به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) حوزه علمیه 93 ساله شد. 93 سال قبل آیت الله حاج شیخ عبدالکریم حائری به مدد تشویق و اصرار بزرگان و با استخاره راهی قم میشود و در کوران مشکلات حوزهای را تاسیس میکند که نه افتخار ایران و شیعه بلکه امروز افتخاری برای همه مسلمانان است.
آیت الله شیخ عبدالکریم حائری یزدی در 1276 ه . ق در مهرجرد از توابع یزد متولد شد. در 6 سالگی پدر خود را از دست داد و تحت سرپرستی مادرش قرار گرفت. پس از تحصیلات مقدماتی در اردکان و یزد جهت تحصیل و تکمیل علوم دینی به کربلا و سپس به سامرا و نجف مهاجرت کردند. ایشان پس از 37 سال اقامت در کربلا، سامره و نجف به اراک آمده و حدود 8 سال به تربیت طلاب و تشکیل حوزه مشغول شدند. پس از این دوران به سال 1340 قمری مطابق با سوم فروردین 1301 شمسی به قصد زیارت حضرت معصومه(س) به قم حرکت کردند و همین سفر بود که مرحله تازه ای در تاریخ پرشکوه شیعه را رقم زد. حوزه علمیهای که در عصر خفقان رضا خانی مردان روحانی بزرگی را گرد شمع وجودی آیت الله حائری یزدی پرورش داد به نحوی که شاگردان ایشان بالغ بر 600 نفر شدند. در این میان تقدیر الهی چنین بود که بزرگترین احیاگر اسلام ناب، حضرت امام خمینی (ره) ، از این حوزه برخاسته و دست به قیامی الهی بزنند.
البته حوزه قم اگر به معنای واقعی مورد بررسی قرار گیرد حوزهای به قدمت تشیع است زیرا بزرگانی مانند زکریا بن آدم و علی بن ابراهیم قمی در این شهر حضور داشتهاند که در عصر ائمه(ع) و به ویژه با واسطههایی محدود از صادقین(ع) روایت و حدیث نقل کردهاند. اما روند تکاملی حوزه و نزدیک شدن آن به وضعیت حوزه در روایات آخرالزمانی و شکل کم نظیر در تاریخ اسلام به دوره معاصر و راه اندازی آن توسط حائری یزدی میرسد تا حوزه بتواند روندی تکاملی را طی کند که منجر به پیروزی انقلاب اسلامی میشود. اما حوزه امروز نه حوزه زمان شیخ عبدالکریم و نه حوزه دوره امام خمینی(ره) است اگر روزی حوزه محدود و منحصر به فعالیت محدود آیتالله العظمی بروجردی و آیتالله العظمی گلپایگانی و صدر و ... در دیگر کشور ها بود امروز بیش از ده هزار طلبه غیرایرانی از نقاط مختلف دنیا در قم حضور دارند و بیش از دو برابر اینها نیز در خود کشورهایشان با آموزشهای حوزه سر و کار دارند و یا فارغ التحصیل شده و نماینده حوزه و دین در کشورشان هستند.
اگر روزی حوزه کارش تربیت کادر برای به ثمررسیدن انقلاب و تثبیت آن بود امروز انقلاب و حوزه با واقعیتی به نام تمدن اسلامی سر و کار دارد که باید برای آن تدبیر کند و بیندیشد و تئوری قرآنی و حدیثی بپردازد. اگر حوزه دیروز ابزاری تنها به نام منبر برای تبلیغ داشت حوزه امروز نمی تواند حوزهای دور از فضای مجازی و سایت و اینترنت باشد.
حوزه دیروز اگر رسالتش تبلیغ دین به مردم منطقه و محله و اطراف و اکنافش بود امروز باید در علوم انسانی تحولی بیافریند که چشمان منتظر در سراسر عالم را ناامید برنگرداند علوم انسانی که از رنگ و لعاب غربی خسته شده و دنبال پوسته و هستهای به رنگ معنویت میگردد و اگر معنویتی در آن تزریق نشود دنبال شبه معنویت خواهد رفت.
رسالتهای حوزه از نگاه رهبری
رهبر معظم انقلاب اسلامی در سخنانی به مناسبتهای گوناگون به رسالت حوزه پرداختهاند به مسائل سیاسی و پشتیبانی از نظام جمهوری اسلامی، تبیین مفاهیم اسلامی و دفاع از دین اسلام، مواجهه با شبهات و مبارزه با خرافات، توجه به اخلاق و تهذیب نفس در حوزهها، تقویت علمی و حضور در صحنههای فلسفی، فقهی و کلامی دنیا، ایجاد تحول همه جانبه در حوزهها، سیاستگذارى و ترسیم چشمانداز برای حوزه، تقویت اجتهاد در همه رشتهها، تشکیل کرسیهاى آزاداندیشى، آیندهنگری برای حوزههای علمیه، طرد افرطیها و تکفیریها از سوی علمای شیعه و سنی، گفتمانسازی در تبلیغ، حفظ قداست روحانیت، ضرورت زمانشناسی علما و روحانیت شیعه و سنى و صمیمیت و مردمی بودن روحانیت.
اگر چه همه این محورها از اهمیت ویژه برخورداراند اما برخی از آنان در اولویت رسالت امروز حوزه هستند که توجه به اخلاق و تهذیب نفس در حوزهها مهمترین آن است. در روایتی از یکی از معصومان نقل است که«کونوا دعاة الناس بغیر السنتکم»؛ جایگاه روحانیت در جامعه، جایگاه انبیاست؛ به این معنی که وظیفه اصلی روحانیت هدایت جامعه به سمت حقایق و صراط مستقیم است. روحانیت هنگامی میتواند به مسؤولیت و رسالت خود عمل کند که اسوه بودن را برای خودش حفظ کند و در پیشبرد جنبههای معنوی و اخلاقی آنان تلاش نماید.
مقام معظم رهبری در رابطه میفرمایند: «این خیلى مهم است. جوان امروز حوزه بیش از گذشته به مسئلهى تهذیب نیازمند است جوان ما در حوزهى علمیه - جوان طلبه؛ چه دختر، چه پسر - نیازمند تهذیب است. - ما قلههاى تهذیب داریم. در همین قم، مرحوم حاج میرزا جواد آقاى ملکى، مرحوم علامهى طباطبائى، مرحوم آقاى بهجت، مرحوم آقاى بهاءالدینى (رضوان اللَّه تعالى علیهم) قلههاى تهذیب در حوزه بودند. رفتار اینها، شناخت زندگى اینها، حرفهاى اینها، خودش یکى از شفابخشترین چیزهائى است که می¬تواند انسان را آرام کند؛ به انسان آرامش بدهد، روشنائى بدهد، دلها را نورانى کن ... عمده این است که این دل زنگار گرفته را یک زبان معنوى، یک سخن برخاستهى از دل شفا ببخشد و این زنگار را برطرف کند». (بیانات در دیدار طلاب، فضلا و اساتید حوزه علمیه قم، 29/7/89).
ایشان تأکید دارند: «روحانیت در کنار کسب علم باید همواره مقید به تدیّن، تهذیب اخلاقی، فرائض و نوافل و تلاوت قرآن باشد ... وظیفهى شما خیلى زیاد است. از لحاظ معنوى باید خودتان را بسازید؛ هم از لحاظ اخلاقى، هم از لحاظ تهذیب، هم از لحاظ تدین، هم از لحاظ پایبندى و تقید به فرایض و نوافل و تلاوت قرآن» (بیانات در جمع روحانیون شیعه و سنی خراسان شمالی، 19/7/91).
نکته دیگر و مهم در رسالت حوزه تبیین مفهوم تحول و ضرورت مدیریت آن است که در چند بخش قابل تحقق است؛ تحول در کیفیت تدریس، تدرّس و کتابهای درسی، تحول در سبک مدیریت، تحول در نظام رفتارى اخلاقى حوزهها و تحول در تشکیلات و سازماندهى حوزهها.
ایشان می فرمایند «تغییر کتاب درسى لازم است، حتماً هم باید تغییر پیدا کند؛ در این هیچ شکى نیست ... بایستى کارى کرد که همّ طلبه، فهمیدن مطلب باشد، نه فهمیدن عبارت» اما از بیانات ایشان که نزدیک به 8 سال پیش بیان شده چقدر در کتابهای حوزه تحول ایجاد شده این مسئلهای است که مسئولان حوزه و به خصوص معاون آموزش آن پاسخ دهد که البته معاون کنونی آموزش حوزه داد و ستد مناسب خبری و تعامل رسانهای یا با رسانهها ندارد و یا در حد بسیار محدود است.
مسئله دیگر مدنظر رهبری، تحول در نظام رفتارى اخلاقى حوزهها است ایشان در این باره فرمودهاند: «مسئلهى بعدى، مسئلهى نظام رفتارى و اخلاقى حوزههاست؛ تکریم اساتید. نظام رفتارى و اخلاقى ما در حوزهها باید در این جهت حرکت کند؛ تکریم استاد، تکریم عناصر فاضل، بخصوص تکریم مراجع تقلید. هر کسى آسان به حد مراجع معظم تقلید نمیرسد؛ صلاحیتهاى زیادى لازم است. غالباً مراجع قلههاى علمى حوزههاى علمیه محسوب میشوند. بنابراین احترام مراجع بایستى محفوظ باشد؛ باید تکریم شوند ... احترام به استاد هم یک مسئله است. یکى از سنتهاى رائج حوزههاى علمیه، تواضع شاگرد در مقابل استاد بود؛ احترام به استاد.
این هم سؤالی است که حوزویان باید در سن 93 سالگی حوزه پاسخ دهند تا چه میزان در این راستا گام برداشته و بر میدارند و آیا این سنت در حال کمرنگ شدن نیست؟
دیدگاه مراجع تقلید درباره رسالتهای حوزه
شهید صدر نیز اصلاح نظام اداری حوزه، اصلاح نظام آموزشی و اصلاح فرهنگ حوزه را از بایستههای حوزه علمیه در دوره معاصر میدانست و خود هم در این راه گام برداشت. فقه اصول فلسفه اقتصاد تفسیر و… را به شیوه جدید و براساس طرحهای آموزشی خویش تدریس کرد و در عمل درستی و کارآیی آنچه را که گفته بود به ثبوت رساند. یک دوره اصول نگاشت و تدریس کرد. فلسفه و اقتصاد با اسلوب و روش جدید نگاشت و تدریس کرد و اندیشه های ماتریالیستها را در فلسفه و اقتصاد مطرح ساخت و با قدرت پوچی و سستی آنها را نمایاند و بر ویرانه های دیدگاههای الحادی آنان بنای بلند اقتصاد و فلسفه اسلامی را برافراشت.
در شیوه رساله نویسی و ارائه آرا و فتاوا دگرگونی پدید آورد و رساله عملیه خویش را با سبکی نو با عنوان (الفتاوی الواضحة) به مؤمنان و خداجویان عرضه داشت. همین که احساس کرد زمینه برای نشان دادن اهمیت آموزش قرآن و تفسیر سازگار است درسهای فقه و اصول خود را رها و درس تفسیر را جایگزین آنها ساخت.
اگرچه امروز هم گامهای خوبی به سوی نهضت قرآنی در حوزه و به خصوص تفسیر برداشته شده و براساس برخی آمارها بیش از 400 کلاس درس تفسیر در حوزه تدریس میشود اما هنوز تحول لازم در دروس حوزه و به خصوص تفسیر برای ایجاد تحول در علوم انسانی از سویی و مباحث میان رشته ای از سوی دیگر و پرداختن به مسایل روز دیده نمیشود.
آیت الله جوادی آملی نیز در سخنانی در این باره آوردهاند که وظیفه اصلی حوزه که مزرعه دین به عهده اوست، این است که ابتدا باید مراجع، رهبران آینده، مؤلفان و محققان را تربیت و تأمین کند و بعد به فکر مسائل دیگر باشد.
آن روزی که حوزه علمیه در اصفهان بود، خروجیهایش خیلی قویتر بود؛ در بخشهای حدیث، مرحوم مجلسی اول و دوم، ملّا صالح مازندارنی شارح اصول کافی و امثال اینها را تربیت کرد؛ در بخشهای عرفان و حکمت، میرداماد، میرفندرسکی، صدرالمتألهین، شیخ بهایی و امثال اینها را تربیت کرد؛ آن حوزه علمیه صدها حکیم، فقیه، محدّث و رجالی را تربیت کرده است. آن روز، حوزه علمیه اصفهان به مراتب قویتر از حوزه علمیه قم بود که الان نزدیک یک قرن است که تشکیل گردیده است.
اکنون حوزه علمیه قم به مراتب قویتر و غنیتر میتواند بپروراند؛ چون امکاناتش بیشتر است. ما هم میتوانیم و هم موظفیم که مثل اینها بشویم و مثل اینها شدن خیلی کار ندارد منتها همّت میطلبد.
دنیا منتظر است که قم حرف تازه بیاورد نه اینکه حرفهای کهنه را نو و رفو بکند و بیرون بدهد. دنیا تشنه فهم قم است نه فرهنگ مصرفی؛ تشنه تولید فرهنگ است. قم باید تریبون جهانی داشته باشد و بلندگوی تریبون جهانی، قرآن است. روحانی که در حوزه تربیت میشود باید به اندازه جهان حرف بزند؛ اما اگر فهمید که فقط به درد روستا، شهر و استان خودش میخورد، این از رسالت اصلی دور است. اکنون، چه بخواهیم چه نخواهیم، شبهات با اینترنت به آسمان رفته و در اختیار همگان هست و ما مسئولیم که هر کدام یک گوشه کار را به عهده بگیریم. الان، روزانه در حوزههای علمی، ده هزار فکر بالنده و زنده اصول میخوانند و همه آنها روی پنج یا شش خط کار میکنند؛ یعنی مجموع روایاتی که در اصول ماست یک: رُفع... ما لا یعلمون،5 یک: لا ینقض الیقین6 و یک قاعده است و بس؛ همه آنها شاید ده خط نشود، پس معلوم میشود که همین چند خط این کشش را دارد؛ منتها یک فحلی مثل شیخ انصاری، مرحوم خراسانی و مرحوم نائینی میخواهد که از اینها فروع را دربیاورد. آن وقت، همان طوری که با این پنج یا شش خط، هر روز هزار فکر تغذیه میشود، با این همه آیات و روایاتی که مربوط به جهانبینی و عقاید است، چه قدر راه برای تفریع فروع باز میشود.
ماحصل گفتار اینکه حوزه باید آیندهپژوهی خود را در برنامهریزیهای علمی و آموزشی و پژوهشی تقویت کند تا به معنای واقعی بتواند روزی را درک کند که فرمودند علوم اهل بیت(ع) در آخرالزمان از قم به سراسر دنیا منتقل خواهد شد.