قرآن كريم را از ديرباز به سی جزء مساوی تقسيم كردهاند. جزء (جزو) سیام قرآن كه با سوره نبأ آغاز میشود، از گذشتههای دور بهصورت مستقل نوشته يا چاپ شده و مورد استفاده قرار میگرفت. اولين آیۀ سوره نبأ «عمَّ يتسائلون» است، پس وجه تسميه جزو عم يا عم جزو آغاز اين جزو و سوره با كلمه عم است. «عمَّ يتسائلون» يعنی مردمان از چه چيز گفتوگو و پرسوجو میكنند؟
از قديم كه آموزش ابتدايی در مكتبخانهها انجام میگرفت و عموما مكتبخانهها عهدهدار آموزش خردسالان بودند، عم جزو، جزو كتابهای درسی بود. در محاوره فارسی عباراتی نظير اين گفته و شنيده میشود كه «فلانی سوادش در حد عم جزو است» يا «حتی عم جزو هم نمیتواند بخواند.» گفتنی است كه بعضی حتی از اهل فضل كه از منشأ اين كلمه و وجه تسميه «عم جزو» خبر ندارند و آنرا فقط از افواه شنيدهاند، آن را به صورت «عمه جزو» مینويسند و به خيال اينكه ميان اين كتاب كه معمولا نزد «عمه باجی» های مكتبدار میخواندند و نام عم جزو ربطی وجود دارد و حتی لغتنامه دهخدا علاوه بر مدخل «عم جزو» مدخل «عمه جزو» هم دارد.
معمولا كودكان را از سن پنج سالگی به مكتبخانه میفرستادند. شاگردان اين مكتبها بعد از يادگرفتن الفبا به خواندن جزء آخر قرآن يعنی عم جزء میپرداختند، پس از آن آموزش حساب و رياضی با خط سياقت بود. پس از آن ديوان حافظ و گلستان سعدی را میخواندند و بر روی لوحههای چوبی مشق خط نستعليق میكردند. در مكتبخانهها نماز خواندن و احكام شرعی را هم به بچهها ياد میدادند.
در اين دوران در برخی مكتبخانههای رسمی و مهم پس از آموزش عم جزو، به كودكان مبتدی، كتابهای كوچك و سادهای چون نان و حلوا، سنگتراش، عاق والدين، گرگ و روباه، شنگول و منگول، حسن و حسين و تمام يا قسمت عمدهای از قرآن كريم تدريس میشد.
مراتب بعدی به آموزش كتابهايی با جنبه ادبی قویتر و متون ادبی دشوارتر اختصاص داشت كه از آن جمله میتوان حياةالقلوب و عينالحيوة، نصابالصبيان، تاريخ معجم، جهانگشای نادری، منشآت ميرزا مهدیخان استرآبادی و كتابهايی از اين نوع را نام برد. در اين دورهها، گاه جامعالمقدمات نيز تدريس میشد. در مكتبخانه، مكتبدار مرد را ملا يا آخوند و مكتبدار زن را عمه باجی میگفتند. مكتبها معمولا در خانههای مكتبدارها تشكيل میشد.
كتاب عم جز با جمله زيبای شروع میشد. كتابی بود با طرح روی جلد بسيار ساده و الفبای عربی و حركات حروف و سورههای كوچك جزء سیام قرآن. جمله هوالفتاح العليم اولين جملهای بود كه كودكان آنرا از روی يك نوشته میخواندند و پس از آن جمله «رب يسر ولا تعسر سهل علينا يا رب العالمين» و پس از آن حروف ابجد، هوز، حطی و .... در برخی جزوهها هم پس از «هو الفتاح العليم» اين بيت شعر بود: بس مبارك بود چو فر هما/ اول كارها به نام خدا.
در مكتب به بچهها ياد میدادند كه دست به صفحات قرآن نزنند، لذا از نشان استفاده میكردند. اين نشان چوب الف نام داشت. چوب الف كاغذ باريكی است كه لای قرآن میگذارند تا هم صفحه را گم نكنند و هم موقع خواندن با آن آيات را دنبال كنند و دست به آيه نزنند.
عبدالله مستوفی در خاطراتش در اين باره گفته است: عم جزوی كه برای من تدارك كرده بودند با يك چوب الف كاغذی حاضر بود. آخوند بلافاصله مرا پيش طلبيد. عم جزو را باز كرد و هو الفتاح العليم را با شعر بعدش: بس مبارك بود........ را به من آموخت. (شرح زندگانی من، ج 1، ص218) در بسياری از مكتبها كودكان دانشآموز موظف بودند كه علاوه بر يادگيری روخوانی قرآن كريم از روی همان كتاب عم جزو، سورههای كوچك قرآن را نيز حفظ كنند.
كتاب ديگری نيز در نظام آموزشی گذشته ايران وجود داشت كه به آن «پنجلهم» كه در واقع همان پنج الحمد است، میگفتند. اين كتاب كمحجم مشتمل بر پنج سوره از قرآن بوده است كه احتمالا با حمد آغاز میشده است. برخی نويسندگان اين جزوه را همان عم جزو دانستهاند.
مرحوم جمالزاده در داستان همزه و لمزه خاطره دوره تحصيلش را چنين بيان كرده است: مرا وقتی به سن چهار يا پنج سالگی رسيدم به مكتب گذاشتند. درسم چنانكه مرسوم بود با كتاب پنجلهم كه همان عمهجزو تهرانیها است شروع شد. اولين جملهای كه به هزاران خون دل ياد گرفتم و از برم شد همانا جمله هو الفتاح العليم بود كه ابواب را به روی روح كوچولويم مفتوح كرد. آنگاه رسيدم به اين بيت معروف: بس مبارك بود چو فر همای... .(كهنه و نو، سيدمحمدعلی جمالزاده، ص145)
امروزه نيز در برخی كلاسها و محفلهای قرآنی برای سهولت در آموزش و حفظ قرآن كريم از جزو سیام قرآن يا همان عمجزو كه بهصورت مستقل به چاپ رسيده است، استفاده میكنند.*
نويسنده: سيدمحسن موسویآملی