نگاهی به تفسير آيه «مباهله» از ديدگاه اهل بيت(ع) و اهل سنت
کد خبر: 2225813
تاریخ انتشار : ۳۰ آبان ۱۳۹۰ - ۰۸:۵۵

نگاهی به تفسير آيه «مباهله» از ديدگاه اهل بيت(ع) و اهل سنت

گروه فضای مجازی: تفسير آيه «مباهله از ديدگاه اهل بيت(ع) و اهل سنت» عنوان مقاله‌ای است كه مورد بررسی قرار گرفته است.

به گزارش خبرگزاری قرآنی ايران(ايكنا) شعبه مركزی، در اين مقاله آمده است: آيه «مباهله»(آل عمران:61) از مهم‌ترين ادله قرآنی، در خصوص فضيلت و برتری اهل‌بيت(ع) محسوب می‌شود. مفسران و دانشمندان مذهب اهل بيت(ع) و اهل سنت در طول تاريخ درباره اين آيه بحث‌های مختلفی را انجام داده‌اند. در اين مقاله با توجه به اهميت موضوع، آيه «مباهله» را به صورت تطبيقی از ديدگاه فريقين بررسی و به شبهات، ابهامات و سؤالات مربوط پاسخ داده شده است.
نكته حائز اهميت اين است كه از ظاهر آيه «مباهله» نمی‌توان برای ولايت و رهبری اهل‌بيت(ع) استفاده نمود؛ چون ظاهر اين آيه شريفه صرفا فضيلت و برتری اهل‌بيت(ع) را بيان می‌كند، ولی با توجه به معنا و مفهوم آيه و مقايسه مصاديق آن با ديگران، می‌توان از آن برای ولايت و رهبری اهل بيت(ع) نيز استفاده‌هايی كرد.
تفسير و تبيين اجمالی آيه مباهله؛ آيه مباهله، آيه 61 از سوره مباركه آل عمران است كه دارای دويست آيه است و از سور‌ه‌های مدنی به حساب می‌آيد. در اين سوره مباركه از معارف بلند اسلامی، دستورهای جاويد دينی و برخی سرگذشتها سخن به ميان آمده است. خداوند متعال در آيه مباهله چنين می‌فرمايد: «همانا مثل عيسی در نزد خدا، همچون مثل آدم است كه او را از خاك آفريد و سپس به او فرمود: «موجود باش!» او هم فوراً موجود شد بنابراين ولادت مسيح بدون پدر، هرگز دليل بر الوهيت او نيست. اينها حقيقتی است از جانب پروردگار تو، بنابراين از ترديدكنندگان مباش. هرگاه بعد از علم و دانشی كه درباره عيسی مسيح به تو رسيده، باز كسانی با تو به محاجه و ستيز برخيزند، به آن‌ها بگو: بياييد ما فرزندان خود را دعوت كنيم، شما هم فرزندان خود را؛ ما زنان خويش را دعوت نماييم، شما هم زنان خود را؛ ما نفوس خود را دعوت كنيم، شما هم نفوس خود را؛ آنگاه مباهله كنيم و لعنت خداوند را بر دروغگويان قرار دهيم.
نگاهی به معنای مباهله؛ «مباهله» واژه‌ای عربی است و معنای آن رها كردن و قيد و بندی را از چيزی برداشتن است. يكی از معانی آن به حال خود گذاشتن حيوان مادّه و نبستن پستان اوست تا بدين وسيله نوزادش بتواند به راحتی شير بنوشد. در زبان عربی به اين حيوان مادّه «باهل» گفته می‌شود. هم‌چنين اين كلمه به معنای لعنت كردن نيز آمده است. امّا اين واژه در اصطلاح به معنای نفرين كردن دو نفر يا دو گروه به يكديگر است؛ به گونه‌ای كه افرادی كه با هم درباره يك مسئله مهم دينی، مذهبی و غيره با يكديگر گفت‌وگو و اختلاف دارند، در يك جا جمع شوند و به درگاه الهی تضرع كنند و از خداوند بخواهند كه فرد دروغگو يا ظالم را رسوا سازد و يا بر او عذابی نازل فرمايد.
شأن نزول آيه مباهله؛ روايات مربوط به شأن نزول آيه مباهله متعدد و كمی متفاوت است كه در اينجا به نقل يكی از آن‌ها اكتفا می‌كنيم: هيأتی از مسيحيان منطقه نجران در شهر مدينه، خدمت پيامبر اسلام(ص) رسيدند و چنين گفتند: آيا فرزندی را كه بدون پدر به دنيا آمده باشد، ديده‌ايد؟ خداوند متعال در جواب سؤال آن‌ها، آيه 59 از سوره آل عمران را نازل فرمود و به آن‌ها اعلام كرد كه عيسی(ع) همانند حضرت آدم(ع) است كه بدون پدر و مادر به وجود آمد. وقتی كه هيأت مسيحی بر جهل و ادعای خود اصرار ورزيدند، پيامبر اسلام(ص) بر اساس دستور الهی آن‌ها را به مباهله فراخواند. آن‌ها تا فردای آن روز از پيامبر(ص) مهلت درخواستند. اسقف اعظم روحانی بزرگ هيأت مسيحی به آن‌ها چنين گفت: شما فردا به محمد(ص) نگاه كنيد. اگر برای مباهله با فرزندان و اهل خود آمد، از مباهله با او بترسيد و اگر با اصحاب خود آمد، با او مباهله كنيد، زيرا در اين صورت چيزی در بساط ندارند.
فردای آن روز پيامبر اكرم(ص) همراه علی‌بن ابی طالب، حسن و حسين و فاطمه آمد. آن حضرت(ص) دست علی‌بن ابيطالب را گرفته بود، حسن و حسين در پيش روی او راه می‌رفتند و حضرت فاطمه پشت سر آن حضرت(ص) بود. هيأت مسيحی نيز در حالی آمدند، كه اسقف اعظم آنها پيشاپيش‌شان بود. هنگامی كه او پيامبر اسلام(ص) را با آن چند نفر ديد، درباره آن‌ها سؤال كرد به او گفتند كه اين پسر عمو و داماد او و محبوب‌ترين مردم نزد اوست و اين دو پسر، فرزندان دختری او، از علی(ع) هستند و آن بانوی جوان، دخترش فاطمه(ع) است كه عزيزترين مردم نزد او و نزديك ترين افراد به قلب اوست.
در اين هنگام هيأت مسيحی از مباهله امتناع ورزيد و اسقف اعظم مسيحيان به پيامبر اسلام(ص) گفت: يا اباالقاسم! ما با تو مباهله نمی‌كنيم، بلكه مصالحه می‌كنيم. پيامبر اسلام(ص) نيز با آن‌ها بر پرداخت جزيه مصالحه نمود.
در روايتی آمده است كه اسقف آن‌ها گفت: «من صورت‌هايی را می‌بينم كه اگر از خدا تقاضا كنند كه كوه‌ها را از جا بركند، چنين خواهد كرد. هرگز با آن‌ها مباهله نكنيد كه هلاك خواهيد شد و يك مسيحی تا روز قيامت بر روی زمين باقی نخواهد ماند.» هم‌چنين در روايت ديگری آمده است كه پيامبر اسلام(ص) پس از امتناع هيأت مسيحی از مباهله و رضايت دادن آن‌ها به پرداخت جزيه چنين فرمود: «قسم به خدايی كه مرا به حق مبعوث نمود، اگر آنها با ما مباهله می‌كردند، وادی آتش بر روی آنها می‌باريد.»
آيه مباهله از ديدگاه روايات فريقين؛ اگر به منابع حديثی و تفسيری مذهب اهل بيت(ع) و اهل سنت نگاه كنيم، خواهيم ديد كه درباره آيه شريفه مباهله، روايات بسياری از پيامبر اسلام(ص)، اهل بيت(ع) و اصحاب و تابعين نقل شده است.
منابع مذهب اهل بيت(ع)؛ امام علی(ع) فرمود: «هنگامی كه آيه مباهله نازل شد، پيامبر(ص) دست علی، فاطمه و دو پسر او(ع) را گرفت و برای مباهله آمد. كه در اين هنگام مردی از مسيحيان ( و يا مردی از يهود) گفت:(با اينها مباهله) نكنيد كه به مشقت گرفتار می‌شويد.»
امام صادق(ع) نقل می‌كند كه از اميرالمؤمنين امام علی(ع) درباره فضايلش سؤال شد. آن حضرت(ع)، قسمتی از فضايل خود را برای آن‌ها بازگو نمود. گفتند: (يا علی!) باز هم بگو. آن حضرت فرمود: «نزد پيامبر(ص) دو نفر از احبار نصارا از اهل نجران آمدند و درباره عيسی(ع) به مباحثه پرداختند. خداوند متعال هم آيات مباهله را نازل فرمود. پس از اين پيامبر(ص) دست علی(من)، حسن و حسين و فاطمه را گرفت و كف دست خود را به سوی آسمان گشود و آن‌ها را به مباهله فراخواند.»
منابع مذهب اهل سنت
جابر می‌گويد: «اين آيه مباهله درباره آن‌ها (اهل بيت) نازل شده است منظور از «خودمان» رسول خدا و علی بن ابی طالب است، منظور از «پسران ما» حسن و حسين و منظور از «زنان ما» فاطمه است.»
از زيد بن علی نقل شده است كه درباره آيه مباهله گفت: «آنان پيامبر(ص)، علی، فاطمه، حسن و حسين بودند.»
سدی نقل می‌كند: هنگامی كه آيه مباهله نازل شد، پيامبر خدا(ص) دست حسن و حسين و فاطمه را گرفت و به علی فرمود كه به دنبال آنها بيايد و بدين وسيله جهت مباهله آماده شدند، ولی مسيحيان حاضر به مباهله نشدند و گفتند: ما می ترسيم كه اين همان پيامبر خدا باشد و دعای پيامبر مانند دعای ديگران نيست. بدين جهت در آن روز از مباهله امتناع ورزيدند. پيامبر خدا(ص) فرمود: اگر آنها مباهله می‌كردند، می‌سوختند. بنابراين پيامبر خدا(ص) با آ‌ن‌ها مصالحه نمود.»
عامربن سعدبن ابی وقاص از پدرش نقل می‌كند كه روزی معاوية بن ابی سفيان به وی گفت: چرا ابوتراب(علی بن ابی طالب) را سبّ می‌كنی؟ سعدبن ابی وقاص گفت: به خاطر سه خصلتی كه پيامبر خدا درباره وی فرموده است و يكی از آن‌ها چنين است: «هنگامی كه آيه مباهله نازل شد، پيامبر خدا(ص)، علی، فاطمه، حسن و حسين را فراخواند و سپس گفت: خداوندا! اينان اهل من هستند.»
حاكم نيشابوری پس از نقل اين روايت چنين می‌نويسد: «اين حديث بر اساس شرط صحت و پذيرش حديث بخاری و مسلم، صحيح است، ولی آن دو اين روايت را نقل نكرده‌اند.»
جابربن عبدالله نقل می‌كند كه هيأتی از اهل نجران پيش پيامبر اسلام(ص) آمدند و با آن حضرت(ص) به گفت‌وگو پرداختند. پيامبر اسلام(ص) آنها را به مباهله(ملاعنه) دعوت نمود و قرار گذاشتند كه فردای آن روز مباهله كنند. فردای آن روز، پيامبر خدا(ص) دست علی، فاطمه، حسن و حسين را گرفت و آنها را به مباهله فراخواند، ولی آن‌ها از انجام مباهله امتناع ورزيدند و به پرداخت جزيه رضايت دادند. پيامبر اسلام(ص) پس از آن فرمود: «قسم به خدايی كه مرا به حق مبعوث نمود، اگر آنها مباهله می‌كردند، بر روی آنها يك وادی آتش می‌باريد.» شعبی می‌گويد: منظور از «پسران ما» حسن و حسين و منظور از «زنان ما» فاطمه و منظور از «خودمان» علی بن ابی طالب است.»
آيه مباهله مختص به پنج تن مقدس است و اين از ظاهر آيه شريفه و روايات فريقين به دست می‌آيد.
امام علی(ع)، فاطمه زهرا(س)، امام حسن(ع) و امام حسين(ع)، در نزد پيامبر اسلام(ص) شأن و منزلت بسيار ويژه‌ای داشتند.
طبق اين روايات، پيامبر گرامی اسلام(ص) هنگام آوردن عزيزترين افراد خود، آنها را اهل بيت(ع) خود ناميده است كه اين هم در درجه نخست به معنای اصطلاح قرآنی و حديثی «اهل بيت» مربوط می‌شود.
احتجاج خود امامان(ع) و نيز برخی از اصحاب پيامبر اكرم(ص) به آية مباهله برای اثبات برتری اهل بيت(ع)، قرينة محكمی بر وقوع اين حادثه است و نيز بر اختصاص آن به اهل بيت(ع) تأكيد می‌ورزد.
بخش سوم: آية مباهله از ديدگاه مفسران فريقين
آيه مباهله از ديدگاه مفسران مذهب اهل بيت(ع)؛ شيخ طوسی در تفسير خود و در ذيل همين آيه شريفه می‌نويسد: «هنگامی كه اين آيه نازل شد، پيامبر اسلام(ص)، دست علی، فاطمه، حسن و حسين(ع) را گرفت و سپس مسيحيان(نجران) را به مباهله فرا خواند، ولی آنها از مباهله امتناع ورزيدند و با ذلت به جزيه دادن رضايت دادند… حتی برخی از آن‌ها گفتند: اگر با اينها مباهله كنيم، تا روز قيامت هيچ مرد و زن مسيحی باقی نمی‌ماند.»
شيخ طبرسی در ذيل همين آيه می‌نويسد: «اين آيه، درباره هيأت مسيحی نجران نازل شده است كه از پيامبر(ص) دربارة حضرت عيسی ـ تولد يافتن او بدون پدرـ سؤال نمودند و چون جواب پيامبر اسلام(ص) را نپذيرفتند، پيامبر آنها را به مباهله فراخواند و فردای آن روز همراه علی بن ابی طالب، حسن، حسين و فاطمه آمد ولی آنها از مباهله سرباز زدند و به جزيه دادن راضی شدند.»
شيخ ابوالفتوح رازی در تفسير خود، ضمن بيان مفصل شأن نزول آية مباهله، می‌نويسد: «پيامبر اسلام پس از نزول اين آيه، هنگام مباهله همراه علی، حسن و حسين و فاطمه آمد و آمادة مباهله شدند، اما مسيحيان نجران ترسيدند و از مباهله عذر آوردند.»
سيد فضل الله در تفسير خود، ضمن بيان شأن نزول آية مباهله ـ مباحثه بين مسيحيان نجران و پيامبر اسلام و دعوت آنها به مباهله ـ می‌نويسد: «پيامبر اسلام(ص) فردای آن روز همراه امام علی، فاطمه، حسن و حسين(ع) آمد و آمادة مباهله شد، ولی آنها با ديدن پيامبر(ص) و اهل بيت آن حضرت از مباهله عذر خواستند و با قبول كردن پرداخت جزيه برگشتند.»
شيخ ناصر مكارم شيرازی نيز در تفسير خود ضمن بيان شأن نزول آية مباهله می‌نويسد: «...پيامبر اسلام برای مباهله با مسيحيان نجران، علی، فاطمه، حسن و حسين(ع) را همراه خود آورده بود.»24
آية مباهله از ديدگاه مفسران مذهب اهل سنت
محمدبن جرير طبری در تفسر معروف خود ضمن بيان شأن نزول آيه مباهله می‌نويسد: «پيامبر اسلام(ص) جهت مباهله با مسيحيان نجران، همراه علی، فاطمه، حسن و حسين(ع) آمد و آماده مباهله شد، ولی آنها با پيامبر مصالحه نمودند و راضی به پرداخت جزيه شدند.»25
3. فخر رازی(544ـ604ق) در تفسير خود پس از بيان توضيحات لازم می نويسد: «پيامبر اسلام(ص) ـ پس از اصرار مسيحيان نجران بر جهل خود ـ آنها را به مباهله فراخواند و برای مباهله همراه علی، فاطمه، حسن و حسين(ع) آمد و به آنها فرمود: هرگاه من دعا كردم، شما آمين بگوييد. اسقف نجران گفت: ای مسيحيان! من صورتهايی را می‌بينم كه اگر خداوند را برای كندن كوه از جای خود بخواهند، كوهها از جای خود كنده می‌شوند. با آنها مباهله نكنيد؛ زيرا هلاك می‌شويد و در روی زمين تا روز قيامت هيچ نصرانی باقی نمی‌‌ماند. آنها سپس به پرداخت جزيه راضی شدند و پيامبر اسلام(ص) فرمود: اگر آنها مباهله می‌كردند، تبديل به ميمون و خوك می‌شدند... و خداوند نجران و اهل آن را ـ حتی پرندگان نشسته بر شاخه‌های درختانشان را ـ هلاك می‌نمود.»
بررسی و جمع‌بندی ديدگاه‌ها؛ جمع‌بندی ما از ديدگاههای مفسران اهل بيت(ع) و اهل سنت چنين است: مفسران مذهب اهل بيت(ع) و اهل سنت، همگی مصاديق آية مباهله را پيامبر اسلام(ص) علی بن ابی طالب(ع)، فاطمه زهرا، امام حسن و امام حسين(ع) می‌دانند و هيچ يك از آنها شخص ديگری را در اين امر با آنها شريك نمی‌پندارند.
مفسران فريقين در بيان ديدگاه خود، درباره آيه مباهله، به روايات و احاديث مربوط تكيه كرده و تقريباً بر اساس روايات و احاديث، ديدگاه خود را بيان نموده‌اند.
برخی از آنها(عبدالله بن عمر بيضاوی) آيه مباهله را دليل بر فضيلت و برتری اهل بيت(ع) معرفی نموده و به اين مسئله تصريح كرده اند.
بخش چهارم: نقد و بررسی شبهات، ابهامات و سؤالات مربوط به آيه مباهله آنچه در سه بخش گذشته دربارة آن بحث شد، شامل مطالبی بود كه بر اختصاص آيه مباهله به پنج تن آل عبا(ع) تأكيد می‌كرد. با وجود اين، دربارة آيه مباهله نيز چند سؤال و شبهه مطرح شده است كه در اين بخش به نقد و بررسی آنها خواهيم پرداخت.
آيه مباهله و تعبير جمع؛ يكی از مهم‌ترين سؤالات مطرح شده دربارة آية مباهله، تعبير جمع در اين آيه شريفه و عدم مطابقت آن با احاديث و روايات موجود در منابع فريقين است كه در آنها مصاديق اين آيه افراد معیّن ـ نه جمع ـ معرفی می‌شوند. طبق احاديث و روايات موجود در منابع فريقين، منظور از «ابناءنا» ـ پسران ما ـ حسن و حسين، منظور از «نسائنا» ـ زنان خويش ـ فاطمه زهرا(س) و منظور از «انفسنا» ـ نفوس خود ـ پيامبر اسلام(ص) و امام علی(ع) است. از طرف ديگر طبق بيان محمدرشيدرضا در زبان عربی كلمه «نسائنا» ـ زنان ما ـ بر دختر شخص و نيز «انفسنا»ـ نفوس ما ـ بر يك نفر (امام علی) اطلاق نمی‌شود.
در پاسخ به اين سؤال مطرح شده بايد بگوييم: پيامبر عظيم الشأن اسلام مبیّن و مفسر آيات نورانی قرآن كريم است. خداوند متعال در همين خصوص می‌فرمايد: «وانزلنا اليك الذكر لتبیّن للناس ما نزل اليهم و لعلهم يتفكرون؛ ما اين ذكر ]قرآن[ را بر تو نازل كرديم تا آنچه را به سوی مردم نازل شده است، برای آنها روشن سازی و شايد انديشه كنند.» بنابراين بر امت اسلامی فرض است كه پيامبر اسلام(ص) را مفسر و مبیّن حقيقی قرآن كريم بدانند و بيانات آن حضرت(ص) را در اين باره بدون چون و چرا بپذيرند.
بر اساس روايات و احاديث صحيح و مورد قبول مذهب اهل بيت(ع) و اهل سنت، پس از نزول آيه مباهله، پيامبر اسلام(ص) جهت انجام مباهله با هيأت مسيحی نجران، علی بن ابی طالب(ع)، فاطمه زهرا(س)، حسن و حسين(ع) را همراه خود آورده و آنها را اهل بيت خود معرفی نموده است. به همراه آوردن اين اشخاص در واقع نوعی تفسير و تبيين كلمات به كار رفته در اين آية مباهله(ابنائنا، نسائنا، و انفسنا) است و اگر كسی در اين خصوص اعتراضی داشته باشد، در واقع به شخص پيامبر اكرم(ص) اعتراض می‌كند.
قرآن كريم مملو از چنين مواردی است كه در آنها به جای يك فرد ضمير يا صيغه جمع به كار رفته است كه در اينجا به دو مورد آن اشاره می‌كنيم:
الف. سوره آل عمران، آيه 173؛ «الذين قال لهم الناس قدجمعوا لكم فاخشوهم فزادهم ايماناً و قالوا حسبنا الله و نعم الوكيل؛ اينها(مومنان واقعی) كسانی بودند كه (بعضی از) مردم به آنان گفتند: مردم لشكر دشمن برای حمله به شما اجتماع كرده‌اند. از آنها بترسيد، اما اين سخن برايمان آنها افزود و گفتند: «خدا ما را كافی است و او بهترين حامی ماست.» بر اساس ديدگاه عده‌ای از مفسران، قائل اين سخن نعيم بن مسعود الاشجعی بود كه وی به دستور ابوسفيان، قصد ترساندن مسلمانان از مشركان را داشت.
سوره آل عمران، آيه 181؛ «لقد سمع الله قول الذين قالوا ان الله فقير و نحن اغنياء...؛ همانا خداوند سخن آنها را كه گفتند: خدا فقير است و ما بی‌نيازيم، شنيد.» بر اساس اعتراف عده‌ای از مفسران فريقين، قائل اين سخن بی‌اساس، حیّ بن احطب و يا غنحاص از يهوديان بوده است.
اگر به آيات نورانی قرآن كريم و شأن نزول آنها توجه بيشتری كنيم، روشن خواهد شد كه در موارد متعددی، به جای يك فرد از ضمير و يا صيغة جمع استفاده شده است كه همة اينها نشانة بی اساس بودن سؤال مورد بحث است.
آيه مباهله و سن كم امام حسن(ع) و امام حسين(ع)؛ يكی ديگر از سؤالات و شبهات مطرح شده درباره آية مباهله و روايات مربوط به آن، اين است كه می‌گويند: حسن و حسين(ع) هنگام نزول آية مباهله، غيربالغ و غيرمستحق برای ثواب بوده‌اند و اگر آن دو غير مستحق برای ثواب باشند، افضل الصحابه(برترين اصحاب) به حساب نمی‌آيند.»
در پاسخ اين شبهه بايد بگوييم با اينكه امام حسن و امام حسين(ع) هنگام نزول آية مباهله سن كمتری داشتند، نبايد فراموش كرد كه انتخاب آن دو برای مباهله بر اساس روايات متعدد و صحيح فريقين توسط پيامبر اكرم(ص) انجام گرفته است و اگر اشخاص ديگری برتر و افضل از آنها وجود داشتند، حتماً پيامبر اسلام(ص) به جای آن دو، همان افراد را همراه خود به مباهله می‌آوردند. بنابراين، صرف آوردن اين دو برای مباهله، به طور روشن بر برتری و افضل بودن آنها دلالت دارد و كم بودن سن آنها در اين باره مشكلی ايجاد نمی كند. البته برتری آن‌ها پس از پيامبر اسلام(ص) و علی بن ابی طالب(ع) است.
2. نبايد فراموش كرد كه برتری و افضليت، همواره با رسيدن فرد به مرتبة بلوغ و ازدياد سن نيست و گاه اشخاص مقدسی در سن بسيار كم به مقامات بزرگ الهی رسيده‌اند كه با مراجعه به آيات نورانی قرآن كريم، دو مورد از آنها را ذكر می‌كنيم: حضرت يحيی(ع)؛ «يا يحيی خذ الكتاب بقوة و ءاتيناه الحكم صبياً؛ ما پس از تولد يحيی به او گفتيم: ای يحيی! كتاب الهی را با قوّت بگير و به آن عمل كن و ما حكمت و پيامبری را در سن كودكی به وی داديم.»
بر اساس بيان نصربن محمد سمرقندی و مفسر معروف، فخر رازی منظور از «حكم» در اين آيه شريفه، پيامبری، انديشه و خير و بركت است. هم‌چنين مرحوم شيخ طبرسی در ذيل همين آيه، از عبدالله بن عباس روايتی نقل می‌كند كه بر اساس آن، حضرت يحيی(ع) در سه سالگی به مقام پيامبری رسيده است. حضرت عيسی مسيح(ع)؛ «عيسی مسيح در گهواره به سخن آمد و چنين گفت: همانا من بنده خدا هستم و خداوند به من كتاب انجيل داده و مرا پيامبر قرار داده است.»
شيخ كلينی در كتاب الكافی از امام باقر(ع) نقل می كند كه آن حضرت(ع) فرمود: «حضرت عيسی(ع) در آن هنگام يك پيامبر الهی غير مرسل(و) حجت الهی بود.» آن حضرت(ع) در ادامه می‌فرمايد: «وقتی حضرت عيسی(ع) به هفت سالگی رسيد، بر اساس وحی الهی نازل شده بر او، از نبوت و رسالت خود خبر داد.»
همانگونه كه از آيات و روايات مذكور به دست می‌آيد، رسيدن به يك مقام و فضيلت الهی و به ويژه مقام نبوت و رسالت، حتماً مبتنی بر رسيدن آن شخص به حد تكليف و بلوغ نيست. بنابراين برتری و افضليت امام حسن(ع) در سن كودكی، امری عادی به حساب می‌آيد؛ چون اين مسئله كمتر از مقام نبوت و رسالت است كه حتی در سن سه و هفت سالگی و حتی در گهواره، به برخی از پيامبران الهی داده شده است. آنچه در اين مورد ضرورت دارد، معرفت، عقل و طاعت الهی و اقرار به رسالت و نبوت پيامبر اسلام(ص) است كه اين ويژگی‌ها نيز بدون شك در امام حسن و امام حسين(ع) وجود داشته است.
بنابراين آمدن امام حسن(ع) و امام حسين(ع) برای مباهله، دليل روشنی بر افضليت و برتری آن دو پس از پيامبر اسلام(ص) و امام علی بن ابی طالب(ع) در ميان امت اسلامی و نيز دليلی بر برتری و افضليت آنها بر اصحاب ديگر پيامبر اسلام(ص) ـ البته بعد از پدرشان امام علی(ع) ـ به حساب می‌آيد و كم بودن سن آنها در اين باره هيچ مشكلی ايجاد نمی‌كند.
3. آيه مباهله و ادعای جعل و نشر احاديث؛ يكی ديگر از شبهات مهم در خصوص آيه مباهله و روايات مربوط به آن، ادعای ساختگی بودن احاديث و روايات مربوط به آن است.
محمد رشيدرضا در همين خصوص چنين می‌نويسد: «مصادر اين روايات مربوط به شيعه است و منظور و مقصود آنها نيز معلوم است. آنها در ترويج اين روايات به اندازة توان خود كوشش نمودند و بدين وسيله اين روايات در ميان بسياری از اهل سنت رايج گشته است.»
پی‌نوشت‌ها:
1. تفسير العياشی، ج 1، ص 177، ح 59؛ البرهان فی تفسير القرآن، ج 2، ص 50، ح 14.
34. ر.ك: مجمع البيان فی تفسير القرآن، ج 2، ص 889؛ تفسير البيضاوی، ج 1، ص 190؛ تفسير القرآن العظيم، ج 1
2. ر.ك: تفسير السمرقندی، ج 2، ص 230؛ تفسير الفخر الرازی، ج 21، ص 192.
3. شيخ كلينی، الاصول من الكافی، ج 1، ص 382، ح 1، تحقيق: علی اكبر غفاری، دارالكتب الاسلامية، تهران، چاپ سوم، 1388ق.
4. تفسير القرآن الحكيم(تفسير المنار)، ج 3، ص 322.
5. مجمع البيان فی تفسير القرآن، ج 2، ص 763.
علاقه‌مندان برای مشاهده كامل متن می‌توانند به نشانی اينترنتی http://www.hawzah.net مراجعه كنند.
captcha