روشن بودند. در آن دوره، نمایش‌ها کاملاً مستقل از موسیقی بودند و موسیقی تنها نقش مکمل داشت.
 

امروزه اصطلاح «کنسرت‌نمایش» که به آن پرداخته شده، هیچ معنای مشخصی ندارد و تنها هدف آن فریب تماشاگر است. از منظر هنری و تخصصی، ترکیب موسیقی و نمایش در قالبی مشخص و تعریف‌شده در تئاتر وجود دارد، اما اصطلاح «کنسرت‌نمایش» هیچ تعریف علمی و مشخصی ندارد و تاکنون هیچ‌کس درباره آن صحبتی نکرده است. این پدیده همچنان ادامه دارد و تعداد زیادی از این آثار ساخته می‌شوند.

به‌طور مثال، نمایش «رستاخیز عشق» را نوشتم که یک نمایش موسیقایی کامل است و هیچ دیالوگی ندارد. این نمایش به‌طور کامل براساس موسیقی ساخته و اجرا شده است، اما برخی افراد آن را «کنسرت‌نمایش» می‌نامند، در حالی که این اصطلاح برای چنین آثاری صحیح نیست. کنسرت‌نمایش اصلاً تعریف مشخصی ندارد و نمی‌توان آن را در قالب یک مفهوم هنری قرار داد.

بعد از انقلاب، تئاتر از یک

در اینجا، مرز میان انواع نمایش‌ها و تأثیر آن‌ها بر موسیقی، به‌ویژه در بحث کنسرت‌نمایش، جای سؤال دارد. به‌طور مشخص، در کنسرت‌نمایش‌ها، موسیقی به‌طور کامل و صحیح اجرا نمی‌شود. به‌طور مثال، در نمایش‌های تعزیه، موسیقی مانند موسیقی متن فیلم، بلکه به‌طور مستقیم و در خدمت نمایش در نظر گرفته می‌شود. در چنین نمایش‌هایی، موسیقی و نمایش همزمان و در کنار هم قرار می‌گیرند. با این حال، در کنسرت‌نمایش‌ها چنین اتفاقی نمی‌افتد. در بسیاری از موارد، موسیقی و نمایش به‌طور مستقل از یکدیگر اجرا می‌شوند و این باعث می‌شود که نه موسیقی به‌طور کامل اجرا شود و نه نمایش به‌طور مؤثر دیده شود. این موضوع برای تماشاگر قابل درک است و او متوجه می‌شود که این ترکیب در واقع هیچ ارزش هنری ندارد.

در نهایت، این امر به نوعی کلاهبرداری هنری تبدیل می‌شود که تنها هدف آن فریب دادن تماشاگران است. در این نوع نمایش‌ها، بخش‌های موسیقی ناقص اجرا می‌شوند و بسیاری از آثار موسیقی صرفاً به‌عنوان ابزاری برای فروش بلیت یا جذب مخاطب استفاده می‌شوند، نه به‌عنوان بخشی از یک نمایش هنری. برخی افراد، به‌ویژه کسانی که در این کنسرت‌نمایش‌ها فعالیت می‌کنند، با اجرای موسیقی‌هایی که بیشتر جنبه تبلیغاتی دارند، سعی می‌کنند از این آثار بهره‌برداری تجاری کنند. همان‌طور که اشاره شد، این امر تأثیر منفی بر هر دو حوزه تئاتر و موسیقی دارد.

هدف تئاتر باید همیشه در خدمت ارتقای هنر و فرهنگ باشد و نباید از آن به‌عنوان ابزاری برای فریب مخاطب یا کسب درآمد استفاده کرد. تماشاگران، به‌ویژه کسانی که از نگاه هنری به تئاتر و موسیقی می‌نگرند، قطعاً این نوع سوءاستفاده‌ها را تشخیص خواهند داد. بنابراین، لازم است هر نوع ترکیب موسیقی و نمایش با دقت و به‌طور علمی و هنری انجام شود تا نه تنها تماشاگر فریب نخورد، بلکه به ارتقای کیفیت هنری کمک شود. در حالی که سلبریتی‌ها ممکن است از نظر طرفداران بسیار محبوب باشند، نمی‌توان این واقعیت را نادیده گرفت که گاهی از این محبوبیت سوءاستفاده می‌شود. برخی افراد با هدف جلب توجه و کسب درآمد، از حضور چهره‌های معروف در عرصه‌های مختلف هنری بهره می‌برند. در ابتدا، این روند ممکن است موفق به نظر برسد، اما پس از مدتی اشباع می‌شود و جذابیت گذشته را از دست می‌دهد. حضور سلبریتی‌ها در عرصه هنر، اگر به‌طور مداوم و بدون توجه به محتوای هنری و تخصصی مورد استفاده قرار گیرد، می‌تواند موجب کاهش کیفیت آثار و تکراری شدن تجربه‌ها شود.

بسیاری از هنرمندان و تهیه‌کنندگان که از این فرصت‌ها بهره می‌برند، در واقع از شرایط موجود و محبوبیت این افراد استفاده می‌کنند، حتی اگر این کار به ضرر هنر و مخاطب باشد. هنگامی که یک چهره معروف بدون داشتن صلاحیت‌های هنری لازم وارد عرصه‌هایی مانند تئاتر و موسیقی می‌شود، به نوعی از مردم سوءاستفاده شده است. این مسئله نه تنها در موسیقی، بلکه در تئاتر نیز به وضوح مشاهده می‌شود، به‌ویژه در پروژه‌هایی که تحت عنوان «کنسرت‌نمایش» شناخته می‌شوند. این نوع آثار فاقد عمق و کیفیت هنری هستند و بیشتر به‌عنوان سرگرمی‌های سطحی معرفی می‌شوند.

این مشکل حتی در کارهای کوچک‌تر و اجراهای محدود نیز دیده می‌شود. در چنین پروژه‌هایی، معمولاً تعداد بازیگران و نوازندگان به حداقل می‌رسد و تنها به‌منظور جذب مخاطب از عنوان «کنسرت‌نمایش» استفاده می‌شود، بدون آنکه هیچ محتوای هنری واقعی در آن‌ها وجود داشته باشد. در این شرایط، مخاطبان بیشتر از آنکه از هنر واقعی بهره‌مند شوند، به نوعی از یک نمایش سطحی و بی‌روح رضایت می‌دهند.

 

 
محمد کاظم‌تبار: البته یک مشکل اساسی در این میان وجود دارد: معیشت هنرمندان و تهیه‌کنندگان با شرایط اقتصادی کشور گره خورده است. وقتی هزینه‌های تولید یک نمایش بسیار بالا باشد و فروش بلیط‌ها نتواند این هزینه‌ها را پوشش دهد، هنرمندان ناچار می‌شوند برای جلب توجه بیشتر، به روش‌هایی متوسل شوند که هدف اصلی آن‌ها جذب مخاطب و فروش بلیط است، نه ارتقای سطح هنری. برای مثال، زمانی که هزینه‌های تولید یک تئاتر بسیار افزایش می‌یابد و بلیط‌ها قادر به جبران این هزینه‌ها نیستند، برخی هنرمندان برای کاهش فشار مالی ممکن است از حضور سلبریتی‌ها یا اجرای نمایش‌های سطحی‌تر استفاده کنند. این روند باعث تولید آثار کم‌عمق و تکراری می‌شود که در بلندمدت موفق نخواهند بود.

مقایسه‌ای میان صنعت موسیقی و تئاتر نیز نشان می‌دهد که در موسیقی، به دلیل داشتن مخاطبان وسیع‌تر و درآمدزایی بالاتر از طریق کنسرت‌ها، شرایط مالی هنرمندان و تولیدکنندگان نسبت به تئاتر بسیار متفاوت و مطلوب‌تر است. در برخی کنسرت‌ها، بلیط‌ها با قیمت‌های بسیار بالاتر فروخته می‌شوند و درآمد حاصل از هر کنسرت می‌تواند بسیار بیشتر از درآمد یک نمایش تئاتری باشد. برای مثال، کنسرت‌هایی که در سالن‌های بزرگ برگزار می‌شوند، بلیط‌ها را با قیمت‌هایی بسیار بالاتر از تئاتر به فروش می‌رسانند، که نشان‌دهنده تفاوت چشمگیر در میزان درآمدزایی میان این دو حوزه است.

این تفاوت‌های مالی و درآمدی فشار زیادی بر تئاتر وارد می‌کند و باعث می‌شود تهیه‌کنندگان و هنرمندان به روش‌هایی متوسل شوند که می‌تواند کیفیت آثار را کاهش دهد. به‌ویژه زمانی که عرضه و تقاضا با یکدیگر همخوانی ندارند و هزینه‌های تولید بسیار بالاست، بسیاری از آثار هنری به جای تمرکز بر کیفیت، صرفاً براساس فروش و جلب توجه مخاطب تولید می‌شوند.

ایکنا – در انجمن تئاتر انقلاب و دفاع مقدس، طی یک سال گذشته چه فعالیت‌های برجسته‌ای برای تئاتر انجام شده است؟ می‌توانید به‌طور خلاصه و تیتروار به این اقدامات اشاره کنید؟

محسن سلیمانی: مدت کوتاهی است مسئولیت انجمن تئاتر انقلاب و دفاع مقدس را به‌طور مستقیم بر عهده گرفته‌ام، اما عملکرد انجمن تا امروز قابل قبول بوده است. البته هنوز به آنچه در آرزوها و آرمان‌هایمان مدنظر داشته‌ایم، نرسیده‌ایم، اما با توجه به امکانات و توانمندی‌های موجود، هیچ‌گاه کوتاه نیامده‌ایم. هدف اصلی انجمن این است که در خدمت هنرمندان باشد و این ارتباط همواره حفظ شود. همچنین انجمن تلاش کرده است از ظرفیت نخبگان بهره‌برداری کند تا مسیر خود را ادامه دهد و به اهدافش دست یابد.

یکی از مباحثی که در انجمن به آن توجه ویژه شده، عمومی کردن تئاتر با موضوعات مرتبط با انقلاب و دفاع مقدس در سراسر کشور است. انجمن سعی کرده است از تمرکزگرایی فاصله گیرد و آثاری که در این راستا تولید می‌شوند، در سطح کشور در دسترس عموم قرار گیرند. به عبارت دیگر، هدف انجمن این است که همه اقشار جامعه، در تمامی نقاط کشور، از آثار تئاتری تولیدشده بهره‌مند شوند.

انجمن در زمینه‌های مختلف، از جمله آموزش و همکاری با هنرمندان، همیشه پیش‌قدم بوده است. برای مثال، بسیاری از جشنواره‌هایی که امروزه برگزار می‌شوند، حاصل تلاش‌های انجمن تئاتر انقلاب و دفاع مقدس هستند. این جشنواره‌ها تنها به‌صورت مقطعی برگزار نمی‌شوند، بلکه دارای پیش‌تولید طولانی‌مدت و پس‌تولید هستند. این رویدادها نه‌تنها یک برنامه زمانی محدود نیستند، بلکه به هنرمندان امکان می‌دهند در مراحل مختلف خلق اثر، حمایت‌های لازم را دریافت کنند. بسیاری از هنرمندان، چه در بخش خیابانی و چه در بخش صحنه‌ای، از دل همین جشنواره‌ها پرورش یافته‌اند. یکی از نکات مهم این است که این جشنواره‌ها در کنار برنامه‌های آموزشی و پژوهشی، فضای مناسبی برای ارتباط با نخبگان در اختیار هنرمندان قرار می‌دهند تا بتوانند آثار خود را خلق کنند.

 

 

انجمن همچنین تلاش دارد تا ارتباط مستمری با هنرمندان و بخش‌های مختلف تئاتر برقرار کند. برای این منظور، برنامه‌هایی برای سفرهای علمی و پژوهشی، بازدیدهای هنری و تعامل با دانشکده‌های هنری در نظر گرفته شده است. هدف ما تقویت این ارتباطات و فراهم کردن فرصت برای هنرمندان است تا با استفاده از این ظرفیت‌ها، آثار ارزشمندی را در جشنواره‌های سراسر کشور معرفی کنند.

همچنین، انجمن در تلاش است تا با دستگاه‌های موازی هم‌افزایی ایجاد کند. متأسفانه در بسیاری موارد، این فرآیندها به‌صورت جزیره‌ای انجام می‌شوند، اما انجمن با تقویت این هم‌افزایی‌ها می‌کوشد بنیه حرفه‌ای تئاتر را تقویت کند و به‌ویژه در حوزه موضوعات مرتبط با انقلاب، ایثار و شهادت تأثیرگذارتر باشد.

ایکنا – اگر به‌طور مثال یک کارگردان از شهرستان تقاضای اجرای نمایش داشته باشد، انجمن چگونه به او کمک می‌کند؟
 
محسن سلیمانی: مراحل بررسی و حمایت از آثار به‌طور جدی در انجمن انجام می‌شود. ابتدا نمایشنامه‌ها و آثار به‌طور دقیق بررسی می‌شوند و در صورتی که اثر با معیارهای انجمن هماهنگ باشد، حمایت‌های لازم شامل بودجه، تجهیزات و فضاهای لازم برای تولید اثر صورت می‌گیرد. همچنین انجمن با شناسایی هنرمندان فعال در هر استان، امکانات لازم برای ارائه طرح‌ها و ایده‌ها را فراهم کرده و این آثار در شورای اندیشه‌ورزی انجمن مورد بررسی قرار می‌گیرند. به‌طور کلی، هدف انجمن این است که حمایت‌ها محدود به پایتخت نباشد و هنرمندان سراسر کشور بتوانند از خدمات انجمن بهره‌مند شوند.

فرآیند بررسی و حمایت از این طرح‌ها معمولاً چند مرحله دارد. ابتدا هنرمند طرح یا ایده خود را ارسال می‌کند و در صورتی که طرح قابلیت اجرایی داشته باشد، به او اعلام می‌شود که ادامه دهد. سپس، هنگامی که طرح به یک نمایشنامه تبدیل شد، دوباره مورد ارزیابی قرار می‌گیرد تا اصلاحات فنی و دراماتیک لازم انجام شود. به طور کلی، این فرآیند معمولاً طی یک ماه به نتیجه می‌رسد و هنرمند پاسخ نهایی را دریافت می‌کند.

در خصوص برنامه‌های انجمن تئاتر انقلاب و دفاع مقدس نیز باید بگویم در هفته دفاع مقدس اقداماتی انجام شده است. به‌طور خاص، نمایش «لجن‌خوار» که برگرفته از عملیات کربلای ۴ و خاطرات مادر شهیدانی بود که به دلیل تجربه‌ای از اروند تصمیم به نخوردن ماهی گرفتند، در تالار حافظ به روی صحنه رفت. این نمایش نه تنها از لحاظ دراماتیک و فنی اثر مهمی بود، بلکه به‌عنوان زایشی هنری در عرصه تئاتر مقاومت و دفاع مقدس نیز شناخته می‌شود.

همچنین، برای گرامیداشت هفته دفاع مقدس، گردهمایی‌ای با هنرمندان تئاتر در بنیاد فرهنگ و روایت برگزار شد. در این نشست‌ها علاوه بر بهره‌گیری از نظرات و پیشنهادات هنرمندان، فرصتی فراهم شد تا مسائل و مشکلات خود را مطرح کنند. این گردهمایی‌ها در راستای برگزاری جشنواره مقاومت، که پیش‌تولید آن در حال انجام است، ادامه خواهد یافت و نشست‌هایی با مدیران فرهنگی برگزار خواهد شد. هدف از این نشست‌ها، تقویت ارتباطات و دستیابی به نتایج مؤثر برای بهبود وضعیت تئاتر کشور است. در نهایت، ما در حال برنامه‌ریزی برای برگزاری جشنواره‌ای پربار و مفید هستیم که بتواند نظر هنرمندان را جلب کرده و فضایی مناسب برای ارائه آثار تئاتری با موضوعات مرتبط با انقلاب و دفاع مقدس فراهم کند.

 

 

ایکنا – فرض کنید که وزیر فرهنگ در مقابل شما قرار دارد. مهم‌ترین دغدغه‌ای که باید به او منتقل کنید چیست؟

مسافر آستانه: اگر وزیر فرهنگ روبه‌رویم قرار گیرد، اولین نکته‌ای که مطرح می‌کنم این است که باید یک تیم نخبه و متفکر از هنرمندان و کارشناسان تئاتری گرد هم آیند که معتقدند هنر تئاتر برای اصلاح جامعه حیاتی است. از این افراد باید خواسته شود برنامه‌های خود برای ارتقای تئاتر را ارائه دهند و این برنامه‌ها مبنای فعالیت‌های مدیران فرهنگی کشور قرار گیرد. از وزیر فرهنگ خواهش می‌کنم این تیم را تشکیل دهد، زیرا چنین اقداماتی می‌تواند در کاهش هزینه‌های اجتماعی و پیشگیری از ناهنجاری‌ها و جرم‌ها در آینده مؤثر باشد. این تنها از طریق تربیت صحیح و آموزش‌های هنری، به ویژه تئاتر، میسر است.

همچنین باید بگویم که تئاتر نیازمند یک سازمان جامع و متناسب با وسعت کشور است. تئاتر باید از سازمانی مستقل بهره‌مند باشد که بتواند با نیروهای متخصص و وفادار، به تحول افکار اجتماعی بپردازد. چنین سازمانی می‌تواند تأثیر زیادی در پیشبرد اهداف فرهنگی و اجتماعی کشور داشته باشد.

بعد از انقلاب، تئاتر از یک

محسن سلیمانی: وزارت ارشاد در سال‌های اخیر به تولید فیلم‌هایی در راستای اهداف فرهنگی نظام توجه داشته است، اما همین توجه و حمایت برای تئاتر نیز ضروری است. باید به تئاتر همانند سینما توجه ویژه شود تا هنرمندان این عرصه بتوانند با امکانات و منابع بهتر، آثار ارزشمندتری خلق کنند.

وزیر فرهنگ باید به اهمیت تئاتر پی ببرد و آن را به‌طور ویژه مورد حمایت قرار دهد. تئاتر، به‌عنوان مادر هنرها، باید از احترام و حمایت ویژه برخوردار شود، همان‌طور که سینما از این حمایت بهره‌مند است. هنرمندان تئاتر نه تنها بازیگران و کارگردانان سینما هستند، بلکه بسیاری از بار تولیدات سینمایی کشور بر دوش آن‌هاست. بنابراین، از وزیر می‌خواهم به تئاتر همان‌گونه که به سینما نگاه می‌شود، توجه کند و آن را در مسیر توسعه و تحول اجتماعی حمایت کند.

 

 

محمد کاظم‌تبار: از وزیر محترم درخواست کنم که از هنرمندان تئاتر حمایت بیشتری به عمل آورد. با توجه به دغدغه‌ها و مشکلاتی که هنرمندان تئاتر در مسیر تولید و خلق آثار هنری با آن‌ها مواجه هستند، ضروری است که توجه ویژه‌ای به این حوزه در دستور کار دولت قرار گیرد.

موضوع کمبود بودجه برای تئاتر همواره یکی از مسائل مهم این حوزه بوده است. بسیاری از هنرمندان تئاتر برای ادامه فعالیت‌های خود با مشکلات مالی مواجه هستند. تئاتر، به‌ویژه در مقایسه با هنرهای دیگری مانند سینما و موسیقی، هیچ‌گاه به اندازه کافی مورد توجه قرار نگرفته است. این مسئله عمدتاً به نبود منابع مالی کافی برای تأمین هزینه‌های اولیه زندگی هنرمندان بازمی‌گردد. بسیاری از بازیگران تئاتر مجبورند ساعات طولانی، از ۶ صبح تا ۸ شب، بر روی صحنه حضور داشته باشند تا بتوانند هزینه‌های زندگی خود را تأمین کنند.

 

 

وقتی بودجه‌ای به تئاتر اختصاص می‌یابد، اغلب این بودجه‌ها از طریق فرآیندهای رانتی و لابی‌گری به گروهی خاص از هنرمندان می‌رسد، در حالی که بسیاری از هنرمندان فعال و زحمتکش تئاتر که سال‌ها در این عرصه کار کرده‌اند و پشتوانه نظام و جریان‌های هنری کشور بوده‌اند، از این حمایت‌ها محروم می‌شوند. قابل توجه است که هنرمندانی که همیشه در صحنه بوده و نقش مؤثری در شکل‌گیری و توسعه تئاتر ایفا کرده‌اند، نباید به دلیل سیاست‌های اشتباه و لابی‌ها فراموش شوند.

گفت‌و‌گو از علیرضا سپهوند
انتهای پیام
captcha