کد خبر: 3336866
تاریخ انتشار : ۰۷ مرداد ۱۳۹۴ - ۱۶:۴۱
یادداشت/

کارکردهای هوش معنوی در زندگی بشر امروز

گروه اندیشه: برخلاف هوش عقلانی که کامپیوترها هم از آن بهره‌مندند و نیز هوش عاطفی که در برخی از پستانداران رده بالا دیده می‌شود، بهره‌مندی از هوش معنوی خاص انسان است و با مخفف SQ شناخته می‌شود.

«هوش» به عنوان یک توانایی شناختی در سال 1905 میلادی توسط آلفرد بینه و تئودور سیمون مطرح شد.
با وجودی که در خصوص این پدیده بررسی‌های متعددی انجام گرفته و نظریه‌های متفاوتی ارایه شده است، اما هنوز صاحبنظران به همسویی کلی در مورد ابعاد گوناگون هوش دست نیافته‌اند. در بین نظریات مطرح شده دو نظریه از مقبولیت بیشتری برخوردار هستند.

توانایی معنوی به منظور ارتقاء کارآمدی
در تعریف آمرام، هوش معنوی، توانایی به کارگیری و بروز منابع، ارزش‌ها و کیفیت‌های معنوی است؛ به گونه‌ای که بتواند کارکرد روزانه و آسایش (سلامت جسمی و روحی) را ارتقا دهد.

معنویت میزان انطباق‌پذیری را پیش‌بینی می‌کند
در تعریف ایمونز به تعریف گاردنر از هوش نزدیک شده است و معتقد است که معنویت می‌تواند به عنوان شکلی از هوش مورد بحث قرار گیرد، چرا که هوش معنوی، نه تنها معنویت، بلکه میزان انطباق پذیری افراد را پیش بینی می‌کند و قابلیت‌هایی را به فرد می‌دهد که او را هوش معنوی، نه تنها معنویت، بلکه میزان انطباق‌پذیری افراد را پیشبینی می‌کند و قابلیت‌هایی را به فرد می‌دهد که او را برای حل مسائل و دستیابی به اهداف قادر می‌سازد.

ارتباط شخصیت و معنویت
فرایندهای شخصیتی و هوش ارتباط وجود دارد، بنابراین احتمال دارد که ویژگی‌های شخصیتی افراد با هوش معنوی آنها مرتبط باشد. در این خصوص هووک ادعا کرده است که برخی ویژگی‌های شخصیتی در مقایسه با سایر ویژگی‌ها، ارتباط بیشتری با هوش معنوی دارد.

خصوصیات هوش‌ معنوی پیشرفته
ازجمله ویژگی‌هایی که در هوش معنوی رشد یافته دیده می‌شود، عبارتند از، خلاقیت، بی‌تعصبی، مسئولیت‌پذیری، مهربانی و استواری.
پیدمانت معتقد است که معنویت ممکن است، باعث ایجاد بعد خاصی از شخصیت شود از سویی دیگر مک هووک نیز بیان کرده است که هوش معنوی ممکن است به عنوان ویژگی شخصیتی خاصی در نظر گرفته شود که میزان و نحوه بروز آن در افراد متفاوت است.
نازل کاربرد هوش معنوی در محیط کار به عقیده جورج، مهمترین کاربردهای هوش معنوی در محیط کار عبارتند از ایجاد آرامش خاطر، به گونه‌ای که اثربخشی فرد را تحت تاثیر قرار می‌دهد؛ ایجاد تفاهم بین افراد، مدیریت کردن تغییرات و از میان برداشتن موانع راه، ایجاد آرامش خاطر و چگونگی تاثیر آن بر اثربخشی فرد آگاهی از خود، شایستگی کلیدی هوش معنوی است، متاسفانه اغلب ما خود را موجوداتی فیزیکی و مادی می‌بینیم و معتقدیم که زندگی تجربه‌ای مادی و و خروج از آن مدل سیسک در تشریح هوش معنوی، طبقه بندی تقریباً جامعی ارائه می دهد.
وی با ارائه مؤلفه‌های هوش معنوی، بر ویژگی‌های منحصر به فرد این هوش صحه می‌گذارد. به عقیده وی، مولفه‌های هوش معنوی عبارتند از ارزش‌های هوش معنوی مانند اتصال، رحم، وحدت در همه چیز، احساس تعادل، مسئولیت، خدمت، تجارب هوش معنوی آگاهی از ارزش‌های غایی و معنای آنها، تجربه‌های برتر، احساس تعالی، آگاهی فراوان، ظرفیت‌های مرزی هوش معنوی، دغدغه و دل‌مشغولی نسبت به مباحث مربوط به هستی و داشتن مهارت شهود، مراقبه و تجسم، خواص لیدی هوش معنوی، صداقت، انصاف، دلسوزی(رحم)، با عاطفه بودن (مهربانی)، سیستم‌های نمادین هوش معنوی مانند  شعر، موسیقی، استعاره و داستان.

هوش معنوی و یک زندگی بهتر
از هوش معنوی تعاریف متعددی شده است، اما تمام این تعاریف انعطاف پذیری در مقابل تغییرات، درس گرفتن از شکست‌ها، معنا و هدف در کار، خودآگاهی، خلاقیت و توسعه سازمان تاکید می‌کنند که در اینجا به برخی از آنها اشاره می‌شود.
با هوش معنوی امیدواری بیشتر می‌شود و فرد پس از مواجه شدن با شکست موقعیت را رها نمی‌کند. در نظر گرفتن هوش معنوی و تقویت آن خواهد توانست افراد در زندگی با آرامشی بیشتری فعالیت کنند و صداقت، انصاف و مهربانی زمینه انسجام بیشتری را فراهم آورد.

*این متن تلخیصی است از کتاب هوش معنوی SQ در سازمان، نوشته صمد باروج.

captcha