حجتالاسلام والمسلمین علی اکبر بابایی، در گفتوگو با خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا) درباره تفسیر منسوب به امام حسن عسکری(ع) گفت: این تفسیر در چندین جا از جمله در ایران از سوی مدرسه امام مهدی در یک جلد چاپ شده است و در مجموع، 148 آیه از بقره به همراه حمد در آن تفسیر شده است.
وی ادامه داد: ابتدا بعد از حمد، آیات یکم تا 114 سپس 158 تا 179، بعد از 198 تا 210 و در نهایت آیه 282 در این کتاب، تفسیر شده است.
شکلگیری تفسیر
بابایی عنوان کرد: شکلگیری این تفسیر مربوط به روایتی از مفسر استرآبادی از قول دو نفر یوسف بن محمدبن زیاد و سیار است که در علم رجال توثیق نشدهاند. البته صدوق در این روایت وجود دارد، لذا انتساب آن به امام عسکری(ع) قطعی نیست و علما هم چندین نظر در این باره ارایه دادهاند.
استاد حوزه علمیه بیان کرد: شیخ حر عاملی در وسائل از خودش سند متصلی درباره این تفسیر ذکر کرده که در نهایت به سندی میرسد که در ابتدا و مقدمه این تفسیر آمده و شیخ صدوق هم در آن وجود دارد تا به دو نفر ذکر شده میرسد که مدعی شدهاند که امام مدت هفت سال ما را از مباحث تفسیری خود بهرهمند کردند.
بابایی ادامه داد: عدهای مانند آیتالله خویی، معرفت، علامه بلاغی، محقق شوشتری و ... آن را ساختگی میدانند و دلایل آنان نیز مطالب تاریخی و کلامی این تفسیر است. مثلا آیتالله خویی به این دلیل رد کرده است که مطالب این کتاب در شان و مقام ائمه(ع) نیست و گفته که حتی در حد عالمان بزرگ هم نیست، چه رسد به ائمه معصومین(ع)، اما این مطلب کامل نیست، زیرا ما باید ببینیم که امام شاید خواسته مطالب را در حد فهم مخاطبان آن دوره بفرماید و این استدلال ایشان قوی نیست و ملاک در این مسئله فهم امام به عنوان عقل کامل نیست بلکه فهم مخاطب معیار قیاس است.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه بیان کرد: در مقابل این آقایان افرادی مانند محمدتقی مجلسی، محمدباقر مجلسی، شهید ثانی، شیخ حرعاملی، محدث نوری و طبرسی صاحب الاحتجاج و ... آن را تایید کردهاند و هر کدام استدلالات خاصی هم برای آن آوردهاند. مثلا محمدتقی مجلسی فرموده است که «کسی که با کلام ائمه(ع) سر و کار دارد میداند گفتار آنان است» یا شهید ثانی اعتماد کرده چون صدوق بر آن اعتماد کرده است. همچنین محمدباقر مجلسی هم در بحار فراوان نقل کرده که این تفسیر معروف است.
وی ادامه داد: آیتالله استادی نیز مقالهای در این باره نوشته و نظرات مختلف علما را بیان کرده است و بنده هم تحقیقی در این زمینه آوردهام.
ناکافی بودن دلایل طرفین
بابایی افزود: بنده معتقدم دلایل طرفداران هر دو نظریه، کامل نیست چون به علت دو نفر واسطهای که توثیق نشدهاند، روایات این تفسیر مجهول است و نه میتوان آن را رد کرد و دروغ پنداشت و نه میتوان تایید کرد و در نهایت باید با قرائن آن را پذیرفت یا رد کرد.
وی ادامه داد: لذا سه دسته مطلب در این تفسیر وجود دارد. برخی با قرائنی تایید می شود که کلام امام است، برخی رد میشود و برخی نیز نامعلوم و فقط به عنوان موید برای روایات دیگر قابل استفاده هستند.
استاد حوزه علمیه در تشریح دسته اول به روایت معروفی که درباره شرایط فقیه بیان شده اشاره کرد و گفت: روایت معروفی مربوط به شرایط فقها هست که «فَأمَّا مَن کانَ مِن الفُقَهاءِ صائناً لنفسِهِ حافِظاً لِدینِهِ مُخالِفاً على هَواهُ مُطِیعاً لأمرِ مَولاهُ فلِلعَوامِّ أن یُقَلِّدُوهُ ، وذلکَ لا یکونُ إلّا بَعضَ فُقَهاءِ الشِّیعَةِ لا جَمیعَهُم» ماخذ اصلی این روایت همین تفسیر است.
بابایی بیان کرد: اگرچه این تفسیر سند معتبره ای ندارد اما کسی مانند شیخ انصاری این خبر را خبر شریفی میداند که آثار صدق از آن هویداست. اما ماجرای هاروت و ماروت که در برخی روایات اهل سنت و شیعه بیان شده نیز در این تفسیر از طرف امام رد شده و فرمودهاند که این دو فرشته بودند و فرشتگان معصوم هستند و مرتکب گناه نمیشوند و در واقع روایات مربوطه در دیگر کتب حدیثی براین اساس رد شده است.
توضیح درباره بعوضه
وی با اشاره به برخی روایات اهل سنت که در ذیل آیه «ان الله لا یستحیی» آمده و علی(ع) را بعوضه و پیامبر را فوق آن معرفی کرده است، تصریح کرد: در این کتاب تفسیری، در این باره توضیح داده شده و از نقاط قوت آن محسوب میشود، زیرا بیان شده است که این نسبت، نسبتی است که در مقایسه میان مقام الهی با پیامبر(ص) و امام علی(ع) بیان شده است چون این مطلب در آثار مجلسی بیان شده است که عدهای پیامبر و امام علی(ع) را با خدا مقایسه میکردند و در پاسخ به این قیاس، تعبیر «بعوضه» به کار رفته است که پیامبر و علی(ع) در مقایسه با خدا مانند بعوضه و ... هستند و همین توضیح این روایت را قابل باور میکند.