سمفونی پيامبر اعظم(ص) نقد و بررسی شد
کد خبر: 1530112
تاریخ انتشار : ۱۳ اسفند ۱۳۸۵ - ۱۰:۰۴
در پنجمين نشست تخصصی «نقد نغمه»

سمفونی پيامبر اعظم(ص) نقد و بررسی شد

گروه هنر: در پنجمين جلسه «نقد نغمه» كه عصر روز شنبه 12/12/85 درمحل سالن همايش فرهنگسرای دانشجو برگزارشد، سمفونی«پيامبر اعظم(ص)» با حضور سازنده آن «شاهين فرهت»، رهبر اركستر اثر «نادر مشايخی» و جمعی از هنرمندان موسيقی كشور و منتقدان، بررسی شد.

به‌گزارش خبرگزاری قرآنی ايران(ايكنا)، لزوم بررسی و نقد موشكافانه آثار توليدی يا اجراهای كنسرتی روز از عوامل تأثيرگذار در بهبود آثار موسيقايی با مفاهيم مذهبی است. در نشست‌های تخصصی«نقد نغمه» كه با همكاری سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران، موسسه نغمه شهر و فرهنگسرای دانشجو برگزار می‌شود، به نقد و بررسی عادلانه آثار شايسته توليد روز ‌پرداخته می‌شود.
در اين نشست «شاهين فرهت» در نگاهی كوتاه به بيان تاريخ سمفونی و تغيير و تحول و فرود فراز آن در طول تاريخ موسيقی پرداخت و با اشاره به خلق آخرين سمفونی‌ها در روسيه(شوروی سابق) ‌سخنان خود را در مورد تاريخ سمفونی پايان داد.
وی در ادامه گفت: با برگشت توناليته به موسيقی كلاسيك از ده سال پيش تا به‌حال اين فرم دوباره در غرب احيا شده اما در ماه‌های گذشته شاهد نام‌گذاری آثار نوشته‌شده برای اركستر به نام سمفونی بودم كه به‌نظر من اشتباه بزرگی در امر موسيقی تخصصی است
وی دليل ادعای خود را اين‌گونه بيان كرد: فرم سمفونی ويژگی‌های خاصی دارد كه مثلاً قسمت اول حتماً بايد سونات باشد(البته 90درصد آثارو نه به‌طورحتم) كه سمفونی شماره 11 (پيامبر اعظم) از نظر ساختمانی در قسمت اول كاملاً فرم سونات دارد كه با يك فانفار مقدماتی و تفكرات داستان‌گويی (پروگروماتيك) كه برای شخصيت حضرت محمد(ص) ‌مناسب آغازشده و با يك فانفار ديگر كه حالت دعا يا ديد عرفانی دارد، به حالت اول باز می‌گردد. در تم دوم، فرم آزادتر است و داستانگويی بيشتر. در قسمت سوم كه جنبه آوازی دارد، به تم اصلی كه همان بيان شخصيت پيامبر (ص) است می‌پردازد و قسمت چهارم بازگشت به روش «پوليفونی» به‌نام «فوگ» است كه اين فوگ با سوژه، كنترسوژه، معكوس و ... به تم اصلی باز می‌گردد و گويای حالت پيروزی است.
در ادامه اين نشست «نادر مشايخی» رهبر اركستر سمفونيك تهران و رهبر اركستر اين اثر در اجرا گفت: صحبت درباره نام‌گذاری اين سمفونی‌ جای بحث بسياری دارد زيرا هنگام تمرين برای اجرا، تأكيد بر ورود شعر داشتم. به‌نظر من آواز و دكلماسيون گويايی بيشتری در زمينه حالات مذهبی دارد. در مورد ساختمان نيز بايد بگويم كه پس از تأثيرات انقلاب فرانسه بر اساس موسيقی و معانی آن، نوعی پرهيز از معناگرايی و پيش‌روی به سمت مسائل ذهنی به‌وجود آمد كه از اين طريق ارتباط با موسيقی به دليل بی‌معنی شدن(ذهنی‌گرايی) در موسيقی از بين رفت. از اين جهت در طول تاريخ نام‌گذاری روی موسيقی‌ای كه شعر يا متن ندارد ايجاد اشكال كرده و می‌كند اما با نام‌گذاری بسياری از مشكلات درك مفهوم، حل می‌شوند.
«مشايخی» ادامه‌داد: 4 قسمت‌بودن سمفونی‌ها قانون كلی نيست و به‌اعتقاد من عنوان‌گذاشتن روی يك فرم ربطی به ساختار ندارد، بلكه نوع بيان قطعه تعريف كننده مفهوم است؛ مهم القای بيان فرمال به‌طور مطلوب است كه بدون متن يا شعر نزديك شدن به معنی در اينگونه آثار دور از ذهن است اما با ورود شعر يا متن، شنونده مفاهيم را در ذهن خود تعريف و تصوير می‌كند كه قسمت سوم اين سمفونی از لحاظ فرمال، نگاه جديدی به سمفونی است و سعی در نزديك كردن خود به مفهوم دارد تا فرم. اين به‌معنی تحميل شعر به فرم نيست بلكه پرسپكتيو ذهنی‌ای به شنونده برای برداشت آزاد می‌دهد.
در اين بين«فرهت» با اشاره به ضبط اين اثر در اوكراين گفت: اعضای گروه اركستر كه زبان فارسی نمی‌دانستند و در نتيجه مفهوم شعر را نمی‌دانستند، با اين اثر به عنوان اثری كه تم مذهبی داشت،‌ ارتباط خوبی برقرار كرده و به اين نكته اذعان داشتند.
در ادامه اين نشست «كامبيز روشن روان» با انتقاد به اصل ارائه مفاهيم مذهبی با فرم‌های غربی و ذكر صفت «سمفونی‌زدگی مسئولان» به نقد نگاه مسئولان امر در چند ساله اخير پرداخت كه شايد آثار غربی ازجمله سمفونی مناسب مفاهيم مذهبی ايران و اسلام نباشد.
وی افزود: البته كار دكتر فرهت در اين عرصه كامل و قابل تقدير است اما به نظر من اگر ايشان به عنوان آهنگساز در خلق اثر خود در انتخاب فرم آزاد می‌بود، شايد محصول جذاب‌تری به دست می‌آمد كه با مخاطبان عام نيز ارتباط می‌گرفت.
وی فرم سمنوفی را برای آثار مذهبی مناسب ندانست و بينش عميق‌تری را از مسئولان مربوطه تقاضاكرد.
«مشايخی» در پاسخ «روشن‌روان» و در دفاع از سمفونی پيامبر اعظم(ص) گفت: نقد حتماً عيب‌جويی نيست و در ميان آثار جهانی طيف زيادی سمفونی وجود دارد كه دارای ‌آواز و شعر هستند، پس به‌نظر آقای«روشن روان» بسياری از آنان از جمله سمفونی شماره 9 بتهوون در دسته سفمونی‌ها جای نمی‌گيرد. استفاده از كلام به سليقه آهنگساز است و هدف ما استفاده از مواد در دسترس، جهت رساندن مفهوم ذهنی پيامبر اعظم(ص) ‌است. ما در دنيا سمفونی‌های مذهبی فراوانی نيز داريم. در ضمن هدف مسئولان از سفارش دادن اسم سمفونی، بيشتر موسيقی سمفونيك است تا فرم سمفونی.
«فرهت» در ادامه اظهارداشت: من عاشق فرم سمفونی هستم و از روی اين علاقه برای شخصيت پيامبر اعظم(ع) اين فرم را انتخاب كردم.
يكی از حضار با اشاره به دكلمه اشعار توسط «ساعد باقری» زمينه تاريخی اين نوع كار را در طول تاريخ موسيقی كلاسيك جويا شد و به ملودی آوازی اثر از نظر عدم تأثيرگذاری و شفافيت كلامی، انتقاد كرد. فرهت پاسخ داد:‌ اولين دكلمه در طول تاريخ موسيقی در قسمت پايانی سمفونی 9 بتهوون است كه خواننده باريتون سخنان شخصی بتهوون را به عنوان پيامی به شنوندگان دكلمه می‌كند و آن هيچ ربطی به فرم ندارد پس از آن اشعار «شيلر» توسط خوانندگان سولو اجرا می‌شود و...
وی در پاسخ به پرسش دوم گفت: اگر در آثار سمفونيك همه خط ملودی، شيرين، ملوديك يا گوش‌نواز باشد، به‌نوعی اثر را سطحی و ارزان می‌كند كه شايسته آثار كلاسيك و شخصيت حضرت محمد(ص) نيست. در قسمت آوازی سعی در اجرای تم اصلی شخصيت پيامبر را داشتيم كه اين عمل نبايد به سمت سبك شدن نزديك شود.
وی در پاسخ به اين پرسش كه غلبه كداميك شعر يا موسيقی بر تأثيرگذاری اثر كمك می‌كند؟ گفت: قطعاً تأثير آثار شعرای بزرگ بی‌ترديد است و نام حضرت محمد(ص) نيز نام بزرگی است كه نمی‌توان درباره اين موضوع به‌راحتی تصميم گرفت. اين نام بزرگ مسئوليت بزرگی را برای من به‌وجود آورد كه از ابتدای كار تمام همتم را برای ارائه كار شايسته گذاشتم. ابتدا دچار واهمه شدم اما بلافاصله موضوعات مناسبی به ذهنم رسيد كه با پختگی روی آنها سعی در قدم برداشتن به جلو داشتم و نه پس‌رفت.
مخاطب ديگری با انتقاد به تقطيع نامناسب كلمات دو هجايی به سه قسمت يا بيشتر كه باعث عدم شنوايی درست كلمات و مفهوم شعری می‌شود، ادامه‌داد و«فرهت» پاسخ داد: می‌پذيريم كه در اين اثر شعر فدای ملودی شده و پيچيدگی‌های لازم سمفونی و عدم تطابق آن با كلام منظوم فارسی باعث اين مسئله است.
«فرهت» در پاسخ به اين پرسش كه چقدر در تلفيق فرم با مفهوم موفق بوديد؟ گفت: من از اين كار راضی هستم زيرا با توجه به مسئوليت سنگينی كه به آن اشاره كردم، اگر كوچكترين ترديدی داشتم هرگز سمفونی پيامبر اعظم (ص) را ارائه نمی‌دادم. من سعی خود را در ايجاد هماهنگی بين فرم و مفهوم كردم اما حاصل كار در ذهن برخی مطلوب و در ذهن برخی ديگر نامطلوب است، اين نتيجه گيری‌ها كاملا شخصی و قابل احترام هستند.
«مشايخی» در پايان با اشاره به وظيفه چنين جلساتی در روشنگری‌های كلی، ظاهری و در عين‌حال مفهومی و نه نقد تكنيكی و فنی افزود: در آثار سمفونيك به علت فضای تجريدی و بسيار ذهنی آهنگساز، به مفهوم واقعی شعر،هر كسی از ظن خود با اثر همراه می‌شود و برخوردهای سليقه‌ای يا غرض‌ورزانه‌ جايی در شفاف‌سازی‌های مفهومی يك اثر موسيقايی ندارد.
اين نشست در حالی‌كه هنوز عده زيادی در مورد سمفونی پيامبر اعظم(ص)‌پرسش‌های زيادی داشتند، به پايان رسيد.
captcha