بررسی آئين بازتوليد سرمايه‌ اجتماعی
کد خبر: 2204402
تاریخ انتشار : ۲۲ مهر ۱۳۹۰ - ۰۹:۲۵

بررسی آئين بازتوليد سرمايه‌ اجتماعی

گروه سياسی: هر جامعه‌ای بايد سرمايه‌اش را پالايش كند و در مسير صحيح توسعه دهد و اين امر اتفاق نمی‌افتد مگر بر پايه‌ يك بينش الهی؛ سرمايه اجتماعی برای حفظ، تداوم و سلامت بايد ضمانت داشته باشد كه آن ضمانت، قانون و حاكم الهی است.

به گزارش خبرگزاری قرآنی ايران (ايكنا) به نقل از پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی خامنه‌ای، سرمايه اجتماعی يكی از مفاهيم علوم اجتماعی است كه جمع‌های هويت‌‌دار به دنبال افزايش و به‌سازی آن هستند. نحوه پيوند بين مردم و حكومت و يا در ادبيات دينی رابطه‌ امام و امت از جمله مؤلفه‌های مهم اين مقوله است. حجت‌الاسلام سعيد مهدوی كنی، رئيس دانشكده معارف اسلامی و فرهنگ و ارتباطات دانشگاه امام صادق(ع) سرمايه اجتماعی و رويكرد دينی به آن را بررسی می‌كند.
يكی از مفاهيمی كه در تحليل مسائل اجتماعی و سياسی مورد استفاده جامعه‌شناسان قرار می‌گيرد، مفهوم «سرمايه اجتماعی» است. اين مفهوم به چه معناست؟
سرمايه اجتماعی عبارت است از مجموعه دارايی‌های جامعه و ويژگی‌ها و امكاناتی ‌كه پيوندهای يك نظام اجتماعی را حفظ می‌كند. به عبارت ديگر، آدم‌ها با داشتن مجموعه‌ای از امكانات، انگيزه‌ها و روابط در كنار هم جمع می‌شوند و در بين خود روابط سازمانی و تشكيلاتی را ايجاد می‌كنند. اين تشكيلات و سازمان و روابط در طول زمان انباشته می‌شود و نهايتاً يك جامعه روبه تكامل را شكل می‌دهد.
هر قدر كه اين روابط دارای هم‌گرايی بيشتر، منظم‌تر، كم‌بحران‌تر و كم‌مسئله‌تر باشد، جامعه تداوم و كارآمدی و توانايی بيشتری دارد و ارزش‌های انسانی در آن راحت‌تر و با موانع كمتری امكان بروز و ظهور و رشد خواهد داشت. در نتيجه، اين جوامع دارای نوعی هم‌بستگی و ارتباط با هم هستند و می‌توانند امكانات بيشتری را برای پيشرفت فردی اعضای خود ارائه كنند. سرمايه اجتماعی عامل ايجاد پيوند و نظم در جامعه است كه به سازماندهی و تشكيل نهادهای موجود در جامعه می‌پردازد.
در جامعه‌ای كه چنين سرمايه‌ای بيشتر بازتوليد می‌شود، امكان يك زندگی اجتماعی‌تر و انسانی‌تر در كنار فرصت‌هايی برای ابراز وجود و رشد جامعه و فرد پديد می‌آيد. در چنين جامعه‌ای پيوند‌ها وسيع و عميق هستند و تعارضات كمتر است و انسان‌ها جايگاه خود را می‌شناسند. در نتيجه جامعه يك حركت ارگانيك مانند بدن موجودات زنده دارد و دقيق كار می‌كند. هر كسی احساس آزادی و فراغ می‌كند و فرصت رشد و تعالی فردی هم برای همگان به وجود خواهد آمد. اين سرمايه اجتماعی است كه در جامعه چنين فرصتی را فراهم می‌كند.
چگونه می‌توان اين سرمايه اجتماعی را ايجاد و افزايش داد؟
اين سرمايه به ‌تدريج و از طريق تجربه‌ی زندگی بدست می‌آيد و در اشكال مختلف زندگی مردم ظاهر می‌شود. آن نوعی از سرمايه اجتماعی امكان تداوم دارد كه در خود آن، امكان بازتوليدش و نظارت بر آن تعبيه شده باشد. سرمايه اجتماعی برای تداوم، نيازمند نظارت رسمی و غير رسمی اجتماعی است و اين دو با هم تعامل دارند.
از يك‌سو نظام هدايتی و حمايتی جامعه از اين سرمايه برای تقويت خود بهره می‌برد و از سوی ديگر جامعه با توانی كه از هدايت و حمايت اين نهادها بدست آورده است به سوی رشد و انتظام بيشتر اين سرمايه حركت می‌كند.
در رويكرد دينی، سرمايه‌ی اجتماعی چه معنا و مفهومی می‌يابد. آيا تفاوتی با مفهوم رايج آن دارد؟
بر اساس ديدگاه دينی، ما معتقديم كه سرمايه اجتماعی در بلندمدت تا وقتی تداوم دارد و نظم آن پا برجاست كه منطبق با فطرت انسانی و نگرش الهی باشد. زيرا اگر اين‌چنين نباشد، طبيعتاً تعارض‌ها يك‌به‌يك خود را نشان خواهد داد و به‌تدريج سرمايه‌ای كه مستلزم روابط ميان مردم و انتظام چنين روابطی است، با منافع و واقعيت‌های زندگی اجتماعی و طبيعی مردم درمی‌افتد. در نتيجه خود مردم آن جامعه تيشه به ريشه اين سرمايه می‌زنند و به جای كمك به كارآمدی اين سرمايه و ايجاد وفاق و تعالی، نوعی توقف و تعارض و فساد در جامعه شكل می‌گيرد.
ما معتقديم نظام كفر و نظام ‌بت‌پرستی و جاهليت دقيقاً چنين وضعيتی دارد و لذا قابل تداوم نيست. اين‌گونه نظام‌ها درست است كه سرمايه‌ای دارند و در مقاطعی برای تداوم خود تلاش‌هايی می‌كنند، اما دوامی نخواهند داشت، زيرا با واقعيت حركت تاريخی بشر و كل عالم تطابق ندارند.
سرمايه توليد شده در جامعه اسلامی تا حد زيادی حاصل زندگی مؤمنانه مردم است. لذا اين سرمايه منتسب به دين الهی و فطرت خدايی است و به همين جهت بايد حفظ شود و تداوم پيدا كند، در پاره‌ای موارد هم بايد به مسير صحيح هدايت شود. برای لزوم اعمال چنين نظارت‌ها و اصلاحاتی مثالی می‌زنم.
در بسياری از جوامع، سرمايه اجتماعی همان پيوندهای خونی و قرابت‌های جغرافيايی و روابط حاصل از تعاملات و قراردادهايی است كه بين آنها در طول تاريخ به علت مجاورت برقرار شده، ولی اگر به همين سرمايه با نگرش الهی نگاه نشود، تبديل به تعصبات قومی و قبيله‌ای می‌شود و در درازمدت موجبات اضمحلال آن جامعه را فراهم می‌كند؛ يعنی همان چيزی كه آن جامعه را به وجود آورده است موجب جنگ‌ها و دعواها و در نهايت پوسيدن آن جامعه می‌شود.
البته بر اين مسئله می‌بايست تلاش فريب‌كاران و سلطه‌جويانی را افزود كه سعی می‌كنند از آن بخشی از سرمايه اجتماعی حمايت كنند كه بی‌عدالتی‌ها را تداوم بخشيده و منافع آنها را تضمين كند. به همين جهت يك چرخه حركتی را از دوره‌ی ظهور و سقوط در عموم جوامع می‌بينيم زيرا بسياری از اين جوامع با فرهنگ و سرمايه جاهلی شكل گرفته‌اند.
وقتی حاكميت الهی بر حراست و حفظ سرمايه اجتماعی نظارت و دقت دارد، طبعاً بخشی از اين سرمايه كه موجب رشد و اعتلای جامعه است، رشد می‌كند و بخشی از آن كه موجب اضمحلال است كنترل خواهد شد و به اين ترتيب شما يك انباشت سالم در جامعه داريد. در جامعه ولايی اين فرصت و تضمين برای جامعه وجود دارد كه دائماً پالايش و تقويت و حفاظت از بخشی از سرمايه اجتماعی كه موجب سلامتی آن است، صورت گيرد.
با اين حساب آيا می‌توان سرمايه‌های اجتماعی و به طور كلی هر گونه روابط اجتماعی را امری مطلوب تلقی كرد؟
خير، بخش زيادی از سرمايه‌های توليد شده در جوامع ناشی از جهل بشر است. سرمايه‌ اجتماعی از نظر اسلام يك امر مطلقاً پسنديده نيست؛ بلكه آنچه كه برای صلاح و اصلاح نسل‌های بعدی به كار می‌آيد بايد باقی بماند. در واقع هر جامعه‌ای بايد سرمايه‌اش را پالايش كند و در مسير صحيح توسعه دهد و اين امر اتفاق نمی‌افتد مگر بر پايه‌ی يك بينش الهی. سرمايه اجتماعی برای حفظ و تداوم و صحت و سلامت بايد ضمانت داشته باشد كه آن ضمانت، قانون و حاكم الهی است.
باتوجه به اين كه كشور ما از اقوام گوناگونی تشكيل شده است؛ آيا اين مسئله می‌تواند به عنوان يك سرمايه اجتماعی سازنده تلقی می‌شود؟
در جامعه‌ای كه ما زندگی می‌كنيم مانند بسياری از كشورهای ديگر، قطعات مختلفی وجود دارد كه در طول تاريخ دور هم گرد آمده‌اند. ما امروز هر‌كدام از اين قطعات را در درون مرزهای سياسی ايران می‌شناسيم كه دارای پاره‌فرهنگ خاصی هستند كه اين قطعات در سرزمين ايران، به دليل پيوندهای تاريخی و اسلامی با هم ربط پيدا می‌كنند.
اگر اين تجربه و نماد در جمهوری اسلامی با محوريت دين منطبق شود، ضامن يك نوع فرهنگ برادری و موجد يك نوع سرمايه اجتماعی است كه با توجه به تفاوت‌های جغرافيايی و يا خونی، نوعی وفاق عميق و راسخ را به‌وجود می‌آورد كه هم تجربه‌ی عينی و پيشينه تاريخی مردم را در عقبه‌ی خود دارد و هم ارزش‌های ذهنی و فطری و الهی را.
يكی از اركان نظريات سياسی شيعه، ارتباط امام و امت می‌باشد كه در نظريه ولايت فقيه هم ظهور پيدا می‌كند. جايگاه اين ارتباط در مجموعه سرمايه‌های اجتماعی كشور ما چيست؟
ولايت فقيه در كشور ما هم توانايی‌های يك حكومت ملی مركزی قدرتمند را دارد كه وفاق را به معنای همبستگی اجتماعی در ميان پاره فرهنگ‌های مختلف ايجاد می‌كند و هم يك باور و اعتقاد را كه برادری و همبستگی اجتماعی را پديد می‌آورد. بنابراين ولايت فقيه اين هر دو را با هم و در كنار هم گرد آورده است.
مردم، تبلور وصف اسلامی-ايرانی را در وجود رهبرشان می‌بينند و مجدداً با اين آرمان كه در قالب جمهوری اسلامی تجسم يافته، بيعت می‌كنند. حضور ايشان و ساير مسئولان در جمع مردم بسيار مفيد است. مردم با ديدن چنين نمادی ياد اين واقعيت‌ها می‌افتند، نمادی كه طول و عرض جغرافيايی و تاريخی و ابعاد ذهنی و معنوی و الهی را پيوند می‌زند.
حضور ولی فقيه و تجديد بيعت مردم در جای جای اين سرزمين با ايشان، در واقع بازتوليد و عينی‌كردن دو وجه سرمايه‌ی اجتماعی است؛ يعنی سرمايه‌های اجتماعی كه از يك‌سو حاصل تجربيات تاريخی مشترك اقوام گوناگون مجاور در محدوده جغرافيای وسيعی به نام ايران كه همبستگی ملی را پديد آورده و از سوی ديگر و مهم‌تر، شخص رهبر انقلاب مصداقاً با عنايتی كه خدا به ايشان كرده است هم تجسم بخش زيبا و بزرگ و شيرين آن سرمايه‌ی اجتماعی ايرانی و هم تجسم‌بخش وجه دينی، يعنی مرجعيت و ولايت هستند و در نتيجه سرمايه اجتماعی مضاعف و پيوند خورده‌ای بدست می‌آيد كه هم حاصل پالايش است و هم تقويت و بازتوليد حاصل از ايمانی مشترك كه برادری را ميان آنها پديد آورده است، به خواست خداوند متعال نويد بخش گسترش اين همبستگی به ساير ملل تا حصول امت واحده است.
مردم به طور معمول نيازمند تذكر و تجسم هستند و درك مفاهيم ذهنی برای عموم مردم كه گرفتاری‌های روزمره‌ی خود را دارند كمتر ملموس است و در صورت لمس هم با گذر زمان كم‌رنگ می‌شود و اين حركت‌ها فرصتی است برای يادآوری آن پيشينه و سرمايه و اين امر با حضور و استقبال و شعار ظاهر می‌شود. تجسم عينی جمعيت كه به نمايش در می‌آيد به يك تصوير دائمی و ماندگار و هويت‌ساز تبديل می‌شود و اين سفرها را به آيينی جمعی برای بازتوليد سرمايه اجتماعی متناسب با اقتضائات زمانه بدل می‌كند و فرصت ايفای نقش هدايتی و حمايتی مؤثر را در فرايند بازتوليد، بيش از پيش برای رهبری فراهم می‌كند. اميد اين است كه با هدايت و نظارت نظام ولايی، آن پالايش سرمايه‌ی اجتماعی كه در بالا ذكر شد، هرچه زودتر تكميل شده و جنبه‌های مثبت اين سرمايه تقويت و حمايت شود.
captcha