به گزارش خبرنگار افتخاری خبرگزاری قرآنی ايران(ايكنا)، نبوت كه به عنوان رشته ارتباطی انسان با خالق يگانه است، با نظر به ارتباطش با خدای متعال عالیترين درجه انسانی است، به همين دليل كسی نيز كه به عنوان نبی و پيامبر(ص) حملكننده نبوت است نيز بايد نمونه عالی انسانيت بوده و میتواند به عنوان نمونه يك انسان تكامليافته، انسانهای ديگر را نيز به كمال و رشد برساند كه اين مسئله در كلام و فلسفه ثابت شده است.
قرآن كريم نيز به معرفی پيامبران پرداخته و آنها را به عنوان انسانهای نمونه و برگزيده كه دارای حسن خلق و خودشان هدايتيافته هستند به بهترين و زيباترين ويژگیها كه بالاتر از آن برای انسان قابل تصور نيست معرفی كرده است، يعنی با هر صفت خوبی كه لازمه عظمت و قداست پيامبر است، ستوده و از هر ناپاكی و صفت زشتی كه در مقابل و تعارض با مقام پيامبری الهی دارد، نهی كرده است.
واژه «نبوت» در لغت به معنای پيامبری، و واژه «نبی» به معنای پيامبر است، بنابر قول مشهور، ريشه اين دو واژه، كلمه «نبأ» به معنای خبر است و يا به گفته راغب اصفهانی، ويژه خبرهايی است كه از نوعی اهميت برخوردارند، يعنی خبرهايی كه فايدهای بزرگ دارند و از آنها علم يا ظن غالب حاصل میشود.(النبأ خبر ذو فائده عظيمه يحصل به علم أو غلبه ظنٌ، و لا يقال للخبر فی الأصل نبأ حتی يتضمن هذه الأشياء الثلاثه، مفردات راغب، ماده نبأ.)
اين ويژگی در مسئله نبوت موجود است، زيرا خبرهايی كه پيامبران الهی(ع) به بشر ابلاغ میكنند از عالیترين اهميت برخوردارند، زيرا كه سعادت و شقاوت بشر با نوع برخورد انسان با خبرهای پيامبران رقم میخورد و بر اين اساس، پيامبر در اصطلاح شرع به كسی گفته میشود كه خبرهای مهم آسمانی را به بشر ابلاغ میكند.
از اين جا به دست میآيد كه نبوت با رسالت ملازمت دارد، يعنی كسی كه به مقام نبوت و پيامبری برگزيده میشود، مقام رسالت و پيامرسانی را نيز دارد. البته مقصود اين نيست كه دو واژه نبوت و رسالت يا نبی و رسول با يكديگر مترادفاند، بلكه مقصود اين است كه در اصطلاح كلامی، اين دو با يكديگر ملازماند.
دليل روشن بر اين مطلب آن است كه قرآن كريم آن جا كه از نبوت عامه سخن میگويد، گاه واژه «نبی» و گاه واژه «رسول» را به كار میبرد. چنانكه فرموده است: «كانَ النَّاسُ أُمَّهً واحِدَهً فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِیِّينَ مُبَشِّرِينَ وَ مُنْذِرِينَ وَ أَنْزَلَ مَعَهُمُ الْكِتابَ بِالْحَقِّ».( بقره/ 213.) و يا «لَقَدْ أرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَیِّناتِ وَ أنْزَلْنا مَعَهُمُ الْكِتابَ وَ الْمِيزانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ».(حديد/ 25.)
آن چه گفته شد مربوط به مطالعه نبوت و رسالت از ديدگاه كلامی است، يعنی، فلسفه نبوت و رسالت (چنانكه بيان خواهد شد) از نظر علم كلام يك چيز است و از اين نظر تفاوتی ميان نبی و رسول وجود ندارد و دو آيه ياد شده و آيات ديگری كه رسالت و مأموريت پيامبران(ع) را بيان كرده است، تفاوتی ميان پيامبر و رسول نمیگذارد.
ولی از آن جا كه درباره پيامبران الهی تفاضل و تفاوت مراتب مطرح است، ممكن است در برخی از آيات قرآن يا روايات ميان نبی و رسول فرق گذاشته شده باشد، ليكن فرق مزبور مربوط به مأموريت و مسؤوليت آنان نيست، بلكه مربوط به صفات و ويژگیهای ديگر آنان است، چنانكه در روايات آمده است: «رسول كسی است كه در خواب و بيداری فرشته وحی را میبيند و صدای او را میشنود، ولی نبی كسی است كه فقط در خواب فرشته وحی را میبيند و در بيداری فقط صدای او را میشنود». (اصول كافی، ج 1، كتاب الحجه، باب الفرق بين الرسول و النبی.)
در سوره زخرف آيه 27 و 26 توحيدى بودن حضرت ابراهيم(ع) را نيز ويژگى وى دانسته كه به خاطر آن هدايت يافته است و از زبان حضرت ابراهيم(ع) در قرآن چنين نقل شده كه «به ياد آر زمانى را كه ابراهيم به پدر و قوم خود چنين گفت: من از آنچه شما میپرستيد بيزارم مگر آن كس كه مرا آفريده و هم او هدايتم خواهد كرد».
همچنين، در سوره آلعمران آيه 23 نيز ويژگى نبوت را چنين معرفى میكند كه: «خداوند، آدم و نوح و خاندان ابراهيم و خاندان عمران را بر جهانيان برترى داد چراكه اينها جون افرادى هدايت يافته بودند كه در عملشان، رفتارشان و كردارشان تنها خود را ملاك عمل قرار نمیدادند، به عنوان مثال در مقام خير و شر، خودشان را نمیديدند بلكه حق و حقيقت را میديدند و هر كارى كه میكردند خالص و در راه خدا بوده و افراد صالح و درستكارى بودند و بر اساس اعمالشان شايستگى برگزيده شدن نسبت به ساير افراد را در خود ايجاد كردند».
اين بود خلاصهاى از نظرات قرآن كريم راجع به پيامبران و اينكه پيامبران قبل از پيامبرى صاحب چه كارهایى بودند و چه اعمالی را انجام میدادند كه لياقت دريافت نبوت را در خود ايجاد كردند.